پایان پیشرفت؟
این عنوان یادداشتی است از جوزف استیگلیتز؛ اقتصاددان برندۀ نوبل، دربارۀ نگرانی از بازگشت ترامپ به قدرت که اخیراً در
پروجکت سندیکیت منتشر شده است. بخشهایی از یادداشت را در ادامه میخوانید:
۳۵ سال پیش، جهان با فروپاشی کمونیسم تحولی دورانی را تجربه کرد. فوکویاما این لحظه را «پایان تاریخ» نامید و پیشبینی کرد که همۀ جوامع در نهایت بهسوی لیبرالدموکراسی و اقتصاد بازار همگرا میشوند. امروزه اشتباهبودن آن پیشبینی تقریباً کلیشهای شده است. با بازگشت ترامپ شاید باید دوران کنونی را دورۀ «پایان پیشرفت» بنامیم.
متفکران روشنگری از ۲۵۰ سال پیش دریافتند که آزمایشهای علمی میتواند به مردم در درک طبیعت و ایجاد فناوریهای جدید کمک کند و علوم اجتماعی میتواند هماهنگی بیشتری را برای بهبود شرایط برای همۀ اعضای جامعه فراهم کند. چنین تلاشهایی مستلزم حاکمیت قانون بود تا احترامِ به حقیقت بر واپسگرایی غلبه کند. امروز یکی از آزاردهندهترین ویژگیهای جنبش «عظمت دوبارۀ آمریکا»، رد کامل این ارزشها است.
آیا پیشرفت میتواند ادامه یابد؟ آیا واقعاً میتوان انتظار داشت که الیگارشی جدید آمریکا پیشرفتهای پایدار و مشترک را راهبری کند؟ آنهایی که اکنون به قدرت رسیدهاند، صرفاً بهدنبال ثروت هستند و هیچ ملاحظهای نسبت به انباشت آن از طریق استثمار و رانتخواری ندارند. آنها پیشتر نبوغ خود را در استفاده از قدرت بازار و استفاده از رسانهها و پلتفرمهای فناوری برای پیشبرد منافع خصوصی خود از طریق دستکاری گستردۀ اطلاعات نشان دادهاند!
آنچه فساد به سبک آمریکایی امروزی را متمایز میکند، مقیاس و بیشرمی آن است. الیگارشهای آمریکایی میتوانند در روز روشن صدها میلیون دلار به کمپین انتخاباتی یک سیاستمدار در ازای منافعشان کمک کنند. وام ۴۶۵ میلیون دلاری بلاعوضی که تسلا ۱۵ سال پیش از دولت اوباما دریافت کرد، در مقایسه با آنچه در حال سقوط است بسیار ناچیز به نظر میرسد.
اگرچه ایالات متحده برای مدت طولانی در پیشبرد علم و فناوری در جهان پیشتاز بوده، اما تداوم آن در دورۀ ترامپ دشوار به نظر میرسد. من سه حالت را محتمل میدانم. ۱. آمریکا در نهایت با مشکلات عمیق خود کنار میآید، جنبش «بازگشت عظمت آمریکا» را پس میزند و به ارزشهای روشنگری متعهد میماند. ۲. آمریکا و چین بهترتیب به مسیر سرمایهداری الیگارشی و سرمایهداری اقتدارگرای دولتی ادامه میدهند و بقیۀ جهان عقب میمانند. ۳. آمریکا و چین در مسیر خود باقی میمانند، اما اروپا پرچم سرمایهداری مترقی و سوسیالدموکراسی را بهدست میگیرد.
متأسفانه، سناریوی دوم محتملترین است، به این معنی که باید در نظر بگیریم که کمبودهای روبهرشد آمریکا تا کی قابل کنترل خواهد بود. چین مزایای زیادی در زمینۀ توسعۀ فناوری و هوش مصنوعی، بازار بزرگ، عرضۀ گستردۀ مهندسان، و تعهد به برنامهریزی بلندمدت و جامع دارد. علاوهبراین، دیپلماسی چین در مقابل کشورهای غیرغربی بسیار موفقتر از آمریکا بوده است. اما نه چین و نه آمریکای ترامپی به ارزشهایی که از اواخر قرن هجدهم باعث پیشرفت شدهاند متعهد نیستند.
امروزه بشریت با چالشهای وجودی درگیر است. پیشرفت تکنولوژی به ما ابزاری برای نابودی خودمان داده است و بهترین راه برای جلوگیری از آن قوانین بینالمللی است. علاوه بر تهدیدات ناشی از تغییر اقلیم و بیماریهای همه گیر، اکنون باید نگران هوش مصنوعی تنظیمناپذیر هم باشیم.
برخی بر این باورند که گرچه ممکن است توقفی در پیشرفت ایجاد شود، اما سرمایهگذاریهای پیشین در علوم پایه همچنان بازدهی بالایی خواهد داشت. و ممکن است اضافه کنند که هر دیکتاتوری در نهایت به پایان میرسد و تاریخ به پیش میرود. یک قرن پیش فاشیسم جهان را فرا گرفت. اما این منجر به موجی از دموکراسیسازی شد، با استعمارزدایی و جنبشهای حقوق مدنی در مقابله با تبعیض نژادی، قومی، و جنسیتی.
مشکل این است که آن جنبشهای موفق فقط تا همین جا پیش رفتند و زمان به نفع ما نیست. تغییرات اقلیمی منتظر نخواهند ماند. آیا آمریکاییها از پیشرفت مستمر در قالب رفاه مشترک مبتنیبر آموزش، بهداشت، ایمنی، جامعه و محیطی پاک برخوردار خواهند بود؟ من شک دارم. و آیا پایان پیشرفت در آمریکا اثرات منفی در سطح جهانی خواهد داشت؟ تقریباً مطمئناً.
هنوز زود است که بدانیم پیامدهای کامل ریاستجمهوری دوم ترامپ چه خواهد بود. بله، تاریخ جلو میرود، اما ممکن است در مسیر پیشرفت نباشد!
@omidi_reza