نقد dan repost
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ از کمیت تا کیفیت
29 دسامبر 2024
مصاحبه با یانیس واروفاکیس
ترجمهی: ماریه نوری
📝 این مطلب ترجمهای است از مصاحبهی مجلهی نیولفت ریویو (۲۰ نوامبر ۲۰۲۴) با یانیس واروفاکیس دربارهی کتاب «تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایهداری را نابود کرد».
🔸 تکنوفئودالیسم تحلیلی پسامارکسیستی از یک نظام پساسرمایهدارانه نیست. بلکه تحلیلی است کاملاً مارکسیستی از نحوهی کارکرد سرمایهی معاصر، که میکوشد توضیح دهد چرا این نظام دستخوش جهشی بنیادی شده است. البته، در طول قرنهای گذشته، ماهیت سرمایهی پایا از چوبهای ماهیگیری و ابزارهای ساده به ماشینآلات صنعتی پیچیده تغيير و تطور یافته است، اما همهی آنها یک ویژگی اساسی مشترک داشتند: آنها بهعنوان وسیلهی تولید ساخته میشدند. اکنون، ما کالاهای سرمایهای داریم که نه برای تولیدکردنْ بلکه برای دستکاری رفتار ساخته شدهاند. این امر از طریق یک فرآیند دیالکتیکی رخ میدهد که در آن شرکتهای بزرگ فناوری میلیاردها نفر را تحریک میکنند تا بدون دستمزد، و اغلب بدون آنکه حتی خودشان بدانند، ذخیرهی سرمایه ابریشان را دوباره پر کنند. اين نوع اساساً متفاوتی از مناسبات اجتماعي است.
🔸 این پدیده چگونه به وقوع پیوست؟ مانند هميشه از طريق تغييرات مداوم، تدريجي و کمّی در فناوری که در نقطهای خاص منجر به تغییر کیفی بزرگی شد. اين تغيير دو پيششرط داشت: نخستین پیششرطْ خصوصی کردن اینترنت، «مشترکات اینترنتی» اولیه، بود. زمانی فرا رسید که برای انجام تراکنشهای آنلاینْ نیاز به تائید هویت از طریق بانک یا پلتفرمی مانند گوگل یا فیسبوک پیدا شد. این شکل بسیار مهمی از حصارکشی بود که فضای سایبری را به بازار تبدیل کرد و هویتهای دیجیتال خصوصی جدیدی ایجاد کرد. پیششرط دیگرْ بحران مالی ۲۰۰۸ بود که برای مقابله با پیامدهای آن، دولتهای سرمایهداری ۳۵ تریلیون دلار بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳ چاپ کردند. این امر منجر به یک سیاست پولی انبساطی شد، بهگونهای که بانکهای مرکزی بهجای بخش خصوصیْ نیروی پیشبرنده یا محرک شدند. دولتها در سراسر غربْ سیاست ریاضت اقتصادی را نیز اعمال کردند که نهتنها مصرف بلکه سرمایهگذاری تولیدی را نیز کاهش داد. سرمایهگذاران در پاسخ به این اقدامْ شروع به خرید املاک و مستغلات کردند و پول خود را به سمت شرکتهای بزرگ فناوری سرازیر کردند؛ ازاینرو، این شرکتها، خودبهخود، به تنها بخشِ تبدیل سیل نقدینگی بانک مرکزی به کالاهای سرمایهای شدند. ارزش سهام این شرکتها چنان بالا رفت و متعاقباً صاحبانشان به چنان قدرتی برای تأثیر گذاشتن بر روی رفتار و استخراج رانت دست یافتند که عملکرد سنتی نظام سرمایهداری را مختل کردند. اتفاقی که کاملاً تصادفی رخ داد: نمونهای کلاسیک از پیامدهای ناخواسته، بدون قصد و پیشبینی قبلی حتی از سوی خود شرکتهای فناوری.
🔸 مارکس تشخیص داد که رانتخواهی میتواند محرک توسعه باشد، اما او همچنین با ریکاردو موافق بود که اگر رانت بهعنوان بخشی از کل درآمد از یک آستانهی مشخص فراتر رود، به عامل بازدارندهی رشد سرمایهداری تبدیل میشود. امروزه، رانتهای ابری بهقدری سرسامآور شدهاند که بهوضوح این اثر را دارند. در واقع، به جرأت میتوانم بگویم که اگر شرکتهای سهامی عام که از رانت ابری بهره میبرند را از بازار سهام خارج کنید، ارزش کل بازار بورس بهشدت سقوط خواهد کرد. در سطح اقتصاد خرد، توجه کنید که آمازون تا ۴۰ درصد از قیمت یک محصول فروختهشده در پلتفرم خود را تصاحب میکند. این مقدار تقریباً هیچگونه مازادی برای فروشنده باقی نمیگذارد که بتواند آن را دوباره سرمایهگذاری کند. و زمانی که چنین مقدار زیادی رانت از اقتصاد و از جریان چرخهای درآمد خارج میشود، بخش سرمایهداری دچار بحران شده و بهطور فزایندهای تحت سلطه بخش رانت ابری قرار میگیرد. موضوع این نیست که بخش سرمایهداری دیگر وجود ندارد؛ مسئله اساسی این است که همچنان مسئول تمام ارزش اضافیای است که طبق نظریهی کار پایهی ارزش در اقتصاد تولید میشود. اما این بخش در مقایسه با این رشد انگلی که چنان عظیم شده است که، همانطور که گفتم، کمیت به کیفیت تبدیل شده و کل نظام دگرگون شده، نسبتاً کوچک است…
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4uA
#یانیس_واروفاکیس #ماریه_نوری #تکنوفئودالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ از کمیت تا کیفیت
29 دسامبر 2024
مصاحبه با یانیس واروفاکیس
ترجمهی: ماریه نوری
📝 این مطلب ترجمهای است از مصاحبهی مجلهی نیولفت ریویو (۲۰ نوامبر ۲۰۲۴) با یانیس واروفاکیس دربارهی کتاب «تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایهداری را نابود کرد».
🔸 تکنوفئودالیسم تحلیلی پسامارکسیستی از یک نظام پساسرمایهدارانه نیست. بلکه تحلیلی است کاملاً مارکسیستی از نحوهی کارکرد سرمایهی معاصر، که میکوشد توضیح دهد چرا این نظام دستخوش جهشی بنیادی شده است. البته، در طول قرنهای گذشته، ماهیت سرمایهی پایا از چوبهای ماهیگیری و ابزارهای ساده به ماشینآلات صنعتی پیچیده تغيير و تطور یافته است، اما همهی آنها یک ویژگی اساسی مشترک داشتند: آنها بهعنوان وسیلهی تولید ساخته میشدند. اکنون، ما کالاهای سرمایهای داریم که نه برای تولیدکردنْ بلکه برای دستکاری رفتار ساخته شدهاند. این امر از طریق یک فرآیند دیالکتیکی رخ میدهد که در آن شرکتهای بزرگ فناوری میلیاردها نفر را تحریک میکنند تا بدون دستمزد، و اغلب بدون آنکه حتی خودشان بدانند، ذخیرهی سرمایه ابریشان را دوباره پر کنند. اين نوع اساساً متفاوتی از مناسبات اجتماعي است.
🔸 این پدیده چگونه به وقوع پیوست؟ مانند هميشه از طريق تغييرات مداوم، تدريجي و کمّی در فناوری که در نقطهای خاص منجر به تغییر کیفی بزرگی شد. اين تغيير دو پيششرط داشت: نخستین پیششرطْ خصوصی کردن اینترنت، «مشترکات اینترنتی» اولیه، بود. زمانی فرا رسید که برای انجام تراکنشهای آنلاینْ نیاز به تائید هویت از طریق بانک یا پلتفرمی مانند گوگل یا فیسبوک پیدا شد. این شکل بسیار مهمی از حصارکشی بود که فضای سایبری را به بازار تبدیل کرد و هویتهای دیجیتال خصوصی جدیدی ایجاد کرد. پیششرط دیگرْ بحران مالی ۲۰۰۸ بود که برای مقابله با پیامدهای آن، دولتهای سرمایهداری ۳۵ تریلیون دلار بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳ چاپ کردند. این امر منجر به یک سیاست پولی انبساطی شد، بهگونهای که بانکهای مرکزی بهجای بخش خصوصیْ نیروی پیشبرنده یا محرک شدند. دولتها در سراسر غربْ سیاست ریاضت اقتصادی را نیز اعمال کردند که نهتنها مصرف بلکه سرمایهگذاری تولیدی را نیز کاهش داد. سرمایهگذاران در پاسخ به این اقدامْ شروع به خرید املاک و مستغلات کردند و پول خود را به سمت شرکتهای بزرگ فناوری سرازیر کردند؛ ازاینرو، این شرکتها، خودبهخود، به تنها بخشِ تبدیل سیل نقدینگی بانک مرکزی به کالاهای سرمایهای شدند. ارزش سهام این شرکتها چنان بالا رفت و متعاقباً صاحبانشان به چنان قدرتی برای تأثیر گذاشتن بر روی رفتار و استخراج رانت دست یافتند که عملکرد سنتی نظام سرمایهداری را مختل کردند. اتفاقی که کاملاً تصادفی رخ داد: نمونهای کلاسیک از پیامدهای ناخواسته، بدون قصد و پیشبینی قبلی حتی از سوی خود شرکتهای فناوری.
🔸 مارکس تشخیص داد که رانتخواهی میتواند محرک توسعه باشد، اما او همچنین با ریکاردو موافق بود که اگر رانت بهعنوان بخشی از کل درآمد از یک آستانهی مشخص فراتر رود، به عامل بازدارندهی رشد سرمایهداری تبدیل میشود. امروزه، رانتهای ابری بهقدری سرسامآور شدهاند که بهوضوح این اثر را دارند. در واقع، به جرأت میتوانم بگویم که اگر شرکتهای سهامی عام که از رانت ابری بهره میبرند را از بازار سهام خارج کنید، ارزش کل بازار بورس بهشدت سقوط خواهد کرد. در سطح اقتصاد خرد، توجه کنید که آمازون تا ۴۰ درصد از قیمت یک محصول فروختهشده در پلتفرم خود را تصاحب میکند. این مقدار تقریباً هیچگونه مازادی برای فروشنده باقی نمیگذارد که بتواند آن را دوباره سرمایهگذاری کند. و زمانی که چنین مقدار زیادی رانت از اقتصاد و از جریان چرخهای درآمد خارج میشود، بخش سرمایهداری دچار بحران شده و بهطور فزایندهای تحت سلطه بخش رانت ابری قرار میگیرد. موضوع این نیست که بخش سرمایهداری دیگر وجود ندارد؛ مسئله اساسی این است که همچنان مسئول تمام ارزش اضافیای است که طبق نظریهی کار پایهی ارزش در اقتصاد تولید میشود. اما این بخش در مقایسه با این رشد انگلی که چنان عظیم شده است که، همانطور که گفتم، کمیت به کیفیت تبدیل شده و کل نظام دگرگون شده، نسبتاً کوچک است…
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4uA
#یانیس_واروفاکیس #ماریه_نوری #تکنوفئودالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com