🔸🔸🔸یاد🔸🔸🔸
♦️سکالا
✍م. شریفی🔻ترجمهی شعر از: ؟؟؟۲۶ اسفند ۱۴۰۳
شیرکو بیکس شاعر بلندآوازهی کرد شعری دارد به نام «سکالا» به معنی شکوائیه یا شکایت.
در آن شعر طنز و تراژدی را چنان به هم آمیخته است که خواننده را گیج میکند. خواننده واقعاً نمیداند اشکی که در چشماناش جمع شده حاصل خنده است یا تاسف. هر چند در همان ابتدای شعر با نام بردن از حلبچه و تعبیر تلخ خفه شدن حلبچه، خواننده را به شدت متاثر میکند، اما پس از آن با طرح داستانی لطیف با مضمون تنظیم شکایت و فرستادن آن به پیشگاه خدا از طریق فرشتهی الهام، خواننده را در فضایی دیگر قرار میدهد و در پایان، با نقل پاسخ منشی رده چهارم خدا که در ذیل شکواییهای نوشته شده خواننده را با اشکی که نمیداند ناشی از لبخند است یا تاسف تنها میگذارد. خواندن این شعر به اندازهی شنیدناش از زبان شاعر، تاثیرگزار نیست. شیرکو در هنگام قرائت شعر، ضمن طنازی از طریق خندههای ریز و زیرزیرکی، در عین حال غمی عمیق را در صدا و ادای خود نمایان میکند.
👇👇👇👇
له دوای خنکانی حهلهبچه
حلبچه که نفساش برید
سکالایێکی دریژم….
شکواییهای بلند…
نووسی بۆ خوا
به خدا نوشتم
بهر له خهلکی بۆ درهختێکم خوێندهوه
قبل از هر کس، برای درختی خواندماش
درهخت گریا
درخت گریست
له پهنایا باڵندهیهکی پوستهچی وتی باشه
در جوار درخت، کبوتری نامهرسان گفت:
کێ بۆت دهبا؟
چه کسی برایت میبرد؟
گهر به تهمای منی بیبهم
اگر میخواهی من ببرم،
من ناگهمه عهرشی خودا.
من نمیتوانم به عرش الهی برسم.
بو به شهو درەنگ
هوا تاریک شد
فریشتهی ڕەش پۆشی شێعرم
فرشتهی سیاهپوش شعرم
وتی: تو هیچ خهمت نهبێ
گفت: غم به دلات راه نده
من بۆت ئهبهم، ههتا سهری
من میبرماش، تا آن بالاها
تا کهشکهلان
تا ملکوت
بهڵام بهڵێنت نادهمێ
اما هیچ قولی نمیدهمخۆی نامهکهم لێ وهرگرێ
خدا خودش نامه را از دستم بگیردخۆ دهزانی خۆدای گهوره کی ئهیبێنێ؟
خودت که میدانی خدای بزرگ را کسی نمیبیند!وتم سپاس، تۆ ههلفڕه
گفتم سپاسگزارم. تو پرواز کن
فریشته ئیلهام ههلفڕی و
فرشتهی الهام پرواز کرد و
له گهڵ خۆیا سکالای برد
شکواییه را با خود برد
ڕوژێ دوایی که هاتهوه
روز بعدش که بازآمد
سکرتێری پلهی چواری نووسینگهی خوا
منشی ردهی چهارم دفتر خداعۆبەید ناوێ!
عبید نامی!
ههر لهسهر ههمان سکالا، له دامێنا
زیر همان شکایت نامه پاراف کرده بود
به عهرهبی بۆی نووسیبوم:
به عربی برایم نوشته بود:
گهوجه!
احمق!
بیکه به عهرهبی ، کهس لێره کۆردی نازانێ و
به عربی بنویس، اینجا کسی کوردی نمیداند و
نایبهین بۆ خوا…
نمیبریمش برای خدا…
🔸
محدثی: جالب هست که ما هم در گیلکی به آدم احمق میگوییم:
گمج. اما برای من جالبتر از آن، تمسخر بوروکراسیی الاهی در شعر بیکس است.
🔻توضیح آقای شریفی: در زبان کردی علاوه بر «گهوج» (گَوج) دقیقاً به همین معنا «گهمژ» (گَمژ) هم گفته میشود که به گمج گیلکی نزدیکتر است.
#گمج
#حلبچه
#فاجعه
#شیرکو_بیکس
#بوروکراسی_الاهی
@NewHasanMohaddesi