دیگرشهر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


جایی برای با هم ساختن شهر،نوشته های محمدکریم آسایش(کنشگر شهری و مدنی) و اشتراک ایده ها، فعالیتها و مطالب برای شهری بهتر
admin: @mohamad64karim

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: @Femofilm
4. A Streetcar Named Desire (1995)
در A Streetcar Named Desire، ساخته الیا کازان، استنلی به عنوان نماد مردسالاری و سلطه‌گری به‌طور مداوم همسرش استلا را تحت فشار قرار می‌دهد.خشونت فیزیکی و روانی که استنلی بر استلا اعمال می‌کند، او را به سمت تسلیم و پذیرش نقش همسر فرمان‌بردار می‌کشاند. اما در همین حال، بلانش (خواهر استنلی)که شخصیت مرکزی فیلم است، به‌عنوان نماینده مقاومت در برابر سلطه‌گری‌های استنلی ظاهر می‌شود. او تلاش می‌کند از این سیستم مردسالارانه فرار کند، حتی اگر این فرار در نهایت به ناکامی ختم شود. تغییرات ظاهری بلانش، کوتاه کردن موها یا تغییر لباس‌ها نمادهایی از درگیری او با سلطه است. در واقع، بلانش تلاش دارد تا شخصیت خود را بازسازی کند و خود را از دنیای خشونت‌آمیز اطرافش جدا کند.

5. Enough (2002)
فیلم Enough، ساخته مایکل اسپیریگ، داستان گریس را روایت می‌کند که از دست شوهر خشونت‌طلب خود فرار می‌کند. این فیلم یکی از بهترین نمونه‌های سینمایی است که نشان می‌دهد چگونه زنان به شکلی فیزیکی و روانی در برابر خشونت خانگی ایستادگی می‌کنند. گریس به‌طور تدریجی و با افزایش آگاهی خود از وضعیت‌ش، نه تنها از شوهرش می‌گریزد، بلکه با تغییر ظاهر خود، که در اینجا کوتاه کردن موها و تغییر نوع لباس‌ها از جمله این تغییرات است، قدرت جدیدی پیدا می‌کند. این تغییرات ظاهری نماد مقاومت و ایستادگی در برابر سلطه‌گری است. در نهایت، گریس با استفاده از قدرت و اراده خود، به مبارزه با شوهر خشونت‌طلبش می‌پردازد و موفق می‌شود از چنگال او رهایی یابد.
در واقع سینما نقش مؤثری در بالا بردن آگاهی عمومی و تغییر نگرش‌ها نسبت به خشونت خانگی ایفا کرده است و می‌تواند به ابزاری قدرتمند در جهت مقابله با این معضل اجتماعی تبدیل شود.

@femofilm


Репост из: @Femofilm
خشونت خانگی و مقاومت زنان در سینما: معرفی پنج فیلم در هفته جهانی منع خشونت علیه زنان

قسمت سوم

✍️طاهره جورکش

خشونت علیه زنان، به‌ویژه خشونت خانگی، یکی از مسائل پیچیده و ریشه‌دار در جوامع مختلف است که تأثیرات آن بر روان و زندگی زنان می‌تواند تا سال‌ها پس از وقوع آن ادامه داشته باشد. سینما، به عنوان یکی از قدرت‌مندترین رسانه‌های جمعی، نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی و انعکاس این مسأله در سطح جهانی ایفا کرده است. فیلم‌ها با قدرت داستان‌گویی و توانایی بازنمایی واقعیت‌های اجتماعی، می‌توانند خشونت خانگی را به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی مطرح کرده و آن را از حالت پنهانی که بسیاری از قربانیان آن در آن زندگی می‌کنند، بیرون آورده و به چالش بکشند. در این میان، سینما نه تنها می‌تواند به روشنگری درباره این موضوع کمک کند، بلکه با نمایش آثار آن بر زندگی زنان، از درک و حساسیت عمومی نسبت به این مسئله می‌کاهد و فضا را برای بحث‌های عمیق‌تر اجتماعی و حقوقی فراهم می‌آورد.
خشونت خانگی در سینما، به ویژه از دیدگاه فمنیستی، اغلب به‌عنوان نمادی از روابط قدرت‌محور و نابرابر بین مردان و زنان نمایش داده می‌شود. در بسیاری از فیلم‌ها، شخصیت‌های زنان به‌عنوان قربانیان خشونت خانگی در قالب‌های مختلف به تصویر کشیده شده‌اند. اما این تنها جنبه منفی و دردناک داستان‌ها نیست؛ سینما همچنین فرصتی را برای نمایش قدرت مقاومت و رهایی زنان فراهم می‌آورد. در این نوشته، به با معرفی پنج فیلم برجسته که موضوع خشونت خانگی را از زاویه‌های مختلف به تصویر کشیده‌اند، تأثیر ساختارهای مردسالارانه و پدرسالارانه را در ایجاد و تداوم خشونت خانگی بررسی خواهم کرد و همچنین خواهیم دید که چگونه زنان در این فیلم‌ها به مقاومت پرداخته و برای رهایی از این چرخه تلاش می‌کنند.این نمایندگی‌ها نشان‌دهنده تحولی در سینما هستند که از تصویر سنتی زنان به‌عنوان "قربانی"، به سمت نمایش زنان "مقاوم" و "رهایی‌طلب"
حرکت می‌کند.

1. Dogtooth (2009)
در Dogtooth، ساخته یورگوس لانتیموس، پدر خانواده به عنوان نماینده مطلق سلطه‌گری و پدرسالاری، فرزندان خود را در شرایطی ایزوله و کنترل‌شده نگه می‌دارد. در این فیلم، هیچ گونه خشونت فیزیکی آشکار در ابتدا مشاهده نمی‌شود، اما سیستم کنترل و اجبار پدر بر اعضای خانواده به‌ویژه دختران، نمادی از خشونت روانی و محدودکننده است. این نوع کنترل در نهایت به خشونت پنهان و غیرقابل مشاهده‌ای تبدیل می‌شود که زنان نمی‌توانند در برابر آن مقاومت کنند. از نظر فمنیستی، یکی از جلوه‌های مقاومت در این فیلم، فرار دختران از این محیط محدود است که حتی وقتی یکی از دختران از خانه فرار می‌کند، این فرار به شکلی نمادین به معنی جستجوی آزادی و قطع ارتباط با سلطه پدرسالاری است.

2. Sleeping with the Enemy (1991)
در Sleeping with the Enemy، ساخته جوزف روبن، سارا از دست شوهر خشونت‌طلب خود فرار می‌کند و سعی دارد زندگی جدیدی برای خود بسازد. این فیلم نمایانگر شکنندگی روابط تحت سلطه‌گری است که به خشونت خانگی دامن می‌زند. یکی از نمادهای مقاومت در این فیلم، تغییر ظاهر سارا است: او با تغییر سبک لباس‌های خود و کوتاه کردن موهایش، به نوعی هویت جدیدی به خود می‌بخشد. این تغییرات نه تنها به معنی فرار از دست شوهر آزارگر است، بلکه نشانه‌ای از ایستادگی در برابر سیستم‌های مردسالارانه و تلاش برای بازپس‌گیری قدرت فردی است. سارا در تلاش است تا از سلطه‌گری و خشونت روانی او فرار کند و به نوعی به بازسازی هویت و خودآگاهی بپردازد.

3. The Invisible Man (2020)
فیلم The Invisible Man، ساخته لی وانل، به طرز برجسته‌ای به خشونت خانگی به‌ویژه خشونت روانی اشاره می‌کند. مرد آزارگر، که به شکلی نامرئی در زندگی سیسیلیا حاضر است، نماد خشونت خانگی پنهان و نامرئی است که هیچ‌کس جز خود قربانی قادر به مشاهده یا شناسایی آن نیست. این فیلم به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه در برخی موارد، خشونت خانگی به گونه‌ای پنهان و غیرقابل رؤیت عمل می‌کند که قربانی نمی‌تواند آن را اثبات کند. از دیدگاه فمنیستی، سیسیلیا در این فیلم یک مقاومت نمادین دارد: او با استفاده از هوش و اراده خود توانسته است از دست سلطه‌گری شوهر آزارگرش فرار کند و نهایتاً با مبارزه‌ای پیچیده و حساب‌شده، به روش‌های مختلف (همچنین به‌وسیله یاری گرفتن از دیگران) به صورت نمادین مرد آزارگر را نابود کند. این نمادین بودنِ "نامرئی بودن" مرد، با مقاومت و بازپس‌گیری کنترل زندگی سیسیلیا به روشی نمادین و عملی در فیلم به نمایش گذاشته می‌شود.


Репост из: @Femofilm
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
1: Dogtooth (2009)
2: Sleeping with the Enemy (1991)
3: The Invisible Man (2020)
4: A Streetcar Named Desire (1995)
5: Enough (2002)


#روزجهانی_منع_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_خانگی

@femofilm


Репост из: سیاست‌گذاری اجتماعی
🔹آزمون اکسیژن کلاس را می‌مکد!

«آموزش و ذهنیت تجاری» عنوان کتابی است از ساموئل آبرامز؛ مدیر مرکز مطالعات خصوصی‌سازی آموزش در دانشگاه کلمبیا- آمریکا که سال‌ها سابقۀ تدریس در دبیرستان بیکن در نیویورک را دارد. کتاب در سال ۲۰۱۶ از سوی انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر شده است. او در این کتاب با استفاده از داده‌ها و اسناد بسیار روند خصوصی‌سازی آموزش در آمریکا را نقد می‌کند و توضیح می‌دهد که چرا گونه‌های مختلف خصوصی‌سازی ایدۀ بسیار بدی برای آموزش است. به باور او، آموزش برخلاف آموزه‌های طرفداران بازار آزاد حوزه‌ای نیست که مکانیزم بازار بتواند منابع را به‌طور بهینه تخصیص دهد.

🔸بعد از فروپاشی دیوار برلین به غلط این تصور ایجاد شد که می‌توان همۀ خدمات را به بخش خصوصی سپرد. این‌ها از تفاوت بین خدمات گسسته (که به‌راحتی قابل اندازه‌گیری هستند) و خدمات پیچیده غافل‌اند. مصرف‌کنندۀ اصلی مدرسه، کودک است که توانایی محدودی برای ارزیابی خدمات دارد و والدین (به‌عنوان مالیات‌دهنده) با فاصله از این خدمات قرار دارند. آزمون‌های استاندارد هم به‌علت انواعی از دستکاری‌ها راهکار مناسبی برای ارزیابی نیستند و اساساً اتکای زیاد به آزمون به ازبین‌رفتن آموزش در حوزه‌هایی شده که قابل آزمون نیستند. وال‌استریت در دهۀ ۱۹۹۰ پیش‌بینی می‌کرد که مدیران انتفاعی می‌توانند عملکرد به‌مراتب بهتری در مدارس داشته باشند و برآورد می‌کردند که تا سال ۲۰۱۰ حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد مدارس آمریکا (۱۰ تا ۲۰ هزار مدرسه) برون‌سپاری خواهد شد. اما آنچه در عمل رخ داد تنها حدود ۰.۷ مدرسه واگذار شد که اغلب هم با چالش‌های جدی مواجه شدند. نمونۀ بارز آن مدارس ادیسون بودند که در سال ۱۹۹۲ راه‌اندازی شدند و به‌سرعت رشد کردند، اما در اوایل دهۀ ۲۰۰۰ با نتایج علمی و مالی مأیوس‌کننده به حاشیه رفتند. مهم‌ترین سازوکار این مدارس این بود که با دامن‌زدن به آزمون‌ها، تمایز خود را به والدین نشان دهند.

🔸بخشی از بحث کتاب این است که چرا این ایدۀ وال استریت غلط از آب در آمد و چرا در آمریکایی که ذهنیت تجاری جزیی از دی.ان.ای مردم است، بازار د رآموزش شکست خورد؟ جدای از پنهانکاری‌های گستردۀ مالی و مالیاتی که رخ داد، اتمیزه‌کردن مدارس در منطقه (تفکیک مدارس به خوب و بد) موجب کاهش تعداد مدارس در منطقه و چالش ایاب‌وذهاب دانش‌آموزان برای والدین شد. هرچند «مدارس خوب» فرصت‌هایی را برای برخی دانش‌آموزانِ غربال‌شده ایجاد می‌کنند، اما سایر دانش‌آموزان را پشت در می‌گذارند. این وضعیت نشان داد که گونه‌های مختلف خصوصی‌سازی پاسخ مناسبی برای مسائل آموزش از جمله شکست دولت نیستند. باید پذیرفت که در آمریکا این باور شکل گرفته که برخی خانواده‌ها لیاقت داشتن بهترین‌ها را برای فرزندان‌شان ندارند، زیرا ممکن است آن‌را هدر دهند یا از آن استفاده نکنند، پس بهتر است خدمات ارزان‌تری بگیرند!

🔸آبرامز توضیح می‌دهد که مدافعان چنین روندی تکنیک‌های غلطی را برای بهبود کسب‌وکار مدارس در پیش گرفته‌اند. برای مثال، توضیح می‌دهد که پرداخت براساس عملکرد معلمان چگونه موجب ناهماهنگی و انحراف در انگیزۀ معلمان می‌شود، خلاقیت و نوآوری آموزش را محدود می‌کند، به محافظه‌کاری در بین معلمان دامن می‌زند، و معلمان به رقبای همدیگر تبدیل می‌شوند و از کار گروهی کنار می‌کشند. او تأکید می‌کند که جذاب‌تر کردن تجربۀ کاری معلمان و ارتقای احترام حرفۀ معلمی بیشترین تأثیر را در عملکرد معلمان خواهد داشت.

🔸او ادامه می‌دهد که ما بیش از هر زمان دیگری به خیر عمومی نیاز داریم. ما به مدارس عمومی باکیفیت نیاز داریم که اعتماد عمومی و احساس تعلق و سرنوشت مشترک را تقویت کند. ضروری است که منابع کافی برای همۀ مدارس تأمین شود و معلمان با درآمد خوب و شرایط کاری مناسب و در کلاس‌های با تراکم کمتر آموزش دهند. علاوه‌براین باید روی گسترش پیش‌دبستانی‌های باکیفیت و خدمات پزشکی و دندانپزشکی و مشاورۀ مرتبط با مدرسه سرمایه‌گذاری کرد. این سرمایه‌گذاری‌ها ممکن است در کوتاه‌مدت پرهزینه تلقی شوند، اما در بلندمدت بسیار کارا و اثرگذار هستند. زمانی آرن دانکن؛ وزیر سابق آموزش آمریکا، در سال ۲۰۱۴ گفت: «آزمون‌ها، اکسیژن کلاس را می‌مکند». ما با این آزمون‌ها داریم نقش مدرسه و آموزش را به محاق می‌بریم. این حجم از آزمون، زمان آموزش را در مدارس کاهش می‌دهد. ما به جای اینکه همۀ دانش‌آموزان و نظام آموزش را درگیر آزمون‌های استاندارد کنیم، باید تنها نمونه‌ای از دانش‌آموزان را ارزیابی کنیم و هدف آزمون در وهلۀ اول ارزیابی نظام آموزشی باشد.
https://s32.picofile.com/file/8480927518/education_cover.jpg

@omidi_reza


Репост из: @Femofilm
در حالی که از بیرون نور به داخل می‌تابد، او در داخل، در سایه قرار دارد، نمادی از آنکه با وجود تمام تلاش‌هایش برای فرار، همچنان در زیر سایه‌ی ترس و محدودیت‌ها زندگی می‌کند. اما لحظه بحرانی فیلم زمانی است که آنجلا تصمیم می‌گیرد از این روابط آزارگرانه رها شود. او به‌طور نمادین از خانه که در ابتدا به‌عنوان جایگاه امن به نظر می‌رسید فرار می‌کند و آن را به مکانی برای ایستادگی در برابر سلطه تبدیل می‌کند. این خانه که در طول فیلم به‌طور مکرر نمایان می‌شود، از یک فضای گرم و آشنا به یک زندان ذهنی تبدیل می‌شود که آنجلا باید از آن بگریزد تا به خود واقعی‌اش دست یابد. این فیلم همچنین نشان می‌دهد که خشونت خانگی نه تنها به‌طور یک‌جانبه بر زنان تأثیر می‌گذارد بلکه این چرخه‌ی مخرب می‌تواند مردان را نیز درگیر کند. در لحظات پایانی فیلم، شوهر آنجلا به دلیل آسیب‌هایی که از رفتارهای خشونت‌آمیز خود دیده، روی ویلچر می‌نشیند، که به‌طور نمادین نشان می‌دهد که چرخه‌ی خشونت خانگی ای که توسط مردان بسط داده می شود از مردان هم قربانی می گیرد.

۴. Gaslight (1944)
به‌کارگردانی جورج کيوکر، داستان پاتریشیا را روایت می‌کند که توسط شوهرش چارلز به‌طور سیستماتیک دچار دستکاری روانی می‌شود. چارلز با تظاهر به عشق و محبت، اعتماد پاتریشیا را جلب می‌کند و سپس با منزوی کردن او در خانه و تحریف واقعیت‌ها، باعث می‌شود او به جنون فکر کند. یکی از تکنیک‌های اصلی او gaslighting است، یعنی تلاش برای متقاعد کردن زن که ذهنش دچار اشتباهات و توهمات است، به‌طوری که او شروع به تردید در واقعیت می‌کند و خود را ضعیف و وابسته به شوهرش می‌یابد.
این فیلم به‌خوبی اعمال خشونت روانی در روابط زناشویی را نشان می‌دهد. چارلز با به‌کارگیری استراتژی‌های دستکاری ذهنی و تحقیر تدریجی پاتریشیا، او را از فضای عمومی و اجتماعی جدا می‌کند. این انزوا و کنترل به پاتریشیا این احساس را می‌دهد که تنها منبع تأیید و امنیت او شوهرش است. او به‌تدریج به شخصیتی وابسته و بی‌دفاع تبدیل می‌شود که قادر به تشخیص خشونت‌های روانی شوهرش نیست. در نهایت، پاتریشیا با کشف حقیقت و جمع‌آوری شواهد، موفق می‌شود از این فشار روانی و سلطه رهایی یابد.
Gaslight نماد یک روش رایج در خشونت خانگی است که مرد با استفاده از تظاهر به محبت و ایجاد وابستگی، زن را در دام خود می‌اندازد و او را از توانایی دفاع از خود محروم می‌کند. این فیلم به‌طور مؤثر نشان می‌دهد که چگونه دستکاری ذهنی می‌تواند قربانیان را در برابر خشونت روانی آسیب‌پذیر کند.

۵. I, Tonya (2017)
فیلم داستان زندگی تونی هاردینگ، قهرمان تنیس روی یخ، و رابطه‌ی آزارگرانه‌اش با همسرش جف گیلولی را روایت می‌کند. این فیلم با استفاده از تکنیک‌های مستندگونه و روایت‌های متناقض، به‌ویژه از منظر خشونت خانگی و تأثیرات آن بر زندگی حرفه‌ای و شخصی تونی، واقعیت‌هایی تاریک از زندگی او را به نمایش می‌گذارد.
در فیلم، آزارهای جسمی و روانی که تونی از همسرش تجربه می‌کند، نه تنها به احساسات او آسیب می‌زند، بلکه به‌طور جدی بر حرفه و توانایی‌اش در ورزش تأثیر می‌گذارد. خشونت‌های جف گیلولی، به‌ویژه تحقیرهای مستمر و حملات فیزیکی، به‌طور مستقیم بر توانایی تونی برای تمرکز و اجرای حرکات پیچیده در مسابقات اثر می‌گذارد. در صحنه‌هایی که تونی در حال تمرین است، فشارهای روانی و جسمی که به او وارد می‌شود به وضوح بر رقابت‌هایش تأثیر می‌گذارد. رقص بر یخ که پیش‌تر به‌عنوان یک هنر نمایشی و ورزشی نیازمند دقت و کنترل بالا است، حالا به‌گونه‌ای شکننده و پراشکال در این فیلم به تصویر کشیده می‌شود. در یکی از صحنه‌ها، تونی در حالی که در حال اجرای یک حرکت پیچیده است، به وضوح در دنیای داخلی خود در حال جنگ با ترس‌ها و زخم‌های عاطفی ناشی از خشونت‌های جف است. تونی در طول فیلم به‌طور مستمر تلاش می‌کند تا از این وضعیت فرار کند. یکی از راه‌های اصلی او برای رهایی از خشونت خانگی، کسب استقلال مالی و حرفه‌ای است. با تکیه بر قدرت اراده‌اش، تونی تصمیم می‌گیرد که بر مشکلات شخصی‌اش غلبه کند و در دنیای رقابتی ورزش جایی برای خود پیدا کند. این تلاش‌ها به‌ویژه در راستای جدا شدن از وابستگی‌های مالی به همسرش نمود پیدا می‌کند. در حالی که از یک سو فشارهای روانی جف بر او به‌شدت ادامه دارد، از سوی دیگر، ورزش به‌عنوان فضایی برای آزادسازی و خودبیانگری تونی عمل می‌کند. این فضای رقابتی به‌نوعی به‌عنوان پناهگاهی برای مقابله با بحران‌های شخصی و بیرونی او تبدیل می‌شود.
این فیلم‌ها نه‌تنها روایتی تکان‌دهنده‌ از رنج‌ها و آسیب‌های زنان است، بلکه همچنین بر اهمیت مقاومت و جست‌وجوی راه‌های رهایی از خشونت خانگی تأکید می‌کنند.

@femofilm


Репост из: @Femofilm
خشونت خانگی و مقاومت زنان در سینما: معرفی پنج فیلم در هفته جهانی منع خشونت علیه زنان

قسمت دوم

✍️طاهره جورکش

روز جهانی منع خشونت علیه زنان که هر ساله در ۲۵ نوامبر برگزار می‌شود، فرصتی برای تأمل در موضوعاتی چون خشونت خانگی است که به‌طور سیستماتیک زنان را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهد. براساس آمارهای سازمان ملل، از هر سه زن در دنیا، یک نفر در طول عمر خود به‌نوعی قربانی خشونت خانگی می‌شود.در این میان، سینما با ابزارهای نمادین و روایت‌های جذاب، توانسته به‌عنوان یک رسانه قدرتمند در نمایش خشونت خانگی و چالش‌های مربوط به آن ایفای نقش کند. فیلم‌های فمینیستی نه‌تنها به نقد ساختارهای قدرت مردسالارانه می‌پردازند بلکه بازتاب‌دهنده‌ی مبارزات زنان برای رهایی از این خشونت‌ها نیز هستند.

۱. Brimstone (2016)
به کارگردانی مارتین کولهوف یک اثر درام گوتیک و روانشناختی است که در آن، داستان زندگی زنی به نام لیزا روایت می‌شود که تحت سلطه پدر کشیشِ متجاوز و آزارگر خود قرار دارد. این فیلم با فضاسازی تاریک و استفاده از نمادهای مذهبی، خشونت خانگی را به‌صورت فراگیر و چندلایه‌ای به نمایش می‌گذارد.لیزا در این فیلم نه‌تنها با خشونت‌های جنسی و جسمی، بلکه با خشونت‌های روانی و مذهبی نیز مواجه است. اما او به‌طور فعال از طریق مقاومت در برابر سلطه‌ی مردانه و مبارزه با قدرت کشیش، به تدریج از این وضعیت رهایی می‌یابد. در نهایت، او با استفاده از هوش و اراده‌ی خود موفق می‌شود تا از این چرخه خشونت فرار کند. تصاویری از جهنم و نجات از آتش در فیلم، نشانگر تلاش او برای رهایی از یک وضعیت جهنمی است.یکی از لحظات تکان‌دهنده، صحنه‌ای است که کشیش به‌طور بی‌رحمانه‌ای همسرش(مادر لیزا) را مورد آزار قرار می‌دهد. در یکی از این صحنه‌ها، کشیش دهانش را با پوزبند آهنی می‌بندد و برای تحقیر و نابود کردنش او را با پوزبند به شهر می برد.این شیء که خود نمادی از خشونت و سرکوب در تاریخ بشر است، به عنوان یکی از زن ستیزانه ترین ابزار تاریخی برای کنترل زنان، به‌ویژه زنان سرکشی که از نظر اجتماعی یا جنسی نمی‌خواستند در حیطه‌ی سلطه‌ی مردانه قرار گیرند، استفاده می‌شده است. تأکید فیلم بر رنج‌های تاریخی زنان است که تحت سلطه‌ی قدرت‌های مردانه و مذهبی قرار گرفتند.

۲. Dangerous Intentions (1995)
به کارگردانی مایکل توشیویکی اونو داستان زنی است که در دام یک رابطه آزارگرانه گرفتار شده و تلاش دارد از شوهر خشونت‌پیشه‌اش فرار کند. این فیلم به‌طور عمیق و با تأکید بر ابعاد مختلف خشونت خانگی، به‌ویژه خشونت‌های جسمی و روانی، بحران‌های درونی قربانیان را به‌تصویر می‌کشد. هدر در ابتدا دچار تضادهای درونی است. او درک می‌کند که شوهرش نه‌تنها در نقش همسر آزارگر، بلکه در مقام «پدر خوب» نیز ظاهر می‌شود، که این تضاد ذهن او را به جنگ می‌اندازد. در حالی که در لحظاتی ظاهراً مهربان است، در لایه‌های پنهان خود خشونت و تسلط خطرناکی را اعمال می‌کند. این نقاب در ابتدا باعث می‌شود که هدر به آنچه می‌بیند به‌عنوان واقعیت «خانواده» دل خوش کند، حتی زمانی که شواهد از شکسته‌شدن این واقعیت آشکار است. فیلم به‌خوبی روند تحول و بیداری هدر را نشان می‌دهد. زمانی که او به‌طور کامل درمی‌یابد که تهدیدات شوهرش نه‌تنها جسمش بلکه روانش را نیز تخریب می‌کند، تصمیم می‌گیرد از این «توهم خانواده» رها شود. خانه‌های امن که در فیلم به‌طور نمادین از آنها استفاده می‌شود، نه‌تنها پناهگاهی فیزیکی از خشونت هستند، بلکه فضایی برای بازسازی هویت زنانه و یافتن دوباره خود. این خانه‌ها به هدر فرصتی می‌دهند تا خود را از نو تعریف کند و زندگی آزاد و مستقل خود را شروع کند. تغییر درونی هدر از تصمیم به تحمل خشونت در یک رابطه توهمی، به انتخاب زندگی مستقل و رهایی از سلطه، نماد قدرت زنانه و ایستادگی در برابر سیستم مردسالارانه است.

۳. Mine Alone (2001)
به کارگردانی خاویر بالاگِر، داستان آنجلا را روایت می‌کند که در میانه‌ی یک رابطه آزارگرانه و نابرابر، تلاش می‌کند هویت خود را بازیابد و از چنگ سلطه‌ی شریک زندگی‌اش فرار کند. در این فیلم، خشونت خانگی نه‌تنها به‌صورت جسمی، بلکه در قالب تحقیرهای روانی و جنسی نیز خود را نشان می‌دهد. آنجلا در یک رابطه‌ای مملو از خشونت‌های عاطفی و روانی به‌سر می‌برد و فیلم به‌طور دقیق نشان می‌دهد که چگونه زنانی مانند او، به‌ویژه در جوامع سنتی‌تر، ممکن است باور کنند که مسئولیت نگهداری از خانواده، حتی به قیمت جان و روان خود، بر دوششان است. یکی از ویژگی‌های برجسته فیلم نمادهای قدرت و تسلط است. در یکی از صحنه‌های کلیدی، آنجلا به‌طور نمادین در مقابل درب بسته‌ای قرار می‌گیرد که نمایانگر محدودیت‌های اجتماعی و روانی اوست.


Репост из: @Femofilm
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
1: Brimstone (2016)
2: Dangerous Intentions (1995)
3: Mine Alone (2001)
4: Gaslight (1944)
5: I Tonya (2017)


#روزجهانی_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_خانگی

@femofilm


Репост из: انجمن جامعه شناسی ایران
هم‌اندیشی گروه‌های علمی‌تخصصی انجمن‌ جامعه‌شناسی ایران به مناسبت روز ملی علوم‌اجتماعی، با حضور مدیران و دبیران گروههای تخصصی، اعضای هیات مدیره، اعضای وابسته و اعضای پیوسته انجمن‌ جامعه‌شناسی ایران:

نسبت انجمن‌ جامعه‌شناسی ایران با دانشگاه، دولت، جامعه مدنی

💢سخنرانان:
دکتر سعید معیدفر،
رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران

دکتر سمیه توحیدلو،
رئیس کمیته گروههای تخصصی انجمن جامعه‌شناسی ایران

💢مدیران نشست:
دکتر مهرداد ناظری

دکتر آوا مرادی

⏰چهارشنبه ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳، از ساعت ۱۷ تا ۱۹

📍خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی

📌ورود برای عموم علاقه‌مندان آزاد و رایگان است.

#انجمن_جامعه‌شناسی_ایران
#خانه_اندیشمندان_علوم_انسانی
#روز_علوم_اجتماعی
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران


Репост из: انجمن جامعه شناسی ایران
گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری موسسه رحمان در روز علوم اجتماعی برگزار می‌کند:

تبعیض‌های اقتصادی و استراتژی‌های زنانه

سخنران‌ها
نفیسه آزاد
فاطمه صالحی
راضیه مهردادفر
زهرا توحیدی

دبیر نشست:
آیدا نوابی

زمان برگزاری: یکشنبه ۱۱ آذر ساعت ۱۶ الی ۱۸
محل برگزاری: سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی ایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران




Репост из: خانه کتابدار
👩‍🏫 تسهیلگر: سوسن امینی
کارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی

🔹نام مستند: گود
🔹کارگردان: آیدین حلال‌زاده و سپیده سالاروند

🔴 وصف آنچه در گود می‌گذرد، توصیف حال آدم‌ها، مناسباتشان، نظم و نظام اجتماعی‌شان، آرزوهایشان و خطراتی است که تهدیدشان می‌کند .
گود سعید یکی از چندین و چند منطقه‌ی حاشیه‌ای در تهران است که محلی برای تفکیک زباله به صورت غیررسمی و توسط مهاجرین غیرقانونی و بدون مدرک است.
این مردمان، مهاجر باشند یا هم‌وطن، ظلم را به عنوان بخشی از زندگی‌شان پذیرفته‌اند وانگار کسی با اینکه این بچه‌ها کار تفکیک زباله کنند مسئله‌ای ندارد.

باهم به تماشای مستند گود می نشینیم و لحظاتی غرق در زندگی این کودکان می‌شویم.

👩‍💼مهمان برنامه: مهناز علیخانی- کارشناس ارشد علوم اجتماعی-توسعه محله
که ۱۰ سال سابقه کار با کودکان کار را دارند و قرار است  درباره تجربه های زیسته‌شان  از کار با کودکان بگویند و  اینکه چطور باید به این کودکان نگاه کنیم.

⏰ زمان: یکشنبه، ۱۱ آذر-ساعت ۱۰ تا ۱۲

💭 برای شرکت در باشگاه مستند و دریافت اطلاعات بیشتر به آیدی @khanehketabdar83 پیام بگذارید و یا با شماره ۶۶۹۶۲۹۰۴ تماس بگیرید.


در ۱۶ روز نارنجی مبارزه با خشونت علیه زنان از فلسطین یاد کنیم : از طالعات
"لا وجود لوطن حرّ إلا بنساء حرّات"
(سرزمینی آزاد نخواهد شد مگر زنان آزاد شوند)
#مبارزه_با_خشونت_علیه_زنان
#فلسطین


🎧فایل صوتی نشست رونمایی از کتاب «بازماندگی از تحصیل کودکان مهاجر در ایران»

🔷سخنرانان:
محمدمهدی دهدار
فاطمه رییس‌السادات

🗓۳/ آذر/ ۱۴۰۳
📍انجمن دیاران، موسسه رحمان
@diaran_ir
@rahmaninstitute


Репост из: موسسه مطالعات دین و اقتصاد
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🟡 دامن زدن به تب سوداگری مستغلات

📹 دکتر فرشاد مومنی:

🔸 ریچارد بندیک، عضو گروه مشاوران دانشگاه هاروارد که در سال ۱۳۳۸ به ایران آمدند در کتاب "تامین مالی صنعتی در ایران" می‌گوید:

ایران محال است توسعه پیدا کند.تا زمانی که در این کشور از طریق رباخواری و سوداگری روی زمین و مستغلات می‌شود پول‌های درشت و بدون زحمت بدست آورد، کسی سراغ تولید صنعتی نمی رود.

🔸 داده های رسمی می‌گوید که از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۹۱ اندازه تشکیل سرمایه در مستغلات در ایران بین ۵ تا ۶ برابر تشکیل سرمایه در بخش صنعت است.
در حالی که چیزی که موجب نجات کشور است و شاقول سنجش کارنامه و شرافت و حریت و غیرت تصمیم‌گیران کشور است، مسئله تشکیل سرمایه در صنعت است.

▫️ داده ها می‌گوید در کره جنوبی در فاصله سال های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۱ حجم تشکیل سرمایه در صنعت دوبرابر مستغلات بوده است.

▫️ با دامن زدن به تب سوداگری مستغلات طبق گزارش های رسمی هزینه های اجاره برای شهروندان تهرانی در حال فراتر رفتن از ۶۰درصد سبد هزینه خانوار است.

📆 ۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۳


🎧فایل صوتی نشست نمایش و نقد و بررسی فیلم کاناپه

کیانوش عیاری
کامبیز نوروزی
فرگل فربخش
📆۲ آذر ۰۳
📍 موسسه رحمان
@rahmaninstitute


Репост из: کانون زنان ایرانی
نوشتار زنانه؛ انقلابی در ساحت نوشتار
همراه با نکاتی چند در معرفی کتاب Hairan؛ آنتولوژی شعر فمینیستی ایران

سپیده جدیری

کانون زنان ایرانی


بخش‌هایی از متن:
زمانی‌که زنان نبرد خود برای حقوق برابر را آغاز کردند، شاعران و نویسندگان زن نیز در خلالِ همان نبرد، به خلق ساختارهایی دست زدند که از اساس، ادبیات را دیگر کرد. هلن سیکسو در «خنده‌ی مدوسا» این «این‌همانیِ» سیاسی، ادبی را بدین‌سان تئوریزه می‌کند: «زنان باید با حرکت شخصی‌شان خود را به همان‌گونه که در تاریخ و در جهان می‌نهند، در متن‌ها بگذارند.»

سیکسو در رساله‌ی «اخته کردن یا گردن‌زنی؟»  با پرسشی زنانه از تاریخ، به این موقعیت تاریخی پر و بالِ بیشتری می‌دهد: «زن کجاست؟ آیا اصلا چیزی به عنوان زن در تاریخ وجود دارد؟»
او از «جایگاه زن» سخن می‌گوید، «البته اگر زن در جایگاهی واقع شده باشد.»

سیکسو در «خنده‌ی مدوسا» از «تولید فرم‌ها» به‌عنوان «یک فعالیت ناگزیر زیباشناختی» نام می‌برد و از «اَشکالی بسیار زیباتر از اَشکالی که در چارچوب‌ها و قواعد محصورند» برایمان می‌گوید. پُر واضح است که تغییر مورد نظر او، تغییری ساختاری است؛ یا به بیان بهتر، در هم شکستنِ دلیرانه‌ی ساختاری که تاکنون به‌عنوان ادبیات به ما تحمیل شده و بر هر‌ آن‌چه دیگر خط بطلان کشیده است. سیکسو به درستی به «تشکیلات ابلهانه‌ی سرمایه‌داری» ارجاع‌مان می‌دهد که در آن جایگاه نشسته است که ما را از زنانه نوشتن باز دارد؛ «تشکیلات ابلهانه‌ی سرمایه‌داری که در آن ناشران، حافظان و چاپلوسان متحکمی هستند که از طریق اقتصادی که علیه ما کار می‌کند و سرکیسه‌مان می‌کند، از نسلی به نسل دیگر رسیده‌اند. خوانندگانِ حق به جانب و از خود راضی، سردبیران تحریریه‌ها و رؤسای بزرگ...»  در یک کلام، آنانی که یک عمر مروّجِ ادبیات جریان اصلی بوده‌اند؛ یک عمر سرزنش‌گرِ هر نوشتاری که قواعد آن ادبیات را بر هم زند؛ هم آنان، «متون حقیقی زنان را دوست ندارند» و این دیگر شدن را.

و آن‌چه از زنانگی در شعر ایران می‌شناسیم نیز جملگی همین بوده.
اخیرا پروفسور آلن رایاک، شاعر و استاد ادبیات اسکاتلندی دانشگاه گلاسگو، در روزنامه‌ی «نشنال» اسکاتلند، مروری تفصیلی و تحت عنوان «پرده‌برداری از مبارزات ضداستبدادی زنان»، بر کتاب «حیران» (Hairan) نوشته است؛ کتابی مشتمل بر اشعار فمینیستی و اعتراضی زنان ایرانی که علی ثباتی، شاعر، منتقد ادبی و مترجم، آنها را به صورت شعر انگلیسی برگردانده و کتاب را تدوین کرده و این قلم، به‌علاوه‌ی دو تن دیگر از شاعران زن، کار گردآوری اشعار و نوشتن بخش‌هایی از مقدمه‌ی آن را بر عهده داشته‌ایم.
پروفسور رایاک در بخش‌هایی از مرور خود بر این کتاب نوشته است: «سوال اینجاست که وقتی اکثریت جامعه در یک کشور، دیدگاه مشخصی دارند و اولویت‌های آنهاست که حاکمیت قانون را شکل می‌دهد، آیا باید علیه آنها ایستاد؟… به گفته‌ی ادوارد سعید، تاریخ‌دان و منتقد ادبی فلسطینی، یک روشنفکر «فردی است دارای قابلیت بیان، مجسم ساختن و ادای یک پیام، دیدگاه، نگرش، فلسفه یا عقیده برای عموم مردم.» به نظرم این در مورد شاعر و هنرمند از هر جنسی نیز صدق می‌کند. و شاعرانی که در آنتولوژی جدیدی که اخیرا خواندم معرفی شده‌اند، از همین جنس‌ اند. این آنتولوژی، از خارق‌العاده‌ترین کتاب‌هایی است که در ماه‌های اخیر با آن مواجه شده‌ام؛ هم مجموعه‌ای از اشعار در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی را که کتاب به او تقدیم شده است، در بر می‌گیرد، هم معرف شعر ایران از زاویه‌ی نوشتاری زنانه است... براهنی می‌گوید، زمان آن رسیده که زن، روایت‌گر جهان خود شود و خود او از خودش نام ببرد. آزادی زن در ادبیات یعنی که خودش بتواند هم خود و هم محیط اطرافش را  شرح دهد... این کتاب، اثری است که به خودی خود، هم راهکار و هم نافرمانی را نمایندگی می‌کند و هم تجلیلی از زنان به شمار می‌رود... اغلب این اشعار در واکنش به رویدادهای اجتماعی و سیاسی خاصی در ایران معاصر سروده شده‌اند. اغلب آنها چه تلویحا و چه به‌طور مستقیم، به جنبش زن، زندگی، آزادی پرداخته‌اند... حتی اشعاری از کتاب که به این جنبش مربوط نمی‌شوند، باز هم از رویدادهای اجتماعی، سیاسی و تراژدی‌های رخ داده در ایران سخن می‌گویند و تقریبا تمام‌شان از زاویه دیدی فمینیستی سروده شده‌اند... پیشگفتار کتاب، ما را به سه دوره‌ی شعری کلاسیک، گذار و مدرن در شعر زنان ایران رهنمون می‌شود تا زمینه‌ا‌‌ی تاریخی را برای اشعار این آنتولوژی در اختیار ما قرار دهد...»
کتاب را انتشارات اسکاتلند استریت منتشر کرده و در عین این‌که ۷۶ شعر فمینیستی از ۷۶ شاعر زن ایرانی را در بر می‌گیرد، تاریخچه‌ای از شعر زنان این سرزمین را به مخاطب انگلیسی زبان معرفی کرده است.

برای خواندن متن کامل، به وبسایت کانون زنان ایرانی مراجعه کنید:
https://ir-women.com/20288

#کانون_زنان_ایرانی
#پرونده_ویژه_روزهای_نارنجی




Репост из: @Femofilm
بی‌تفاوتی یا ناتوانی سیستم اجتماعی (دوستان، همسایگان و حتی قانون) در مداخله به‌موقع و جلوگیری از خشونت‌های خانگی به‌وضوح در فیلم نمایش داده می‌شود.
4. Once Were Warriors (1994)
این فیلم نیوزیلندی به کارگردانی لی تاماهوری، به‌طور عمیق به مسئله خشونت خانگی در میان جوامع بومی مائوری می‌پردازد. ماری، زن اصلی داستان، به همراه فرزندانش، مدام تحت آزار و اذیت همسرش قرار دارند. خشونت خانگی در این فیلم به‌عنوان یک چرخه معیوب بازتولید می‌شود که نه تنها در خانه بلکه در سطح جامعه نیز بازتولید می‌شود. در بسیاری از صحنه‌ها، خشونت جیکو (همسر ماری) نسبت به خانواده‌اش به‌ویژه همسرش، به‌نوعی عادی‌انگاری می‌شود. در محیط‌های مردانه مانند بارها، کافه‌ها و محفل های مردانه، خشونت به‌عنوان یک رفتار پذیرفته‌شده و حتی افتخارآمیز به نظر می‌آید. این فضاها نمادی از یک فرهنگ مسلط و مردسالارانه هستند که خشونت را به‌عنوان ابزاری برای اثبات قدرت مردانه و تسلط بر زنان نهادینه کرده‌اند. درخت مائوری که در صحنه‌های مختلف فیلم حضور دارند، نمادی از ریشه و قدرت در برابر طوفان‌ها و بحران‌ها هستند که ارتباط عمیقی با شخصیت‌های زن دارند، که تلاش دارند هویت خود را بازسازی کنند اما در نهایت تبدیل به نماد مرگ و ناکامی می شود.

5. Going Underground (1993)
به کارگردانی دیوید کارسون، داستان لیزا را روایت می‌کند، زنی که درگیر یک رابطه خشونت‌آمیز است و برای رهایی از آن تصمیم می‌گیرد زندگی جدیدی بسازد. در این فیلم، شخصیت مرد نمادی از الگویی است که در بسیاری از روابط خشونت‌آمیز مشاهده می‌شود. او ابتدا همسرش را آزار می‌دهد، سپس با معذرت‌خواهی‌ها سعی می‌کند رابطه را به حالت عادی برگرداند. این چرخه که بسیاری از قربانیان خشونت خانگی در آن گرفتار می‌شوند، باعث سردرگمی و تزلزل در تصمیمات زن می‌شود. فیلم نشان می‌دهد که برای رهایی از خشونت خانگی، فرد باید از حمایت‌های بیرونی مانند "خانه‌های امن" بهره گیرد. خانه‌های امن نمادهایی از آزادی و فرصت‌های دوباره هستند که به زنان امکان می‌دهند از تهدیدهای فیزیکی و روانی فرار کنند و خود را بازسازی کنند.
تمام این فیلم‌ها، با وجود تفاوت‌های فرهنگی، جغرافیایی و زمانی، یک ویژگی مشترک دارند: نمایش مقاومت زنان در برابر خشونت خانگی و تلاش آن‌ها برای رهایی از چرخه‌ای که توسط سیستم‌های اجتماعی، خانوادگی و قانونی حمایت نمی‌شود. در این فیلم‌ها، زنان یا از طریق اقدامات قهرمانانه و حتی خشونت‌آمیز، یا از طریق مقاومت‌های غیرفعال و سکوت، تلاش می‌کنند تا خود را از خشونت‌های خانگی رها کنند. اشتراک دیگر این فیلم‌ها، تأکید بر چرخه‌های تکراری خشونت است که در جوامع مختلف، و به‌ویژه در خانواده‌ها، ریشه دارند. در بسیاری از این فیلم‌ها، سکوت و انفعال افراد دیگر (خانواده، دوستان یا همسایگان) به‌عنوان عاملی برای ادامه یافتن این چرخه‌ها شناخته می‌شود. همچنین، بسیاری از این فیلم‌ها به نقش نهادهای اجتماعی و قانونی پرداخته و نشان می‌دهند که چگونه این نهادها در بسیاری از موارد قادر به حمایت مؤثر از زنان نیستند.
#روزجهانی_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_خانگی
@femofilm


Репост из: @Femofilm
خشونت خانگی و مقاومت زنان در سینما: معرفی پنج فیلم در هفته جهانی منع خشونت علیه زنان
قسمت اول
✍️طاهره جورکش
سینما، به‌عنوان یک رسانه تأثیرگذار و وسیله‌ای برای آگاهی‌بخشی، همواره نقشی مهم در بازنمایی و نقد مسائل اجتماعی ایفا کرده است. یکی از مسائل اجتماعی که در چند دهه اخیر توجه ویژه‌ای را جلب کرده، خشونت خانگی علیه زنان است. این نوع خشونت، که نه تنها به ضرب و شتم فیزیکی محدود می‌شود بلکه ابعاد روانی، اقتصادی و جنسی را نیز در بر می‌گیرد، همچنان یکی از بحران‌های جدی در بسیاری از جوامع محسوب می‌شود. روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، فرصتی است تا توجه جهانیان به این معضل جلب شود و سینما به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند برای آگاهی‌بخشی، به نقش خود در به تصویر کشیدن این بحران پرداخته است. بسیاری از فیلم‌ها به‌طور هنری و عمیق به موضوع خشونت خانگی پرداخته‌اند و با نمایش ابعاد مختلف آن، تلاش کرده‌اند تا این معضل اجتماعی را از جنبه‌های گوناگون اجتماعی، روانی و فرهنگی به تصویر بکشند.
فیلم‌های مختلف با نگاهی متفاوت به این موضوع، نشان می‌دهند که چگونه زنان در برابر چرخه خشونت خانگی می‌ایستند و با مقاومت‌های خود سعی دارند از این وضعیت رهایی یابند. این آثار نه تنها خشونت خانگی را نمایش می‌دهند، بلکه از زاویه فمینیستی به موضوع عاملیت زنان و مبارزات آن‌ها علیه سلطه‌گری مردانه و ساختارهای اجتماعی سلطه‌جویانه نیز نگاه می‌کنند. در این پنج فیلم، زنان یا از طریق مقاومت‌های غیرمستقیم و بی‌صدای خود و یا از طریق اقدامات قهرمانانه و حتی خشونت‌آمیز، به نوعی واکنش نشان می‌دهند و تلاش دارند از خشونت خانگی فرار کنند.

1. Miss Violence (2013)
به کارگردانی الکساندروس آوگاناس، داستان یک خانواده به ظاهر عادی را روایت می‌کند که در واقع تحت سلطه خشونت پنهان خانگی قرار دارند. در این فیلم، خشونت خانگی نه به‌طور آشکار، بلکه در لایه‌های پنهانی که در خانواده‌ها غالباً نادیده گرفته می‌شود، نمایش داده می‌شود. نماد مقاومت در این فیلم از طریق آریانی (دختر یازده‌ساله‌ای که مورد تجاوز پدر قرار گرفته) که پس از مرگش حقیقت‌های پنهان خانواده‌اش را فاش می‌کند، برجسته می‌شود. آریانی نمادی از مقاومت خاموش است که نشان می‌دهد حتی در شرایطی که فرد قادر به عمل فیزیکی نیست، مرگ می‌تواند به‌عنوان عاملی برای برملا کردن خشونت‌ها عمل کند. جشن تولد آریانی به‌عنوان فضایی برای آشکار ساختن رازهای پنهان و آشفتگی‌های درونی خانواده، استعاره‌ای از کشف حقیقت در دل فضای به ظاهر آرام و شاد خانواده است. این فیلم، خانه را به‌عنوان فضای ناامنی نشان می‌دهد که انواع خشونت‌ها در دل آن نهفته و به‌طور مستمر از سوی جامعه نادیده گرفته می‌شود.

2. The Burning Bed (1984)
به کارگردانی رابرت گرینوالد، داستان واقعی فرانسیس هچینز را روایت می‌کند که پس از سال‌ها تجربه خشونت خانگی، تصمیم به انتقام می‌گیرد. سوزاندن تخت‌خواب نمادی از ایستادگی در برابر سیستم مردسالارانه و پایان دادن به خشونت است. در این فیلم، تخت‌خواب که معمولاً نماد رابطه گرم و سالم است، به محل خشونت و بی‌عدالتی تبدیل می‌شود. یکی از جنبه‌های مهم این فیلم، سکوت و بی‌تفاوتی خانواده همسر فرانسیس است که نشان‌دهنده معضل جدی دیگری در رابطه با خشونت خانگی است. خانواده‌ی همسر، علی‌رغم مشاهده رفتارهای خشونت‌آمیز او، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. این بی‌تفاوتی، نه تنها نشان‌دهنده فرهنگ عادی‌سازی خشونت در جوامع است، بلکه به‌وضوح ناتوانی سیستم‌های اجتماعی و قانونی در حمایت از زنان را نمایان می‌سازد. سکوت جامعه و نهادهای حمایتی در برابر خشونت خانگی، به‌خوبی نقد شده و در مقابل عمل خشونت‌آمیز فرانسیس قرار می‌گیرد که به‌عنوان اقدامی برای رهایی و بیداری از سال‌ها خشونت خانگی دیده می‌شود.

3. Die Ungehorsame (2015)
فیلم (نافرمان) به کارگردانی هولگر هاوزه، درامی اجتماعی است که به موضوع خشونت خانگی و پیامدهای آن می‌پردازد. داستان این فیلم درباره آنا، زنی است که در یک رابطه پر از خشونت کلامی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی با همسرش زندگی می‌کند. شوهر آنا مدام او را کتک می‌زند و تحت سلطه و تهدید قرار می‌دهد. این وضعیت تا جایی پیش می‌رود که پسر جوان آنا که از خشونت‌های مکرر پدرش خشمگین و آسیب‌دیده است، تصمیم می‌گیرد از مادرش دفاع کند. در این فیلم، آنا نمادی از زنانی است که در برابر خشونت خانگی دچار نوعی مقاومت غیرفعال می‌شوند که به قیمت فدا کردن خود و محافظت از فرزندشان تمام می‌شود. اگرچه این عمل در ظاهر نوعی فدای قربانی است، اما از منظر فمینیستی، می‌تواند نمادی از عاملیت پیچیده زنان در برابر خشونت خانگی باشد. این فیلم همچنین به بی‌تفاوتی یا ناتوانی سیستم اجتماعی در مداخله به‌موقع و جلوگیری از خشونت‌های خانگی اشاره دارد.


Репост из: @Femofilm
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
1: Miss Violence (2013)
2: The Burning Bed (1984)
3: Die Ungehorsame 2015
4: Once Were Warriors (1994)
5: Going Underground(1993)

#روزجهانی_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_خانگی

@femofilm

Показано 20 последних публикаций.