#سوال_از_اشو
چند روز پیش در مخالفت با همجنسبازی مردان و زنان صحبت کردید.
در مورد گرایش به هردوجنس چه میگویید؟
چندسال پیش گفتید که گرایش بههردو جنس امیدی برای انسان نوین است، تنها آزادی در سکس است.
آیا هنوز چنین هست؟
#پاسخ
سوالات بسیاری در این یک پرسش وجود دارد. نخست اینکه هرگز به چیزی که من قبلاً گفتهام اهمیت نده. حافظهی من خوب نیست. این برایم یک برکت بزرگ بوده است. من نمیدانم که دیروزها چه گفتهام و این تا سی سال پیش نیز صدق میکند
من فقط چیزی را که هماکنون به شما میگویم میشناسم. این به من آزادی میدهد تا حقیقت را به شما بگویم، حتی اگر با سخنان گذشتهام مخالف باشد.
من در قید دیروزهایم نیستم. من هرگز هیچکدام از کتابهایم را نخواندهام و نمیدانم چه چیزهایی را گفتهام. ولی
هرآنچه که گفته شده، در آن لحظه درست بوده، و همین نکته در مورد اکنون نیز صادق است.
هرگز جملات مرا با جملاتی که در گذشته گفتهام مقایسه نکنید؛ وگرنه بجای اینکه به اشراق برسید، سر از تیمارستان در خواهید آورد! من آنقدر جملات متناقضی گفتهام که هرکسی که بخواهد تز دکترای خودش را در مورد من بنویسد، دیوانه خواهد شد؛ هرگز درجهی دکترا Ph.D. را نخواهد گرفت! هیچکس نمیتواند یک فلسفهی پیوستار از جملات من درست کند. من فقط در یک چیز همیشه پیوسته و یکسان بودهام:
در یکسان نبودن!پس نخست تمام آن دیروزها را رها کن. گذشته مرده است. و من هرلحظه نسبت به گذشته میمیرم، تا بتوانم در زمان حال زندگی کنم. نمیتوانی هردو را باهم داشته باشی (زندگی در گذشته و زنده بودن را) این غیرممکن است. جهانهستی فقط یک لحظه را در یک زمان به تو میدهد. یا میتوانی با بهیادآوردن گذشته، یا با تخیلات در آینده آن را هدر بدهی؛ یا اینکه میتوانی در زمان حال آن را زندگی کنی.
بیشترین تاکید من این است که زمان حال تنها واقعیتی است که وجود دارد. گذشته دیگر نیست و آینده هنوز وجود ندارد.
ولی این پرسش تو میبایست تو را دچار دردسر کرده باشد! من باید حقیقت را به تو بگویم.
نخست اینکه همجنسبازی زنان و مردان هردو با طبیعت مخالف استمن در گذشته این را خیلی روشن بیان نکردهام به یک دلیل ساده:
آزرده نکردن افراد همجنسباز که در اطراف من هستند
من نمیخواهم مردم خودم را آزار بدهم. فقط برای پرهیز از زخمیکردن آنان، میتوانم دروغ بگویم. این مشکلی نیست، زیرا تجربهی من از حقیقت بسیار ورای هر دروغ است: هیچ دروغی نمیتواند مرا مختل سازد.
پس من یا ساکت بودهام یا به شما گفتهام که هرچه که هستید ـــ همجنسباز مرد یا زن ـــ آن را بپذیرید، محکوم نکنید.
من هرگز نمیخواهم در هیچکس احساس گناه ایجاد کنم، بویژه در مردم خودم. من میخواهم آنان کاملاً از احساس گناه آزاد باشند، زیرا تمام مذاهب درست ضدّ این را انجام دادهاند. آنان در شما احساس گناه خلق کردهاند و توسط اینکار شما را به بردگی کشاندهاند؛ زیرا وقتی که گناهکار هستی، میخواهی که آزاد باشی، از گناه نجات پیدا کنی. یک ناجی، یک مسیح مورد نیاز است. ماموران او پیوسته در شما احساس گناه خلق میکنند و سپس او میآید تا شما را نجات دهد!
من یک ناجی نیستم. هیچکس هرگز یک ناجی نبوده است. تمامش چرندیات است. آنچه که من میتوانم انجام دهم این است که به شما احساس گناه ندهم. برای همین است که من یا ساکت ماندهام، یا به شما گفتهام آن را بپذیرید.
من میتوانم بخاطر شما دروغ بگویم. عشق من کافی است تا مرا قادر کند بخاطر شما دروغ بگویم. و این برای من هیچ تفاوتی ایجاد نمیکند ـــ من ورای اینها هستم. پس گاهی اوقات من فقط برای اینکه شما را از احساس گناه آزاد کنم، همجنسگرایی شما را تحسین کردهام. ولی موضوع همجنسبازی شما نبوده، نکته در مورد رهایی شما از احساس گناه بوده.
من حتی تا این حد پیش رفتهام که بگویم در آینده انسان نوین به هردو جنس گرایش دارد. انسانی که به جنس مخالف خود گرایش دارد محدودیتی دارد: نمیتواند همجنسباز باشد. مردی که همجنسباز است محدودیتی دارد: نمیتواند هیچ جاذبهای به زنان داشته باشد. انسانی که به هردو جنس گرایش دارد، کسی است که محدودیتی ندارد: میتواند عاشق یک مرد باشد و یا عاشق یک زن.
آری، من حتی تا این حد پیش رفتهام، با اینکه خوب میدانستم که یک دروغ استولی چطور میتوان شما را از احساس گناه آزاد کرد؟ من جمله را طوری بیان کردم که گویی همجنسگرایی یک گام مترّقی است: کسانی که همجنسباز نیستند هنوز از کسانیکه وارد دنیای همجنسبازی شدهاند عقبتر هستند! ولی تمام اینها دروغهایی است که برای پاک کردن احساس گناه از شما بهکار رفته. ولی من تا کی میتوانم به دروغ گفتن به شما ادامه بدهم؟ یک روز بالاخره باید حقیقت را به شما بگویم: وگرنه آن را ابداً به شما نمیگفتم
ادامه دارد👇
@oshoi