کانال| صبغت الله عاکف


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Религия


دانشجوی دکتری در عقیده و فلسفه.
علاقه‌مندِ حوزه‌های عقیده، فکر، معقولات، علوم آلی، ادبیات، نویسندگی و ترجمه.
ارتباط با من: @a_asir

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Религия
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: عکسِ مهتاب
این شکل خبر رسانی و گزارش در واقع نه برای خبر، بلکه برای القای یک گزاره است. مثلا پرگار بی‌بی‌سی یک برنامه ساخته بود دربارهٔ حقوق حیوانات، بعدش یکی از مدعوین به برنامه یک آخوند بود! چرا؟ چون یک گزارهٔ مخفی اینجا وجود دارد و آن متهم کردن اسلام است و آوردن آخوند به این برنامه برای همین است که ایشان بیاید و دفاع کند و بگوید نه اسلام به حیوانات ظلم نکرده! و خب همین هجوم و همین سوال عمدی است و برای اثبات بیشتر این گزاره است.

حکومت سکولار وحشی اسد و دیگر وحشی‌های سکولار منطقه هم اساسا مورد این پرسش قرار نمی‌گیرند که حقوق اکثریت و اصلا حقوق همهٔ مردم چرا زیر پا نهاده می‌شود. مثلا کسی نگران تاجیکستان و حاکم مستبد مادام العمرش نیست، اما اگر فرضا فردا حاکم مسلمانی به قدرت برسد فورا نگران آزادی‌ها و این دست مسائل خواهند شد و دوربین‌ها دوباره روی تاجیکستان متمرکز خواهد شد. همین تمرکز خودش برای القای یک گزارهٔ غلط است. سوال‌ها معصومانه نیست. اینکه صد هزار تن گم شده‌اند و ۱۳ میلیون تن آواره و حدود یک میلیون تن کشته شده‌اند، این ارقام هولناک اصلا مهم نیست. پرسش‌های بی‌بی‌سی و اسکای نیوز و دیگر رسانه‌ها چیز دیگری است.


Репост из: بیان و تبیین
سیاست‌های اقلیت‌سازی و اقلیت‌گرایانه بی‌بی‌سی خیلی خبیثانه است. مثلا بی‌ بی‌ سی و دیگر رسانه‌ها در اشاره به گروه قسد که یک گروه سکولار چند قومیتی است همواره از کلمهٔ «کردها» استفاده می‌کنند. طبیعی است چنین طرز گزارشی باعث می‌شود مردم فکر کنند این یک پروژه کردی است و شاید احساسات برادران و خواهران کرد را هدف قرار دهد. این بار هم نفیسه کوهنورد گزارشی را از آرامگاه منسوب به زینب بنت علی رضی الله عنهما تهیه کرده است و درباره شهرک‌های شیعه نشین نبل و الزهرا سخن می‌گوید. چه باعث می‌شود یک گزارشگر به جای پرتو افکندن بر مسائل مهمتری همچون جنایات اسد و زندان‌ها، به جایی برود که عملا هیچ اتفاقی در آن رخ نداده و دربارهٔ «ترس» اقلیت‌ها سخن بگوید؟


Репост из: حامیم عرفانی
آن‌طور که معلوم می‌شود، هدف از ساختن زندان‌هایی مانند صیدنایا دو چیز بوده است:

نخست: در صورتی‌که یکی از زندانیان نویسنده و تحلیل‌گر و بیدار آزاد می‌شود؛ هیچ‌اطلاعی از سایر بخش‌های زندان نداشته باشد، در نتیجه نتواند اطلاعاتی کامل از تمام وحشی‌گری‌های داخل زندان به رشتهٔ تحریر درآورد. به این‌دلیل بسیاری از رمان‌ها و کتاب‌هایت که دربارهٔ چنین زندان‌هایی نوشته شده‌اند، تمام بخش‌های آن را در بر نگرفته‌اند و جامع حالات وحشیانه در زندان‌ها نیستند. همان‌طور که از طبقات زیرین صیدنایا و آن‌چه در آن‌جا می‌گذرد بسیاری باخبر نبودند.


دوم: چنین‌زندان‌هایی به‌ویژه با این دروازه‌های الکترونیکی، بیش‌تر به منظور گورستان جمعی هستند؛ تا در صورت سیطرهٔ مخالفان دولت بر این زندان‌ها، کسی نتواند دروازه‌ها را باز کند و زندانیان را آزاد کند؛ در نتیجه همان‌جا از گرسنگی‌ و تشنگی بمیرند.

گرگ‌شدن بشر تا این اندازه!

حامیم عرفانی

@Hamim_erfani


‎ ‎👆 رمان‌هایی که دربارهٔ زندان نوشته شده است. برای عزیزانی که عربی می‌دانند.

شوپنهاور می‌‌گوید:
«من به واقع متقاعد شده‌ام که اگر بر رویِ زمین تنها دو مرد باقی مانده باشند او که از دیگری پر زورتر است اگر برای برق انداختنِ کفش هایش به چربیِ انسانی نیاز داشته باشد ابداً در کُشتنِ آن انسانِ همراهش تردید نخواهد کرد.»

ابوالعتاهیه شاعر عهد عباسی گفته بود:
الظلم من شیم النفوس؛ بدین معنا که ستمگری خصلت ذاتی روان انسان‌هاست،
فإن تجد ذاعفة فلعلة لا تظلم
یعنی: بنابراین اگر فرد نجیب و عفیفی یافتی، او به یک علت ثانوی و مانع درونی است که از ستم‌کردن دست برداشته است.

در باب رمان‌های متعلق به ادبیات پایداری و‌ ادبیات زندان، قبلا به شدت احتیاط می‌شد. تقریبا سال گذشته وقتی یکی‌ از دوستان می‌خواست در رشتهٔ ادبیات عربی، برای خود عنوان و طرح ماستری انتخاب کند، از من نظر خواست. من کتاب «البلاء الشديد» فایز‌ الکندری را برایش پیشنهاد دادم که در حوزهٔ ادبیات زندان روی کار قرار بگیرد؛ اما به دلیل حساسیت‌های احتمالی در میان استادان بخش، عنوان را استادان نپذیرفتند.

اکنون فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که رمان‌های مربوط به زندان‌های سوریه مورد توجه پژوهش‌گران حوزهٔ ادبیات قرار گیرد.
و اگر کسی به ترجمهٔ این رمان‌ها اقدام می‌کرد، تلاش ورزد نخست توانایی خود را بسنجد، تا به خوبی بتواند از پس آن بر بیاید؛ زیرا ترجمهٔ رمان و‌ نقل روح نوشته مهارتی بسیار بالا نیاز دارد که تنها فهمیدن عربی برای آن بسنده نیست.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef




اگر صحابه و دیگر مسلمانان صدر اسلام نیز با چنین تفکری عمل می‌کردند، نه اسلام گسترش می‌یافت و نه دولت‌های بزرگ کفر در زمان آنان شکست می‌خوردند.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


اذهان آلوده در قضیهٔ سوریه

برخی از برادران پس از حملهٔ اسرائیل به برخی از پایگاه‌های نظامی سوریه و تخریب برخی از ابزار جنگی آن؛ می‌گویند: ببینید! شما به این دلیل که انقلابیان هم‌فکر و هم‌مذهب و هم‌عقیدهٔ شما هستند، جوگیر شدید و خوش‌حال هستید حالا ببینید.

این سخن، اوج جهل گوینده را به تاریخ و‌ واقع و مبارزات موجود در سوریه را می‌رساند.

این‌قدر دسته‌بندی‌ عده‌ای را بیمار کرده است که هر ریز و بزرگی را به ریشهٔ مذهبی و فکری و عقیدتی ربط می‌دهند.

یک، حرکت تحریر الشام از آغاز تلاش‌هایش تاکنون، صدها مبارز از مذاهب مختلف عقیدتی و مذهبی، غیر از شیعه در خود جای داده است.

دو، تمام ملت سوریه، جز عده‌ای که جیره‌خوار و چاپلوس اسد بوده‌اند، به این پیروزی خوش‌حال هستند. در میان آنان اشعری، صوفی، سلفی، اخوانی، تحریری همه و همه هستند.

سه، این پیروزی در ذات خود و بخاطر شخصیت‌های انقلابی خود خوش‌حال‌کننده نیست! در واقع برای این‌که سوریه را از زیر انواع ظلم و‌ ستم و بربریت رهایی بخشید، مطلوب‌ و خوش‌حال‌کننده است.

چهار، در کابینهٔ حکومت انقلابی جدید نیز، وزیران آن از مذاهب عقیدتی و فقهی و فکری مختلفی‌اند.

پنج، ما مانند عده‌ای بیمار که پیروزی مسلمانان در برابر ظلم را مذهبی جلوه می‌دهند، خیانت و نوکری و چاپلوسی ظالمان را مذهبی جلوه نمی‌دهیم. و از تعمیم و کلی‌گویی در حق یک مکتب یا مذهب عقیدتی اجتناب می‌کنیم؛ وگرنه نمونه‌های بردگی و کفش‌لیسی و خیانت به ملت مظلوم سوریه توسط پیروان مکاتب و مذاهبی عقیدتی و فقهی محتلفی زیاد است و با دیدن و شنیدن آن، آدم دچار تهوع می‌شود.

شش، براساس بررسی‌های شبکهٔ سوری حقوق بشر که طبعا، تلاش می‌کند وحشی‌گری نظام اسد را کم‌تر جلوه دهد و از تعداد همهٔ قربانیان ظلم و بربریت این نظام پرده‌برداری نکند، قربانیان رژیم اسد، ۲۰۲ هزار شهروند سوری بوده که از جمله ۱۵ هزار نفر زیر شکنجه کشته شده‌اند. کسانی که ناپدید شده‌اند و به احتمال زیاد کشته شده‌اند یا مرده‌اند، ۹۶,۳۱۱ نفر هستند که از جمله ۵,۷۴۲ کودک و ۲,۳۲۹ زن است. کسانی که آواره شده‌اند، حدود ۱۳ میلیون شهروند سوری هستند. تازه بسیاری از خبررسانی‌ها گفته‌اند که ۱۵۰ هزار نیز زندانی بوده‌اند.
اگر این ملت از چنین‌ظلم و وحشتی رهایی یافتند، توسط هرکسی و اهل هر مذهب ‌و مکتبی که باشد ارزش خوش‌حالی دارد.

هفت، هیچ‌یک از همین دوستانی که خوش‌حالی مردم را در این‌قضیه به مذهب و عقیده و فکر و منهج پیوند می‌دهند، یک متن هم مبنی‌بر اظهار خوش‌حالی و تبریکی برای این ملت مظلوم در فیسبوک‌های خود ننوشتند! حالا که این موضوع را گرایشی جلوه می‌دهند، فهمیده می‌شود که بخاطر پندار اشتباه خود که انقلابیان همگی سلفی بوده‌اند، دست از شادمانی برای رهایی این ملت از ظلم شسته‌اند. بلکه نخستین‌نوشته‌های شان این بود که حرکت تحریرالشام سلفی است و تندرو است و افراطی است و فلان!

هشت، از طرز گفتار و عمل‌کرد این طیف معلوم می‌شود که نظام نصیری اسد را با تمام آن ظلم و وحشت و کثافت‌کاری‌هایش، بر آزادی کنونی ملت سوریه ترجیح می‌دهند. این‌قدر که این‌ها نگران آیندهٔ سوریه‌اند، خود ملت و دعوت‌گران و مربیان سوریه نگران آینده‌اش نیستند! چون می‌دانند حملهٔ اسرائیل به برخی از پایه‌گاه‌های‌ نظامی به معنی بد بودن این پیروزی و خوش‌حالی برای آن نیست. می‌دانند که آینده هرچه باشد، به این رهایی از ظلم و خون‌ریزی و زندان‌های وحشت‌ناک می‌ارزد.

نُه، من طرفدار اتحاد اشاعره، سلفیه و صوفیه در سوریه در قالب یک جماعت عمومی هستم که هدف آن خدمت به دین، کشور و مبارزه با انواع فساد باشد. اما با ادغام جنایتکاران و قاتلان در نهادهای دولت جدید مخالفم، زیرا این کاری بسیار خطرناک است. این‌هایی که آزادی مظلومان را می‌خواهند با دسته‌بندی انقلابیان سوریه، کم‌ارزش جلوه بدهند و خوش‌حالی برای آن را اشتباه می‌دانند، خود شان را خواسته یا ناخواسته در صف ستم‌گران قرار می‌دهند.

ده، هر کس زندان‌ها و بازداشتگاه‌های سوریه را دیده، داستان‌های شکنجه را شنیده و اجساد کشته‌شدگان شکنجه‌شده را مشاهده کرده باشد، با لعنت فرستادن بر این نظام، یارانش و هر کسی که حتی با یک کلمه از آن حمایت کرده است به خداوند متعال تقرب می‌جوید.

یازده، هرکه دربارهٔ آن‌چه در سوریه رخ داده، با نگاه توطئه و برنامه‌ریزی پشت پرده سخن بگوید، یا در معرفت به خداوند نقص دارد یا دچار جهالت مرکب است.
علت این طرز فکر، شکست روانی انباشته‌ای است که این‌طیف از بزرگ‌نمایی نقش مشرکان در طول سال‌ها به ارث برده‌اند.
کسی که می‌داند این جهان پروردگاری دارد که برای دوستانش تدبیر می‌کند و دشمنانش را به دام می‌اندازد، هرگز دچار چنین تفکر بیهوده و منفی‌ای نمی‌شود.


والله للنساء تأثيرٌ عجيبٌ على أعتى الرجال، وما تفعله البنات من تغييرٍ في طبائع الرجال أمرٌ لا يُصدّق.

صاحبي لم تكن اللغة العربية ذات أهمية عنده، وحاولت مرارًا أن يُشاركني بعض جلساتي فيها فكان يأبى = فتقدّم منذ أيام -والله أيام لا تتجاوز اليد الواحدة- لخطبة فتاةٍ مُحبّة للأدب والشِّعر العربي.

واليوم سمعته يُدِندن من بعيد:

بعضُ العيونِ كحدِّ النصلِ تقتُلنا
أينَّ المفرُّ؟ وهذا الحُسنُ سجَّانُ.

- أحمد حساني محمد

@Sebghatullah_Akef


چون صحبت از ادبیات زندان شد، خواستم توضیحی دربارهٔ ادبیات پایداری، یا همان ادبیات مقاومت بنویسم که ادبیات زندان نیز بخشی از آن است. زیرا به نظر بنده، مطالعهٔ ادبیات زندان باوجود ارزش و درس‌هایی که در آن نهفته است، توجه انسان را بیش‌تر روی ارزش آزادی از زندان معطوف می‌سازد‌‌ و باعث می‌شود انسان از مقاومت بهراسد و به پایداری میلی نداشته باشد. خود پایداری و زندانی‌شدن در پی پایداری نیز برای آزادی‌خواهی است.

ادبیات پایداری از شاخه‌های‌ ادبیات جهان، به نوعی از ادبیات گفته می‌شود که به مبارزه، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم، استعمار، اشغال و نابرابری می‌پردازد. این ادبیات نقش مهمی در ترویج مفاهیمی همچون آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی، استقلال‌طلبی و دفاع از حقوق انسانی ایفا می‌کند. ادبیات پایداری معمولا از دردها، رنج‌ها و مبارزات یک ملت یا گروه برای دستیابی به آزادی و عدالت سخن می‌گوید.

از زیرمجوعه‌های ادبیات پایداری می‌توان به موار ذیل اشاره کرد:

۱. ادبیات جنگ و دفاع مقدس

این نوع از ادبیات به روایت وقایع، تجربیات و احساسات مربوط به جنگ‌ها و نبردهای ملی و دینی می‌پردازد.

۲. ادبیات ضد استعماری

این شاخه به مبارزات مردم در برابر استعمارگران و تلاش برای دستیابی به استقلال ملی اختصاص دارد. آثار نویسندگان کشورهایی که در دوره‌های مختلف تحت استعمار بوده‌اند، در این دسته قرار می‌گیرد.

۳. ادبیات تبعید

این نوع از ادبیات به احساسات، رنج‌ها و تجربیات افرادی می‌پردازد که به دلیل مبارزه با ظلم و استبداد مجبور به ترک وطن خود شده‌اند. آثار بسیاری از نویسندگان تبعیدی در این حوزه قرار می‌گیرد.

۴. ادبیات مقاومت فرهنگی

در این نوع، تلاش برای حفظ دین، هویت، زبان، آداب و رسوم و فرهنگ در برابر هجوم فرهنگی بیگانه یا استعمار فرهنگی محور اصلی است.

۵. ادبیات فلسطین

ادبیات فلسطین به دلیل اهمیت موضوع مقاومت در برابر اشغال، بخشی مهم از ادبیات پایداری جهان محسوب می‌شود. شعرهای محمود درویش نمونه‌ای برجسته از این ادبیات است.

۶. ادبیات انقلابی

این نوع ادبیات به تلاش‌ها و جنبش‌هایی می‌پردازد که با هدف ایجاد تغییرات انقلابی در جامعه شکل می‌گیرند. اشعار، رمان‌ها و مقالاتی که به تقویت روحیه انقلابی می‌پردازند، در این دسته قرار می‌گیرند.

۷. ادبیات زندان

این نوع از ادبیات به شرح رنج‌ها، سختی‌ها و مقاومت افرادی می‌پردازد که به دلیل فعالیت‌های آزادی‌خواهانه یا سیاسی در زندان به سر برده‌اند. آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران حوزهٔ ادبیات پایداری، در این زمینه و زمینهٔ پیشین است.

۸. ادبیات کودکان و نوجوانان در حوزهٔ‌ پایداری

بخشی از ادبیات پایداری به کودکان و نوجوانان اختصاص دارد و با زبان ساده‌تر، مفاهیم مقاومت و ایستادگی را به نسل‌های جوان منتقل می‌کند.

ادبیات پایداری با روایت مبارزات و مقاومت‌ها، تلاش دارد تا علاوه بر تقویت روحیهٔ جمعی، از ارزش‌ها و آرمان‌های انسانی در برابر نابودی محافظت کرده آن‌ها را به نسل‌های آینده منتقل کند.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


بسیاری از دوستان دربارهٔ ثبت نام مدرسهٔ تیمی می‌پرسند. بنده معذرت می‌خواهم بابت تاخیر آغاز ثبت نام. متأسفانه این اواخر، به دلیل مصروفیت‌هایی پراکنده که پایان آن قابل پیش‌بینی نبود و نمی‌گذاشت ترتیب و برنامه‌ای برای دوام‌یافتن درس ریخت، حتا درس‌های دورهٔ قبلی (همراه بوستان پارسی) نیز با وقفه‌های‌ زیادی مواجه شد.

إن شاء الله طی بیست روز یا یک ماه آینده، کاملا از این پراکندگی‌ها فارغ می‌شوم و ثبت نام برای دورهٔ جدید را اعلان می‌کنیم و به درس‌های دورهٔ قبلی نیز به خوبی رسیدگی‌ خواهیم کرد.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


این فرصت‌ها کم‌تر دست می‌دهد؛ در حالی که بسیاری از اشتباهات روشی و گاهی فکری، در همین حوادث در پیکر مرحلهٔ امت اسلامی نهفته است.

حرف‌های بسیاری نیز پشت سطور هستند که ما از بس درد سکوت کشیده‌ایم، از اضافه‌شدن درد تفکر می‌هراسیم؛ در نتیجه سراغ خواندن آن نیز نمی‌رویم؛ چون گاهی تفکر و فهم آدم را به حرف در می‌آورد. گرچه به همان‌میزان که معرفت، همراه سکوتِ لازم، درد دارد، بی‌خبری برای دوری از حرف‌زدن نیز درد دارد.

آدم برای خود و‌ وجدانش نگران می‌شود.

@Sebghatullah_Akef


Репост из: عکسِ مهتاب
همهٔ این دستگاه‌های پرس جسد و کوره‌های سوزاندن اجساد و اتاق‌های نمک و زیرزمین‌های مرگ، جنایت‌های یک چشم‌پزشک امروزی است که از بریتانیا فارغ التحصیل شده و کت و کراوات رسمی می‌پوشد و از عطرهای فرانسوی و اتومبیل فراری استفاده می‌کند و همسرش لباس‌های شَنِل و کفش‌های کریستیان لوبوتن می‌پوشد.

- محمود زغموت


خالد مشعل، رئیس جنبش حماس در خارج، پیروزی انقلاب مردم سوریه علیه استبداد و ظلم را تبریک گفت و تجاوز اشغالگران ستمگر به سوریه و منابع آن را محکوم کرد.

احمد منصور

@Sebghatullah_Akef


Репост из: حامیم عرفانی
به‌ زبان ساده، در «اتاق‌های نمک» زندان صیدنایای سوریه، که به «اردوگاه مرگ» مشهور است، چه اتفاقی می‌افتاد؟ این وقایع از زبان زندانیان سابق روایت شده است…

صحنهٔ نخست:

در زمستان سال ۲۰۱۷، در یکی از روزهای عادی داخل زندان صیدنایا، زندان نظامی بدنام، یکی از زندانیان برای اولین بار به داخل اتاقی عجیب رانده شد. مردی که پای برهنه‌اش در نمک سنگی فرو رفت. صحنه‌ای که بیشتر شبیه کابوس بود.

این شخص دو سال در زندان زندگی کرده بود، حتی از داشتن نمک در غذایش هم محروم بود. وقتی نمک را در آن اتاق دید، مشتی از آن برداشت و با لذت طعم آن را چشید. اما این لذت دوام زیادی نداشت. چند دقیقه بعد، پایش به جسدی که روی زمین افتاده بود برخورد کرد، و سپس دو جسد دیگر را دید که همه با لایه‌ای از نمک پوشیده شده بودند. ترس او را فلج کرد و قوایش فرو ریخت وقتی که فهمید ممکن است سرنوشتی مشابه آن‌ها داشته باشد.

کنار دیوار نشسته بود، توان حرکت نداشت، فقط گریه می‌کرد و قرآن می‌خواند، در انتظار پایان خود که مطمئن بود نزدیک است. بعد از مدتی طولانی، نگهبان برگشت و او را به دادگاه برد. دیدن اجساد و نزدیکی به مرگ او را کاملاً تغییر داد. بعدها می‌گفت: «قلبم مرده است… حتی اگر به من بگویند برادرت مرده، برایم عادی است».

صحنهٔ دوم:

در سال ۲۰۱۴، فرد دیگری تجربه‌ای مشابه داشت. خوشحالی آزادی او به وحشت تبدیل شد وقتی او را وارد اتاقی پر از نمک و اجساد کردند. می‌گوید: «احساسی سخت‌تر از لحظه بازداشتم بود. کنار اجساد ایستاده بودم و مطمئن بودم که حالا اعدامم می‌کنند».
اجساد شبیه مومیایی بودند، بدنشان هیچ نشانه‌ای از تجزیه نداشت به دلیل نمک. سه ساعت در آن اتاق ماند و نمک زیر پایش به خاطر عرق شدید از ترس شروع به ذوب شدن کرد.

زندانیان و نجات‌یافتگان‌ این اتاق‌ها را به نام «اتاق‌های نمک» می‌شناسند. هدف از آن‌ها تأخیر در تجزیهٔ اجساد پیش از انتقال به بیمارستان‌ها یا گورهای جمعی بود. زندان فاقد سردخانه برای نگهداری اجساد بود، بنابراین از نمک برای این منظور استفاده می‌کردند. مرگ در صیدنایا امری عادی بود و اجساد به‌عنوان نوعی شکنجه روانی در کنار زندانیان انباشته می‌شدند. اگرچه به دلیل نمک که از تجزیه جلوگیری می‌کرد بویی وجود نداشت، اما صحنه برای نابود کردن هر امیدی به زندگی کافی بود.

این اتاق‌ها نمادی از استبداد رژیم سوریه در اردوگاه مرگی بود که از بدترین زندان‌های جهان به شمار می‌رود.

طومسون| ترجمه: حامیم

@Hamim_erfani


بخشش و گذشت تنها در حق کسانی جایز است که دستانشان به خون بی‌گناهان آلوده نشده باشد.

اما کسانی که به‌طور شرعی اثبات شود در این امر دخیل بوده‌اند، واجب است که به دادگاه شرعی تحویل داده شوند تا محاکمه شوند و قصاصی که شرع تعیین می‌کند بر آنان اجرا شود.

حق قصاص متعلق به اولیای دم است و تنها با عفو صریح آنان ساقط می‌شود و هیچ‌کس دیگری حق تصرف در این حق را ندارد.

شیخ حسن الحیسنی

این‌هایی که فکر می‌کنند محاکمهٔ مجرمان و دستان آلوده به خون ستم‌دیدگان، با عفو ‌‌و گذشت و حکمت در تضاد است و مساوی‌ست با ادامه‌یافتن جنگ و انتقام‌جویی، جاهلانی‌اند که نه شرع می‌دانند و نه واقع. آگاهی‌ شان از واقع امت اسلامی در حد حرف و اطلاعات پراکنده‌ای است که نظام‌های مجرم به خورد شان داده است.

هنوز به این مقدار از فهم نرسیده‌اند که خوش‌حالی اسرائیل از شکست بشار، نمی‌تواند دلیلی باشد بر نادرست بودن پیروزی مبارزان سوری و نجات‌یافتن ستم‌دیدگان و اسیران!

من واقعا نفهمیدم این‌طیف می‌خواهند چه بگویند!؟

خوب فرض کنیم اسرائیل خوش‌حال شد و آمد مناطقی از سوریه را گرفت و اشغال کرد و انقلابیان سوری‌ نیز می‌دانستند که چنین می‌شود و براساس یک معامله پیش رفته‌اند!

خوب که چه؟

نباید خوش‌حال بود که وحشت بشار کم شد؟

نباید خوش‌حال بود که بیش از یک لک و پنجاه هزار زندانی اهل سنت آزاد شد؟

نباید خوش‌حال بود که دست‌کم دیگر در آن‌جا به حجم سابق خونی نخواهد ریخت و ظلم و وحشتی نخواهد بود؟

وقتی خود شما می‌گویید که اسرائیل ابزار جنگی-هوایی دمشق را درهم کوبید و بیست و پنج کیلومتر پیش آمد، بدین‌معنی است که تفاهمی درکار نیست، اگر تفاهمی می‌بود، با حمله و شلیک وارد نمی‌شد!

وقتی می‌گویید تفاهمی صورت گرفته است، چه نوع تفاهمی به ذهن می‌رسد؟! تنها از سرعت پیش‌رفت که نمی‌شود نتیجه گرفت تفاهمی هست! پس باید ماهیت این تفاهم را نیز تخمین زد!

این تفاهم با بشار شده؟ یعنی خود بشار اجازه داده بیایند تمام زحمت و مصارف و امکاناتش را تحت سلطه قرار دهند و با کشف زندان‌هایش، او را با جنایت‌هایش رسوا کنند؟! خود بشار هم چنین تفاهمی کرده و هم از آمریکا می‌طلبد‌ که دخالت کنید و همکاری نمایید و نجاتم دهید؟!

اگر این تفاهم با آمریکا صورت گرفته‌ است، چرا قسد (نیروهای دموکرات تحت حمایت آمریکا) در دیر الزور همچنان با اهل سوریه وارد جنگ است؟!

اصلا به فرض صحت تمام این حرف‌ها و واقعیت چنین تفاهمات و معاملاتی، مگر اشتباه است برای نجات یک ملت از چنگال استکبار و استبداد و ظلم، تفاهم و معامله‌ای صورت بگیرد؟!

دست‌ بکشید‌ از این روشن‌فکرنمایی‌های احمقانه و پرت و پلاهای گوسفندی و بگذارید مردم واقعیت این منظمومهٔ وحشت را بفهمند و نسبت به قضایای امت هوشیار شوند.

تحلیل‌گرانی که بیش از چهل‌سال و پنجاه‌سال، متخصصانه‌ سوریه را مطالعه کرده‌اند، نزد بچه‌فیسبوکی‌ای که با اخبار سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی و الجزیره نفخ کرده، جاهل و نافهم هستند و فقه واقع نمی‌فهمند!

به گفتهٔ یکی از دوستان، اگر این‌گونه با غزه غم‌شریکی می‌کنید و از فلسطین دفاع می‌کنید، هرگز نکنید! با منطق حزب‌الهی و نصیری‌آلود دفاع نکنید. این دفاع نیست، این نشخوار دیالوگ‌های علویان برای زشت‌جلوه دادن یک مبارزهٔ مبارک و پوشیدن روی جنایات اسد است. به چنین‌دفاعی‌ نه مردم غزه راضی‌اند و نه مجاهدان آن. در هرجا صحبت‌کردن از اسرائیل و دخیل‌کردن آن، روشی بود که در شما تلقین و تزریق شد تا بتوانند به خوبی توجه شما را از وضعیت سوریه و ستم‌های آنجا بدزدند. وحشت نظام سوریه به مراتب از وحشت اسرائیل بیش‌تر و بدتر بود و کشته‌ها و زندانیان سوریه، به مراتب از کشته‌ها و زندانیان غزه بیش‌تر بودند. خون اهل غزه از خون اهل سوریه تیره‌تر نیست.

امیدوارم احمق‌های تحلیل‌گرنما این حرفم باز دفاع از اسرائیل و سبک‌دانستن قضیهٔ فلسطین و غزه تلقی نکنند.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


Репост из: عکسِ مهتاب
دکور ترقی و مدرنیسم | چرا جنایات سکولارها مسکوت می‌ماند؟


Репост из: عکسِ مهتاب
مردم سطحی و تصویر زده چگونه به آدمکش‌ها کمک می‌کنند؟


Репост из: Pezhvaak | پژواک
حقیقت انکارناپذیر این است که جنایتکاران را نمی‌شود در این دنیا به نحو شایسته‌ای مجازات کرد و تمام وسایلی که بشر در طول تاریخ به این منظور ابداع کرده است به سرابی می‌ماند که جستنش آدمی را خسته‌تر می‌کند. چگونه می‌شود این مخلوق ضعیف و شکننده را برای هزار قتل سزا داد؟ می‌توانیم سبب مرگش را فراهم آوریم، اما آیا می‌توانیم بعد از مرگ اول زنده‌اش کنیم تا حق نهصد و نود و نه نفر باقی‌مانده از او ستانده شود؟ تازه اگر می‌توانستیم ظالم را هم مجازات کنیم، آیا می‌توانستیم به آنان که او کشته است چیزی برگردانیم؟ چنین عدالتی تنها با وجود الله و معاد قابل تصور است.

👨‍💻 Stories


فرماندهٔ کل عملیات نظامی، احمد الشرع (ابو محمد جولانی):

۱. ما در قبال محاکمهٔ جنایتکاران، قاتلان و افسران امنیتی و ارتشی که در شکنجهٔ ملت سوریه دست داشته‌اند، کوتاهی نخواهیم کرد.

۲. جنایتکاران جنگی را تعقیب کرده و از کشورهایی که به آن‌ها گریخته‌اند درخواست بازداشت و محاکمه‌شان را خواهیم کرد تا به سزای اعمالشان برسند.

۳. به‌زودی فهرست شماره ۱ را منتشر خواهیم کرد که شامل نام‌های برجسته‌ترین افرادی است که در شکنجهٔ ملت سوریه نقش داشته‌اند.

۴. برای هرکسی که اطلاعاتی دربارهٔ افسران ارشد ارتش و امنیت شریک در جنایات جنگی، ارائه دهد، پاداش تعیین خواهیم کرد.

۵. تعهد خود را نسبت به بخشش کسانی که دستانشان به خون ملت سوریه آلوده نشده است، تأکید می‌کنیم و به کسانی که به اجبار خدمت کرده‌اند، عفو اعطا کرده‌ایم.

۶. خون شهیدان بی‌گناه و حقوق زندانیان، امانتی است که اجازه نخواهیم داد پایمال شود یا از یاد برود.

@Sebghatullah_Akef


Репост из: عکسِ مهتاب
این صفحه توسط یکی از برادران مورد اعتماد و فقط برای پوشش جنایات اسد راه‌اندازی شده است. توصیه می‌کنم دنبال کنید.

@Hamim_erfani

Показано 20 последних публикаций.