فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.
✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


*اخبار جدید نشست دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‎ها* :
در نشست دوم بهمن ۱۴۰۳ دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‎ها موارد ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت:
- در باره موضوع طولانی شدن زندان و احکام جدید علیه دکتر مصطفی تاجزاده و بی توجهی قوه قضائیه به خواست های قانونی وی ‌و همچنین پاسخگو نبودن نهادهای مرتبط، بحث و مذاکره انجام شد و از مراجع ذیصلاح خواستار تجدید نظر در نوع دادرسی نسبت به زندانیان سیاسی و بویژه دکتر مصطفی تاج زاده و آزادی وی شدند.
- در باره نمایندگان وزیر علوم در دانشگاه‏ها، اعم از هیات امناء و هیات ممیزه و شورای فرهنگی، توصیه شد که وزیر محترم انتخاب نمایندگانی را مد نظر قرار دهد که با اهداف و برنامه های دکتر پزشکیان همسو باشند.
- موضوع لزوم اقتدار دولت برای اجرای برنامه توسعه و مسائل اولویت دار در سیاست خارجی و داخلی، طرح "گام های عملی برای تقویت اقتدار دولت" مطرح و مقرر شد با تقویت این طرح در شورای مرکزی، گام های بعدی توسط انجمن برداشته شود.
@MostafaTajzadeh


📝📝📝ماهی برون فتاده ز آب

✅تقدیم به روح غمگین ابراهیم نبوی
که فارسی را معشوق خود می‌دانست.

✍🏻علی خزاعی‌فر

✅فاش گفته بود که فارسی معشوقش است و در شب آخر، قلم و کاغذی برمی‌دارد تا آخرین ستایش و شِکوه‌اش را به کاغذ بسپارد. چنین می‌نویسد:
«تا در وصل معشوق بودم از وصلش بی‌خبر؛ چون در غربت از معشوق جدا افتادم، چنانکه ماهی از آب بیرون افتد، از مخاطبِ برخوردار از گنج او و آشنا به راز و رمز او دور افتادم، چنانکه درمان هجر جز به وصل او میسر نبود. 
گفته‌اند اگر مهمانی می‌روی، معشوق را با خود مبر و اگر می‌بری، پیش بیگانگان بدو مشغول مباش. من، از غیرت عشق، چگونه بی‌معشوق میهمانی روم و لحظه‌ای بدو مشغول نباشم؟

✅در خانه، به رغم آزار، رخم سرخ بود و در غربت، به رغم راحت، رویم زرد. بنفشه نبودم که به فصل بهار بی ریشه در هر خاک برویم. گرچه مرا خار پنداشتند ولی من درخت تنومند ریشه در خاک بودم و از بوی خاک مست.

✅بزرگترین عذاب تبعیدی تحمل روز و شبِ زبانی است که سرد و بیگانه و بیروح است. عشقت با چنان حسادتی وجودم را تملک و تصرف کرده که جایی برای عشق به زبانی دیگر نگذاشته. هیچ کلمه‌ای را نمی‌آموزی و به لایه‌های پنهانش نفود نمی‌کنی و در سطح شناور می‌مانی و از گفتن جمله‌های ساده درمی‌مانی و با زبانی که اگر ادب مانع نمی‌شد مایۀ خنده می‌شدی می‌پرسی: ببخشید، دبلیوسی کجاست؟ سیب‌زمینی کیلویی چند است؟ جا دارد که معشوق به سرزنش بگوید که تو مرا به عشق چنین زبانی رها کردی؟»

✅لحظه‌ای دست از قلم می‌کشد و به ژرفای خلاء می‌نگرد. سالهاست که حضور معشوق را پاره پاره می‌بیند، چنانکه گویی از پشت پرده‌ای. صدایش را در ترانه‌ای قدیمی یا پای تلفنی یا در صحبت با دوستی در کافه‌ای می‌شنود. زمانی زبان سرخش قادر بود جهانی را بخنداند یا بلرزاند. اکنون دشمنانش نیستند که او را از پای درمی‌آورند بلکه هجران معشوقش است که او را می‌کشد.

✅و باز چنین می‌نویسد: «آه که چگونه عشق بیش از حد گاه باعث مرگ می‌شود. دلم بس تنگ است برای زبانی که در خانه مایۀ قوت است و در غربت مایۀ عذاب. در پی آزادی گریختم، اما چه سود که پایم در بند تو بود. با عشق تو هر کجا که رفتم غریب بودم. دلقکی لال را می‌ماندم. تو نفرین منی، تو بخت بلند منی. ولی من خسته‌ام دیگر. خار مغیلان چنان در قلبم خلیده که از آن خون بیرون می‌جهد. می‌خواهم دیگر خاموش شوم.»

✅سپس قطره اشکی را از گوشۀ چشمش پاک می‌کند، و شِکوه عاشقانه‌اش از معشوق را هم به زبان معشوق چنین به پایان می‌برد؛ آخر کدام زبان دیگر است که بتواند همچون فارسی شُکوه حزن این لحظه را بیان کند: «بدرود عشق من که عشقت مرا کشت. تو صدای وطن بودی و چون نیک نظر کردم دیدم که به حقیقت تو وطن بودی. تو مادر و معشوقم بودی. قلب من دیگر طاقت جدایی ندارد. بی تو کشتی بی‌لنگرم، سرگردان در بادهای بیگانه. بوی خاک آنی مشامم را رها نمی‌کند. اینک می‌روم، نه از سر بی‌مهری، بلکه تا تو را در آرامش ابدی بازیابم.»
@iranazadvaabad
@MostafaTajzadeh


*آزمون سخت نهادهای آمریکا*

دارون آجم‌اوغلو/اقتصاددان

با آغاز دومین دوره ریاست ترامپ، سخت است که در این ابرهای تاریک، روزنه امیدی دید.
یک مجرم محکوم که عملا در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ تلاش به کودتا کرد، اکنون رییس‌جمهور آمریکاست و حزب جمهوریخواه که هرگز در برابر او مقاومت نکرده، هر دو مجلس کنگره را در کنترل خود دارد.

در همین حال مخالفان در وضعیت آشفتگی هستند. تعداد کمی از دموکرات‌ها می‌پذیرند که انتخابات نوامبر به همان اندازه که موفقیت ترامپ بود، شکست آنها نیز بوده است اما واقعیت این است که آنها در حال حاضر قادر به ایجاد ائتلافی برای مخالفت با ترامپ نیستند که فراتر از پایگاه خودشان برود. این مساله با عادی شدن رفتارها و گفتارهای بی‌ثبات‌کننده بی‌اطلاع و خطرناک ترامپ، بدتر می‌شود.
این امر در رسانه‌ها صادق است، جایی که بسیاری از نشریات از خشم ترامپ «همه‌قدرتمند all-powerful» بیم دارند؛ در جامعه تجاری نیز همین‌طور، جایی که بسیاری منتظر کاهش مالیات و لغو مقررات هستند.

حتی بخش بزرگی از مردم نیز بیشتر از اینکه از ترامپ بترسند، از دموکرات‌ها ناامید شده‌اند. آشکار است که ترامپ تهدیدی برای نهادهای آمریکا است. می‌توان گفت که پس از چهار سال دیگر ترامپ و دموکراسی آمریکا دیگر مثل قبل نخواهد بود.

او حداقل چندین هنجار دموکراتیک دیگر را از بین خواهد برد، مثلا با کاهش استقلال وزارت دادگستری و احتمالا استفاده از نهادهای دولتی برای هدف قرار دادن مخالفان.
البته رییس‌جمهور پیشین جو بایدن نیز یک هنجار دیرینه را شکست وقتی که به پسرش عفو ریاست‌جمهوری داد. در بدترین حالت، ترامپ دموکراسی آمریکا را به شکلی دائمی ناقص باقی خواهد گذاشت.

دولت دوم ترامپ برای اقتصاد هم سودی نخواهد داشت. در حال حاضر، آمریکا نسبت به اروپا وضعیت بهتری دارد، به لطف ترکیبی از ضعف‌ها و شکست‌های سیاستگذاری اروپا، سیاست‌های مثبت دولت بایدن و یک بخش فناوری پویا در آمریکا اما نگرانی این است که چهار سال دیگر، ترامپ ظرفیت رشد اقتصادی میان‌مدت آمریکا را به طور قابل‌توجهی کاهش دهد و حتی رهبری اقتصادی جهانی آمریکا را تهدید کند.
مشکل اصلی این است که مزیت نسبی آمریکا به معرفی مداوم فناوری‌ها و محصولات نوآورانه بستگی دارد و نوآوری نیازمند رقابت شدید و زمین بازی برابر است که توسط نهادهای قوی ایجاد و حفظ می‌شود.

اما حمایت ترامپ از هوش مصنوعی و رمزارزها، غول‌های فناوری آمریکا‌- بزرگ‌ترین انحصارهای اقتصاد‌- را تقویت خواهد کرد و فشار رقابتی و انگیزه برای نوآوری را کاهش خواهد داد.
علاوه‌براین، تمایل ترامپ برای تهدید کسب‌وکارهایی که از او پیروی نمی‌کنند و ارائه امتیازات به «سرمایه‌داران دوست و رفیق» (ایلان ماسک در صف اول است) هرگونه شباهت باقی‌مانده به یک محیط رقابتی منصفانه و بی‌طرف در آمریکا را از بین خواهد برد.

رویکرد معاملاتی او به تجارت‌- و شاید جسورانه‌تر، اقدامات خانواده‌اش برای حداکثرسازی سود مالی از ریاست‌جمهوری او‌- هم رقابت و هم نهادها را تخریب خواهد کرد.
در سطح جهانی، بی‌ثباتی ناشی از ترامپ تقریبا تضمین شده است. خطرات در این جبهه گسترده و اغلب ترسناک هستند. *تناقض اینجاست که رییس‌جمهوری که به رای‌دهندگان وعده داد «آمریکا را دوباره بزرگ کند» ممکن است کسی باشد که بذرهای نظم پساآمریکایی را می‌کارد.*

منبع روزنامه جهان صنعت؛
https://jahanesanat.ir/?p=514131

كانال قواعدبازي؛
https://whatsapp.com/channel/0029VawYtZeFCCoecyoMUf22
@MostafaTajzadeh


📝📝📝 آری اينچنين شد برادر!

✍🏻محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و از استراتژیست‌های جریان اصلاحات، در یادداشتی با عنوان «آری اينچنين شد برادر!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نقدهای صریحی را به آنچه در چند دهه‌ی اخیر اتفاق افتاده مطرح کرده است.

✅متن این یادداشت نقادانه‌ی او در پی می‌آید با این توضیح که انصاف نیوز آماده‌ی انتشار نقدها به این یادداشت است:

یک

✅می‌رفتیم و می‌رفتیم باز، بسان آن سبک‌بالان ساحل‌ها. نه‌ز شبِ تاریک و نه از موج و گرداب حایل، هراسمان بود. لمیده بر پرِ پروازِ باد، می‌رفتیم تا گنبد بلورین آسمان، تا آنجا که صدای نور ستاره‌ها، قلبِ ابرها، و بال‌های ملائک را می‌شنیدیم، خدا را می‌دیدیم.

✅می‌رفتیم تا آنجا که رویا بود و رویا زیبا بود. می‌رفتیم تا نگاه‌های عاشقانه‌ی مهر و ماه، تا آغازین لحظه‌ی باران، تا زیباترین روح انسان، تا ناب‌ترین معنای عدالت. می‌رفتیم و می‌رفتیم باز، و نمی‌دانستیم هیچ – یا نه، نمی‌خواستیم بدانیم که نمی‌دانیم – آنکه می‌رود، ما نیستیم، آنکه می‌رود منِ بی‌خویشتن و از خودبیگانه‌ی ماست: آن «من» که نمی‌داند، اما انجام می‌دهد.

دو

✅اما ای برادر، دیری از رفتن‌مان نگذشته بود که راه در خود و بر خود پیچید، و خود انکار و عدوی خود شد. زین‌پس، فراروی‌مان کژراهه‌هایی نمایان شدند. به کجا و تا کجا؟ ندانستیم، نپرسیدیم. بسیاری از ما نغمه‌‌خوان و خرامان، پای در کژراهه‌ها گذاردند و از خشت کژی‌ها عمارت‌ها ساختند و به هزاران زیور و آرایه‌ی دینی و انقلابی آراستند.

✅برخی دیگرمان، بسان پریشان‌ره‌گم‌کرده‌ای خسته، بنهادند کولبار و در آغوش انتهای مبهم آن راه عقیم، خوار و زار بنشستند. نگاه خیره‌شان رفت تا آغاز، تا خویشتن‌های انقلابی خویش، کو امیدها و آرزوهای‌شان در یک زورق کوچک، روی خیال مهر و ماه، کودکانه بازی‌یی داشت. زمین را سبز می‌خواستند و آسمان را آبی. نمی‌دانستند نفرت چیست و خشم کدام؟ قدرت چیست و برج بابل کدام؟ اسیر سحر خیال بودند و بسان مرغان حریص بی‌نوا، نگه هر لحظه، بر در داشتند، شاید آن شهر خدا و مدینه‌ی فاضله بیاید از در و آرزوهای‌شان را رنگ واقعیت و حقیقت ببخشد.

✅عده‌ای از ما، همچون آن فرشته‌ی کوچک نقاشی کلی، در گریز از ویرانه‌های انقلاب و خویشتن انقلابی، زیر لب زمزمه می‌کردند: بدرود ای دشت‌های مسعود، که منزلگاه جاودان شرور شده‌اید، و ای آسمان اهورایی که ابرهای سیه، دیرگاهی‌ست مهر و ماه نگاهت را ربوده‌ست و در قیر شب پنهان کرده‌ست ،.. بدرود. اکنون، چه باک به کجا می‌رویم؟ به آن دوزخ ژرف اقلیم وحشت‌، یا سرزمین اهریمنان آزاد؟ چه باک به کجا می‌رویم؟ اگر هر جاست که اینجا نیست. بعضی دیگرمان، که هنوز نمی‌دانستند درین نمایش‌پرده‌ی دوران، چه چیز زیبا، و کدام است آنکه زشت است‌، چرا گفتار این راستین، وآن دگر، فریب و مکر شیطان‌ است، نمی‌دانستند وین رقص شکسته‌ی قاصدک در باد، آیین مرگ‌ست، یا نه، شور زندگی‌ست‌ شاید، نمی‌دانستند کدامین من، امروز باید بود و فردا کدام باید، نمی‌دانستند من انقلابی کدام است او، و دروغین و راستینش کدام شاید، تماشاگر منفعل نمایش شدند، یا به نوعی خود بازیگر نمایش گردیدند.

سه

✅آری این‌چنین شد برادر. زین‌پس که انقلاب تبدیل به نظام شده بود و تئوری بقا جایگزین تئوری تغییر، بسیاری همچون مردم بابِل برای ورود به دنیای خدایان قدرت و منفعت دست به ساخت برج‌های بلند از جنس انقلاب و دین زدند، و چون راه رسیدن به قدرت به تعداد انسان‌ها و جریان‌ها متفاوت و متکثر بود، سازندگان برج‌های بابل، دیگر زبان یکدیگر را نمی‌فهمیدند، و از این‌رو، رهرو ره شقاق و فراق و روایت‌گر روایت‌های فصل و فاصله شدند و بی‌محابا بر هم تاختند و پرده‌های حرمت یکدیگر دریدند.

✅اندک‌اندک، نیم‌طیقه‌ی جدیدی (همچون نومنکلاتورهای روسی) شکل گرفت که همه‌چیز و همه‌کس را در ید قدرت خود (یا آپاراتوس قدرت) می‌خواست، حتی انقلاب و دین و مردم را. قدرت، در مسیر تبدیل‌شدنش به سلطه، نیازمند خوانش‌های جدید از دقایق انقلاب و آموزه‌های دینی (دانش موید و مکمل قدرت) بود، لذا انقلاب را از ارزش‌های انقلابی و دین را از ارزش‌های دینی تهی کرد تا ادامه‌ی قدرت شوند به بیان دیگر. از منظر این خوانش‌های قدرت‌پروده، بسیاری از انقلابیون راستین ضدانقلاب و… نام گرفتند و حذف و طرد شدند، و انقلابیون شنبه جایگزین آنان گردیدند.

چهار

✅اما ای برادر، قصه و غصه‌ی این «انقلاب علیه انقلاب» چگونه با تو بگوییم زمانی که زبان‌ نقد دیریست از دهشت گیوتین انقلابیونِ پساانقلاب به لکنت افتاده است. چگونه با تو بگوییم که به‌نام نامی انقلاب بر مردم چه گذشت؟

ادامه‌ی یادداشت:
https://ensafnews.com/573382
@ensafnews
@MostafaTajzadeh


📄خالص سازان اعتراف کردند: پایان عصر پروژه بگیری

✍امتداد-داوود حشمتی
:

🔹دو دهه بعد از تلاش برای ندیدن مردم و حذف آنها، جریان «خالص ساز» که در دولت قبل در اوج قدرت قرار گرفته بود، حالا به این نتیجه رسیده که باید «محفل های کوچک» و «اتاقک»ها را رها کرد به جای «پروژه بگیر» شدن، در رسانه و جایی که مردم هستند حاضر شد. هرچند دیر اما ظاهرا در حال فهمیدن این مساله هستند که پژواک دادن صدای خود در فضای «ایتایی» چاره ساز نیست. صدای خودشان را در یک محفل کوچک بازتاب می داند. همچون فریاد زدن در حمام دربسته فقط صدایشان را خودشان میشنیدند و حالا از این وضعیت خسته شدند.

🔹مهدی جمشیدی از نویسندگان اصلی جریان نزدیک به دولت قبل که از مدافعان سرسخت حجاب اجباری است، در یادداشتی که در کانال ایتایی خودش منتشر کرد از جریان مدافع حجاب می خواهد که از محیط دربسته خود خارج شده و به میدان رسانه این بروند که مردم در آنجا هستند. او از محدود شدن جریان خودشان در «محفل های کوچک» گلایه کرده و خواهان کنشگری است: «دورهای بسنده‌کردن به محفل‌های کوچک و خودمانی گذشته است. باید در رسانه حاضر شد و زبان روایت داشت. ظهور رسانه‌ای و تجلّی روایتی، شرط لازم و قطعی برای کنشگری است. در دهه‌های گذشته، ما به کاستی‌ها و سستی‌های خود در رسانه باختیم و ندانستیم که باید در عرصۀ عمومی بود و با مردم سخن گفت و گفتمان‌سازی کرد. تحوّل، تصمیم‌های محفلی و بسته و محدود نیست، بلکه باید رسانه در دست گرفت و در قالب رسانه، سخن گفت.»

🔹جمشیدی همچنین «متفکران پروژه بگیر» را «کاسب» خوانده که به هیچ دردی نمی خورند. او می نویسد: «کسی که در عرصۀ عمومی سخن نمی‌گوید و نقد نمی‌کند، یعنی نیست. متفکّر اتاقک‌نشین، چونان عدم است؛ متفکّر پروژه‌بگیر، کاسب و کارمند علم است»

🔹بعد از شکست این جریان در انتخابات سال 96 تمام تلاششان این بود که با مسدود کردن تلگرام از مردم انتقام بگیرند. عاقبت در بهار 97 و با خروج ترامپ از برجام فرصت برایشان مغتنم شد. آن زمان توانستند به خواسته دلشان برسند. تلگرام فیلتر شد و همان روز در یادداشتی نوشتم که ناچار میشوید به جایی که مردم در آنجا هستند بازگردید. همین هم شد. دو سال بعد خبرگزاری فارس وقتی دید مردم همچنان در همین تلگرام مشغول فعالیت هستند، ناچار دست از پا درازتر برگشت. دیگران هم همین کار را کردند. تلاش کردند با راه اندازی ایتا مردم را به زمینی که می خواستند بکشند، اما موفق نشدند. حالا فهمیدند که نمیشود «خود گفت و خود خندید». فهمیدند که باید برای مردم و با مردم حرف بزنند.

🔹در همین مرحله این جریان البته به دو دسته تقسیم میشوند. کسانی همچون جمشیدی، دستکم به اعتقاد خود مومن هستند و حاضرند در مقابل منتقدان قرار گرفته و حرف بزنند. از خودشان دفاع کنند و نقدها را پاسخ دهند. اما دسته دوم که به آنچه می گویند چندان اعتقاد و باوری ندارند، همچنان تلاش می کنند از فیلترکردن برای نشنیدن صدای مردم استفاده کنند تا پروژه هایشان بر قرار باشد.

🔹درست همین وضعیت را کاربران ایرانی در جهان دارند. با شروع طوفان الاقصی جریان انقلابی خواست تا صدای حمایتش از غزه را به جهان برساند. اما فهمید که اینستاگرام را خودش با دست خودش فیلتر کرده و صدای محتوای فارسی را از جهان حذف کرده است.

🔹درک و فهم درست از عصر رسانه های «تعاملی» و عبور جهان از «منبرهای یکطرفه» اولین و مهمترین قدم است. آنها که همین قدم را بر نمی دارند، یا در اتاقک ها و محفل های خود تنها می مانند، یا به همان «پروژه گیری» اکتفا می کنند تا جایی که بالاخره همان نهادها هم دیگر حاضر نمیشوند به آنها پروژه بدهند.

#امتداد
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh




📝📝📝اعتراض به اجرای حکم حبس آقای مجید شیعه‌علی

بسمه‌تعالی

✅با نهایت تأسف و نگرانی به اطلاع می‌رساند که به‌موجب ابلاغیه‌قضایی ارسال‌شده برای آقای مجید شیعه‌علی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، ایشان باید ظرف ده روز خود را جهت اجرای حکم حبس به زندان وکیل‌آّباد مشهد معرفی کند.

✅این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که حکم صادره، علی‌رغم قطعی بودن، به مدت دو سال در شعبه ۹۹۱ اجرای احکام کیفری دادگستری مشهد به مرحله اجرا در نیامده بود.

✅آقای مجید شیعه‌علی در ٢ آذر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شد و مدت ۷۸ روز را در بازداشت موقت سپری کرد. وی بنا بر اتهاماتی نظیر عضویت در نهضت آزادی ایران، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور در ۱۷ بهمن‌ همان سال در دادگاه انقلاب مشهد محاکمه شد و مجموعاً به شش سال و شش ماه زندان محکوم شد که در مرحله تجدیدنظر به دو سال و شش ماه حبس کاهش یافت. از این مدت، یک سال و نیم آن قابل اجرا اعلام شده است.

✅نهضت آزادی ایران ضمن ابراز تأسف از تداوم رویکرد سرکوب‌گرانه علیه فعالان سیاسی و مدنی، طرح چنین اتهامات بی‌پایه و صدور و اجرای این‌گونه احکام در خصوص افرادی مانند آقای شیعه‌علی که جز فعالیت مسالمت‌آمیز و در چارچوب قانون نداشته است را نمونه‌ای از تضییع حقوق بنیادین شهروندان و تلاشی برای ایجاد فضای ارعاب در جامعه می‌داند.

✅از این رو،اعلام می‌دارد در شرایطی که رییس جمهور محترم آقای دکتر پزشکیان، «وفاق ملی» را به‌مثابه راه‌حلی راهبردی و موثر برای عبور از ابربحران‌های ساختاری و پیچیده‌ای ارایه داده است که کیان کشور و امنیت ملی ایران را تهدید می‌کنند، صدور یا اجرای چنین احکامی برای خیرخواهان جامعه و فعالان سیاسی و مدنیِ دمکراسی‌خواه، علاوه بر تحمیل آسیب های سنگین و جبران‌ناپذیر بر اعتماد ملت نسبت به دولت، شاخص های‌ اعتماد عمومی، امید اجتماعی و همبستگی ملی را نیز به‌شدت کاهش خواهد داد.

✅نهضت آزادی ایران در آستانه چهل و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که بر اساس آرمان‌هایی مانند آزادی، عدالت، استقلال، حاکمیت قانون و حاکمیت ملت مورد اقبال عمومی مردم قرار گرفت و به پیروزی رسید، یادآوری می‌کند که وجود زندانی سیاسی در ایرانِ پساانقلاب ١٣۵٧، نه تنها برای نظام جمهوری اسلامی ایران اعتباری به همراه ندارد، بلکه دلالت بر عدول حاکمیت از مبانی انقلاب و نادیده گرفتن مطالبات مشترک ملی از انقلاب مشروطه به این سو دارد.

✅امید است که نه تنها این دست اقدامات ناعادلانه هرچه سریع‌تر متوقف شوند، بلکه زمینه آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی فراهم شود تا بستری مناسب برای کنشگری سیاسی، رشد جامعه مدنی، گذار به مردم‌سالاری و تقویت فرآیند توسعه پدید آید. 

✅نهضت آزادی ایران ضمن دعوت به صبوری و حفظ امیدواری در قبال شدائد و محدودیت‌هایی که علیه اعضای آن و دیگر کنش‌گران سیاسی و مدنی صورت می‌پذیرد، همچون گذشته بر عهد خود در راه آزادی ایستاده، بر تلاش برای تحقق دموکراسی و حقوق بشر در ایران تأکید کرده و اعتراض در برابر بی‌عدالتی را وظیفه‌ای انسانی، ملی و اسلامی می‌داند.
 
نهضت آزادی ایران
٣ بهمن ۱۴۰۳
 
@Nehzatazadiiran
@MostafaTajzadeh


«معرفی فایل pdf حکم ”سب النبی و سب الائمه“ از منظر وحی و سیره حقیقی خودِ آن بزرگواران»

در خبرها آمد که به اتهام «سب النبی» برای تتلو حکم اعدام داده اند و به فاصله کوتاهی نیز خبر تکذیب شد
لذا اگر چه تتلو به لحاظ شخصیتی که در این سالها از خود بنمایش گذاشته، در نظرم به یکی از منفورترین ها مبدّل شده، لکن فرصت را مغتم می‌شمارم و در باطل و فاسد بودن چنین حکمی برای ایشان یا هر کس دیگری که متهم به چنین موضوعی شود فایل استدلالی ام در رد حکم اعدام برای ساب النبی که از صفحه ۷۹ فایل «اسلام دین رحمانیت و صلح یا جباریت و خشونت؟» خویش تقطیع شده را تقدیم میکنم و میگویم چنین احکام جابرانه ای جعلیات دروغین علماء خشونت طلب و خشنی از جنس مصباح و میرباقری و پایداریونی است که در طول تاریخ نیز، همین مشی و منش غیرالهی را دنبال می‌کرده اند و با انگلیسی معرفی کردن اسلام رحمانی، هر کس دم از رحمت و رأفت دینی زد را واداده و مرعوب دشمن قلمداد نموده و می‌کوبیده اند

علیهذا گرچه توهین به مقدساتِ هیچ دسته و گروهی، حتی فحش و ناسزا به بت مشرکین نیز جایز شمرده نشده و از آن نهی شده ایم و هتک امور مورد احترام سایرین، غایت عجز و فرومایگی توهین کننده ای است که در حقیقت شخصیتِ حقیر خود را بنمایش میگذارد، ولی با این حال اگر کسی مرتکب چنین خطای فاحشی شد، «حکمش» مطلقاً قتل نیست و احکام ظالمانه ای که مطرح میشود هیچ ربطی به اسلام ندارد و مکتوبات فاسد و بدعت های دروغ و تهمت های ویرانگری است که توسط همین سنخ از معممین بیگانه با وحی تنظیم شده و به خدا و رسول نسبت داده اند «یَكۡتُبُونَ ٱلۡكِتَـٰابَ بِأَیۡدِیهِمۡ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـٰذَا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ» [بقره ۷۹]
امید که مفید افتد.
اصفهان اکبر دانش سرارودی ۲ بهمن ۱۴۰۳
@NegahyDigarNe
@MostafaTajzadeh


زوال نهاد خانواده ایرانی

✅ فائزه مومنی در گزارشی که با مشورت دکتر مریم زارعیان، جامعه‌شناس و پژوهشگر، نوشته به بررسی ابعاد مشکلات خانواده‌های ایرانی پرداخته است.

🔹خانواده‌های ایرانی در سال‌های اخیر با چالش‌هایی روبه‌رو بوده‌اند که از مسائل روزمره فراتر رفته و به بحران‌های پایدار تبدیل شده‌اند.

🔹 این مشکلات که ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی هستند، از تورم و بیکاری تا مهاجرت گسترده نخبگان و پزشکان و حتی کاهش امید به زندگی، را شامل می‌شوند و بر همه ابعاد جامعه تاثیر گذاشته‌اند.

🔹ایران در سال‌های اخیر یکی از بالاترین نرخ‌های تورم را در جهان تجربه کرده است.

🔹طبق گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه در سال ۱۴۰۳ به بیش از ۴۵ درصد رسیده، که تاثیر مستقیم بر قیمت کالاهای اساسی داشته است.

🔹قیمت اقلام ضروری مانند نان، گوشت، لبنیات و برنج به‌شدت افزایشی بوده و قدرت خرید خانوارهای شهری و روستایی کاهش یافته است.

🔹در سال ۱۳۹۷ قیمت هر کیلو گوشت قرمز حدود ۷۰ هزار تومان بود، اما در سال ۱۴۰۳ این رقم به بیش از ۸۰۰ هزار تومان رسید.

🔹بسیاری از خانواده‌ها مجبور شده‌اند مصرف اقلام ضروری مانند پروتئین و لبنیات را کاهش دهند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بیش از ۴۰ درصد خانواده‌ها به‌طور روزافزون به زیر خط فقر کشیده شده‌اند.

🔹بر اساس آمار، در حال حاضر بیش از نیمی از خانوارهای شهری و روستایی زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

🔹این بدان معناست که بسیاری از خانواده‌ها قادر به تامین هزینه‌های اولیه زندگی خود نیستند، چه رسد به هزینه‌های تحصیل، درمان یا حتی اجاره مسکن.

🔹نرخ فقر مطلق در ایران به یکی از بالاترین سطوح خود در دهه گذشته رسیده است. تحریم‌ها و کاهش فعالیت‌های اقتصادی به تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی منجر شده است.

🔹نرخ بیکاری به‌ویژه در میان جوانان افزایش یافته است. طبق آمار رسمی، نرخ بیکاری در میان جوانان به حدود ۲۷ درصد رسیده که یکی از بالاترین نرخ‌های منطقه محسوب می‌شود.

🔹تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی، به‌ویژه تحریم‌های ایالات‌متحده، به کاهش درآمدهای نفتی ایران منجر شده است.

🔹از دست رفتن منابع ارزی باعث شده است که دولت قادر به واردات کالاهای اساسی، دارو و تجهیزات پزشکی نباشد.

🔹علاوه بر این، محدودیت‌های بانکی، تجارت بین‌المللی ایران را به‌شدت محدود کرده است.

🔹همزمان تحریم‌ها باعث کاهش امنیت سرمایه‌گذاری و خروج سرمایه از کشور شده‌اند.

🔹این امر به کاهش رشد اقتصاد و افزایش نرخ بیکاری انجامیده است.

🔹نرخ دلار در بازار آزاد از حدود ۱۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۷ به بیش از ۸۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است.

🔹این افزایش نرخ ارز تاثیر مستقیمی بر قیمت کالاها و خدمات داشته و هزینه واردات را به‌شدت افزایش داده است.

🔹همچنین طبق گزارش‌های منتشرشده از سوی سازمان ملل متحد، ایران در میان ۱۰ کشور اول جهان از نظر مهاجرت نخبگان قرار دارد.

🔹دلایل اصلی این مهاجرت شامل مشکلات اقتصادی، نبود امنیت شغلی و نبود آزادی‌های اجتماعی است.

🔹تنها طی چهار سال گذشته بیش از ۲۶ هزار پزشک و کادر درمان کشور را ترک کرده‌اند.

🔹این خروج گسترده نیروی متخصص، نظام سلامت کشور را به‌شدت تحت فشار قرار داده است.

🔹هزینه‌های سنگین برگزاری مراسم عروسی و تامین مسکن باعث شده است که بسیاری از جوانان از ازدواج منصرف شوند.

🔹در مقابل، نرخ طلاق در حال افزایش است. در سال ۱۴۰۲، از هر سه ازدواج، یک مورد به طلاق ختم شده است.

🔹همچنین آمارهای سازمان ثبت‌احوال نشان می‌دهد میزان موالید در دهه ۹۰، از سال ۱۳۹۶ سیر نزولی داشته، به‌طوری‌ که از آن تاریخ تا آذرماه ۱۴۰۲، هر سال حدود ۱۱۰هزار نفر از تعداد نوزادان  کم شده است.

🔹فشارهای اقتصادی و اجتماعی به افزایش اختلالات روانی در جامعه منجر شده است. طبق آمار وزارت بهداشت، بیش از ۳۰ درصد جمعیت ایران به نوعی از اختلالات روانی رنج می‌برند.

منبع: تجارت فردا، شماره ۵۷۶
@MostafaTajzadeh


🔴 ضرورت دستگاه قضایی مستقل

✍ مرضیه حاجی‌هاشمی

ساختار سیاسی [آمریکا] به گونه‌ای است که دستگاه قضایی به ویژه «دادگاه عالی» قادر خواهد بود، در مواقع اضطراری که به ضرر منافع ملی است، مداخله جدی نموده و جلوی خودکامگی و تصمیم‌گیری فردی تنش‌زا را بگیرد

▫️بالاخره بیستم ژانویه از راه رسید و مراسم تحلیف ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» برگزار شد. سخنان ترامپ در این مراسم، تکرار وعده‌های انتخاباتیش بود که مثل همیشه حد متعادل و میانه‌ای نداشت. به طور مثال وعده‌هایی چون خروج از «پیمان سبز» و «پیمان تغییرات آب و هوایی» فقط برای رضایت کارگران آمریکایی به اندازه‌ای که می‌تواند، برای کشورهای دیگر به ویژه حامیان محیط زیست، تنفر برانگیز باشد، برای منتفعان از این وعده، شوق انگیز است یا وعده تغییر نام «خلیج مکزیک» به خلیج آمریکا و ...، سیاست‌هایی که موافقان و مخالفان را به بالاترین میزان می‌انگیزند.

▫️اما آنچه که بیش از همه این وعده‌ها مورد توجه متخصصان است، نظم سیاسی دموکراتیک و ساختار تقسیم  قدرت در قوای سه گانه «ایالات متحده» است که احتمال می‌رود، دستخوش تغییرات جدی در این دوره ریاست جمهوری ترامپ قرار گیرد. یک سند محرمانه که از سوی سفیر آلمان در آمریکا برای دولت فدرال «آلمان» در روزهای اخیر، تهیه شده است و خبرگزاری «رویترز» بدان دسترسی یافته، بیانگر ابراز نگرانی «آندریاس میشائلیس» سفیر آلمان از تغییرات بنیادی در نظم سیاسی ایالات متحده توسط دونالد ترامپ و دولت اوست.

▫️در این سند محرمانه آمده است که برنامه‌های ترامپ، «تمرکز حداکثری قدرت در دست رئیس جمهوری به بهای تضعیف کنگره و ایالت ها» را تعقیب می‌کند. ساختار سیاسی آمریکا نیز مانند همه دموکراسی‌های مدرن، دارای یک هسته اصلی است که به آن Checks and  Balances گفته می‌شود. این هسته اصلی، مکانیسم‌های کنترل و موازنه ای هستند که قدرت را در سراسر یک نظام سیاسی توزیع می‌کنند و مانع اعمال کنترل کامل هر فرد یا نهادی بر همه نظام سیاسی و دیکتاتوری در تصمیم‌گیری‌ها می‌شود.

▫️میشائلیس در سند محرمانه خود می‌نویسد: «ترامپ یک دستور کار جدی برای برهم زدن حداکثری را دنبال می‌کند. اصول دموکراتیک و نظام تقسیم قدرت در آمریکا (Checks and  Balances) به طور گسترده‌ای تضعیف خواهد شد. قوه قانونگذاری، مجریه و رسانه‌ها از استقلال خود محروم شده و مورد سوء استفاده سیاسی قرار خواهند گرفت».

▫️مسأله مهم دیگر که حضور ابر سرمایه‌دارانی چون «ایلان ماسک» به عنوان مشاور در کنار ترامپ می تواند، وجود آن را تایید کند، قدرت گرفتن «بیگ تک» در ساختار قدرت سیاسی ایالات متحده است. در سند مذکور هم آمده است که در دولت ترامپ، شرکت‌های بزرگ فناوری نیز قدرت مشترک، در حکومت به دست خواهند آورد. بازوی بسیار پرتوانی برای بهره گرفتن از روش‌های نامطلوب، علیه منتقدان و شرکت‌های رسانه‌ای.

▫️در این سند همچنین آمده است که «کنترل بر وزارت دادگستری و «اف بی آی» برای اهداف ترامپ از جمله اخراج‌های دسته جمعی، اقدامات تلافی جویانه و تضمین مصونیت قانونی او نقش محوری دارد و حتی استفاده از ارتش در داخل کشور برای انجام وظایف پلیسی ممکن است، عملی شود»؛ با این وجود، این ساختار سیاسی به گونه‌ای است که دستگاه قضایی به ویژه «دادگاه عالی» قادر خواهد بود، در مواقع اضطراری که به ضرر منافع ملی است، مداخله جدی نموده و جلوی خودکامگی و تصمیم‌گیری فردی تنش زا را بگیرد. اینجاست که ضرورت دستگاه قضایی مستقل بیش از پیش آشکار می‌شود.

*کانال نویسنده
@kaleme
@MostafaTajzadeh


📝📝📝منع مطلق ترور در اسلام

✍🏻رضا باقری وکیل دادگستری

@MostafaTajzadeh


📝📝📝نامه حزب ایثارگران به رئیس‌جمهور/ از درخواست برای رفع حصر تا برگزاری تجمعات قانونی در راستای مطالبات اکثریت مردم

✅ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و احترام

✅همانگونه که مستحضرید، رئیس جمهور به موجب اصل 113 قانون اساسی، «مسئول اجرای قانون اساسی» است و طبق اصل 121 نیز قسم به پاسداری از قانون اساسی  یاد کرده و به حمایت و پشتیبانی از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، متعهد گردیده است.

✅استحضار دارید که حصر شخصیتهای سیاسی خدوم، همچون آقایان کروبی و میرحسین موسوی و همسر محترمه ایشان، سرکار خانم رهنورد، یکی از تخلفات فاحشی است که عاری از هرگونه توجیهات قانونی، اخلاقی و سیاسی بوده و تداوم آن عین پافشاری بر ادامه نقض قانون اساسی و تضییع حقوق مسلّم و مشروع ایشان محسوب می شود.

✅از مصادیق دیگر در نقض آشکار حقوق شهروندی و نقض قانون اساسی، محدودیتهای غیرقانونی ایجاد شده برای رهبر معنوی جریان اصلاحات در کشور، جناب آقای سیدمحمد خاتمی است که هیچ توجیه عقلانی و اخلاقی و قانونی ندارد.

✅متن‌کامل نامه مجمع ایثارگران به مسعود پزشکیان

@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh


✅اعتراض ملی به حصرهای ظالمانه

  ✍️حسن یوسفی اشکوری
پرشمارانی از اهل خیر و انصاف و عدالت در ایران در اعتراض به حصرهای ظالمانه و غیر قانونی آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم رهنورد تلاش تازه ای را آغاز کرده اند که امیدوارم به نتیجه ای مطلوب برسد.
این دوستان اعلام کرده اند 25 بهمن 1403 را به خیابان خواهند آمد و در اعتراض به حصرهای شخصیت های محبوب یادشده اقدام خواهند کرد.

من البته پیش از این از این حرکت درست و عادلانه و ملی حمایت کرده ام اما اکنون شرحی کوتاه تقدیم می کنم.
موسوی را از سال انقلاب می شناسم و در مجلس اول به وزارت خارجه او و سپس به نخست وزیری او رأی داده ام. خانم زهرا رهنورد را (نام اصلی: زهره کاظمی) نیز همین طور. در دوران فعالیت حسینیه ارشاد (سال های 1350 و 51) این دو به عنوان زوج جوان از فعالان جوان ارشاد و مکتب شریعتی در قلمرو امور هنری فعال بوده اند.
در دوران نخست وزیری موسوی یک بار نیز او را در محل کارش (نخست وزیری) دیده و سخن گفته ام.

کروبی را نیز از سالیان پیش از انقلاب می شناسم اما در مجلس اول با ایشان از نزدیک آشنا شدم. چهار سال در مجلس همکار بوده ایم.
در دوران تلخ زندان (سال های 79 تا 83)، کروبی در مقام رئیس مجلس ششم، حمایت های بی دریغ از من کرد و در نظر و عمل در رفع ظلم کوشید و مرا و خانواده ام را مدیون خودش کرد.

هرچند در باره افکار و اعمال هرسه بزرگوار در دهه شصت و حتی پس از آن نقدهای بعضا جدی دارم اما این بدان معنا نیست که اولا نقش مثبت آنان را در سالیان پیش از انقلاب و در دوران تصدی شان نادیده بگیرم و ثانیا نقش مفید و اثرگذارشان را در انتخابات ریاست جمهوری 1388 و در دوران جنبش سبز فراموش کنم.

به گمانم همین اندازه که از یک سو این بزرگواران در طول این مدت دراز (پانزده سال) تسلیم «صحنه آرایی های خطرناک» (جمله از موسوی است) نشده و بر عهدشان وفادار مانده و در کنار معترضان و مردم ایستاده اند، بسیار مغتنم و برای حال و آینده ایران سرمایه بزرگی است.
از سوی دیگر، این افراد در طول این پانزده سال خطرخیز، خود نیز دچار تغییر و تحول مثبت در افکار و اعمال شده و در واقع در همپای اغلب مردم دچار دگردیسی شده اند. 

یک بار دوستی عزیر به جد می گفت: آخر کسی تا کنون در برابر این بابا (رهبر نظام) نایستاده تا روشن شود مقاومت اصولی و جدی چه اندازه کارساز است.
اکنون حجت تمام است. حداقل سه تن (البته کسانی دیگر چون تاج زاده و خیلی های دیگر) در این چند سال در برابر ترکتازی های «فتنه گران ولایی» دلیرانه ایستاده و بر استیفای حقوق ملت (ولو در چهارچوب مناسبات قدرت موجود) اصرار ورزیده اند.
گرچه تا کنون موفقیت و پیروزی سیاسی آنی حاصل نشده ولی بی تردید، از یک سو پیروزی اخلاقی به قدر کفایت حاصل شده و از سوی دیگر وقوع جنبش های مقاومت مدنی مردم و جوانان و به طور خاص زنان بیش از همه مدیون فداکاری ها و پایداری های این سه بزرگوار و البته دیگران است.

اصولا این که شخصیتی چون مهندس موسوی تا آنجا دچار تحول شده و آن را با دلیری اعلام کرده که قانون اساسی موجود را دچار ایرادهای ساختاری می بیند و ضرورت تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید را اعلام می کند، خود تحول بزرگی در «راه دشوار آزادی» ایران زمین است. آزادی نهادینه شده، به تدریج به دست خواهد آمد. 

در هرحال اکنون مهم آن است که یک خیزش ملی برای رفع حصر ظالمانه و غیر قانونی از این محصوران محبوب پدید آید و باید تلاش کرد این مطالبه چندان جدی و اثرگذار شود که حاکمان مغرور و خودشیفته نتوانند بی تفاوت باشند.
رفع ظلم از مظلومان، هم خواسته انسانی است و هم مطالبه ملی و قانونی و حداقل کاری است که هر انسانی می تواند انجام دهد
@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh


🔴 منیره گرجی؛ استثنایی بر بستر تفکر سنتی که تکرار نشد!

🔷 فاطمه گوارایی

@iranfardamag

منیره علی [ گرجی  (۱۳۰۸–۲۳ دی ۱۴۰۳) ] تنها نماینده زن در مجلس خبرگان قانون اساسی ایران درگذشت .

نقش منیره گرجی در تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه در دوران انقلاب۵۷ و تدوین قانون اساسی ج.ا.ا، از چند جهت اهمیت ویژه‌ای دارد:

تنها نماینده زن در مجلس خبرگان قانون اساسی

•  گرجی به‌عنوان تنها زن حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی، نقش مهمی در بازنمایی صدای زنان در فرایند تدوین یکی از مهم‌ترین اسناد قانونی کشور ایفا کرد.
•  حضور او در این جایگاه نشان‌دهنده پذیرش مشارکت زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری کلان در دوره‌ای بود که این موضوع همچنان چالش‌برانگیز محسوب می‌شود.پذیرشی که بعدا از ان در مجلس خبرگان رهبری عقب نشینی شد و دیگرتا به این لحظه تکرار نشده است .

نماد حضور زنان در عرصه سیاست و دین

•  منیره گرجی در میان نسل خود نماد توانایی زنان در ورود به عرصه‌های پیچیده سیاست، دین و حقوق بود. حضور او در مجلس خبرگان قانون اساسی، در شرایطی که فضا آنقدر شفاف نبود که بتوان با قطعیت از دورنمای دقیق تری از تحولات رویداده در ساختار حکومت سخن گفت ، بیانگر این بود که زنان از زمینه های بسیار برای برعهده گرفتن نقش‌های مؤثرتردر جامعه بر خوردارند و اساسا برخورداری ازاین نقشها از جمله مطالبات جدی ایی بود که انها ان را در دورنمای انقلاب ۵۷ دیده و به ان پیوسته و از آن حمایت کرده بودند .

نمایندگی تغییرات اجتماعی و دینی

•  گرجی نمایانگر تغییر نسبت به جایگاه زنان در انقلاب در نگاه بخشی از طیف هایی بود که به قدرت دست یافته بودند . جایی که زنان از نقش صرفا پشتیبان خارج شده و تلاش نموده تا در سایر عرصه ها نیز حضور یابند . حضوری که البته استمرار نیافت و اساسا در همان سالهای اول انقلاب با کنترل ، مدیریت و لذا محدودیت های بیشتر مواجه شد . اساسا ایجاد مانع در مسیر رشد زنان و مطالبات آنان در جامعه،  خود یکی از نشانه های  مهم خارج شدن روند انقلاب از سیر طبیعی خود و تسخیر تدریجی آن توسط نیروهای سنتی تر ، محافظه کارتر و به اصطلاح تندتر می باشد .

تلاش برای تامین حقوق زنان در چارچوب شرع و قانون اساسی

•  منیره گرجی در جلسات خبرگان از اصولی حمایت کرد که حقوق و نقش زنان را در جامعه اسلامی تعریف و تضمین کند.
•  تأکید بر حضور زنان و ایفای نقش آنان در کنار مردان در ساختارهای اجتماعی و سیاسی از نظر گرجی مشروط به آن بود  که این فعالیت‌ها باید در چارچوب ارزش‌های اسلامی باشد.او در کارگروه‌های بررسی پیش‌نویس قانون اساسی، عضو گروهی به نام گروه سوم بود که اصول مربوط به حقوق ملت و نظارت را بازبینی می‌کردند. به همین دلیل وقتی نوبت به اصل بیستم قانون اساسی رسید، گروه سوم که او عضوش بود، عباراتی را به متن پیش‌نویس اضافه کرد که برابری زنان و مردان در مقابل قانون را «خدشه‌دار» می‌کرد.
در پیش‌نویس اولیه قانون اساسی آمده بود «همه افراد ملت اعم از زن و مرد در مقابل قانون مساوی هستند.» اما در متنی که گروه سوم برای تصویب پیشنهاد کرد، عبارت «طبق مقررات شرع» اضافه شد. در نهایت بعد از تغییراتی اصل بیستم به این شکل به تصویب رسید:
«همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.»
•  جلسه بررسی اصل بیستم قانون اساسی (اصل ۲۵ پیش‌نویس)، یکی از جنجالی‌ترین جلسه‌ها بود که مخالفان و موافقان بسیاری درباره آن صحبت کردند. مخالفان تاکید داشتند که در اسلام، زن و مرد از نظر ارث و دیه و … متفاوت هستند و نمی‌توان قانون یکسانی برای آنها در نظر گرفت. مشخص نیست در جلسات گروه سوم چه گذشته اما در جلسه علنی بررسی قانون اساسی، خانم گرجی مخالفتی با محدود کردن برابری نداشت. در همان جلسه در شهریور ۱۳۵۸ حسین موسوی تبریزی به عنوان مدافع طرح پشت تریبون رفته و می‌گوید «خانم گرجی خودش در جلسه اذعان کرده که از نظر شرع،  منصب قضاوت و زعامت به زن داده نشده است.»و گرجی نیز اعتراضی به این سخنان نکرد.
•  و البته باید اذعان داشت جز قضاوت و زعامت (رهبری)، در امور دیگر خانم گرجی اصرار داشت زنان و مردان با هم برابر هستند و چون زنان محروم بوده‌اند، باید از حقوق آنان حمایت شود. و این در زمانی که نخستین شاکله های حکومتی منبعث از تفکر سنتی - که با اصل برابری زن و مرد تضادی بنیادین داشت - در حال شکل گیری بود ، از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است . گرجی نقش مهمی در تغییر اصل ۱۲ پیش‌نویس قانون اساسی که کارکرد زنان را به خانواده و تربیت فرزند در جامعه اسلامی تقلیل داده بود؛ داشت .پیشنهاد او به عنوان اصل ۲۱ قانون اساسی تصویب شد.....


🔻متن کامل :

https://cutt.ly/Ue39YkAU
@iranfardamag
@MostafaTajzadeh


▪️♦️ *با مرگ هم شوخی می‌کرد*

🌱*برای سیدابراهیم نبوی*


*کلمات را خمیر می‌کرد*
*و از آن‌ها خنده می‌ساخت*

*یأس را می‌خندانْد*
*نومیدی را به رقص می‌آورد*
*و در تنهایی می‌گریست*

*طنز نو کاشت و شکفت*
*باغی از  طنز برآمد*

*مهربانی‌اش لحظه‌ای بود*
*لحظه‌ها را زندگی می‌کرد*

*شورش طنازانه‌ای بود*
*علیۀ دنیا و بودن*
*بسیار اما دلتنگِ نبودن می‌شد!*

*شتاب داشت همیشه*
*می‌گفت*
*نمی‌خواهم «در انتظار گودو» بمانم*

*زود عاشق شد*
*با عاشق‌اش هم به بازی نشست*
*بی‌وفایی کرد*
*اما فراموش نکرد*

*مُعلّق*
*میان نبوغ و جنون*
*نابغه‌ها «نرمال» نیستند*
*چیزی شبیه*
*گاو نُه من شیرده*
*که گاهی لگد می‌زند*
*به تغار شعر و زندگی!*

*نان قدرت را هم خورده بود*
*اما نمکدانش را بارها شکست*

*جرأت دانستن داشت*
*و جسارت عریان‌‌سازی رذالت*

*دردسر شده بود*
*قدرت به او گفت برو و رفت*
*رفتن‌اش آغازِ پایان بود*

*همه چیز را تجربه می‌کرد*
*ریا نمی‌کرد*
*درونش دعوای سختی بود*

*تن‌اش تحمل روح بی‌تاب او را نداشت*
*جسم خود را فدای جان‌اش کرد*

*با مرگ هم شوخی می‌کرد*
*با آن کشتی می‌گرفت*
*و بالاخره زمین‌اش زد*

*وصیت کرد بعدِ مُردن*
*مرا بسوزانید*
*آتش سرکشی بود*
*که خود را سوخت*
*و خاکسترش خندید*

*✍️بهروز گرانپایه*

٣٠ دی‌ماه ١۴٠٣▪️
@MostafaTajzadeh


📝📝📝نامه‌ فعالان محیط زیست به رییس جمهور

✅به گزارش شبکه شرق، جمعی از فعالان و حفاظت‌گران محیط زیست ایران  در نامه ای به رئیس جمهور به ابراز نگرانی برای وضعیت فعلی محیط زیست پرداختند و خواستار حذف فشارها و برخوردهای سلیقه ای در این حیطه شدند.

بخشهایی از متن این نامه  در ادامه می‌آید. در ابتدای این نامه آمده است:

✅«جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام،
ما، جمعی از فعالان حفاظت از محیط‌زیست و منابع‌طبیعی کشور، این نامه را به منظور ابراز نگرانی‌ها در خصوص وضعیت فعلی حفاظت از محیط‌زیست و منابع‌طبیعی کشور و ادامه فشار‌ها بر فعالین این حوزه به حضورتان تقدیم می‌داریم. جناب آقای رئیس‌جمهور، در حالی که شما در سخنرانی‌های متعدد خود در پیش و پس از انتخابات وفاق ملی را به عنوان راه‌حل برون رفت از مشکلاتی که کشور با آنها دست در گریبان است معرفی کردید و به اهمیت ماندن جوانان و متخصصان در کشور برای حل مشکلات و پیشرفت ایران تاکید نمودید، متأسفانه در دولت چهاردهم نیز اعمال فشار و برخوردهای سلیقه‌ای و دور از مصلحت‌اندیشی در رابطه با فعالان و حفاظت‌گران محیط‌زیست و حیات‌وحش کشور  همانند دوره‌های پیشین، کماکان ادامه دارد.

✅برخوردهای حراستی، استیلای فضای امنیتی و بدگمانی بر فعالیت‌هایی کاملاً شفاف و قابل راستی‌آزمایی، ادامه کار در این حوزه را به شدت سخت و مایوس‌کننده کرده است.

✅جناب آقای رئیس‌جمهور، متأسفانه اخیراً و در دولت شما نیز اعمال محدودیت‌های مکرر و بدون توجیه برای عده‌ای از متخصصان حفاظت و تشکل‌های مردمی با بهانه و استناد به موارد پیشین ادامه دارد و اعمال این محدودیت‌های فاقد وجاهت قانونی است.»

📌متن کامل

@mellimazzhabi
@MostafaTajzadeh


🌺 *خاموشی تلخ یک هنرمند*

✍️ *محسن کدیور*

آخرین باری که زنگ زد ۱۱ آبان ۱۴۰۳ بود. برای تکمیل خاطرات مشترک می‌خواست گفتگوی تفصیلی داشته باشیم. استقبال کردم. خبر تلخ درگذشت خودخواسته نابهنگامش را ۲۶ دی دوستی اطلاع داد. چشمانم تر شد. 

سید ابراهیم نبوی (۱۴۰۳-۱۳۳۷) از مهر ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۶۰ از صمیمی‌ترین دوستان بامرام دوره آرمان‌خواهی و مبارزه دانشجویی در دانشگاه شیراز بود. بعد از بهار ۱۳۶۰ سبکهای مختلف زندگی، ما را از هم جدا کرد.

در جنبش سبز و جرس دوباره به هم رسیدیم، البته خارج از ایران و در فضای مجازی! در این پانزده سال دورادور با هم در تماس تلفنی بودیم، اما متاسفانه هرگز همدیگر را حضوری ملاقات نکردیم، و ای کاش می‌کردیم. 

داور یکی از موفق‌ترین، محبوب‌ترین، پرکارترین، و متعهدترین نویسندگان طنزپرداز چهار دهه اخیر ایران است.

او مخالف حکومت استبدادی و منتقد قانونی آن بود. به دلیل قلمش چند بار زندان رفت و فشار مضاعف بر او به خروجش از کشور انجامید.

او برای رهایی مردم ایران توسل به قدرت خارجی را خط قرمز می‌دانست.

علیرغم پرکاری و خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگی سید ابراهیم نبوی به سختی می‌گذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد و برای امرار معاش به رسانه‌های ثروتمند ایران‌ستیز خارج از کشور نزدیک شود. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.

داور دلتنگ ایران بود. می‌خواست به وطنش برگردد.

این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایران‌دوست و چیره‌دستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.

من شنونده درد دل بسیاری از مردان و زنان ایرانی مقیم خارج بوده‌ام که آرزویشان بازگشت و مردن در کشورشان است، اما از این نظام و این شیوه زمامداری ناکارآمد فاسد بیزارند.

تا زمانی که تأمین رضایت و رفاه مردم ایران بالاتر از سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی (حذف اسرائیل جنایت‌کار از صحنه روزگار) نباشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.

باید حکومت عرفی را به رسمیت شناخت و با ولایت مطلقه فقیه برای همیشه وداع گفت. اکثریت مردم به دنبال تغییر اساسی از صدر تا ذیل به شکل مسالمت‌آمیز هستند.

داور روحی لطیف داشت. دلتنگی، افسردگی و رنج دوری از ایران به تصمیمی اندوه‌بار انجامید، که دل خانواده، دوستان و علاقه‌مندان فراوان او را شکست.

از خودکشی در هیچ شرایطی نمی‌توان دفاع کرد. هم‌چنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکست‌خورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.

مسببان این رنج بزرگ مشمول لعن ملت ایران هستند. برای داور طلب آمرزش می‌کنم و به فرزندانش تسلیت می‌گویم.

@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21615/
@MostafaTajzadeh


📝📝📝راه روشن رئیس جمهور

✍ عبدالزهرا هشترودی

✅بعد از ترور آقایان  رازینی و قاضی مقیسه شاهد واکنش‌های مختلفی از سوی کنش‌گران و فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران و جامعه ایرانی و خارجی بودیم
کسانی که پی قاضی مقیسه به تنشان خورده بود از دادگاههای این قاضی خاطراتی را نقل کردند تا کسانی که دورا دور نام او را شنیده بودند تا بیشتر با این قاضی آشنا شوند.

✅اول از همه اینکه ترور کار بسیار مذموم و ناپسندی ست و بعید می‌دانم کسانی که دستی در فرهنگ و هنر و سیاست دارند با این پدیده موافق باشند.
همانطور که سالیان متمادی ست کنش‌گران داخل ایران با انواع ترور مخالفت های خود را بیان می‌کنند  و برای حفظ جان و روح انسانها چه مرارت ها که تحمل نمی‌کنند.
قطعا ترور و حذف فیزیکی اشخاص کاری‌ست که از نظر کنش‌گران و فعالان سیاسی اصلا مورد پذیرش نبوده و نیست.

✅اما در پی ترور آقایان رازینی و قاضی مقیسه شاهد واکنش‌های متفاوتی بودیم
واکنش طرفداران حاکمیت و واکنش کنش‌گران و منقدین حاکمیت.
در طی سالیان گذاشته  همگان شاهد بودیم که حاکمیت برای سرکوب منتقدین از چه راه و روش های بهره برده
بعصا گربه را دم حجله کشته تا حساب کار دست بقیه بیاید
از نحوه برخورد با روزنامه‌نگاران و فعالین سیاسی دولت خاتمی گرفته تا سرکوب مردم عادی جامعه ایرانی
از برگزاری دادگاههای نمایشی اطرافیان خاتمی  گرفته تا اعدام‌های مردم عادی.

✅در چند روز گذشته کلیپی از سخنان ابطحی ریئس دفتر پیشین خاتمی وایرال شد که در آن ابطحی اشاره می‌کند شب برگزاری دادگاه قاضی مرتضوی به سلول ابطحی می‌رود و کاغذ و قلمی به او می‌دهد و می‌گوید وصیت نامه خود را بنویس
ابطحی با فشارهای روحی و روانی و شکنجه های جسمی که در مدت حبس دیده بود دیگر بین مردم برای لاغری به ضرب‌المثل تبدیل شده بود که حتی مسیولین به شوخی به یکدیگر می‌گفتند برای لاغری لازم نیست فرد رژیم بگیرد بلکه یکبار رژیم او را بگیرد طرف مانکن میشود.
وقتی نظام با ریئس دفتر ریاست جمهوری خود چنین برخورد می‌کند به نظر شما با جوانان و مردم عادی معترض چگونه برخورد کرده و می‌کند ؟؟

✅بارها در خاطراتم از نحوه برخورد نیروهای فشار با مردم عادی گفته‌ام نیروهایی که چگونه سمت و حکم قانونی برای برخورد ندارند ولی از چنان پشتیبانی و حمایت نظام برخوردارند که حتی دولت های پیشین جرات برخورد با آنان را نداشتند
باز تاکید میکنم ترور امر مذموم و نکوهیده‌‌ست.

✅ولی برای بیان کارنامه و عملکرد اشخاص نبایستی انصاف را فدای مصلحت نمود آنهم از طرف کسی که خطبه‌های نهج البلاغه نصب‌العین گفتار اوست
آقای رییس جمهور در پی ترور آقایان رازینی و قاضی مقیسه اذعان نمودند : راه روشن رازینی و مقیسه ادامه خواهد داشت.

✅آقای پزشکیان ایکاش کمی انصاف به خرج می‌دادید
ایکاش چنین جملات مصلحتی به زبان نمی‌آورید
ایکاش نمک به زخم مردم نمیزدید
ایکاش راه روشن مصلحان و کنش‌گران و محبوسین را بیشتر به زبان می‌آوردید
ایکاش در مناسبت های مختلف به حبس پانزده ساله رهبران جنبش سبز برای رهایی از حبس هم سخن می‌گفتید
ایکاش از مطالبه گری تاج زاده و قدیانی با وجود یک دهه حبس هم حرفی می‌‌زدید
ایکاش راه روشن را در حفظ جان انسانها و خانواده‌ها تعریف می نمودید
ایکاش راه روشن را در پی گرفتن حق مظلوم بدون لکنت زبان از حاکم تبیین می‌کردید
ایکاش راه روشن را در حفظ و کرامت بانوان این سرزمین تعریف می‌کردید
ایکاش راه روشن را در مجازات رانت‌بگیران و‌مختلسین و آقازاده ای خارج نشین بازگو می‌کردید
و ایکاش های فراوان ......

✅و جمله آخر اینکه :
ایکاش فقط ترور را محکوم می‌کردید

جانباز سبز

@peyghameashna
@MostafaTajzadeh


علی ملیحی:

‏تیر۸۸، در دادگاه توسط قاضی مقیسه محاکمه شدم. از ابتدای جلسه با صدای بلند سر من و وکیلم آقای دادخواه داد می‌زد. خواهرم در اتاق را باز کرد، مقیسه گفت شما کی هستی؟گفت خواهرش هستم،گفت برو بیرون،خواهرم گفت مگر دادگاه علنی نیست؟ مقیسه شروع کرد به فریاد و گفت برگه این خانم را بگیرید(۱)‏

باید او را هم محاکمه کنم! من گفتم مرا در بازجویی کتک زده‌اند، پرونده را بست و گفت خوب چیزی یادتان داده‌اند! پسرها کتک، دخترها تجاوز! برو فعلا زندان تا از کارشناست قضیه را بپرسم؛ یک ماه بعد جلسه تجدید شد(۲)‏

در آغاز شروع کرد پرس و جو، من گفتم، شما درباره کتک خوردن من تحقیق کردید؟ گفت بله معلوم شد تو دروغگو هم هستی! بازجویت تکذیب کرد، گفتم شما هم باور کردید؟ گفت من حرف سرباز گمنام امام زمان برایم حجت است نه یک ضدانقلاب فتنه‌گر مثل تو(۳)‏وقتی وکیلم  استدلال می‌کرد که حضور موکلم در تجمع ۲۵ خرداد، به ضرورت شغل خبرنگاری بوده، قاه‌قاه می‌خندید و با تمسخر گفت عجب! اصل۲۷ را هم بگو! همه میان اینجا اصل۲۷ قانون اساسی را میگن! شما هم بگو(۴)

‏بعد گفت ببین، «بودی یا نبودی» یه کلمه جواب بده! گفتم بله بودم گفت خب تمام شد! میری زندان تا آدم بشی. البته نمی‌گفتی هم جایت زندان بود! مرا به۴ سال زندان محکوم کرد. موقع ابلاغ حکم به طعنه گفتم شما قبل عید مشابه پرونده مرا ۲ سال می‌دادید(۵)‏

گفت یعنی من سبزی‌فروشی باز کردم اینجا؟ البته اعتراض کن شاید حکمت سبک شود! بعد گفتم چرا به دوستانم میلاد اسدی و بهاره هدایت ۷ سال حکم سنگین دادید؟ جوابش حیرت‌انگیز بود، گفت آنها دانشجو هستند، سنگین دادم که این دانشجوهای فتنه‌گر بترسند و انقدر تجمع درست نکنند!(۶)

تجربه‌ی دادگاه مقیسه عجیب‌ترین تجربه‌ی من از مواجهه با سیستم بوده، حتی ظاهر کار را هم رعایت نمی‌کرد از همان لحظه اول داد و فریاد بود که نثار من و وکیلم می‌شد. دادگاه خلاصه بود در اینکه من مرتب می‌گفتم بگذارید از خودم دفاع کنم و او فریاد می‌زد ساکت شو! (۷)



@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh


🔸فریده به سوی هدی پرکشید

✍🏻فخرالسادات محتشمی‌پور

✅سیزده سال پیش ناگهان هدی به سوی عزت‌الله و هاله سحابی پرکشید. عصبانی و معترض بود به هجومی که مأموران به هاله آورده باعث مرگش شدند. اعتصاب غذا کرد، قلبش تاب نیاورد و روحش از اوین به پرواز درآمد تا سربکشد به همه نقاط محرومی که برای مردمانش دل سوزانده و اوقات گرانبهایی را برای برنامه‌های اصولی توانمندسازی و فقرزدایی، صرفشان کرده بود.

✅فریده یار وفادارهدی همه این سال‌های فراق را به سختی و رنج گذراند و بالاخره دیشب پسرها را به امید خدا گذاشت و به شویش پیوست.

✅من عصر امروز خودم را رساندم به تهران که بروم فیروزه‌جان و فتانه‌جان را که در سوگ همسر برادر عزیزشان نشسته‌اند، ببینم و تسلیتشان گویم.

✅به محله دروس که می‌رسم باز هم همه آن خاطرات بیش از یک دهه پیش زنده می‌شود.
در آن سال‌های کودتایی که من پس از بازداشت همسرجان در خانه بند نمی‌شدم، می‌آمدم اینورها. با فریده‌جان ماشینی می‌رفتیم دیدن خانواده‌های شهدا و آسیب‌دیدگان و زندانیان سیاسی.

✅فریده حال‌ندار بود اما به روی خودش نمی‌آورد. پا به پای ما می‌آمد با آن تن نحیف.
اینجا محله دروس است وکوچه و خیابان‌های آشنایی که مرا به یک خانه کوچک گرم و باصفا می‌رساند.

✅خانه فیروزه صابر، که وقتی خبر درگذشت شهادت‌گونه‌‌ی برادرش رسید به سرعت پرشد از زنان و مردان سیاهپوشی که نمی‌توانستند رفتن هدی را باور کنند، فکر کنم به تعداد تسلاگویان مأمور امنیتی ترسیده در آن حوالی بود. یک زندانی سیاسی وطن پرست نامدار در اوین درگذشته بود خبر ساده‌ای نبود که بشود براحتی از آن گذشت.

✅زندانیان سیاسی در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به او اعتصاب غذا کردند و من که خیلی از رهاشدنم از بندستم نمی‌گذشت، چقدر حالم بد بود در بی‌خبری از همسرجان.

✅طاقت نیاوردم و به بازجو زنگ زدم باهمان حال خراب سراغ اورا می‌گرفتم و می‌گفتم همین حالا باید بااو صحبت کنم تا مطمئن شوم سالم است.

✅بازجو می‌خواست مرا آرام‌کند و نمی‌توانست قول داد فردا تماس همسرجان را با من برقرار کند. آن سالها امکان تماس تلفنی برای زندانیان سیاسی مهیا نبود.

✅باید به خانه بازمی‌گشتم اما دوستان نگران حالم بودند و‌برای اطمینان خاطر مرا به درمانگاه بردند و تزریق آرام‌بخش و ...
فریده بی‌قرار بود و پسرها، حنیف و شریف جوان، بی‌تابی می‌کردند. اما هدی در خانه ابدی‌اش آرام گرفته بود.

✅بازجو گفته بود از اتفاقی که افتاده به آقای تاج‌زاده چیزی نگو و تاج‌زاده دومین سالی بود که حصر و قرنطینه در زندان را تجربه می‌کرد و بی‌خبر از همه‌جا و همه‌کس.

✅پافشاری‌های من باعث شد بالاخره چند روزی به او مرخصی بدهند.

@MostafaTajzadeh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.