#پارت808
مي دونم نيما از من خوشش نمي ياد
ولي اين دليل نميشه كه تو از من دوري كني،
خيلي وقته ميخوام در مورد احساسم باهات حرف بزنم،
اما هميشه اون سد راهم بوده...آخه بگو اشکال من چيه ؟؟ اين همه كم محلي برا چيه میترا؟..
نميدونستم بايد چيکار كنم؟
يا چي بگم؟ ...از همه بدم مي اومد از خودم، از نيما، از بابا ، از سعيد... اشکام جاري
شده بودن، اگه بابا قضيه رو به همه ميگفت من نبايد اينطور عذاب بکشم...
با جديت گفتم: آقا سعيد نيما هيچ وقت
از شما بدم نمي اومده،
حتي اگرم اينطور باشه حساب من با اون جداست، من فعلا" براي آيندم هيچ تصميمي ندارم...
آهان در ضمن نسبت به شما هم هيچ احساسي ندارم ..
بعدم سعيد و زدم كنار و راه افتادم، دلم مي خواست جيغ بزنم ، دستم و گذاشته بودم جلوي دهنم كه صدام در نياد
عزیزان رمان #راز خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #راز رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈