♦️اندیشههای دکتر شریعتی و تعجیل خلایق /۱
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۶ آذر ۱۴۰۳
🔻توضیح: دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی دوست عزیز و ارجمند ام متن زیر را از آقای دکتر احسان شریعتی برای من فرستاد و من نکتهای در مقام نقد نوشتم. اکنون پاسخ دکتر احسان شریعتیی عزیز را برای من فرستاده اند. همه را یکجا منتشر میکنم.
🔸متن آغازین دکتر احسان شریعتی در بارهی دکتر علیی شریعتی:
✍️ احسان شریعتی
🖊 «شمعی همچنان روشن»
@sokhanranihaa
یادمانِ ۹۱مین زادروزِ معلم (شریعتیمزینانیعلی، شمع)
در سالیادِ آموزگاری که واپسین(یا نخستین) آموزهاش «توحیدِ» سه آرمانِ «عدالت» و «آزادی»(عقلانیتِ انتقادیِ اجتماعی) و «عرفان»(همبستگیِ معنویتِ فردی و اخلاقِ جمعی) بود، در برابرِ «تثلیثِ» «زر»(استثمار)، «زور»(استبداد)، و بهویژه «تزویر»(«استحمار»، کلید-واژهٔ برساختهٔ خودِ او)، و در یک کلام «استضعاف»(محرومسازی و بیبهرگی از ثروت، قدرت و دانش). مصداقهای این آموزهٔ عام و «جهانروا» را اما، در زمانه و زمینهٔ خویش(«اینجا و اکنون»، hic et nunc، «جغرافیای(تاریخی)سخن»)، در ضرورتِ مبارزه با، از سویی در سطحِ درونی-فرهنگی-سیاسی، تصلبِ سنت یا ارتجاع و استبدادِ دینی و سیاسی مییافت و در سطحِ برونیِ جهانی، در مناسباتِ نواستعماری و نظامِ بازار سرمایه و سلطهٔ سلاح-صنعت و ایدئولوژیِ «جهان-لاتینی-سازی»(بهتعبیرِ ژاک دریدا، «موندیا-لاتینی-زاسیون» Mondialatinasation بهجایِ Globalisation، زیرا ما در «جهان» میزییم و نه فقط بر «کرهٔ» زمین).
بهرغمِ تحلیل و تشخیصِ(دیاگنوستیک) مهمِ آن معلم، مبنی بر عمده بودنِ تضاد با «استحمار»(کهنه و نو)، و ضرورتِ در پیش گرفتن و پیمودنِ مشی و مسیرِ طولانیِ «آگاهیبخشیِ» رهاییبخش، اکثریتِ جامعهٔ «مخاطبِ» وی(و بهویژه نسلِ جوانِ دانشجو)، که در عطشِ رهایی شتابِ عمل سیاسی را ترجیح میداد، نه تنها پیامِ اصلیِ او را نشنید که از خودِ او «معلمِ انقلابی» ساخت که به تعبیرِ میشل فوکو، دو روند یا رویه داشت و رَویّهای که بهتدریج حاکم شد و «نهضت» را به «نظام» بدل ساخت، یاد و نام و راه و رسمِ آن معلمها را کنار گذاشت و حذف کرد! این «تعجیل» اما موجبِ چه «تأخیر»های راهبردی در مسیرِ تحققِ «توسعهٔ پایدار و موزون» (یعنی «پیشرفتِ» متناسب با مقتضیاتِ زیستبومی، میراثِ فرهنگی، و عدالتِ اجتماعی) و همچنین، تعمیق و رشدِ آگاهیها و تجربههایِ علمی-فنی و سیاسی و مدنی و هنری و...، گردید؟ از یکسو بحرانهای تو-در-تویِ کنونی(ناشی از سوءمدیریت منابع طبیعی و انسانی و بویژه در سپهرِ اخلاقی، بحرانِ منبعث از قشریگری و انجمادِ فکری شبهمذهبیِ سنتی-بنیادگرایانه)، و از دیگر سو، درخششِ دستآوردهایِ علمی-فنی و فکری-هنری جامعهٔ مدنیِ ما در جهان، نیازمندِ نقدوبررسی همهجانبه و مستقلِ دیگری است.
و اما میراثِ آن معلم، تا آنجا که به تداومِ راهِ اندیشهٔ او در اینجا-و-اکنون مربوط میشود، و نماد و نمودِ آن را از جمله میتوان در کوششِ طیف و خانوادهٔ فکریِ «نوشریعتی» دید، میبایست از میان نوشتههای موسوم به «اسلامیاتِ» او، به روشِ «ساختگشایانهٔ» وی در پیرایشگری و نوزاییِ دینشناختی و یزدانشناسیِ رهاییبخش در نقدِ بنیادگرایی سنتی و متصلب؛ و در اجتماعیات بر جهتگیری سوسیال-دموکراتیک رادیکالِ در جامعهشناسی تاریخی او؛ و در «کویریات» بر انسانشناسیِ وجودی-شهودی و عرفانِ اگزیستانسیال و پسامدرنِ او (در برابرِ تصوفِ سنتی و «عرفانِ نظریِ» «وحدت-وجودی»)، اشاره و تاکید کرد.
در همین حال، حملاتِ و تهاجمِ تبلیغاتیِ سازمانیافته با سرمایهگذاری معلوم از سوی دوستدارانِ افراطیِ «اقتصادِ بازار» و «جهانیسازی» و «اندیشهٔ واحد»، در کنارِ رؤیاپردازانِ شاهنشاهی یا امپراطوریِ ایرانشهری-نوصفوی، و اینهمه، در پناه شریعتمدارانِ ولاییِ حاکم و پشتیبانیِ حامیانِ نظمِ کهن، علیهِ شخصِ شریعتی(ad hominem) و نه آراء او، دیگر نشان زنده و «خطرناک» بودن «آثارِ» او پس از قریب به نیم قرن از «درگذشتِ طبیعی» و حذفِ او در نظام های سابق و لاحق است و همهٔ این نشانها، شاهد بر این که آن «شمع»، فراسویِ همهٔ «نفرینها و آفرینها»، همچنان روشن است!
***
#شریعتی_علی_زاد_روز
#زر_و_زور_و_تزویر
#احسان_شریعتی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Dr_ehsanshariati
🆑 #کانالسخنرانیها
#علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
#سیدمحمود_نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۶ آذر ۱۴۰۳
🔻توضیح: دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی دوست عزیز و ارجمند ام متن زیر را از آقای دکتر احسان شریعتی برای من فرستاد و من نکتهای در مقام نقد نوشتم. اکنون پاسخ دکتر احسان شریعتیی عزیز را برای من فرستاده اند. همه را یکجا منتشر میکنم.
🔸متن آغازین دکتر احسان شریعتی در بارهی دکتر علیی شریعتی:
✍️ احسان شریعتی
🖊 «شمعی همچنان روشن»
@sokhanranihaa
یادمانِ ۹۱مین زادروزِ معلم (شریعتیمزینانیعلی، شمع)
در سالیادِ آموزگاری که واپسین(یا نخستین) آموزهاش «توحیدِ» سه آرمانِ «عدالت» و «آزادی»(عقلانیتِ انتقادیِ اجتماعی) و «عرفان»(همبستگیِ معنویتِ فردی و اخلاقِ جمعی) بود، در برابرِ «تثلیثِ» «زر»(استثمار)، «زور»(استبداد)، و بهویژه «تزویر»(«استحمار»، کلید-واژهٔ برساختهٔ خودِ او)، و در یک کلام «استضعاف»(محرومسازی و بیبهرگی از ثروت، قدرت و دانش). مصداقهای این آموزهٔ عام و «جهانروا» را اما، در زمانه و زمینهٔ خویش(«اینجا و اکنون»، hic et nunc، «جغرافیای(تاریخی)سخن»)، در ضرورتِ مبارزه با، از سویی در سطحِ درونی-فرهنگی-سیاسی، تصلبِ سنت یا ارتجاع و استبدادِ دینی و سیاسی مییافت و در سطحِ برونیِ جهانی، در مناسباتِ نواستعماری و نظامِ بازار سرمایه و سلطهٔ سلاح-صنعت و ایدئولوژیِ «جهان-لاتینی-سازی»(بهتعبیرِ ژاک دریدا، «موندیا-لاتینی-زاسیون» Mondialatinasation بهجایِ Globalisation، زیرا ما در «جهان» میزییم و نه فقط بر «کرهٔ» زمین).
بهرغمِ تحلیل و تشخیصِ(دیاگنوستیک) مهمِ آن معلم، مبنی بر عمده بودنِ تضاد با «استحمار»(کهنه و نو)، و ضرورتِ در پیش گرفتن و پیمودنِ مشی و مسیرِ طولانیِ «آگاهیبخشیِ» رهاییبخش، اکثریتِ جامعهٔ «مخاطبِ» وی(و بهویژه نسلِ جوانِ دانشجو)، که در عطشِ رهایی شتابِ عمل سیاسی را ترجیح میداد، نه تنها پیامِ اصلیِ او را نشنید که از خودِ او «معلمِ انقلابی» ساخت که به تعبیرِ میشل فوکو، دو روند یا رویه داشت و رَویّهای که بهتدریج حاکم شد و «نهضت» را به «نظام» بدل ساخت، یاد و نام و راه و رسمِ آن معلمها را کنار گذاشت و حذف کرد! این «تعجیل» اما موجبِ چه «تأخیر»های راهبردی در مسیرِ تحققِ «توسعهٔ پایدار و موزون» (یعنی «پیشرفتِ» متناسب با مقتضیاتِ زیستبومی، میراثِ فرهنگی، و عدالتِ اجتماعی) و همچنین، تعمیق و رشدِ آگاهیها و تجربههایِ علمی-فنی و سیاسی و مدنی و هنری و...، گردید؟ از یکسو بحرانهای تو-در-تویِ کنونی(ناشی از سوءمدیریت منابع طبیعی و انسانی و بویژه در سپهرِ اخلاقی، بحرانِ منبعث از قشریگری و انجمادِ فکری شبهمذهبیِ سنتی-بنیادگرایانه)، و از دیگر سو، درخششِ دستآوردهایِ علمی-فنی و فکری-هنری جامعهٔ مدنیِ ما در جهان، نیازمندِ نقدوبررسی همهجانبه و مستقلِ دیگری است.
و اما میراثِ آن معلم، تا آنجا که به تداومِ راهِ اندیشهٔ او در اینجا-و-اکنون مربوط میشود، و نماد و نمودِ آن را از جمله میتوان در کوششِ طیف و خانوادهٔ فکریِ «نوشریعتی» دید، میبایست از میان نوشتههای موسوم به «اسلامیاتِ» او، به روشِ «ساختگشایانهٔ» وی در پیرایشگری و نوزاییِ دینشناختی و یزدانشناسیِ رهاییبخش در نقدِ بنیادگرایی سنتی و متصلب؛ و در اجتماعیات بر جهتگیری سوسیال-دموکراتیک رادیکالِ در جامعهشناسی تاریخی او؛ و در «کویریات» بر انسانشناسیِ وجودی-شهودی و عرفانِ اگزیستانسیال و پسامدرنِ او (در برابرِ تصوفِ سنتی و «عرفانِ نظریِ» «وحدت-وجودی»)، اشاره و تاکید کرد.
در همین حال، حملاتِ و تهاجمِ تبلیغاتیِ سازمانیافته با سرمایهگذاری معلوم از سوی دوستدارانِ افراطیِ «اقتصادِ بازار» و «جهانیسازی» و «اندیشهٔ واحد»، در کنارِ رؤیاپردازانِ شاهنشاهی یا امپراطوریِ ایرانشهری-نوصفوی، و اینهمه، در پناه شریعتمدارانِ ولاییِ حاکم و پشتیبانیِ حامیانِ نظمِ کهن، علیهِ شخصِ شریعتی(ad hominem) و نه آراء او، دیگر نشان زنده و «خطرناک» بودن «آثارِ» او پس از قریب به نیم قرن از «درگذشتِ طبیعی» و حذفِ او در نظام های سابق و لاحق است و همهٔ این نشانها، شاهد بر این که آن «شمع»، فراسویِ همهٔ «نفرینها و آفرینها»، همچنان روشن است!
***
#شریعتی_علی_زاد_روز
#زر_و_زور_و_تزویر
#احسان_شریعتی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Dr_ehsanshariati
🆑 #کانالسخنرانیها
#علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
#سیدمحمود_نجاتی_حسینی
@NewHasanMohaddesi