زیر سقف آسمان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
تماس:
@Ziresagfeasman2017

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций


ساعت پنج و نیم آغاز خواهد شد. شرکت به‌صورت آنلاین قابل انحام است و البته نیاز به ثبت نام دارد.👆👆👆


Репост из: Adibaan EMS Channel
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🎞 وقتی نیچه گریست - تحلیل فلسفی و اجتماعی فیلم

ثبت‌نام:
۱- از طریق سایت: https://link.toakademi.com/PK027
۲- از طریق تلگرام: @toAkademi

عنوان: وقتی نیچه گریست
کارگردان: پینچس پری

تحلیل:
دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) @NewHasanMohaddesi
دکتر محسن محمودی (استاد فلسفه) @Mahmudi_mohsenn

تاریخ: سه‌شنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
نحوه‌ی شرکت در جلسه: آنلاین و حضوری
آنلاین: پلتفرم اسکای روم
حضوری (محدود ۲۰ نفر): تهران، خیابان دولت (کلاهدوز) نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، واحد ۱۷، طبقه ۴

هزینه‌ی آنلاین:
۱۰۰ هزار تومان
هزینه‌ی حضوری: ۱۵۰ هزار تومان

پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
تلفن: 09391796923
تلگرام: @toAkademi

شبکه‌های اجتماعی آکادمی:

تلگرام: t.me/toAkademi_channel
یوتیوب: https://www.youtube.com/@toAkademi
اینستاگرام: instagram.com/toAkademi



#نقد_فیلم #تحلیل_اجتماعی #تحلیل_فلسفی
#جامعه_شناسی #فلسفه
#وقتی_نیچه_گریست


♦️اندیشه‌های دکتر شریعتی و تعجیل خلایق / ۲

✍ حسن محدثی‌ی گیلوایی

۶ آذر ۱۴۰۳


🔸نقد کوتاه حسن محدثی به نوشته‌ی دکتر احسان شریعتی:

توجیه خوبی نیست از دکتر احسان شریعتی برای کارهای دکتر شریعتی. اگر دکتر شریعتی درنیافت که کار اش چه اثری ممکن است داشته باشد، این ضعف فکری‌ی بزرگی برای او محسوب می‌شود. نمی‌توانیم مساله را با "تعجیل" خلق توضیح بدهیم و مقصر را تعجیل خلایق بدانیم. خود متفکر می‌بایست امکان تحقق "تعجیل" کذایی را هم لحاظ می‌کرد.


🔸پاسخ دکتر احسان شریعتی به محدثی:

در پاسخ به نقد ایشان باید گفت :
"تعجیل" نسل ما "توجیه"گر سوءبرداشت از پیام شریعتی نمی‌شود؛ اما چنانکه "نتیجه‌گرایان" در حوزه اخلاق می‌گویند: ظرفیت سوءبرداشت را هم باید در خود حرف لحاظ و الحاق کرد. اما آنچه ما را به "سوء" بودن برداشت‌های گوناگون از شریعتی دلالت می‌کند ضدونقیض بودن این برداشت‌ها است که نشان می‌دهد همزمان نمی‌توانسته اند درست باشند، اما می‌توانند همزمان جملگی نادرست باشند! برای نمونه، پیام شریعتی نمی‌توانسته در آن واحد هم مبلغ انقلاب قهرآمیز تلقی شده و هم متهم به اهمال و امتناع در کار مبارزه مسلحانه بوده باشد؛ و قس علی هذا ...

https://t.me/Dr_ehsanshariati/2570

#علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
#سیدمحمود_نجاتی_حسینی

@NewHasanMohaddesi

876 0 12 20 6

♦️اندیشه‌های دکتر شریعتی و تعجیل خلایق /۱

✍ حسن محدثی‌ی گیلوایی

۶ آذر ۱۴۰۳


🔻توضیح: دکتر سیدمحمود نجاتی‌ی حسینی دوست عزیز و ارج‌مند ام متن زیر را از آقای دکتر احسان شریعتی برای من فرستاد و من نکته‌ای در مقام نقد نوشتم. اکنون پاسخ دکتر احسان شریعتی‌ی عزیز را برای من فرستاده اند. همه را یک‌جا منتشر می‌کنم.



🔸متن آغازین دکتر احسان شریعتی در باره‌ی دکتر علی‌ی شریعتی:

✍️ احسان شریعتی

🖊 «شمعی همچنان روشن»

@sokhanranihaa
یادمانِ ۹۱مین زادروزِ معلم (شریعتی‌مزینانی‌علی، شمع)

در سالیادِ آموزگاری که واپسین(یا نخستین) آموزه‌اش «توحیدِ» سه آرمانِ «عدالت» و «آزادی»(عقلانیتِ انتقادیِ اجتماعی) و «عرفان»(همبستگیِ معنویتِ فردی و اخلاقِ جمعی) بود، در برابرِ «تثلیثِ» «زر»(استثمار)، «زور»(استبداد)، و به‌ویژه «تزویر»(«استحمار»، کلید-واژهٔ برساختهٔ خودِ او)، و در یک کلام «استضعاف»(محروم‌سازی و بی‌بهرگی از ثروت، قدرت و دانش). مصداق‌های این آموزهٔ عام و «جهان‌روا» را اما، در زمانه و زمینهٔ خویش(«اینجا و اکنون»، hic et nunc، «جغرافیای(تاریخی)سخن»)، در ضرورتِ مبارزه با، از سویی در سطحِ درونی-فرهنگی-سیاسی، تصلبِ سنت یا ارتجاع و استبدادِ دینی و سیاسی می‌یافت و در سطحِ برونیِ جهانی، در مناسباتِ نواستعماری و نظامِ بازار سرمایه و سلطهٔ سلاح-صنعت و ایدئولوژیِ «جهان-لاتینی-سازی»(به‌تعبیرِ ژاک دریدا، «موندیا-لاتینی-زاسیون» Mondialatinasation به‌جایِ Globalisation، زیرا ما در «جهان» می‌زییم و نه فقط بر «کرهٔ» زمین).

به‌رغمِ تحلیل و تشخیصِ(دیاگنوستیک) مهمِ آن معلم، مبنی بر عمده بودنِ تضاد با «استحمار»(کهنه و نو)، و ضرورتِ در پیش گرفتن و پیمودنِ مشی و مسیرِ طولانیِ «آگاهی‌بخشیِ» رهایی‌بخش، اکثریتِ جامعهٔ «مخاطبِ» وی(و به‌ویژه نسلِ جوانِ دانش‌جو)، که در عطشِ رهایی شتابِ عمل سیاسی را ترجیح می‌داد، نه تنها پیامِ اصلیِ او را نشنید که از خودِ او «معلمِ انقلابی» ساخت که به تعبیرِ میشل فوکو، دو روند یا رویه داشت و رَویّه‌ای که به‌تدریج حاکم شد و «نهضت» را به «نظام» بدل ساخت، یاد و نام و راه و رسمِ آن معلم‌ها را کنار گذاشت و حذف کرد! این «تعجیل» اما موجبِ چه «تأخیر»های راهبردی در مسیرِ تحققِ «توسعهٔ پایدار و موزون» (یعنی «پیشرفتِ» متناسب با مقتضیاتِ زیست‌بومی، میراثِ فرهنگی، و عدالتِ اجتماعی) و همچنین، تعمیق و رشدِ آگاهی‌‌ها و تجربه‌هایِ علمی-فنی و سیاسی و مدنی و هنری و...، گردید؟ از یکسو بحران‌های تو-در-تویِ کنونی(ناشی از سوءمدیریت منابع طبیعی و انسانی و بویژه در سپهرِ اخلاقی، بحرانِ منبعث از قشری‌گری و انجمادِ فکری شبه‌مذهبیِ سنتی-بنیادگرایانه)، و از دیگر سو، درخششِ دستآوردهایِ علمی-فنی و فکری-هنری جامعهٔ مدنیِ ما در جهان، نیازمندِ نقدوبررسی همه‌جانبه  و مستقلِ دیگری است.

و اما میراثِ آن معلم، تا آنجا که به تداومِ راهِ اندیشهٔ او در این‌جا-و-‌اکنون مربوط می‌شود، و نماد و نمودِ آن را از جمله می‌توان در کوششِ طیف و خانوادهٔ فکریِ «نوشریعتی» دید، می‌بایست از میان نوشته‌های موسوم به «اسلامیاتِ» او، به روشِ «ساخت‌گشایانهٔ» وی در پیرایش‌گری و نوزاییِ دین‌شناختی و یزدان‌شناسیِ رهایی‌بخش در نقدِ بنیادگرایی سنتی و متصلب؛ و در اجتماعیات بر جهت‌گیری سوسیال-دموکراتیک رادیکالِ در جامعه‌شناسی تاریخی او؛ و در «کویریات» بر انسان‌شناسیِ وجودی-شهودی و عرفانِ اگزیستانسیال و پسامدرنِ او (در برابرِ تصوفِ سنتی و «عرفانِ نظریِ» «وحدت-وجودی»)، اشاره و تاکید کرد.

در همین حال، حملاتِ و تهاجمِ تبلیغاتیِ سازمان‌یافته با سرمایه‌گذاری معلوم از سوی دوستدارانِ افراطیِ «اقتصادِ بازار» و «جهانی‌سازی» و «اندیشهٔ‌ واحد»، در کنارِ رؤیاپردازانِ شاهنشاهی یا امپراطوریِ ایرانشهری-نوصفوی، و اینهمه، در پناه شریعت‌مدارانِ ولاییِ حاکم و پشتیبانیِ حامیانِ نظمِ کهن، علیهِ شخصِ شریعتی(ad hominem) و نه آراء او، دیگر نشان زنده و «خطرناک» بودن «آثارِ» او پس از قریب به نیم قرن از «درگذشتِ طبیعی» و حذفِ او در نظام های سابق و لاحق است و همهٔ این نشان‌ها، شاهد بر این که آن «شمع»، فراسویِ همهٔ «نفرین‌ها و آفرین‌ها»، همچنان روشن است!

***
#شریعتی_علی_زاد_روز
#زر_و_زور_و_تزویر
#احسان_شریعتی

 

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Dr_ehsanshariati
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها

#علی_شریعتی
#احسان_شریعتی
#سیدمحمود_نجاتی_حسینی


@NewHasanMohaddesi


🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



♦️توضیحی درباره یادداشت شریعتیست‌های به هنگام و شریعتیست‌های با تأخیر

✍احمد فعال
۶ آذر ۱۴۰۳

یادداشت آقای دکتر محدثی را در این لینک https://t.me/bayane_azadi/3355 ملاحظه بفرمایید. من دقیقا نمی‌دانم مخاطب ایشان چه کسانی است؟ شاید عده‌ای از مدافعان شریعتی متأخر همین وضعی را دارند که ایشان توصیف می‌کنند، اما اینها در میان شمار کثیری از روشن‌اندیشان به نام دینی که از شریعتی دفاع می‌کنند، چه اعتباری دارند و چند درصد از آنها هستند؟ به نظر نمی‌رسد چیز قابل توجهی باشد که پرداختن به آنها مسئله باشد. جهت اطلاع دوست عزیزمان آقای دکتر محدثی آنطور که به نظر می‌رسد تقریباً تمام یا نزدیک به تمام روشن‌اندیشانی که از مرحوم دکتر شریعتی دفاع می‌کنند، به اشتباهات فاحش دکتر شریعتی آگاه هستند. قطعاً اشتباهات ایشان یکی دو تا نیست و باید نقد شوند. اما آیا جناب محدتی از این نکاتی که عرض می‌کنم آگاه است؟

1- حجم تهاجم علیه شریعتی، ازفحش و ناسزا گرفته تا نقدهای زهرآگین و غیرمنصفانه وحشتناک است. بنابراین برخی از مدافعان در حقیقت در برابر این حجم از تهاجمات به ناگزیر می‌شوند به اندازه یک به هزار پاسخ بگویند، بعد بعضی فکر می‌کنند که لابد فلانی سرسختانه به هر فکری که شریعتی در سر می‌پروراند خالی از هرگونه نقد است، دفاع می‌کند!

2- اتفاقا دفاع از راه شریعتی در احیاء تفکر دینی - در نفی تفکر سنتی- در آنچه ایشان به عنوان پروتستانتیزم اسلامی یاد کرد، به عنوان نقد جدی اسلام فقاهتی، که تمام بار نظم موجود بر دوش همین اسلام فقاهتی است، به عنوان ضرورت پالایش فرهنگی، به عنوان خارج کردن دین از انحصار متولیان دینی (که بدترین آفت دینداری است)، به عنوان تبیین سه ستون پایه آزادی، عرفان و عدالت، در فرهنگ دینی و در باورهای دینی، با حفظ نقدهای جدی و رادیکال به خطاهای شریعتی، و سرانجام به مثابه تداوم جریان اندیشه، نه تنها لازم بلکه واجب است. اگر تخصص ایشان در رساله نویسی نقد شریعتی است، تخصص این دوست شما در رساله نویسی تداوم و گسست جریان اندیشه است. باید در فرصت بنویسم و یا قطعه‌هایی از رساله خود را منتشر کنم که بدترین مشکل جامعه ما در طول تاریخ و به ویژه در دوران حاضر گسست جریان اندیشه است. به ظن قوی حدس می‌زنم که ایشان اطلاع دقیقی از روند پیوند و گسست جریان اندیشه  در ایران و در مقایسه با ملل مغرب زمین ندارند، که اگر می‌داشتند می‌دانستند،

3- ایشان حتماً مطلع هستند که جریان پروتستانتیزم و یا آنچه اصطلاحات دینی و یا اعتراض دینی در غرب به راه افتاد، به غیر از نقش برجسته کشیشان مسیحی مثل آکویناس و اراسموس و به قول ماکس وبر نقش ریاضت پاک دینانی که به پیوریتن‌ها مشهور بودند، نقش دو متکلم و مبلغ مسیحی به نام‌های کالوین و لوتر در ایجاد نهضت اصلاحات دینی از همه برجسته‌تر است. به طوریکه وقتی نام پروتستانتیزم و اصلاحات دینی به میان می‌آید، نام این دو تن در فهرست نخست قرار دارند. اکنون خوب است شما بروید ببینید دیدگاه‌های سیاسی کالوین و لوتر و به خصوص کالوین در سلطه مطلقه حکومت و اطاعت مطلقه جامعه از حکمرانان جابر چگونه است؟ واقعاً وحشتناک است. اما دنیای غرب تلاش‌های این دو را به خاطر آنچه که به اصلاحات دینی منجر شد و خارج کردن سلطه و انحصار کلیسا از سر مؤمنین می‌ستاید. حالا این هیچ، شما بروید کتاب "درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران" اثر دکتر سیدجواد طباطبایی (البته ویراسته دوم این کتاب) صفحات  32 تا 37 درباره ابن مقفع را مطالعه کنید. دیدگاه‌های ابن مقفع درباره امامت به گونه‌ای است که وقتی کتاب امت و امامت شریعتی را کنار کتاب "رساله فی الصحابه"  ابن مقفع می‌گذارید، گویی اینکه تفاسیر دموکراتیک‌ترین متن‌های جهان را در برابر متن‌ها و نظرات مرحوم مصباح یزدی و توصیف ولایت مطلقه فقیه می‌خوانید. اما آقای دکتر سیدجواد طباطبایی چنان ستایشی از ابن مقفع می‌کند، فقط با این نظر که ایشان مثلاً با جایگزین کردن نظریه امامت در برابر خلافت، امتداد دهنده اندیشه ایرانشهری بود. همین. اما ما با شریعتی با این همه آثار ناب در پالایش تفکر دینی و آزاد کردن فرد و جامعه از هر نوع روابط انقیادی، چکار می‌کنیم؟!

4- آقای دکتر محدثی دستکم جامعه شناس است و باید تفاوت تکس و کانتکس را درک کند. اگر ایشان شعری از ستایش مرحوم خمینی را به طرفداران و مدافعان شریعتی یادآور می‌شود، نمی‌داند که وقتی مرحوم خمینی به پاریس رفت، روزنامه لوموند فرانسه در صفحه اول خود در وصف وی تیتر زد: خمینی دوستدار آزدای است. نمی‌گوید خمینی یک آزادیخواه است؟ بلکه می‌نویسد خمینی یک دوستدار آزادی است. ستایشی بالاتر از این هست؟ متوجه هستیم که در کدام جو یا کدام کانتکس شعری را به رخ می‌کشانیم؟

https://t.me/bayane_azadi

#احمد_فعال
#علی_شریعتی
#حکیم_شفایی
#نوسازی_اسطوره
#شریعتیست_به‌هنگام
#شریعتیست_با_تاخیر
@NewHasanMohaddesi


🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸





♦️نقدی دیگر بر استاد جامعه‌شناسی!

هادی حکیم شفایی
۵ آذر ۱۴۰۳

✍دکتر حسن محدثی در نوشتار دیگری، ضمن تداوم برچسب زنی به ناقد و نسبت دادن عنوان 'شریعتیست' به معنای کسی که همه جانبه پیرو شریعتی است دست به یک شگفتی جدید می‌زند. او استدلال می‌کند که دو نوع شریعتیست وجود دارد. شریعتیست به هنگام و شریعتیست با تاخیر! ایشان بیان می‌دارد که شریعتی‌گرای به هنگام در دوره اوج فراگیری گفتمان دین و اوج گفتمان شریعتی، شریعتی‌گرا شده است و  او این را طبیعی می‌داند و می‌گوید که می‌توان مثلا با شریعتی‌گرایان دهه ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ همدلی کرد. اما با شریعتی‌گرایان باتاخیر نمی‌توان همدلی کرد چون….. (شگفتی استدلال محدثی اینجا آغاز می شود)، چون اکنون در دورانی که عصر دین‌گرایی پایان یافته و گفتمان شریعتی نیز غالب نیست، تعلق به اندیشه شریعتی، غیرعادی، غیر‌طبیعی، غیرعقلانی و ناموجه است!!!! شگفتا که از نظر محدثی، هر اندیشه و گفتمانی فقط در زمان برخواستن موج واجد اعتبار است و همه اندیشه‌ها، همچون شیر و ماست و پنیر، تاریخ مصرف دارند و زمانی که اکثریت جامعه به سمت دیگری رفتند عقلا و اندیشمندان نیز می‌باید همچون احشام، بدنبال اکثریت بروند و اندیشه مستقل و راه مستقل خود را نادیده بگیرند!!!!

با این استدلال جناب استاد جامعه‌شناسی، افلاطون و ارسطو را فقط در دوران اوج آنها باید خواند و بکار بست و ایده گرفت، جان لاک را در دوران اوج لیبرالیسم، مارکس را فقط در دوران اوج مارکسیسم باید خواند، هگل را در دوران هگل و قرآن و انجیل را فقط در دوران اوج نهضت پیامبران‌شان باید گشود و خواندن و بهره‌بردن از از اندیشه و صاحب اندیشه‌ای مختص به زمان اوج آن اندیشه است! مختص به زمانی که اکثریت جامعه به آن اندیشه متمایل بوده‌اند!! لذا با استدلال جناب محدثی، کتاب نقدی که او ۲۰ سال پیش در نقد شریعتی نوشته است امروز هیچ ارزشی ندارد و ایشان اخلاقاً می‌باید آثار شریعتی را مجددا مطالعه کرده و نقدهای خویش را بازخوانی کند شاید در جا و جاهایی زیاده‌روی کرده و از انصاف دور افتاده باشد!

اندیشه‌ی گذشتگان از سه لحاظ قابل مطالعه است:

۱. از منظر کارامدی و کارکردی که در زمان خود داشته است

۲. از منظر معرفت‌شناسی و صدق و کذب آن و انطباق آن با واقعیت

۳. از منظر فایده و کارامدی آن در عصر حاضر و بصیرت‌های بنیادین آن برای اکنون و آینده


اندیشمند هر کس که باشد و اندیشه هر چه باشد، چه گفتمان غالب باشد چه نباشد، باید از هر سه منظر مورد خوانش و ارزیابی قرار گیرد تا بشود دیدگاهی جامع الاطراف و نقدی چندجانبه و منصفانه درباره آن نگاشت. یادداشت‌نویسی شتابزده به قصد شکست دادن رقیب فکری و ناقدان، هرگز نمی‌تواند چنین دیدگاه جامع و علمی و منصفانه‌ای را فراهم کند. همچنان به جناب دکتر محدثی توصیه می‌کنم هر اندیشمند و اندیشه‌ی گذشته‌ای را مجددا بازخوانی نمایند و خود را به روزرسانی کنند.

https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1565






🔸محدثی: پاسخ مجدد این شریعتیست با تاخیر و نابه‌هنگام آقای هادی‌ی حکیم شفایی، تحریف سخنان من و رد کردن سخنان محرف (مغالطه‌ی پهلوان پنبه) و فرار از فرازهای مهم سخنان من است و ارزش پاسخ دادن ندارد.



#نقد
#علی_شریعتی
#حکیم_شفایی
#نوسازی_اسطوره
#مقاومت_مقابل_نقد
#شریعتیست_به‌هنگام
#شریعتیست_با_تاخیر

@NewHasanMohaddesi


♦️فرق شریعتیست به‌هنگام و شریعتیست با تاخیر

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۵ آذر ۱۴۰۳

شریعتیست یعنی کسی که تعلق زیادی به افکار علی‌ی شریعتی دارد و به هر نحو می‌خواهد از افکار او و آن‌چه او کرده است، دفاع کند. اشکال شریعتیست بودن در چیست؟ اشکال اش این است که شریعتی نیز مثل همه‌ی ما آدم است و برخی از کارها و افکار او می‌تواند اشتباه باشد. شریعتیست نمی‌تواند نقدهایی که خطاهای او را برملا می‌سازد، تحمل کند.

اما شریعتیست‌ها چند دسته اند و تنوع دارند. از نظر زمانی می‌توان ان‌ها را به دو دسته تقسیم کرد: شریعتیست به‌هنگام و شریعتیست با تاخیر. شریعتیست به‌هنگام کسی است که در دوره‌ی غلبه‌ی گفتمانی‌ی علی‌ی شریعتی و در زمانی که ایده‌ئولوژی‌ی اسلام‌گرایی در اوج خود بوده و هنوز ایران جامعه‌ای دینی بوده و فرهنگ دینی بر جامعه مسلط بوده است، طرف‌دار سرسخت و همه‌جانبه‌ی شریعتی شده است. بنابراین، می‌توان با او تا حد زیادی هم‌دلی کرد؛ زیرا او در چنین جهانی به‌دنیا آمده و جامعه‌پذیر شده و تحت تاثیر قرار گرفته است. به هر حال، آدمی است و تحت تاثیر فرهنگ مسلط و شرایط اجتماعی‌ای که در آن زیست می‌کند، قرار می‌گیرد.

اما شریعتیست با تاخیر کسی است که در عصری که دیگر گفتمان فکری‌ی شریعتی و ایده‌ئولوژی‌ی اسلام‌گرایی مسلط نیست و فرهنگ دینی دیگر غلبه ندارد و بل‌که جامعه وارد عصر پسادینی‌ی خود شده و ثمرات ایده‌یولوژی‌ی اسلام‌گرایی برای بسیاری آشکار شده است، به نظام فکری‌ی شریعتی سخت باورمند است و می‌خواهد به هر نحو از آن دفاع کند؛ ولو با توهین به منتقدان شریعتی.

هادی حکیم شفایی نمونه‌ی یک شریعتیست با تاخیر است. او مرا به گزینشی کار کردن متهم می‌کند؛ در حالی که یک کتاب و ده‌ها مقاله در باره‌ی شریعتی نوشته ام و در بیست سال پیش کتابی در نقد شریعتی نگاشته ام که هنوز پاسخی از شریعتیست‌ها دریافت نکرده است.

این شریعتیست با تاخیر مرا متهم به گزینشی بودن می‌کند و از من انتظار دارد آیت‌الله خمینی را نقد کنم نه شریعتی را، اما حتا اشاره‌ای به تمجیدهای علی‌ی شریعتی از آیت‌الله خمینی نمی‌کند و نمی‌گوید که شریعتی چنان شیفته‌ی آیت‌الله خمینی بوده که در باره‌ی او شعر سروده است.

شاید من باید مقاله‌ای بنویسم تحت عنوان خمینی در آثار شریعتی و تقدیم اش کنم به این شریعتیست با تاخیر. او از من می‌خواهد هم‌دلانه در باره‌ی شریعتی سخن بگویم و خامه‌ی تیز ناقدانه را وانهم. او از شجاعت شریعتی در سخن گفتن در باره‌ی اسطوره‌های دینی سخن می‌گوید و نمی‌تواند بحث از اسطوره‌پردازی‌های شریعتی را تاب آورد. اگر کار شریعتی شجاعانه بود، پس چه‌گونه باید از کار احمد کسروی سخن گفت که دهه‌ها جلوتر از شریعتی کار نقادی را آغاز کرده بود؟

🔸پس‌نوشت
: لازم است اضافه کنم که قصد من از نقد آرای علی‌ی شریعتی تحقیر و تخفیف او نیست. منظور از نقد این است که ما با اندیشه‌های عقلانی و روش‌های عقلانی و منطقی و با هدف‌گذاری‌های عینی‌تر و بدون اسطوره‌سازی و اسطوره‌پردازی است که می‌توانیم جامعه‌ی مطلوب‌تری بسازیم. از این رو، نقد اندیشه‌های متفکران پیشین امری ضروری است. ما با تربیت انسان‌های عقلانی و بدون اسطوره‌سازی می‌توانیم انسانی‌تر و عقلانی‌تر زیست کنیم.


🔻شعر دکتر علی شریعتی در باره‌ی آیت‌الله خمینی
http://www.imam-khomeini.ir/fa/k1/%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/s7/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF/n2534/%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87_%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C
#نقد
#علی_شریعتی
#حکیم_شفایی
#نوسازی_اسطوره
#مقاومت_مقابل_نقد
#شریعتیست_به‌هنگام
#شریعتیست_با_تاخیر

@NewHasanMohaddesi

1k 0 28 21 18

♦️فرق شریعتیست به‌هنگام و شریعتیست با تاخیر

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۵ آذر ۱۴۰۳

👇👇👇


#نقد
#علی_شریعتی
#حکیم_شفایی
#نوسازی_اسطوره
#مقاومت_مقابل_نقد
#شریعتیست_با_تاخیر

@NewHasanMohaddesi


🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸


💥پاسخ به نقد:

✍محدثی در پاسخ اخیر خویش به نقد اینجانب، مرتکب ۶ ایراد عمده می‌گردد:

۱. او نویسنده (اینجانب) را با شیوه‌ی برچسب‌زنی، یک شریعتیستِ با تاخیر می‌نامد! به عبارتی، او با استفاده از پسوند 'یست' یا ist, تلاش می‌کند ناقد را به مکتب‌سازی و مقدس‌سازی متهم سازد در حالی که ناقد تفکر محدثی، خود بارها به نقد روشمند شریعتی پرداخته است (رجوع شود به چند فقره مقاله در وبسایت زیتون) و از سوی دیگر، مساله ی زمان را ( تاخیر و تاخّر!) سندی بر احتمالاً دانشمندی خویش و ندانی ناقد می‌داند! به عبارتی، او به مخاطبِ حامی خود، چنین القا می‌کند که ناقد، مخالف نقد است و می‌خواهد از شخصیت‌های فکری، مقدس‌سازی نماید. دوم اینکه ناقد (اینجانب) به لحاظ زمانی و سن و سابقه، از محدثی یا همفکران خودش عقب‌تر و متاخر است لذا سخن‌ش معتبر نیست یا چیزی مانند آن!!!! این شیوه عنوان کردن تاخر و زمان و سن و سابقه، اگر نشانه‌ی ناتوانی از پاسخ نیست پس چیست؟!

۲. بعلاوه، محدثی با تفسیر ناروشمند و مصادره به مطلوب جمله شریعتی که میگفت 'علی، انسان مافوق است نه مافوق انسان' چنین عنوان می‌کند که این جمله، خود، اسطوره سازی است و انسانی را به درجه مافوق انسان‌های دیگر رساندن است! حال آنکه محدثی اساساً نمی‌داند که پیام و کارکرد هر فهم و خوانشی را باید با توجه به بستر فرهنگی و اجتماعی زمان نویسنده و در قیاس با آنچه پیش از آن بوده درک کرد نه در قیاس با آینده. به عبارتی، علی شریعتی حدود ۶۰ سال پیش در یک جامعه با مردمی غالباً مذهبی عامیانه و علمایی با ذهنیت سنتی که برای پیامبران به معصومیت ذاتی و قدرت‌های مافوق بشری قائل بودند، به نیکی و با شجاعت، ساختارشکنی کرده، مفهوم معصومیت ذاتی بزرگان ادیان را زیر سوال برده و علی را یک انسانی معرفی می‌کند که با تزکیه نفس و سیر و سلوک توحیدی، به انسانی مافوق انسان‌های دیگر تبدیل می‌شود و می‌تواند در تقوی، عرفان، تعقل، عدالت و رزم، به انسانی مافوق بدل گردد. اگر این ساختارشکنی، در قیاس با اندیشه رایج دینی آن زمان، اسطوره‌زدایی نیست پس چیست؟!!!!

۳. محدثی، در نقد اندیشه دیگران، نه به بستر فرهنگی و اجتماعی آنها می‌اندیشد و نه عنصر قیاس زمان‌مند را لحاظ می‌کند. لذا به مغالطه‌ی زمان‌پریشی در نقد مبتلا می‌گردد و تحولات تاریخ اندیشه را با عینک اکنون می‌نگرد اما به تاریکی دچار می شود.

۴. دکتر محدثی بارها و بارها در یادداشت‌های تلگرامی اش، عنوان می‌کند که من به خاطر شرایط سانسور و خفقان کنونی نمی‌توانم تمام نقدهای خودم بر پیامبران و ادیان و بزرگان دین را به نگارش درآوردم (نقل به مضمون). خوب این نشان می‌دهد که ایشان از تهدید یا برخورد و پرونده‌سازی نگران است. اشکالی ندارد و این بالذات، ایراد نیست و قابل درک است اما چگونه است که از امثال شریعتی انتظار دارد که ۶۰ سال پیش در چونان شرایطِ حاکمیت مذهبِ سنتی بر تاروپود جامعه‌ای که درآن، با یک اشاره، علما و فقها را وادار به صدور فتوای ارتداد علیه اندیشمندان و از جمله شریعتی می‌نمودند، بتواند تمام نقدهای ممکن خویش را بر دین عرضه کند؟!!! اگر شریعتی را با محدثی قیاس کنیم، شریعتی نسبت به محدثی، بسیار شجاعت و جسارت بیشتری در نقد دین از خود نشان داد و تکفیر هم شد اما دست نکشید! از جناب محدثی انتظار می‌رود از این استاندارد دوگانه دست بکشد و وضعیت امروز خود را به لحاظ امکانات آموزشی، دسترسی به کتب و مقالات آنلاین، تجربه‌ی ۴۵ ساله حکومت دینی و... (که گذشتگان از این تجارب و امکانات محروم بودند) با گذشتگان قیاس نکند و بجای بر چشم نهادن عینک زمان‌پریشی، لنز گذر زمانی را بر چشم نهد. آیا اگر جناب محدثی در آن دوره می‌زیست این توان را داشت که در حد شریعتی، ساختارشکنی و اسطوره‌زدایی نماید؟!!!

۵. نکته دیگر اینکه محدثی، ناقد را به مقاومت در برابر نقدهای خود متهم می‌سازد!! از ایشان انتظار می‌رود پاسخ دهند که آیا در برابر نقد ضعیف یا ناموجه، چاره‌ای جز مقاومت هست؟! آیا محدثی الفبای استدلال و تفکر نقاد را نمی‌داند که نقد، آزاد است و  حق اما پذیرش نقد، یک امر معرفت‌شناسانه است و استدلالی؟! (از پذیرش یا عدم‌پذیرشِ روانشناختیِ نقد فعلا سخن در میان نیست) آیا ایشان خویشتن را بر مرکز معرفت جهانی می‌پندارد و توقع دارد همه معارضان و ناقدان ایشان، چشم‌بسته نقدهای ایشان را بپذیرند؟!!!

۶. ایشان در برابر ناقدان خویش، بطور مکرر به کتابی استناد میکند که حدود ۲۰ سال پیش نگاشته است و به نقد شریعتی پرداخته است و در واقع، حاصلِ خوانش‌های سه دهه‌ی قبل او از شریعتی بوده است! به نظر می‌رسد لازم است او خوانش خویش از شریعتی را به روزرسانی نماید و مجددا بطور همدلانه و بدون قصد تایید مفروضات خود و بدون عینک اکنون، یک بار دیگر کلیه آثار او را بازخوانی و نقد کند.


#شریعتیست_با_تاخیر

@NewHasanMohaddesi


🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



✍در ادامه نقد دیدگاه‌های دکتر محدثی، می‌توان گفت او همچون اثبات‌گرایان قرن ۲۰ام موسوم به حلقه وین، گویی یگانه معرفت معتبر را منحصر در شیوه تجربی و آماری میداند. خودشان هم در این مسیر حرکت می‌کنند و در پژوهش‌های کیفی و فلسفی-استدلالی هم چندان قوتی ندارند و به یادداشت‌نویسی‌های تلگرامی شتابزده و ناروشمند، اکتفا می‌کنند.

اما بدترین ویژگی کار ایشان، گزینش‌گری است. هر آنچه پیش‌فرض ایشان را تایید کند گزینش می‌کنند و شواهد دیگر را دور می‌ریزند. مثلا، ایشان در یک گزاره کلی، مدام مدعی می‌شود که شریعتی از علی اسطوره سازی کرده! و برای اثبات آن به سخنرانی 'علی، حقیقتی بر گونه اساطیر' استناد می‌کنند اما وقتی برایش سند می‌آوری که پس چرا شریعتی بطور مستمر در آثارش می‌گوید 'علی، انسان مافوق است نه مافوق انسان' حرفی برای گفتن ندارد و دست به فرار یا تمسخر می‌زند یا وقتی می‌گویی شریعتی در تشیع علوی و صفوی، مفهوم معصومیت را به چالش کشیده و آن را ناقض اصل الگوپذیری رفتاری برای پیروان دانسته، سخنی برای گفتن ندارد!!!

تخصص محدثی، کلی‌گویی، مطلق گویی و گزینش‌گری است. او توان این را ندارد یا شاید نمی‌خواهد که تفکیک کند و بگوید مثلا، شریعتی در برخی آثارش اسطوره سازی کرده و در برخی آثارش اسطوره‌زدایی کرده. این را نمی‌تواند ببیند یا بگوید. یا نمی‌تواند تشخیص دهد که مسیر حرکت شریعتی در فهم مذهب، غالبا اسطوره زدایی بوده و گاهی اسطوره سازی. این تنوع و نوسان را نمی‌تواند ببیند و ریشه‌ آن را نیز تشخیص نمی‌دهد. بعلاوه، محدثی نمی‌تواند نشان دهد که چرا اسطوره سازی همواره و در همه‌جا امر ناپسند و نامطلوب و مضری است! به عبارتی، سوال دیگر این است: آیا اسطوره‌ها همواره کارکرد منفی و مخرب دارند؟!

در عین حال، محدثی نمی‌تواند قدرتمندان حاکم و بنیانگذاران جمهوری اسلامی را نقد کند و اسطوره‌سازی های آنها را به چالش بگیرد لذا از دیوار کوتاه شریعتی بالا رفته تا با گزینش‌گری، تحریف و تخریب او، پیام خویش را منتقل کند و این، خدشه بر اخلاق علمی است!



از سوی دیگر، محدثی، علل استفاده مستمر از زبان استعاره توسط نویسندگان را نمی‌فهمد. محدثی نمی‌داند که نویسندگان گاه برای مخاطبان خاص یا برای اثرگذاری خاص و انتقال معنای خاص، از فن استعاره استفاده می‌کنند. این استعاره‌ها همچون 'سوسیالیست خداپرست' کارکرد سبکی، معنایی و اجتماعی دارند. و محدثی پوزیتیویست، این ادبیات را نمی‌شناسد!!

اساسا استفاده از یک عنوان مطلق و اغراق‌شده همچون 'شریعتی، اسطوره پرداز بزرگ اسلام‌گرایی' نشان‌دهنده خوانش ناقص و فهم سوءگیرانه او از آثار نویسنده‌ی مورد نظر خود است چرا که وقتی نویسنده‌ای را با یک عنوان مطلق و کلی، اسطوره‌پرداز بزرگ اسلام‌گرایی می‌نامیم یعنی تمام یا اغلب آثار آن نویسنده، اسطوره‌پردازی بوده و مستند به منابع تاریخی نیست!!!! در حالی که نمی‌تواند چنین ادعای کلی و گزافی را ثابت نماید!

https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls





🔸محدثی: نويسنده یک شریعتیست با تاخیر است و در حال مقاومت در برابر نقدهای من به دکتر علی‌ی شریعتی است. جمله‌ی توهین‌آمیز زیر در برابر نقد ام به شریعتی نمایش‌گر شریعتیست بودن او است و به‌خوبی حاکی از برانگیخته‌گی‌ی عاطفی‌ی او در برابر نقد ناقد است:

"شمشیرت را شجاعانه بر روی خودکامگی و خودکامگان برکش نه بزدلانه بر روی بزرگان اندیشه و فرهنگ و ادب" (حکیم شفایی، https://t.me/c/1469226622/95016).

او نمی‌تواند دریابد که این جمله‌ی شریعتی که فلانی انسان مافوق است نه مافوق انسان، نوعی اسطوره‌پردازی است و در حقیقت، نوسازی‌ی اسطوره‌های قدیمی است. نگاه غیر اسطوره‌ای و البته دانش‌پژوهانه، عمل‌کرد کنش‌گر تاریخی را با دقت وسواس‌آمیز بررسی می‌کند نه این‌که پیشاپیش او را انسان مافوق تلقی کند! باقی‌ی موارد نمودهایی از مقاومت در برابر نقد است.


#علی_شریعتی
#حکیم_شفایی
#شریعتیست_با_تاخیر
@NewHasanMohaddesi

818 0 16 5 10

♦️دم خروس در عربستان! فعالان زن را آزاد کنید و تحت فشار قرار ندهید!

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۵ آذر ۱۴۰۳


نظام‌های غیر دموکراتیک در خاورمیانه به‌طور مداوم نمایش‌هایی اجرا می‌کنند و این نمایش‌گری را در تمام امور دنبال می‌کنند؛ از ورزش و هنر گرفته تا اقتصاد و سیاست و آموزش و پرورش.

آن‌ها می‌کوشند خود را به‌روز و مدرن و پیش‌رفته جا بزنند. حوزه‌ی زنان یکی از حوزه‌هایی است که در ایران و دیگر کشورهای منطقه به‌منزله‌ی حوزه‌ای مطلوب برای نمایش‌گری دیده شده است. البته نوع نمایش‌گری هر بار و در هر کشور به‌گونه‌ای است. هنر و زنان اگر کنار هم قرار گیرند، به‌ترین فرصت برای نمایش‌گری خواهد بود!

معمولا هیچ امر و روی‌دادی در نظام‌های غیردموکراتیک نیست که از تبلیغات و نمایش‌گری به‌دور بماند. این است که کسی چون من به این ساده‌گی نمی‌تواند تحولی مدرن را در پادشاهی‌ی مطلقه‌ی عربستان باور کند؛ دست‌کم تا اطلاع ثانوی.

#هنر
#زنان
#عربستان
#نمایش‌گری

@NewHasanMohaddesi

1k 0 21 6 16



♦️علی‌ی شریعتی اسطوره‌پرداز بزرگ اسلام‌گرایی در ایران

✍حسن محدثی‌

۴ آذر ۱۴۰۳

علی‌ی شریعتی از اسطوره‌پردازان بزرگ برای ایده‌ئولوژی‌ی اسلام‌گرایی بود. او ایده‌ئولوگ بسیار بزرگ و موفقی بود و توانست مخاطبان زیادی را در ایران جذب کند. معلوم است که طرف‌داران او و دیگر اسلام‌گرایان از سخنان من آزرده می‌شوند. او بود که علی حقیقتی بر گونه‌ی اساطیر را نوشت، از ابوذر نخستین سوسیالیست مسلمان را ساخت، و از حسین ره‌بری انقلابی پدید آورد و از زینب اسطوره‌ی پیام‌گزار انقلاب را ساخت. او هرگز برای تحقق عدالت یا تحقق آزادی تئوری نداشت.

برای اداره‌ی جامعه نیاز به نظریه داریم. اسطوره‌ها هرگز کافی نیستند. اسطوره‌ها عواطف را برمی‌انگیزند و مردم را به شور می‌آورند. اسطوره‌ها بیش‌تر به کار تخریب می‌آیند. برای ساختن نیازمند عقلانيت و علم و دانش هستیم. برای ساختن نیازمند نظریه و طراحی‌ی عقلانی و علمی هستیم.

ساختن جهان و ارتقا بخشیدن کیفیت زنده‌گی و جهانی انسانی‌تر و عقلانی‌تر و مطلوب‌تر پدید آوردن، چه کار دشواری و پیچیده‌‌ای است و چه‌قدر دانش و کار و سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی می‌خواهد!

#علی_شریعتی
#اسطوره‌پردازی
@NewHasanMohaddesi

2.1k 0 56 59 41

Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
♦️نمونه‌ای از قربانیان تفکر اسطوره‌ای

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۴ آذر ۱۴۰۳

وقتی می‌گویم تفکر اسطوره‌ای خطرناک و مخرب است از چنین چیزی سخن می‌گویم. آن‌ها با چه چیزی به حرکت درآمدند؟ با اسطوره‌ها. آن‌ها بر اساس تفکر اسطوره‌ای برانگیخته شدند و به حرکت در آمدند. آن‌ها مثلا گمان می‌کردند با برخورداری از اسطوره‌ی عدل علی، عدالت نیز پیاده خواهد شد. به هیجان آمدند و هرگز نیاندیشیدند که برای تحقق عدالت، دانش و علم و برنامه‌ریزی نیاز هست. آن‌ها نسلی بودند که تصویر آیت‌الله خمینی را در ماه جست‌وجو می‌کردند. اسلام‌گرایی مجهز به انواع اسطوره‌های دینی بود.

آن‌ها کنش‌گرانی بر اساس تاریخ و فرهنگ ما بودند. این فرهنگ و تاریخ ما بود که از دل اش چنین نیروی تاریخی زاده شد و ما را به این‌جایی که هستیم رساند. تاریخ و فرهنگ خود را درست بشناسیم. اندیشه‌ی اسطوره‌ای را بشناسیم. جامعه را نمی‌توان با روایت‌های اسطوره‌ای اداره کرد. ما نیازمند مدیریت عقلانی و علمی هستیم. نیازمند دانش و برنامه و نظریه هستیم.

#اسطوره
#تفکر_اسطوره‌اي
@NewHasanMohaddesi

1.5k 0 48 86 27

🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸

♦️علی شریعتی

دکتر عبدالمجید الهامی
۳ آذر ۱۴۰۳

   چرا برخی به دکترشریعتی می تازند و او را یک شیعه غالی یا وهابی افراطی و گروهی یک اسلام گرای ناب و عده ای او را یک ملی گرای رادیکال و برخی یک روشنفکر سلفی یا متجدد انقلابی و یا شاعر و چریک می نامند.

بیش از۴۰سال از درگذشت دکترعلی شریعتی می گذرد وتمام جناح ها چه اصلاح طلب واصولگرا، چه انقلابی ویا ملی گرا یاملی مذهبی، یاد ونام او را گرامی می دارند بی گمان دراینکه شریعتی به بخشی از هویت تاریخی ما بدل شده است،شکی نیست.

نام شریعتی در این سالهای بعد از انقلاب برمدارس،خیابان ها و سر در دانشگاهها و بیمارستانها می درخشد.اما بعد از چهل سال این پرسش وجود دارد که شریعتی کی بود و کیست وچرا برخی از روشنفکران ولایه های اجتماعی بر او می تازند.اماسوال کلیدی اینجاست که چرا بر او می تازید مگرشماها چه چیزهایی را پیش بینی می کردیدکه شریعتی نکرد. اگرنیت برسرخوردگی خودتان و زدن دکتر باشددیگرچه می ماند.
در هنگامه انقلاب هیچگاه فکر نمی کردم که زمانی دردفاع از شریعتی باید اقدام کرد وبه این پرسش پاسخ گویم که شریعتی کی بود وچه می گفت. ولی بعد از چهل سال انصاف تاریخ نگاری زمان ومکان تاریخ حوادث و رویدادهای دوران معاصر و از باب وظیفه ذکر و یادی از شریعتی،و زاد روز او را تبریک بگویم. فی الواقع دکتر روشنفکر با هوش پر مطالعه و پر کارزمانه خویش بودوبا عمرکوتاه خویش تجارب ارزنده ای کسب کرد.
عیارشریعتی برای مبارزه درراه عقیده، ابوذر، عمار،میثم تمار بودوتا زمانیکه ازدنیارفت راه انها را ادامه داد.ابوذربرای اوقهرمانی که سراسر پایبند به اصولش بود،وهرگز این قهرمان درراه عقیده اش لغزش نکرد.ابوذر کسی که در خانه اش نانی نبودولی هرگزباشمشیر آخته اش برمردم نشورید. آن روزگارانی که بازار مسلحانه و ترورانقلابی گرم بود.شریعتی،بر خلاف انقلابیون چریکی نمی گوید،علیه آنکسی که باعث فقر شما شده،شمشیر بکشید.برای شریعتی زندگی ابوذر مجسم و مجسمه او بود وی به صراحت می گوید درد و عشق و ارمانم ابوذر است.

  دکتر شریعتی یک انقلابی که رنج را به جان میخردتاخشم رادرخود پرورش دهد.او یک انقلابی بود، علیه اشرافیت واغنیا ذهن جوال اوپرازواقعیت بودو سبک زندگی و رفت،آمد و گپ،گفت،او همچون کشکول یک درویش پراز گوهر وتجربه ناب تاریخی بود.بدون شک شریعتی روشنفکری باهوش هنرمند و نویسنده وگوینده ظریفی بودکه تمامی زندگیش فریادبرسر اشرافیت بود.

  دکتر شریعتی دراصل یک احیاگر دینی بود‌‌.تا یک اصلاحگر دینی، در واقع او اصلاح را در احیا جستجو می کرد.حرکت پیامبر اسلام را یک روش اعتدال وانصاف در جهان اسلام قلمداد میکرد،که با کمترین خون ریزی و خشونت پیروز شد.
دکتر شهید طبقه اشراف رافریبکار،دروغگو،غرض ورز،تزویرگر،خودخواه،شکم پرست،محافظه کار،بی خیال،عافیت طلب،که دررا برروی همه چیز می بندد.او در نامه ای به احسان فرزندش مینویسدبرای پروازوبه اوج رسیدن دوبال داشته باش ؛یک بال همچون ابوذروبال دیگر همچون مولانا.

  شریعتی را معلم شهید خوانده اندکه درراه میهن وآرمان انسانی والهی شهید شد.درواقع به مهارت شریعتی درتابو سازی ازواژگان بایدآفرین گفت شریعتی واژه های اشرافیت ونفرت از بورژوازی راچنان بکارمی بردکه گویی معادل کفر و فسق و فجورند،وازاصحاب پیامبرو مجاهدان ومهاجران وانصار بصورت پارتیزانهای انقلابی چنان سخن میگویدکه گویی ازایات الهی هست.

  آرا و نظرات دکتر علی شریعتی و کتابهای او قریب به پنجاه سال در اعداد پرشمار در نزد قاطبه قشر باسواد وحتی جامع مردم عادی ایران مورد رونق و وثوق و استقبال است ودر طول این سالها حتی با اینکه قریب به چهل سال شهید بزرگوار در صحنه حضور ندارد اما آرا ونظرات او مورد استقبال دانشجویان و در تضارب آرا است.
کتب پر بار او حتی مرزهای ملی ما را گشوده به اقصی نقاط این کره خاکی بدون هیچ گونه حامی مالی از سوی سازمانی یا اهل او در بین قشر باسواد کشورهای جهان مورد استقبال و پذیرفته است.

  آرا و کتب شریعتی در صحنه ای اجتماعی و نزد قاطبه با سوادان و عامه مردم مورد شناسایی است و مورد وثوق و تاثیری گذار بر اقشار مردم است. آرای این شارح احیاگر دین در بین مردم وقشر روشنفکر چنان وجاهت دارد که بعضی از جوانان بخاطر دلبستگی به نظرات او حاضرند نیمی ازعمر جوانی خود را در زندان یا محروم از جامعه بگذرانند،بعد هم مصر وپایه کار این تعهد به آرا وافکار او باشند.فکر نمی کنم که این قصه برای اشخاص دیگر صادق باشد.

  روشنفکر ونظریه پرداز باید در کف جامعه باشد نه در درون خانه شیشه ای که از جامعه بدور است. روشنفکر ونظریه پرداز باید قصه پرآب و تاب ملتی را بگوید نه ترشحات ذهن خود را بتراود و فکر بکند که حرفی زده است. به باورم شریعتی شارح درد جامعه زمانه خود بود و هست اقبال جوانان در پنج دهه گذشته مصداق و تصدیق این امر است
@majidelhami_nazar

@NewHasanMohaddesi

1.6k 0 29 52 23

🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸


سلام استاد جناب دکتر محدثی عزیز
احتراما

از نظرات صائب جنابعالی بهره‌ها می‌برم در این مدت هفت سالی که با نظرات و نوشته‌های شما آشنا شدم و بعضا هم از همان ابتداء در کانال خود از آنان استفاده کرده ام. واقعا برای طالبین مفید و ضروری است.

نوشته شما راجع به دکتر شریعتی دیدم و لذت بردم که آدمی در عین حال که به الگوها و معلمین خود ارادت دارند اما الینه انان نیستند. اتفاقا نقد افکار و نطرات شریعتی لازم هست و این عمل به رشد و فهم ایده‌های در بین نسل جوان یاری می رساند.

از این باب بنده با اجازه نوشتی که سالها پیش نگارش نمودم لا تقدیم می کنم تا نطر شما چه باشد.

ببخشید از اینکه متصدع اوقات شدم
ارادت

✍[دکتر سید عبدالمجید الهامی]
۳ آذز ۱۴۰۳


🔻محدثی: شما بزرگ‌وار اید استاد عزیز! آن‌چه آورده اید، ریشه در لطف شما دارد. سپاس‌گزار و قدردان ام!
👇👇👇

#علی_شریعتی
#دکتر_الهامی
@NewHasanMohaddesi


♦️معلمی از دی‌روز که در زیر سقف اعتقاد می‌زیست

✍️حسن محدثی‌

۲ آذر ۱۴۰۳


امروز روز تولد دکتر علی‌ی شریعتی است. او از آخرین متفکران برجسته‌ی جامعه‌ی دینی‌ی ایران بود که می‌خواست از فرهنگ شیعی صورت‌بندی‌‌ای عقلانی و جهان‌شمول ارائه کند و میراث دینی را با دميدن روح جهان جدید، زنده کند و زنده نگه دارد. شریعتی از نظر من در زیر سقف اعتقاد می‌زیست و می‌اندیشید. در این کتاب که در سال ۱۳۸۳ منتشر شده و تا اطلاع ثانوی قابل انتشار نیست، نشان دادم که او چه‌گونه اندیشه‌مندی بود.

در باره‌ی این کتاب آقای رسول انبارداران یادداشتی نوشت که هنوز محتوای آن در لینک زیر قابل خواندن است.
https://mag.gooya.com/politics/archives/020946.php

من در تابستان ۱۳۶۴ بعد از گرفتن دیپلم، با علی‌ی شریعتی و آثار اش آشنا شدم و به کمک او رشد فکری کردم. البته اکنون سال‌ها است که مقیم زیر سقف آسمان ام. اما هرگز دِین خود را به او فراموش نکرده ام و نمی‌کنم. نقدهای زیادی به اندیشه‌ی او منتشر کرده و احتمالا باز هم منتشر خواهم کرد. اما قطعاً رشد فکری‌ی خود را از جهاتی مدیون او هستم.


#علی_شریعتی
#رسول_انبارداران
#زیر_سقف_اعتقاد
@NewHasanMohaddesi

2k 0 27 32 14

🔸🔸🔸معرفی‌ی کتاب🔸🔸🔸


دین و سیاست در اندیشه‌ی مدرن


نوشته‌ی موریس باربیه
ترجمه‌ی امیر رضایی

نشر قصیده‌سرا



در این کتاب آرای بیست متفکر در باره‌ی نسبت دین و سیاست شرح داده شده است. سال‌ها پیش آن را خوانده ام و نقدی بر آن نوشته ام. کتاب بسیار مهمی است.

http://ensani.ir/fa/article/download/136359

#معرفی_کتاب
#امیر_رضایی
@NewHasanMohaddesi


🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸




@smnejatihosseini

فضای هایپررئالیتی و سوررئال سایبری و خطای معرفتی تحلیلی دانش‌پژوهان ایرانی و کاربران فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی: تکمله ای بر بحث حسن محدثی گیلوایی 🔻
https://t.me/NewHasanMohaddesi/11567

🔹🔹🔹🔹🔹
   چند دهه پیش زمانی که فیلسوف اجتماعی رسانه ژان بودریار پساساختارگرا
( که به اشتباه در ایران جامعه شناس پست مدرن می خوانندش!؟مثل دهها برداشت اشتباه دیگر !) از شوک فرهنگی رسانه اجتماعی مدرن به واقعیت فیزیکال و ساخته شدن یک سازه واقعیتی جدید حقیقی نما از این واقعیت تحت عنوان هایپررئالیتی( به فارسی شاید: شبه واقعی حقیقی نما ؛ فراتر از واقعی نما ) بحث کرد

برای جهان اجتماعی معاصر که هنوز درگیر رسانه ای شدن شدید و سایبری شدن موسع و اینترنتی شدن امور و اشیا و نیز هراس ناشی از سیبورگ و روبوت و روبوکاپ و هوش مصنوعی و چت جی پی تی نشده بود

این بحث بودریاری خیلی لاکچری و فانتزی و تخیلی و ساینس فیکشن بود .

اما امروز برای جهان اجتماعی کنونی ما که در معرض فوق پیشرفته ترین فضاها و سازه ها و ساختارهای دیجیتالی و سایبری و اولترا هایپررئال است این بحث  فلسفی اجتماعی رسانه ای بودریاری بسی ملموس است

به ویژه در فضای رسانه ای آنارشیک ! ایرانی معاصر( که هر چند فیلترینگ حکومتی دارد ! اما پادفیلترینگ حوزه عمومی و مردمی آن بسی موسع تر و قوی تر از فیلترینگ حکومتی است ! ) این بحث بودریاری محسوس تر و عجیب و غریب تر است

یک نمونه جامعه شناختی ازین هایپررئالیتی و اولترا هایپررئالیتی از نوع ایرانی در حوزه شبکه های اجتماعی مردمی( غیر حکومتی و یا ضد حکومتی ) و نیز شبکه های اجتماعی حکومتی( ارتش  سایبری در حمایت و تبلیغ و ترویج  اینترنتی سیاست های فرهنگی رسانه ای حکومت و علیه جامعه و مردم  ) همان فریب خوردن رسانه ای دانش پژوهان از خبرهای وایرال شده در شبکه های اجتماعی است.

*فریب خوردگی معرفتی از
هایپررئالیتی ایرانی در فضای رسانه ای *

منجر به این میشود که دانش پژوهان ایرانی فورا به محض دریافت خبر و تصویر و رپرتاژ وایرال شده ای که احساسات عمومی جامعه راهم جریحه دار می کند ( مانند حادثه دختر واحد علوم و تحقیقات و برخوردهای پلیسی با دختران به اصطلاح بی حجاب !و یا مساله تعرض به حریم زنان و مابقی مسایل اجتماعی حساس از نوع آنچه در جریان جنبش زن زندگی آزادی جریان داشت و هم چنان دارد و...) دست به واکنش شناختی تحلیلی زده و فورا کوته وبنوشته ای در فضای مجازی منتشر کنند تا واکنش روشنفکری شان را به فالوورها و مخاطبان و حتی حکومت و اپوزیسیون نشان دهند !

هر چند این واکنش فوری سایبری در نزد برخی به معنای حس مسئولیت اجتماعی است و ارزنده است

اما از دانشپژوهان انتظار می‌رود در برابر این فریب خوردگی هایپررئالیتی  تامل معرفتی منطقی داشته باشند و تمام جوانب قضیه مورد بحث را بسنجند و پس از اطمینان معرفتی کامل از واقعیت خبر و حادثه دست به تحلیل بزنند.

هم چنین انتظار منطقی معرفتی وفق اخلاق اکادمیک اینست که دانش پژوهان در تحلیل؛ شعور مخاطب و فالوور  را نشانه گیرند و نه شور مخاطب رسانه ای را .

وظیفه دانش پژوه حقیقی و تحلیل گر رسانه ای مسئول اینست که:

* آنچه را مردم منطقا نیازدارند ارایه دهند/ نه آنچه را مردم دوست دارند بشنوند*

ازین منظر به نمونه  نوشته دوست فرهیخته ام جناب  حسن محدثی گیلوایی🔻

https://t.me/NewHasanMohaddesi/11567
که به نوعی  درباره آثار این *فریب خوردگی رسانه ای* و
*خطاهای معرفتی ناخواسته دانشپژوهان ایرانی در فضای مجازی * است را باید مقدمه ای برای این نوع هشدار معرفتی دانست.

به نظر من این سخن ویتگنشتاین فیلسوف زبان  (آنچه را گفتن نشاید گفتن نباید)  و این سخن حکیمانه شیخ بزرگ سعدی شیرازی (دو چیز طیره عقلست : گفتن به وقت خاموشی و خاموشی به وقت گفتن) را همه ما باید آویزه ذهن و زبان و گوش و هوش و قلم و نوشته هایمان قرار دهیم و در وقت نوشتن برای ایفای *مسئولیت اجتماعی * از
*تامل منطقی به عنوان وظیفه اخلاقی * غفلت نکنیم.

متاسفانه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ما تیغ دولبه اند:
*هم می توانند در خدمت حقیقت باشند و هم به حقیقت خیانت کنند *

مباد دانش پژوهان  ایرانی فعال در فضای رسانه ای که  باید *خادم حقیقت *باشند  ناخواسته و نا دانسته *خائن به حقیقت* شوند . چه به قول هایدگر: انسان شبان حقیقت است.

و نیز به قول حکیمانه و معرفت شناختی قرآن که شناختن  و نوشتن و گفتن و شنیدن و دیدن هم مسئولیت است   :
"لاتقف ما لیس لک به علم / ان السمع و البصر و الفواد/ کل اولئک کان عنه مسئولا "
🔹🔹🔹🔹

  Tehran
2    09  1403
@smnejatihosseini


#هایپر_رئالیتی
#نجاتی_حسینی
#جهان‌سازی_کاذب_رسانه‌ای
@NewHasanMohaddesi


Репост из: Adibaan EMS Channel
همراهان گرامی
از طریق لینک زیر می‌توانید در خواست عضویت در گروه تحلیل فیلم آکادمی را ارسال بفرمایید:

https://t.me/+xOba55IF0Sw1MTk0

Показано 20 последних публикаций.