بین شاعران بزرگ و مدعیان امروزین شعر
بار معنایی برخی از اشعار بزرگان، اگر دل را به آتش نکشد، بیگمان روح را صیقل میدهد و انسان را پختهتر میسازد.
مراد من از شاعران بزرگ، چهرههایی چون سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، خیام و دیگر مشعلداران اندیشه و سخن است.
این بزرگان، نه تنها کلامی موزون و منظوم میسرودند، که جان خود را در ترازوی اندیشه میگذاشتند. چراغ فکرتشان میسوخت و عرق تفکر از پیشانی جانشان میچکید تا معنایی ژرف را در جام شعر بریزند و با دمیدن روح خویش، آن را زنده کنند.
این همان تفاوت بزرگی است که میان قلههای بلند ادب پارسی و مدعیان نوپای امروزین شعر و شاعری رخ مینماید؛ آن بزرگان، با جان خویش میسرودند و اینان، بیشتر تنها با زبان.
بسیار اتفاق افتاده است که در اشعار مدعیان امروزین، نظم و وزن بوده است؛ اما پیوند و بکارگیری بجای واژهها و تعبیرها و معنی و مادّه نه!
به قول رند شیراز:
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دستِ غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد
صبغت الله عاکف
@Sebghatullah_Akef
بار معنایی برخی از اشعار بزرگان، اگر دل را به آتش نکشد، بیگمان روح را صیقل میدهد و انسان را پختهتر میسازد.
مراد من از شاعران بزرگ، چهرههایی چون سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، خیام و دیگر مشعلداران اندیشه و سخن است.
این بزرگان، نه تنها کلامی موزون و منظوم میسرودند، که جان خود را در ترازوی اندیشه میگذاشتند. چراغ فکرتشان میسوخت و عرق تفکر از پیشانی جانشان میچکید تا معنایی ژرف را در جام شعر بریزند و با دمیدن روح خویش، آن را زنده کنند.
این همان تفاوت بزرگی است که میان قلههای بلند ادب پارسی و مدعیان نوپای امروزین شعر و شاعری رخ مینماید؛ آن بزرگان، با جان خویش میسرودند و اینان، بیشتر تنها با زبان.
بسیار اتفاق افتاده است که در اشعار مدعیان امروزین، نظم و وزن بوده است؛ اما پیوند و بکارگیری بجای واژهها و تعبیرها و معنی و مادّه نه!
به قول رند شیراز:
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دستِ غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد
صبغت الله عاکف
@Sebghatullah_Akef