زیر سقف آسمان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
تماس:
@Ziresagfeasman2017

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: Adibaan EMS Channel
🎞فیلم مَلی و راه‌های نرفته‌اش – تحلیل اجتماعی و فرهنگی
🔗لینک مشاهده‌ی فیلم:
کلیک | لمس کنید
به منظور حمایت مادی و معنوی از آثار تولیدی داخل کشور از قرار دادن لینک دانلود یا مشاهده‌ی رایگان فیلم خوداری شده است.

کارگردان: تهمینه میلانی
@tahminehmilani

تحلیل‌گران:

دکتر حسن محدثی (جامعه شناس) لینک کانال تلگرامی
دکتر کتایون مصری (پژوهشگر مطالعات زنان) صفحه‌ی اختصاصی در آکادمی

برگزار کننده: (موسسات فرهنگی و هنری)
🏛زیر سقف آسمان مهر
🏛نیک اندیشان زمان

🔘 مبلغ کلاس حضوری: ۱۵۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۲۰ نفر)
🔘 مبلغ کلاس آنلاین: ۱۰۰ هزار تومان (ظرفیت محدود: ۵۰ نفر)

🔹تاریخ: پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۳
🔹ساعت برگزاری: ۱۷:۳۰ تا ۲۰:۳۰
🔹آدرس محل برگزاری: تهران، خیابان دولت (کلاهدوز)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، واحد ۱۷، طبقه ۴
🔹پلتفرم آنلاین: اسکای روم

🔗 ثبت‌نام:
۱. از طریق سایت: کلیک | لمس کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام
🔹 یوتیوب
🔹 اینستاگرام


.


🔰📌گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار کرد؛

♦️صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری از منظر جامعه‌شناسی اقتصادی


🎙سخن‌ران: دکتر جعفر خیرخواهان

ناقدان:
دکتر علی اصغر سعیدی
حسن محدثی‌ی
گیلوایی

تسهیل‌گر وبینار:
دکتر مینا شیروانی ناغانی


#کتاب‌خوانی
#فايل_صوتی

🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic

@iran_sociology

#ماکس_وبر
#سرمایه‌داری
#بندیکت_کهلر
#تاجران_کارافرین
#جعفر_خیرخواهان
#جنگ‌جویان_جهان‌گشا
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

@NewHasanMohaddesi


♦️"جنگ‌جویان جهان‌گشا" یا "تاجران کارآفرین"؟ نسبت اسلام صدر و زایش سرمایه‌داری؛ داستان‌پردازی یا مبتنی بر شواهد؟

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۷ دی ۱۴۰۳

به تاکید و پافشاری‌ی مترجم ارج‌مند کتاب بندیکت کهلر و به‌لطف اهدای سریع این کتاب و محبت آقای دکتر جعفر خیرخواهان گرامی، پذیرفتم اگر امروز مجالی داشته باشم، در باره‌ی این کتاب سخن بگویم و تز آن را بررسی و نقد کنم.

آیا به‌راستی می‌توان نسبتی بین اسلام صدر و زایش سرمایه‌داری برقرار کرد؟ آیا مسلمانان صدر بیش‌تر "تاجرانی کارآفرین" بودند یا به قول ماکس وبر "جنگ‌جویانی جهان‌گشا"؟



#ماکس_وبر
#سرمایه‌داری
#بندیکت_کهلر
#تاجران_کارافرین
#جعفر_خیرخواهان
#جنگ‌جویان_جهان‌گشا

@NewHasanMohaddesi


Репост из: جامعه‌شناسی‌ اقتصادی و توسعه
🔰📌گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار می‌کند؛

صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری از منظر جامعه‌شناسی اقتصادی

🎙سخنران: دکتر جعفر خیرخواهان

ناقدان:
دکتر علی اصغر سعیدی
دکتر حسن محدثی

تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی

📍زمان برگزاری وبینار:

جمعه 28 دی‌ماه
ساعت 7 تا 9 شب

📍لینک برگزاری وبینار:

https://meet.google.com/cmj-cpfu-tqa

لینک گروه #کتابخوانی:

https://t.me/+w7cRgHsZZRYzMDI0


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic


Howard_Selsam_Harry_Martel_Vladimir_Illich_Lenin_Karl_Marx_Friedrich.pdf
16.2Мб
♦️نوشته‌های مارکس در باره‌ی دین

✍حسن محدثی‌

۲۷ دی ۱۴۰۳

وعده کرده بودم اگر منتخب نوشته‌های مارکس و انگلس و لنین را پیدا کردم، تقدیم مخاطبان محترم بکنم. دوست عزیز ام آقای دکتر مهدی‌ی نوریان محبت کردند و کتاب را برای من ارسال کردند. حالا شما مخاطبان ارج‌مند می‌توانید خودتان نوشته‌های مارکس را در باره‌ی دین در این کتاب بخوانید و خودتان داوری کنید که مارکس ضد دین بوده است یا خیر. من از دکتر نوریان عزیز خیلی خیلی قدردانی می‌کنم به خاطر این هدیه‌ی ارزش‌مند!🌺❤️

"دکتر محدثی عزیز
سلام و عرض ادب
امیدوارم خوب باشید

پیرو بحثی که دربارهٔ دین‌داری مارکس داشتید و گفتید که اگر پی‌دی‌اف کتاب مذکور را بیابید با دوستان هم‌رسان می‌کنید، چون پی‌دی‌اف را داشتم خواستم اینجا با شما شریک شوم.

با مهر
مهدی نوریان"


اما یک توضیح را اضافه می‌کنم که بنیان‌گذاران متعدد جامعه‌شناسی نظیر مارکس، ماکس وبر، و امیل دورکیم بی‌دین بوده اند. از میان آن‌ها وبر و دورکیم ضد دین نبوده اند. دست‌کم من هیچ شواهدی مبنی بر ضد دین بودن آن‌ها نیافته ام. ولی مارکس مشخصا ضد دین بوده، زیرا خواهان و مایل به از بین رفتن دین است.

#دین
#مارکس
@NewHasanMohaddesi

970 0 39 4 13

♦️ضد دین بودن کارل مارکس در شرح دکتر سیدجواد طباطبایی /۳
۲۷ دی ۱۴۰۳



#دین‌داری
#کارل_مارکس
#محمد_جودکی
#ابراهیم_فیاض
#سیدجواد_طباطبایی
#حسن_ابوالحسن_تنهایی

@NewHasanMohaddesi


♦️ضد دین بودن کارل مارکس در شرح دکتر سیدجواد طباطبایی /۲
۲۷ دی ۱۴۰۳



#دین‌داری
#کارل_مارکس
#محمد_جودکی
#ابراهیم_فیاض
#سیدجواد_طباطبایی
#حسن_ابوالحسن_تنهایی

@NewHasanMohaddesi


♦️ضد دین بودن کارل مارکس در شرح دکتر سیدجواد طباطبایی /۱

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۷ دی ۱۴۰۳

اقای محمد جودکی‌ی عزیز شرح دکتر سیدجواد طباطبایی را در باره‌ی آرای مارکس راجع به دین برای من ارسال کرده است که عینا تقدیم می‌کنم. عمده‌ی نقل قول‌های دکتر طباطبایی از همان متنی است که در فایل صوتی قرائت و ترجمه اش کرده ام.

👇👇👇

#دین‌داری
#کارل_مارکس
#محمد_جودکی
#ابراهیم_فیاض
#سیدجواد_طباطبایی
#حسن_ابوالحسن_تنهایی

@NewHasanMohaddesi


♦️مهاجر چون غریبه: در سوگ خودکشی ابراهیم نبوی

✍دکتر خیام عباسی
۲۷ دی ۱۴۰۳


فراوان هستند کسانی که مهاجرت را راه نهایی برای تغییر فرم و محتوای زندگی خود می‌دانند و اگر از راه قانونی نتوانند، ترجیح می‌دهند خطر آوارگی، پناهندگی، دستگیری و زندان، دیپورت شدن، غارت شدن توسط قاچاق‌چی‌ها و حتا مرگ را بپذیرند اما از کشور خود بروند. بسیاری از این افراد حتا اگر موفق بشوند به کشور دیگری برسند، برنامۀ کوتاه‌مدتی برای فردای پس از رسیدن ندارند.

چه اتفاقی می‌افتد که انسان، از وطن خود فرار می‌کند؟ وطن در نظرگاه او چگونه معنا و دلبستگی را از دست می‌دهد تا جایی که مهاجر هیچ تعلق خاطری به آن ندارد؟ آیا چنین شخصی الینۀ وطنی شده است؟ چگونه تمامی رشته‌های پیوستگی و وابستگی فرد به وطن دچار گسیختگی می‌گردد؟ آیا فردای زندگی در وطن آن اندازه مبهم و سیاه است که مهاجر حاضر است آینده‌ای مجهول با بار سنگین بی‌وطنی و ده‌ها پیامد ناخوشایند آن را تحمل کند، ولی زندگی در وطن‌اش را تحمل نکند؟

این سلسله‌های اتصال و ارتباط انسان با هویت اصلی او، چگونه قطع می‌شوند که رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهد؟. اگر وطن مادر است، دلبستگی فرزند به مادر، بریدنی نیست اما در این ماجرا، مادر، مادریّت خود را از دست داده است. به طور طبیعی، برای هر دو سخت، بسیار سخت است که نسبت به‌هم غریبه بشوند.

غریبه به گفتۀ زیمل، نیامده که بماند. امروز آمده و فردا می‌رود. پس، دلبستگی در نظر او واجد ارزش نیست چرا که وطن، پایدار نیست، آن‌چه هم نپاید، دلبستگی را نشاید.
غریبه، به اجبار در امروز متوقف شده است. دیروزش را گویی از او ستانده‌اند، و سهمی هم از فردا ندارد.عوامل بسیاری هم‌دست شده‌اند تا انسان هویّت‌اش را متلاشی‌شده و فاقد معنا بداند و وارد دایرۀ بی‌وطنی بشود. شیرازی‌ها، مهاجران افغانی را «وطن‌دار» می‌نامیدند؛ انتخابی سرشار از معنا که در عین حال، تعلیق‌شدگی هویّتی و سرزمینی را به‌مثابه یک لیبل به پیشانی شخصیّت مهاجر یا غریبه الصاق می‌کند.

به نظرم مهاجری که به جامعه و سرزمین دیگری خود را تحمیل می‌کند، خیلی شبیه بیمار آلزایمری است.‌او بر خلاف آن‌چه که کوندرا گفته، دچار «بی‌حسی مقطعی» که نه، دچار بی‌حسی مداوم شده. اندکی از خویشتن شناسنامه‌دار دیروز را به خاطر می‌آورد اما همان را هم به سرعت به فراموشی می‌سپارد. در عین حال،«دیگران» نزدیک و دور از بیمار آلزایمری شناخت دارند اما در سرزمین موعود، غرببۀ از راه رسیده، ابژۀ شناخت کسی نیست. او وضعیت متناقضی دارد از این جهت که خودش کوشیده وطن و فرهنگ و هویّت تاریخی‌اش را چون پیرهنی چرکین از تن به‌در آورد اما دیگران اجازۀ تعویض پیرهن نمی‌دهند و این چنین است که مهاجر می‌شود امریکایی افریقایی‌الاصل یا فرانسوی الجزایری‌الاصل و دردناک‌تر مانند ایرانیان مقیم استرالیا؛ در حالی که انسان دارای وطن، مقیم نیست. او اهل وطن خود است. فرق است میان تعلق اصالت با تعلق اقامت. مهاجر، غریبۀ برزخی است. می‌داند که از جهانی سفر کرده به اجبار، و نمی‌داند که رحل اقامتش در جهان بعدی چگونه است و چه سرنوشتی را باید باز با تحمیل و اجبار بپذیرد.‌ گویی نیرویی قاهر او را از وطن خود بیرون رانده، و با وجود موانعی قدرتمند در کشوری به نام پناه‌گاه یا اقامت‌گاه جدید، او را یا نمی‌پذیرد یا بخشی از هویًت‌اش را در خود حل و هضم می‌کند؛ وضعیتی تناقض‌آلود و دردناک. در هر دو جانب، انتخاب و اختیاری نداشته و آن خاک، خاک پذیرنده نیست گرچه سرد هست.‌مهاجران، غریبه‌هایی‌اند که آشنای هیچ زمان و مکانی نیستند.

#مهاجر
#خودکشی
#خیام_عباسی
#ابراهیم_نبوی

@NewHasanMohaddesi

963 1 13 1 15

♦️مهاجر هم‌چون غریبه: در سوگ خودکشی‌ی ابراهیم نبوی

✍دکتر خیام عباسی
۲۷ ای ۱۴۰۳

👇👇👇
#مهاجر
#خودکشی
#خیام_عباسی
#ابراهیم_نبوی

@NewHasanMohaddesi


♦️دین‌دارنمایی‌ی کاذب مارکس و از آن خودسازی‌ی دین‌دارانه‌ی مارکس: تفسیر اعتقادی‌اندیشانه‌ی مارکس (پاسخی به آقای محمد جودکی)

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۷ دی ۱۴۰۳

🔻Selsam, Howard and Martel, Harry (1963) Reader in Marxist Philosophy: From the Writings of Marx, Engels, and Lenin

#دین‌داری
#کارل_مارکس
#محمد_جودکی
#ابراهیم_فیاض
#حسن_ابوالحسن_تنهایی

@NewHasanMohaddesi

872 0 20 6 10

♦️[در باره‌ی دین‌دار بودن یا ضد دین بودن کارل مارکس]


درود بر آقای دکتر محدثی عزیز؛

فایل این جلسه درباره شریعتی را گوش کردم و حقیقتا از سخنان شما و دو استاد دیگر لذت بردم. اما شما در میان مباحث خود به نکات بسیار مهمی اشاره کردید، از جمله اینکه: مارکس ضد دین بوده. من به یاد دارم که همکارتان آقای دکتر ابراهیم فیاض در یکی از سخنرانی های خود می‌گویند: یکبار سر کلاس گفتم که مارکس اصلا ضد دین نبوده اما شاگردی برخاست و  گفت: اشتباه میکنید اینطور نیست مارکس ضد دین بوده. من هم شاگرد را مجبور کردم که تا پایان ترم برود آثار و سخنان اصلی مارکس را در باره دین بخواند و نتیجه کار را گزارش کند وگرنه نزد من در آن ترم صفر می گیرد. خلاصه آن شاگرد بعد از مدتها تلاش و خواندن آثار مارکس به زبان اصلی، حرف من ( مارکس ضد دین نبوده)  را تایید کرد.! ایشان در جلسه ای دیگر در مناظره با دکتر صادق زیباکلام با اشاره به این که در کشورمان هنوز روشنفکر نداریم، عنوان کرد: هنوز کتاب های مارکس به طور کامل در ایران ترجمه نشده است، مارکس 40 هزار صفحه کتاب دارد در حالی که ما بخش کمی از آن را ترجمه کرده ایم. در سخنرانی دیگری گفته بودم که مارکس با دین مخالف نبود و در جملاتش از دین تعریف کرده است و در جایی که می گوید دین افیون ملت ها ست نیز از افیون به معنای مسکن استفاده کرده است!.

جناب دکتر محدثی، ذکر این نکات را لازم دانستم، چرا که اینگونه بحث ها  باعث تشویش خاطر و اذهان دانشجویان می شود. و من فکر میکنم آنچه که مهم است اینکه یک دانشجوی علوم انسانی و مهم تر از آن شما اساتید باید در اثبات مدعاهای خود با ذکر سند کوشا باشید. چرا که تنها در این صورت است که مدعای طرف مقابل ابطال خواهد شد و حقیقت آشکار می‌گردد. امیدوارم بین شما و آقای فیاض یا هر مدعی دیگری در این باره مناظره ای شکل بگیرد.

ارادتمند 🌺🌺🌺
✍[محمد جودکی]

#دین‌داری
#محمد_جودکی
@NewHasanMohaddesi


طنازان غمگین

تقریبا همه ایرانیان روزنامه‌خوان که دوم خرداد ۱۳۷۶، انتخاب خاتمی و آغاز دوره موسوم به اصلاحات را به یاد دارند، ابراهیم نبوی را می‌شناسند. ما او را بیشتر با طنزهایش می‌شناختیم که صفحه‌ای متفاوت و برجسته در تاریخ طنز ایران گشود. وی در سایر عرصه‌ها هم سرآمد بود در نوشتن متن‌های جدی، مصاحبه‌های حرفه‌ای، و در یک کلام یک روزنامه‌نگار توانمند بود.

وقتی خبر خودکشی نبوی را در ۶۴ سالگی شنیدم مثل اکثر ایرانیان در بهت فرو رفتم و به سرنوشت شوم برخی از نسل انقلاب گریستم. صدا و قلم نبوی نشانگر نشاط و امید بود اما در خلوت خود غمگین بود. او یکبار گفته بود که دچار بیماری روانی دو‌قطبی است.

وقتی خبر را شنیدم ناخود آگاه یاد رابین ویلیامز هنرپیشه مشهور آمریکایی افتادم، او نیز در کنار فیلم های جدی اش، فیلم های طنز بسیاری بازی کرده بود و بسیاری را در جهان خندانده بود. او کارش را با استند آپ کمدی شروع کرد. وقتی خبر خودکشی‌اش در سن ۶۳ سالگی رسید همه شوکه شدند.

نمی‌دانم شاید اگر ابراهیم نبوی آن همه رنج زندان و سانسور و در ترس زیستن را نچشیده بود و مجبور به مهاجرت نمی شد، دست به خود کشی نمی‌‌زد.

@Saeed_Maadani

927 0 38 6 33

Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
♦️حق وطن داشتن و حق در وطن بودن: تسلیت عرض می‌کنم!

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۷ دی ۱۴۰۳

در باره‌ی او آورده اند که از حق بودن در وطن محروم شد. از آن پس به دنبال آن گشت و سرانجام در تمنای وطن خود را کشت.

ابراهیم نبوی نویسنده‌ی گیلانی‌‌ی جامعه‌شناسی خوانده، از درد دور ماندن از وطن، خود را کشت. او که بارها و بارها با نوشته‌هایش خنده بر لبان ما جاری کرده بود، داستان زنده‌گی اش بسیار اندوه‌ناک تمام شد. طنزپرداز بزرگی بود و حیف که از دست رفت.

وطن جایی است که ما آن را طلب می‌کنیم و خواهان نسبت بی‌واسطه با آن هستیم. وطن جایی است که نفس کشیدن در آن برای ما حیاتی است. وطن فقط جغرافیا نیست. وطن فضا-زمانی است که موجودیت ما بدان وابسته است و قلب ما در آن آرام است. وطن نفس کشیدن در وسط مردمانی است که حضورشان را در کنارمان دوست می‌داریم.

مرگ این طنزپرداز برجسته‌ی معاصر را تسلیت عرض می‌کنم به همه‌ی هم‌وطنان!

#خودکشی
#ابراهیم_نبوی
@NewHasanMohaddesi

1.4k 0 30 27 50

♦️تعظیم به آن‌ اندک‌ترها!

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۷ دی ۱۴۰۳

از میان میلیاردها انسان، اندک کسانی هستند که گرما می‌بخشند.

از میان آنان‌که گرما می‌بخشند، اندکی هستند که نور می‌پراکنند.

از میان آن اندکی که گرما می‌بخشند و نور می‌پراکنند، اندک‌تری هستند که لطیف و چشم‌نواز اند.

در برابر آنان، ماه آسمان سنگ تی‌پاخوردی‌ای بیش نیست.

#ماه
#ماه_آسمان
@‌NewHasanMohaddesi


♦️جلسه‌‌ی نقد و بررسی‌ی یکی از جنجالی‌ترین و پیچیده‌ترین آثار سینمای معاصر

The House That Jack Built - 2018
«خانه‌ای که جک ساخت»

اثری از لارس فون تریر
ژانر: ترس‌ناک / جنایی

◀️ برگزار شده در گروه کافه سوسایتی

🎙️کارشناس مدعو:
حسن محدثی
مدرس دانش‌گاه

❇️ تسهیل‌گر: آیدا عرب


🔸جهت خرید فایل ضبط‌ شده‌ی جلسه به لینک زیر مراجعه فرمایید:

https://zayastudio.ir/product/cs_s2_e005_the-house-that-jack-built/

#کافه_سوسایتی
#لارنس_فون_تریه
#خانه‌ای_که_جک_ساخت
@NewHasanMohaddesi


♦️تفسیری از فیلم "خانه‌ای که جک ساخت"، اثر لارنس فون تریه

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۶ دی ۱۴۰۳

👇👇👇

@NewHasanMohaddesi


♦️آیا من نقدها را برنتابیده ام؟ پاسخ به ناراحتی‌ی دکتر نجاتی از نتایج گفت‌وگو!

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۶ دی ۱۴۰۳

در حالی‌که همه‌ی مطالب دکتر نجاتی‌ی عزیز را در کانال ام منتشر کرده ام و از سوی برخی مخاطبان عزیز نظیر دکتر خیام عباسی به‌خاطر انتشار مطالب دکتر نجاتی مورد نقد قرار گرفته ام، اینک دکتر نجاتی از من گله دارد که چرا "خودانتقادی" ندارم و به "اخلاق گفت‌وگویی پایبند نیستم"! آیا منظور ایشان این است که من باید حرف‌های نادرست ایشان را تایید کنم؟ آیا من تندترین نقدها را علیه خود ام منعکس نکرده ام؟ آیا من به کسی یا منتقدی خدای ناکرده توهین کرده ام؟ آیا اگر من در پاسخ به مطالب بسیار سست ایشان چند جمله‌ی زیر را نوشته ام، خشونت کلامی داشته ام؟

https://t.me/NewHasanMohaddesi/11942

این نوع مواجهات از دوستی که مدعی‌ی گفت‌وگوگری است، مایه‌ی تاسف است! اگر نتایج گفت‌وگو برای شما مطلوب نبوده، من تقصیری ندارم برادر عزیز. شما لازم است به نقدها پاسخ بدهید. من نقدهای مخاطبان را به جان خریده ام و تمام نوشته‌های شما را منعکس کرده ام. پس مشکل جای دیگری است.

#نجاتی_حسینی
#الگوی_وابسته‌گی
#استقلال_اقتصادی


@NewHasanMohaddesi


♦️استقلال اقتصادی دانش‌پژوهان پیش‌زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی‌شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]

✍️دکتر محمدباقر تاج‌الدین

۲۵ دی ۱۴۰۳


5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که با اعانه ها(کمک های) مردم زندگی ساده ای را در پیش می گرفتند که البته مطابق با شرایط زیست آن روزگار امری شدنی و امکان پذیر بود. اما از آقای دکتر نجاتی حسینی باید پرسید که در این روزگار مدرن و پیچیده آن هم در جامعه ای با شرایط اقتصادی بسیار ناگوار و دشوار چنین زیستی چگونه امکان پذیر است؟ با کدام ساز و کار؟ مبتنی بر کدام روش؟ و این که اساساً چرا باید یک دانش پژوه چونان راهب و درویش زندگی کند؟ و آیا می توان برای تمامی دانش پژوهان چنین پیشنهادی را ارائه نمود و این که آیا امکان پذیرشِ چنین پیشنهادی وجود دارد؟ این میزان دور از واقعیت های انسانی و اجتماعی و اقتصادی سخن گفتن توسط یک جامعه شناسی خوانده بسیار امر عجیب و البته به معنای فقدان درک جامعه شناختی درست است!!

6.وانگهی، مگر کارگزاران علمی سایر حوزه ها مانند حقوق (وکالت و قضاوت و مشاورۀ امور حقوقی)، روان شناسی، پزشکی، دندانپزشکی، فنی و مهندسی، معماری، هنری و ورزشی به صورت مجانی و بی اجر و مزد کالاهای خود را عرضه می کنند که از استادان جامعه شناسی بخواهیم که چنین کنند؟ یعنی شما و برخی همفکران شما انتظار دارید که استادان جامعه شناسی برای تمام خدماتی که می گیرند هزینه های گزاف بپردازند اما کالاهای علمی و پژوهشی شان را به رایگان در اختیار دیگران قرار دهند؟. آن گاه بفرمایید که با کدام درآمد آن هزینه ها را پرداخت کنند؟ می خواهید بگویید با حقوق ناچیزی که کفاف حتی چند روز زیست معمولی را هم نمی دهد؟!! به راستی چنین معادلۀ نابرابری را در کدام بازاری می توان یافت که حالا شما به دنبال نهادینه کردن آن هستید؟

7.کسانی چون جناب نجاتی حسینی شوربختانه با افکاری که در این زمینه ارائه می دهند دقیقا به دنبال نهادینه کردن فلاکت و بدبختی دانش پژوهان هستند و تو گویی که هیچ اِبایی هم از بروز و ظهور چنین وضع اسف باری ندارند!! به این بخش از نوشته های ایشان توجه کنید تا عمق موضوع روشن تر شود« ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)». انصافاً و وجداناً چنین ایده ای در کدام سرزمین و جغرافیا و جامعه قابل پیاده شدن و عملی نمودن است؟!! نکند آقای نجاتی حسینی در آسمان ها سیر می کنند و در آن جاها می خواهند چنین تیپ ایدئالی را پیاده کنند؟ این ایده ها را اگر یک عارف یا راهب بودایی پیشنهاد می داد البته شاید قابل پذیرش می بود اما دریغ و درد که پیشنهاد یک جامعه شناسی خوانده است!!

8.دانش پژوهانی که از خدمات و فرصت های اقتصادی، ورزشی، هنری، گردشگری و تفریحی مطلوب و استاندارد محروم باشند چگونه خواهند توانست جسم و روان سالم و در نتیجه زیست سالم و مطلوب داشته باشند؟ مهم تر این که چگونه خواهند توانست با دغدغه ها و نگرانی های گوناگون استقلال فکری، علمی، فکری و اخلاقی داشته باشند؟! می شود جناب نجاتی حسینی بفرمایند با کدام سازِکاری می توان به «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال (ایده نجاتی حسینی)» دست یافت؟! البته بماند که من هرگز نفهمیدم این «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال» مورد نظر ایشان یعنی چه؟ و دارای چه ابعاد، ویژگی ها و شاخص های عینی قابل فهم و پیاده شدن در جامعه است؟ و این که چنین ایده ای چگونه قابل فهم و سنجش است که در نهایت بدانیم که به چه نتایجی در این زمینه دست یافته ایم؟!

https://t.me/tajeddin_mohammadbagher/4068

#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزه‌گی
#الگوی_وابسته‌گی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاج‌الدین

@NewHasanMohaddesi


♦️استقلال اقتصادی دانش‌پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی‌شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]

✍️دکتر محمدباقر تاج‌الدین

۲۵ دی ۱۴۰۳

در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد اقای دکتر نجاتی حسینی بر دیدگاه ایشان شده است متن حاضر به منظور روشن تر شدن ابعاد موضوع و همچنین به منزلۀ نقدی بر نقد دکتر نجاتی حسینی منتشر می شود.

1.در نوشتار حاضر منظور از دانش پژوهان(این واژه را از کارگزاران فکری مناسب تر دیدم) در معنای عام آن تمامی معلمان، استادان، پژوهشگران، نویسندگان و مترجمانی را شامل می شود که به رغم وجود انواع محدودیت ها، دشواری ها و درد و رنج ها در حال تولید و توزیع دانش و آگاهی در جامعه هستند.

2.منظور از استقلال اقتصادی یعنی داشتن درآمد کافی مطابق با شأن و جایگاه علمی و پژوهشی دانش پژوهان است که بتوانند یک زندگی و زیست با کیفیت و مطابق با استانداردهای روز دنیا در اختیار داشته باشند و در نتیجه از هر نوع وابستگی اقتصادی به دیگران یا سازمان ها و نهادها و همچنین ناتوانی اقتصادی تا حدودی رهایی یابند. استقلال اقتصادی را با بندگی و وابستگی به پول و ثروت نباید و نمی توان یکی گرفت چرا که استقلال اقتصادی شرط نخست زیست انسانی و اخلاقی است و فقدان چنین استقلالی بدون تردید انسانیت و اخلاق را نیز به قربانگاه خواهد برد.

3.ناگفته پیداست که وابستگی و ناتوانی اقتصادیِ دانش پژوهان انواع آسیب های فکری، روانی، علمی، پژوهشی و اخلاقی را هم به خودشان و هم به خانواده و اطرافیان شان وارد می سازد. برای نمونه اگر معلم، استاد یا نویسنده ای نتواند نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده اَش را برآورده سازد ضمن این که شأن و منزلت خود را نزد آنان و جامعه از دست می دهد، توان علمی و پژوهشی لازم برای به کرسی نشاندن سخنان خود را نیز نخواهد داشت و این یعنی از دست رفتن اقتدار فکری و علمی دانش پژوه.

4.اگر نسبت و رابطۀ بین دانش پژوهی را با شرایط و بافت اقتصادی و اجتماعی جامعه ای که در آن زیست می کنیم به درستی بکاویم آن گاه خواهیم دید که از قضا رابطه ای مثبت و متقابل بین این دو دیده می شود، به گونه ای که شرایط ناگوار و دردناک اقتصادی که استقلال اقتصادی را از هر دانش پژوهی می ستاند نتیجه اَش می شود دور شدن از هرگونه استقلال فکری، علمی، پژوهشی و حتی اخلاقی. به زبان ساده از دانش پژوهی که در پیچ و خم های دردناک زندگی گرفتار شده است هرگز نمی توان انتظار علمی و پژوهشی و اخلاقی بودن را داشت. لذا این گفتۀ جناب دکتر نجاتی حسینی مبنی بر این که: «آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد» هیچ ربط و نسبتی نه با نگاه جامعه شناختی دارد و نه با شرایط اقتصادی و اجتماعی. گفتن چنین سخنانی آن هم توسط کسی که خود را جامعه شناس می داند بسیار دور از انتظار و البته عجیب است و این یعنی فقدان نگاه جامعه شناختی و فقدان درک درست انسان و زیست وی در جامعه.

(ادامه دارد....)👇👇👇

https://t.me/tajeddin_mohammadbagher/4066




#اقتصاد_فکر
#نجاتی_حسینی
#کارگزاران_فکری
#الگوی_دریوزه‌گی
#الگوی_وابسته‌گی
#استقلال_اقتصادی
#محمدباقر_تاج‌الدین

@NewHasanMohaddesi

Показано 20 последних публикаций.