Forward from: فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝مقاومت یا تسلیم
✅ژاپن در دو سال آخر جنگ جهانی دوم شکست بعد از شکست بود که متحمل میشد. در سال ۱۹۴۴، معلوم بود که شکست کامل را در پیش رو دارد. ولی هنوز امیدوار بودند که یکجایی بتوانند آمریکاییها را متوقف کنند.
✅در تابستان ۱۹۴۵، به حکومت شوروی متوسل شدند تا میانجی باشد و شرایط آبرودارتری را برای صلح فراهم کند. روسها هم ادای این را درآوردند که دارند تلاش میکنند. ولی حالا دیگر آمریکاییها، که بر آلمان پیروز شده بودند و بر پیروزی خود مطمئن بودند، هیچ شرط و شروطی را نمیپذیرفتند و خواستار تسلیم بلاشرط ژاپن بودند. در ماههای آخر، ژاپنیها فقط خواستار این تضمین آمریکا بودند که با امپراتور کاری نخواهند داشت. ولی آمریکاییها حتی این را هم قبول نکردند. در آخر، بعد از اینکه توکیو با بمبهای متعارف تقریبا با خاک یکسان شد، وقتی دو بمب اتمی بر دو شهر ژاپن افتاد، وقتی شوروی از ادا دست برداشت و مستقیماً به نیروهای ژاپنی در منچوری حمله کرد، امپراتور تسلیم بلاشرط را پذیرفت. آنقدر این تسلیم بر افسران ژاپنی گران آمد که ۵۰۰۰ تن از آنها خودکشی کردند. آمریکا ژاپن را اشغال کرد، و اگرچه تضمینی نداده بود، اجازه داد که امپراتوری حفظ شود!
✅در آن سوی عالم، هیتلر تا لحظه آخر تسلیم شدن را نپذیرفت. دو سال قبل از پایان جنگ، بر همگان آشکار بود که هیتلر شانسی ندارد. ولی او نپذیرفت. تا لحظه آخر مقاومت کرد، و موجب شد که تعداد زیادی آلمانی بمیرند، شهرهای آلمان نابود شوند، آلمان به دو تکه تقسیم شود (و یک تکه جزو نظام سرخ کمونیستی شود). به علاوه، سرزمینهای زیادی که برای قرنها آلمانیزبان بود کلا از آلمانیزبانها و زبان آلمانی زدوده شود (پروس شرقی). این آخری یکی از بزرگترین پاکسازیهای نژادی بود که بعد از جنگ جهانی اتفاق افتاد، ولی کسی درباره آن صحبتی نمیکند!
✅مهم نیست ما چه چیزی را عادلانه و چه چیزی را ظالمانه بدانیم. اگر ابلهانه عمل کنیم چوب خواهیم خورد! همین!
@jenabegav
@MostafaTajzadeh
✅ژاپن در دو سال آخر جنگ جهانی دوم شکست بعد از شکست بود که متحمل میشد. در سال ۱۹۴۴، معلوم بود که شکست کامل را در پیش رو دارد. ولی هنوز امیدوار بودند که یکجایی بتوانند آمریکاییها را متوقف کنند.
✅در تابستان ۱۹۴۵، به حکومت شوروی متوسل شدند تا میانجی باشد و شرایط آبرودارتری را برای صلح فراهم کند. روسها هم ادای این را درآوردند که دارند تلاش میکنند. ولی حالا دیگر آمریکاییها، که بر آلمان پیروز شده بودند و بر پیروزی خود مطمئن بودند، هیچ شرط و شروطی را نمیپذیرفتند و خواستار تسلیم بلاشرط ژاپن بودند. در ماههای آخر، ژاپنیها فقط خواستار این تضمین آمریکا بودند که با امپراتور کاری نخواهند داشت. ولی آمریکاییها حتی این را هم قبول نکردند. در آخر، بعد از اینکه توکیو با بمبهای متعارف تقریبا با خاک یکسان شد، وقتی دو بمب اتمی بر دو شهر ژاپن افتاد، وقتی شوروی از ادا دست برداشت و مستقیماً به نیروهای ژاپنی در منچوری حمله کرد، امپراتور تسلیم بلاشرط را پذیرفت. آنقدر این تسلیم بر افسران ژاپنی گران آمد که ۵۰۰۰ تن از آنها خودکشی کردند. آمریکا ژاپن را اشغال کرد، و اگرچه تضمینی نداده بود، اجازه داد که امپراتوری حفظ شود!
✅در آن سوی عالم، هیتلر تا لحظه آخر تسلیم شدن را نپذیرفت. دو سال قبل از پایان جنگ، بر همگان آشکار بود که هیتلر شانسی ندارد. ولی او نپذیرفت. تا لحظه آخر مقاومت کرد، و موجب شد که تعداد زیادی آلمانی بمیرند، شهرهای آلمان نابود شوند، آلمان به دو تکه تقسیم شود (و یک تکه جزو نظام سرخ کمونیستی شود). به علاوه، سرزمینهای زیادی که برای قرنها آلمانیزبان بود کلا از آلمانیزبانها و زبان آلمانی زدوده شود (پروس شرقی). این آخری یکی از بزرگترین پاکسازیهای نژادی بود که بعد از جنگ جهانی اتفاق افتاد، ولی کسی درباره آن صحبتی نمیکند!
✅مهم نیست ما چه چیزی را عادلانه و چه چیزی را ظالمانه بدانیم. اگر ابلهانه عمل کنیم چوب خواهیم خورد! همین!
@jenabegav
@MostafaTajzadeh