فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) dan repost
📝📝📝 ما ایوب نبودیم
✍🏻 هادی خانیکی
✅زان يار دلنوازم شكری است با شكايت
گر نكتهدان عشقی بشنو تو اين حكايت
حافظ
✅1- همسرم كه هفته پيش خبر ابتلايش را به بيماري سرطان سينه اعلام كردم، ديروز در معرض جراحی قرار گرفت و به سرطانيان تحت درمان پيوست. خندان و شكيبا و بيهراس به اتاق عمل رفت و چهار ساعت بعد صبور و آرام و بیناله به ميان ما برگشت. بيماریهای سخت برای انسان به مثابه يادند و يادآور كه میآيند تا ببينيم و بدانيم. كه نه. خود در خانهای امن ساكنيم و نه ديگران در دنيايی بيرنج مقيماند. «مای امن» و آنهای بيرنج در جامعه افسانهاند و بايد با وقوف به اين حقيقت امروز به رنجهای بیشمار مردمی انديشيد كه به گفته قيصر امينپور « درد نام ديگر آنهاست.»
✅2- من از امروز در برابر كسی كه زندگی پرتلاطم مرا از سالهاي دور و حيات طوفانی و سرطانی مرا در اين سالهای نزديک به نيكويی محافظت كرده است، بيشتر عهدهدار مراقبت شدهام. مراقبت نه به معنای مقابله به مثل و جبران خدمات بیچشمداشت، بلكه به معنای خلق دنيای بينالاذهانی و بينالعينی ديگری ميان واقعيت درد و بيماری و حقيقت اميد و تابآوری سرطان در جان و تن انسانهای متفاوت به گونههای متفاوت عمل میكند و گاه موهبتی میشود برای طلب جهانی متفاوت و آميخته به شفقت و مراقبت. خانم نفيسه مرشدزاده در مقدمه كتاب خواندنی «ما ايوب نبوديم» كه به همت خانم فاطمه ستوده، سيزده گزارش مستند را از مواجهه با مراقبت از ديگری به زيبایی روايت كرده است، اين وجه از مراقبت را به خوبی ترسيم میكند: در مراقبت، چيزهاي ظريفی از دست میروند، مثل همين سكوت يا كلمههای تازه و چيزهای ظريفی به دست میآيند كه گاهی حتی اسم هم ندارند. به دستآمدهها و از دسترفتهها مراقبت بيشترشان نامریی و ديرياب هستند. شبيه كانیهای زيرزمينی كند و ناملموس، در بستر ساليان شكل میگيرند… گفتن قصههای پنهان راحت نيست… رنگ باختن هويت مستقل مراقبت فقط يکی از پيچيدگیهای ماجراست. شبيه هر وضعيت ديگری كه به انسان در حياتش مربوط میشود، مراقبت هم هزار روی تاريک و روشن دارد… مراقب ميانجی دو جهان است. جهان مردمان رنج ديده و جهان عافيتانديشان فراموشكار.
متن کامل
@HadiKhaniki
@MostafaTajzadeh
✍🏻 هادی خانیکی
✅زان يار دلنوازم شكری است با شكايت
گر نكتهدان عشقی بشنو تو اين حكايت
حافظ
✅1- همسرم كه هفته پيش خبر ابتلايش را به بيماري سرطان سينه اعلام كردم، ديروز در معرض جراحی قرار گرفت و به سرطانيان تحت درمان پيوست. خندان و شكيبا و بيهراس به اتاق عمل رفت و چهار ساعت بعد صبور و آرام و بیناله به ميان ما برگشت. بيماریهای سخت برای انسان به مثابه يادند و يادآور كه میآيند تا ببينيم و بدانيم. كه نه. خود در خانهای امن ساكنيم و نه ديگران در دنيايی بيرنج مقيماند. «مای امن» و آنهای بيرنج در جامعه افسانهاند و بايد با وقوف به اين حقيقت امروز به رنجهای بیشمار مردمی انديشيد كه به گفته قيصر امينپور « درد نام ديگر آنهاست.»
✅2- من از امروز در برابر كسی كه زندگی پرتلاطم مرا از سالهاي دور و حيات طوفانی و سرطانی مرا در اين سالهای نزديک به نيكويی محافظت كرده است، بيشتر عهدهدار مراقبت شدهام. مراقبت نه به معنای مقابله به مثل و جبران خدمات بیچشمداشت، بلكه به معنای خلق دنيای بينالاذهانی و بينالعينی ديگری ميان واقعيت درد و بيماری و حقيقت اميد و تابآوری سرطان در جان و تن انسانهای متفاوت به گونههای متفاوت عمل میكند و گاه موهبتی میشود برای طلب جهانی متفاوت و آميخته به شفقت و مراقبت. خانم نفيسه مرشدزاده در مقدمه كتاب خواندنی «ما ايوب نبوديم» كه به همت خانم فاطمه ستوده، سيزده گزارش مستند را از مواجهه با مراقبت از ديگری به زيبایی روايت كرده است، اين وجه از مراقبت را به خوبی ترسيم میكند: در مراقبت، چيزهاي ظريفی از دست میروند، مثل همين سكوت يا كلمههای تازه و چيزهای ظريفی به دست میآيند كه گاهی حتی اسم هم ندارند. به دستآمدهها و از دسترفتهها مراقبت بيشترشان نامریی و ديرياب هستند. شبيه كانیهای زيرزمينی كند و ناملموس، در بستر ساليان شكل میگيرند… گفتن قصههای پنهان راحت نيست… رنگ باختن هويت مستقل مراقبت فقط يکی از پيچيدگیهای ماجراست. شبيه هر وضعيت ديگری كه به انسان در حياتش مربوط میشود، مراقبت هم هزار روی تاريک و روشن دارد… مراقب ميانجی دو جهان است. جهان مردمان رنج ديده و جهان عافيتانديشان فراموشكار.
متن کامل
@HadiKhaniki
@MostafaTajzadeh