#پارت487
- زنِ من گوه خورده با شوهرش لب به مشروب زده!
حال خرابم دست خودم نیست. پق خنده را می زنم، بی توجه به چشمان خون افتاده اش.
- وای. جناب ارس خان جوک سال گفتن! چیه؟ به غیرتت برخورد؟
حق گفته اند که مستی و راستی! فراموش کرده ام که ارس تهرانی بزرگ جلویم ایستاده و دارم زبان درازی میکنم.
- زبونتو قیچی کن آرام . بخدا قسم زر مفت بزنی نگاه نمیکنم که مستی! میفتم به جونت، کسی هم نمیتونه نجاتت بده!
باز هم میخندم. این بار قهقهه می زنم و با لودگی و تلو تلو خوران می گویم:
- اوه اوه. جناب همسر جان سگ میشود! اخی، میخوای منو بخوری؟
پایم به میز گیر میکند و قبل از اینکه با سر زمین بخورم، بازویم را میگیرد و با نگرانی میغرد:
- آروم ! چشمات جلو پاتو نمی بینن؟
می خندم. یقه اش را می چسبم و میان خنده به گریه می افتم.
- لعنتی، من پدر او نوید ناکس رو درمیارم. زن منو برده کدوم جهنم دره؟ د بی شرف چرا انقدر خوردی که حالت دست خودت نباشه؟
موهایم را کنار می زند و خشمش را کنار می گذارد:
- عمرم. منو ببین! عزیز دل ارس ، بریم یه دوش آب سرد بگیر، بعد برات قهوه درست کنم. حالت جا بیاد. هان؟
گوش هایم دارند اشتباه می شنوند. او از من متنفر است. بعید میدانم قربان صدقه ام برود.
- ولم کن... ولم کن به من دست نزن. امشب من مال یکی دیگه شدم! تو نباید بهم دست بزنی....
دست می گذارم روی غیرت شوهر صوری ام. رگ هایش دارند پاره میشوند. مستی عقلم را زایل کرده.
https://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdk❌❌❌
- چه زری زدی؟
صدای آرامَش، آرامشِ قبل از طوفان است.
سکوتم وحشی اش می کند. با خشم و بهت، به نفس نفس می افتد و محکم تکانم می دهد:
- چه گوهی خوردی آرام ؟ چه غلطی کردی؟
- با... با... نوید خوابیدم.
بیچاره نوید ، بیچاره نوید که دارد به پای نقشه احمقانه من میسوزد.
یه طرف صورتم می سوزد. سیلی اش درد دارد، اما بغضی که به صدایش وصل شده قلبم را بیشتر به درد می آورد.
- می کشمتون. آتیشتون می زنم... با رفیقم کثافت؟ تو زن منی... زن منی بیشعور...
صدایش می لرزد. زل میزنم توی چشمانش. بگذار درد بکشد. من با شنیدن خبر قرار گذاشتنش با یک زن، مگر مردم؟
- می کشمت اگه دختر نباشی آرام ... به خداوندی خدا آتیشت می زنم...
مرا کشان کشان به سمت اتاق میبرد...
امشب قرار است بعد از مدتها وصال رخ دهد.
روی تخت پرتم میکند وسگک کمربندش را...
https://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkاَرس تهرانی بزرگترین مافیای داروی ایران... هیچ نقطه ضعفی توی دنیای اون نباید وجود داشته باشه ، اما وقتی دخترک کوچولوی بزرگ ترین رقیبش پا پیچش میشه؛ یک شب در مقابل دلبری های اون کوچولو عنان از کف میده و تن کوچولوش رو میدره ، حالا اون دختر جزو دارایی های اَرس تهرانیِ بزرگه و در آوردنش از چنگال ارس تهرانی زور فیل میخواد ...
امان از وقتایی که آرامش کوچولوش دلبری میکنه و طاقت تهرانی بزرگ رو سر میاره...🥹😱👙🫀
https://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkhttps://t.me/+4_t1_WsCJy9lZDdkمحشره رمانش 💯💯💯
#پیشنهاد_مخصوص_ادمین 💚❌