✨She will shine✨


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


در حال عادت کردن به تلاشِ مستمر.
پست معرفی :
https://t.me/apartofmylife/14732
براي ارتباط با این لینك امن پیام بدید💗
https://t.me/BluChtBot?start=6ea7ae09bcd4a38a
لینكِ گودریدز:
https://www.goodreads.com/user/show/83744360-maedeh
۵/۱/۹۷

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций


شکلات 🤎


بعضی وقت ها دلم برای آدم هایی که در زمان نامناسب گیر آدم های نامناسب و نامرتبط به موضوعی که درگیرشن میفتن، خیلی میسوزه. تو اینجور مواقع فقط دلم می خواد براشون یه روزی اون موقعیت و زمان و آدم مناسب پیش بیاد.


امروز از ۱ ظهر رفتم فیزیوتراپی و بعدش طبق روال همیشه رفتم باشگاه. اون وسطا یه چیزی خوردم ضعف نکنم اما آخر تمرینم یه جوری داشتم غش می کردم که دیگه همونجا گفتم غلط بکنم بدون میانوعده درست و حسابی بیام باشگاه 😂
درستش هیچ وقت این نیست و به هیچ کس پیشنهاد نمی شه. منم درس گرفتم 🫠😂


و دوباره از خودم و کائنات درخواست دارم زودتر پروسه درست شدن امور رو راه بندازن چون دیگه خستمه و می خوام باز به دنیا برگردم.


باز توی فضای هنر قرار گرفتن باعث افزایش روحیه ۱۰۰ درصدیم شد. بازیگرای خون‌گرم این اجرا باعث شد دوباره به روابط انسانی علاقه مند بشم. بازیگر مرد اجرا دوستِ دوستم بود و یه گپ مختصر زدیم بعد از اجرا باهاش. چسبید.


دیشب با دوست عزیزم رفتیم این اجرا رو دیدیم.


امروز از نظر انجام وظایف خیلی روز خوبی بود و جسمی هم صاف شدم. الان یک پاره ی خوشحال هستم 🥹♥️


ولی مطمئنم این پیچ هم میگذره. مثل صد تا پیچ قبلی که گذشت. زمان بده بهش.


صبح خیلی زود خبر بدی بهم رسید. انقدری که اصلا دلم نمیخواست روزمو شروع کنم. ولی با ذکر «نمیخوام هیچ کاری کنم» بلند شدم و تمام کارای طاقت فرسای امروز رو انجام دادم.
رفتم فیزیوتراپی، برای اولین بار بعداز آسیب پام تونستم از الپتیکال استفاده کنم و با ذوق به مربی اصلاحیم گفتم خیلی خوشحالم 😭 روزای اول پام حتی خم هم نمی شد چه برسه به اینکه بخوام رکاب بزنم.

رسیدم خونه دوباره خبر بد شنیدم. ذهنم زمانی که خبر بد میشنوه فقط می خواد بخوابه و هیچ کاری نکنه. ولی پا شدم و با ذکر «نمیخوام هیچ کاری کنم» ظرف شستم، چای دم کردم و یه چرت زدم. برای باشگاه رفتنم تا زمانی که داشتم کفشام رو می پوشیدم تو ذهنم می گفتم : حوصله ندارم! عصبانیم! نمیخوام هیچ کاری کنم.

صدتا روز این شکلی امسال داشتم که بی نهایت دلم می خواست هیچ کاری نکنم وقتی عمیقا ناراحت و خسته بودم. ولی انقدری از همین یه جا نشستن و هیچ کاری نکردن ضربه خوردم که حد نداره. متاسفانه برای من ورژنش اینجوریه که هیچ وقت اون روز خوبِ معجزه آسا نمیاد که در بهترین مودم همه کارام رو انجام بدم. فهمیدم همه روزا مودم «نمیخوام هیچ کاری کنم» ئه و باید یاد بگیرم که همینه که هست. به درک که حالت خوب نیست. باید کارات رو انجام بدی و تمام کنی.


اگه می شد یه راهی پیدا کرد بدون اینکه چشم خسته بشه و درد بگیره، آدم کتاب بخونه، خیلی خوشحال می شدم ⭐️


Репост из: paperback
کانال داشتن الان خیلی برام احمقانه‌ست و با هر جمله‌ی شخصی و بی‌اهمیتی که می‌گم احساس شرم شدیدی می‌کنم. نمی‌دونم قبلاً چه‌طوری انجامش می‌دادم و این‌قدر باور داشتم که حرف زدن از خودم حرف زدن از دیگریه و به درد می‌خوره و به‌راحتی انجامش می‌دادم.


هیچ وقت فکرشو نمی کردم عاشق ژانر Sci-fi بشم. ساینس فیکشنِ عزیزم 🫶🏻


بهترین ویژگی خانواده می تونست این باشه که حداقل بهت حس ناکافی بودن نده. ولی چه کنم که نشد.


بعد از فصل دوم Squid Game، شدیدا علاقه مند شدم به این نوع سریال ها و تو این مدت کم این سریالا رو دیدم :
from , alice in Borderland , silo
حالا دارم می گردم ببینم بعد از سیلو چی ببینم که ژانر این مدلی داشته باشه 😁


جدی این ورزش یکی از نقطه قوت ‌هام و یکی از انرژی بخش ترین کارایی هست که تو زندگیم جدیش گرفتم. نمی خوام بگم برین ورزش کنین ولی می خوام اینو بگم که دنبال نقطه قوت زندگیتون بگردین حتما. یه چیزی باید توی زندگی داشته باشین که حتی وقتی تنها هستین و هیچ کس اطرافتون نیست، وقتی کسی حرفتون رو نمی فهمه و خودتون هم نمی دونین چطور باید بیانش کنید، بهش پناه ببرید.


مود من قبل از ورزش : 🤬
مود من بعد از ورزش : 😇


Репост из: طنین
بالاخره یه روزی میشه. بیخیالش نشو.


ببین چقدر باید بگذره تا آدم بفهمه از چه نوع خستگی بعد از هر فعالیتی خیلی خوشش میاد!
واسه من خستگی جسمی بعد از کلی کار جسمی خیلییی رضایت بخشه! اینجوری که هر روز که می رفتم سرکار، وقتی برمی گشتم له بودم اما راضی؟ اصلا! بعد که همون روز می رفتم باشگاه و بعدش پیاده روی و انجام دادن کارهای خونه، تازه یکم حس رضایت بهم دست میداد.
امروزم از صبح رفتم برای فیزیوتراپی، بدو بدو برگشتم خونه رفتم دانشگاه امتحان بدم، بعد از اون دوباره دوییدم اومدم خونه که برم باشگاه. الانم از پیاده روی کوتاه برگشتم و نا ندارم. ولی راااضیم، راضی! 😁

مونده خستگی ذهنی امروز رو هم تکمیل کنم و تمام بشه پرونده امروز 🤲🏻


بنده از غار امتحاناتم اومدم بیرون و یکی دیگه مونده فقط.
دیگه بعد از این فقط کار و کار و کار 🫠


یادم افتاد چقدر از اون دورانی که بار اولم بود میرفتم فیزیوتراپی (برای کمرم) گذشته، رسما نزدیک به ۵ سال پیشه.
اون موقع کامل نکردم دوران درمان رو ولی خدا رو شکر تمرین ‌ها‌ رو کامل انجام دادم و کمرم خوب شد.
اما باز زانوم نمیتونم اینکار رو انجام بدم. واقعا مهمه که کامل مسیر درمانش رو طی کنم و پیش برم 🥹

Показано 20 последних публикаций.