Aasoo - آسو dan repost
روایت رنج و مقاومت: ادبیات سوریه چگونه جهان را مخاطب قرار داد؟🔻
✍ به قدرت رسیدن حزب بعث در سال ۱۹۶۳ با کودتایی که حکومت آن را انقلاب ۸ آذار میخواند، تأثیر عمیقی بر زندگی فرهنگی سوریه گذاشت. نویسندگان، منتقدان و ناشران به شبکههای فرهنگی دولت وابسته شدند و از آن به بعد نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و اتحادیهی نویسندگان عرب بخش عمدهای از محتوای تولیدات ادبی را تعیین میکردند. در نتیجه، نویسندگان اغلب به شکلهای ظریفتری از انتقاد متوسل میشدند و اعتراضات خود را در داستانهای نمادین یا استعاری بیان میکردند. با روی کار آمدن رژیم اسد در سال ۱۹۷۰، از شهروندان انتظار میرفت که روایت رسمی ۸ آذار را بپذیرند و برای دههها خودکامگیِ شکستناپذیر خاندان اسد، ادبیات سوریه را شکل داد. هنرمندان سوری اما محدودیتها را با خلاقیتهای زیباییشناختی شکستند و با تکیه بر استعاره و رمز، فضاهایی ایجاد کردند که در آن تا حدی تنوع و رقابت وجود داشت. آنها موفق به ایجاد فضای نسبتاً مقاومی در برابر سرکوب شدند.
✍ با آغاز خیزش مردم سوریه، سمر یزبک، رماننویس سوری، به سراسر سوریه سفر کرد. او از نزدیک شاهد آغاز قیام مردم بود و در انواع گوناگونی از فعالیتهای عمومی و جنبشهای اجتماعیِ نوپا مشارکتِ فعال داشت. در این دوره، او دفتر خاطراتی شامل تأملات و مشاهداتِ شخصیِ خود نوشت. شهادتهایی که او جمعآوری کرد در کتاب زنی در آتش متقابل: خاطرات انقلاب سوریه منتشر شد. نظرات صریح یزبک بهسرعت خشم رژیم را برانگیخت. با این حال، او به لطف همدلی و مهارت روزنامهنگاری، شهادتهایی شفاهی از مردم عادی سوریه را گردآوری کرد که مملو از امید، نشاط و شرح جنایتهای وحشتناک است و تصویری منحصربهفرد از قیام سوریه ارائه میدهد. این کتاب گواهی متواضعانه و مؤثر بر قدرت و تعهد سوریهای گمنامِ بیشماری است که برای آزادی خود متحد شدند. یادداشتهای روزانه و الهامبخشِ او جهانیان را دعوت کرد تا به مصیبتهای سوریه نگاهی دوباره بیندازند. با این کتاب، یزبک به یک «نویسندهی شاهد» تبدیل شد، نویسندهای که برای نشان دادن چهرهی انسانی رنج، دربارهی جنایتها مینویسد.
✍ دیمه ونوس، رماننویس سوری، ترس از دیکتاتوری و ترس از ترس را به موضوع اصلی رمان هراسیدگان تبدیل کرد. کتاب او زندگیِ زن جوانی را در دمشق در طول جنگ داخلی سوریه توصیف میکند، زنی که دستنوشتهای از عاشق سابق خود را که به آلمان فرار کرده است دریافت میکند. او در مصاحبهای گفته است: «انقلاب دیوار ترس را شکست، هرچند آن را کاملاً ویران نکرد. ترس از همه چیز بود ــ رژیم، قدرت، ارتش و حتی مردم. مردم از یکدیگر میترسیدند و به هم بدگمان بودند. انقلابنه تنها علیه رژیم، بلکه علیه هر چیزی بود که ترس ایجاد کند. من با ترس بزرگ شدم و نسلِ من نسلی ترسو بود. نسلِ من خاطراتی از قتل عام حمص دارد که در آن حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر کشته یا مفقود شدند. بعضی هنوز مفقود ماندهاند و خانوادههایشان همچنان به دنبال آنها هستند.»
@NashrAasoo 💭
✍ به قدرت رسیدن حزب بعث در سال ۱۹۶۳ با کودتایی که حکومت آن را انقلاب ۸ آذار میخواند، تأثیر عمیقی بر زندگی فرهنگی سوریه گذاشت. نویسندگان، منتقدان و ناشران به شبکههای فرهنگی دولت وابسته شدند و از آن به بعد نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و اتحادیهی نویسندگان عرب بخش عمدهای از محتوای تولیدات ادبی را تعیین میکردند. در نتیجه، نویسندگان اغلب به شکلهای ظریفتری از انتقاد متوسل میشدند و اعتراضات خود را در داستانهای نمادین یا استعاری بیان میکردند. با روی کار آمدن رژیم اسد در سال ۱۹۷۰، از شهروندان انتظار میرفت که روایت رسمی ۸ آذار را بپذیرند و برای دههها خودکامگیِ شکستناپذیر خاندان اسد، ادبیات سوریه را شکل داد. هنرمندان سوری اما محدودیتها را با خلاقیتهای زیباییشناختی شکستند و با تکیه بر استعاره و رمز، فضاهایی ایجاد کردند که در آن تا حدی تنوع و رقابت وجود داشت. آنها موفق به ایجاد فضای نسبتاً مقاومی در برابر سرکوب شدند.
✍ با آغاز خیزش مردم سوریه، سمر یزبک، رماننویس سوری، به سراسر سوریه سفر کرد. او از نزدیک شاهد آغاز قیام مردم بود و در انواع گوناگونی از فعالیتهای عمومی و جنبشهای اجتماعیِ نوپا مشارکتِ فعال داشت. در این دوره، او دفتر خاطراتی شامل تأملات و مشاهداتِ شخصیِ خود نوشت. شهادتهایی که او جمعآوری کرد در کتاب زنی در آتش متقابل: خاطرات انقلاب سوریه منتشر شد. نظرات صریح یزبک بهسرعت خشم رژیم را برانگیخت. با این حال، او به لطف همدلی و مهارت روزنامهنگاری، شهادتهایی شفاهی از مردم عادی سوریه را گردآوری کرد که مملو از امید، نشاط و شرح جنایتهای وحشتناک است و تصویری منحصربهفرد از قیام سوریه ارائه میدهد. این کتاب گواهی متواضعانه و مؤثر بر قدرت و تعهد سوریهای گمنامِ بیشماری است که برای آزادی خود متحد شدند. یادداشتهای روزانه و الهامبخشِ او جهانیان را دعوت کرد تا به مصیبتهای سوریه نگاهی دوباره بیندازند. با این کتاب، یزبک به یک «نویسندهی شاهد» تبدیل شد، نویسندهای که برای نشان دادن چهرهی انسانی رنج، دربارهی جنایتها مینویسد.
✍ دیمه ونوس، رماننویس سوری، ترس از دیکتاتوری و ترس از ترس را به موضوع اصلی رمان هراسیدگان تبدیل کرد. کتاب او زندگیِ زن جوانی را در دمشق در طول جنگ داخلی سوریه توصیف میکند، زنی که دستنوشتهای از عاشق سابق خود را که به آلمان فرار کرده است دریافت میکند. او در مصاحبهای گفته است: «انقلاب دیوار ترس را شکست، هرچند آن را کاملاً ویران نکرد. ترس از همه چیز بود ــ رژیم، قدرت، ارتش و حتی مردم. مردم از یکدیگر میترسیدند و به هم بدگمان بودند. انقلابنه تنها علیه رژیم، بلکه علیه هر چیزی بود که ترس ایجاد کند. من با ترس بزرگ شدم و نسلِ من نسلی ترسو بود. نسلِ من خاطراتی از قتل عام حمص دارد که در آن حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر کشته یا مفقود شدند. بعضی هنوز مفقود ماندهاند و خانوادههایشان همچنان به دنبال آنها هستند.»
@NashrAasoo 💭