Postlar filtri


می‌خواستم که دشمن هم باشیم
پس از چه روی
چمنزاری پُرگل و
آسمانی پُرستاره
پیشکشم کردی
و همه این نفرین زیبایی‌ات را
به من بخشیدی؟
نوازش‌های خوفناک تو
فریبکارتر از فجرِ شمال است
هوش‌رباتر از بادهٔ زرین و
کوتاه‌تر از عشق یک کولی.
سرخوشیِ شومی بود
پایمال‌کردن مقدسات مکتوم
و این شهوتِ جانکاهِ همچون افسنتین
لذتی هولناک بوده‌است
قلب مرا.

آلکساندر بلوک، بندی از به الههٔ خودم، ۱۹۱۲


این خوف‌تره


برقا میره، شب جالب‌تر میشه




قراردادهای فیلم هنری عبارت‌اند از یک مشت روش‌ها و عادات صوری نظیر غیبت ستارگان (یا دستمزدهای ویژه ستارگان)، تولید در بیرون از نظام هالیوود، عموماً به زبانی غیرانگلیسی - که پخش‌کنندگان از آن‌ها به‌عنوان مشخصات کالای خود استفاده می‌کنند تا منتقدین را به تحسین آن به‌عنوان یک «قربانی» ترغیب کنند. اما از میان قراردادهای غیر صوری و درونیِ فیلم هنری باید به علاقه و دلبستگی این نوع فیلم به امور ذهنی و روشنفکرانه اشاره کرد. فیلم هنری با خفه‌کردن عواطف نیرومند در زیر بارِ فضایی سنگین و گرفته، به اندیشه بال و پر می‌دهد و با استفاده از ابهام، نمادگرایی یا تنش‌های برطرف‌نشده، به نقد و تحلیل‌هایِ بعد از نمایش فیلم دامن می‌زند.


سینما پارادیـزو dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
▪️سهراب شهیدثالث
ـــ دربارهٔ فیلم «یک اتفاق ساده» ــ 1352

ـــ اون بچه‌رو که داره کنار ریل راه میره‌رو با تله ابژکتیو گرفتم. در نتیجه به نظر می‌رسه بچه در جاده داره راه میره و درجا می‌زنه و در حقیقت این درجا زدن تمام زندگیشه. حالا اینجوریه و بعدا هم همینطور خواهد بود. در حالت ایستاده داره راه میره به یک طرفی که خودش هم نمی‌دونه کدوم طرفه و به نظر من در بزرگیش هم همینطور خواهد شد. بچگی‌ای که بچگی نیست و به پیری هم میفته، چیز وحشتناکیه. غم‌انگیزه. و با اینجور بچگی، مقداری از وجود و روح رشد نمی‌کنه و به همین خاطر هم بچه‌هایی که زود پیر می‌شن ممکنه یا نابغه بشن یا آدم‌های خیلی معمولی از آب دربیان یا خودکشی کنن.

🎥 @CinemaParadisooo


نظرباز dan repost
۱ - کتاب‌ها و روسپی‌ها را می‌توان به بستر برد.

۲- کتاب‌ها و روسپی‌ها زمان را در هم می‌بافند بر شب مانند روز و بر روز مانند شب حکم می‌کنند.

۳- نه کتاب‌ها برای دقیقه‌ها ارزش قائلند و نه روسپی‌ها. اما آشنایی نزدیک‌تر با آن‌ها نشان می‌دهد در واقع چقدر عجول‌اند. همین که توجه‌مان به آن‌ها معطوف شود شروع به شمردن دقیقه‌ها می‌کنند.

۴- کتاب‌ها و روسپی‌ها همواره در عشقی ناکامیاب نسبت به یکدیگر به سر برده‌اند.




فیلم هنری. این اندیشهٔ آوانگارد، اندیشه‌ای خام و ابتدایی است. هیچ‌کس در خلأ نمی‌نویسد. پس از هزارها سال داستانگویی، هیچ داستانی آن‌قدر متفاوت و تازه نیست که هیچ شباهتی به هر آنچه تاکنون نوشته شده نداشته باشد. فیلم هنری در واقع به یک ژانر سنتی تبدیل شده و به دو زیر ژانر قابل تقسیم است: مینیمالیسم و ضد‌ساختار، که هر یک قراردادهای فُرمی خاص خود را در زمینهٔ ساختار و جهان‌شناسی دارند.

رابرت مک‌کی


قدرت قدم زدن شبانه رو دست کم نگیر




مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق




بوی تو می‌دهد آغوش خالی‌ام
ای واقعیت عشق خیالی‌ام

مست توام که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالی‌ام

بعد از تو بی‌خبرم از خودم بگو
این روز‌ها چه شدم در چه حالی‌ام

روزی یقین تو بودم، ولی گذشت
امروز فاجعه‌ای احتمالی‌ام

شعرم شکفتن بارانی تو بود
حالا فقط خبر خشکسالی‌ام

بی هیچ دلهره حال مرا بپرس
روزی که من جسدی این حوالی‌ام

افشین یداللهی


🎬 The Turin Horse

©️ The Potato Eaters
Artist: Vincent van Gogh
Year: 1885


بعضی وقتا آدما جایی هستن که
دیگه نمیتونن حرف بزنن؛
مثلا چند وجب زیر خاک.
(Double Indemnity)

ارنست همینگوی در جایی نوشته “دنیا جای زیباییه و ارزش مبارزه رو داره”، من با قسمت دومش موافقم.
(Seven)

آدم هایی که تو خونه ی شیشه ای زندگی میکنند، نباید سنگ پرت کنند!
(Legend)

- پدر چرا هرگز منو به کلیسا نبردی؟

+ برای اینکه میخوام توی سختی‌ها روی پاهات بایستی، نه زانوهات!
(Boys in The Hood)


ایراد اصلی بسیاری از دیالوگ‌ها هم، که معمولا با عنوان "دیالوگ‌های ماندگار" هرجایی نقل می‌شوند، دقیقا همین است. قصد از بیان آن‌ها صرفا تحت تأثیر قرار دادن مخاطب است و معمولا به طور غیرطبیعی از آن‌ها استفاده می‌شود و به پیشبرد داستان کمکی نمی‌کنند.


منظورتان از خیلی ادیبانه چیست؟ چه چیزهایی را حذف می‌کنید؟

سیمنون: صفات، قیود و کلاً هر کلمه‌ای را که قصد از آن صرفاً تحت تأثیر قرار دادن خواننده است و بس. هر جمله‌ای که به خاطر خودش آمده. جمله‌ی زیبایی نوشته‌ای بسیار خوب حذفش کن! هر وقت در رمان‌هایم به این جور جملات بر می‌خورم، بی‌درنگ حذفشان می‌کنم.





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.