همکاری داشتیم که میگفت عزت و احترامِ هر آدمی، دست خودش است و بس!
میگفت بعدِ به دنیا آمدن پسرم، به غذا خوردن که افتاد، بهترین میوه و خوراکی ها را تهیه میکردم که بخورد و جان بگیرد و بعد هم، آن ته مانده ها و تفاله هاش را خودم میخوردم که حیف نشود مثلا، که اسراف نباشد!
خوب یا بد، به خودم که آمدم، دیدم این کارم شده عادت، شده روزمرگی!
و هیچ یادم نمیرود؛ یک بار که خانه ی آدم سرشناس و رودربایستی داری مهمان بودیم، پسرِ بچه سالم، میوه و خوراکی هایش را که نوش جان کرد، بر حسبِ عادت، پس مانده هایش را جمع کرد و آورد گذاشت وسطِ بشقاب من و گفت که این هم برای شما مامان! و نگاهِ حیرت زده ی من را که دید، با تعجب پرسید مگر همیشه همین کار را نمیکنیم در خانه؟ وَ مگر اضافیِ میوه هایمان را شما نمیخوری همیشه؟ و من چه جوابی داشتم بهش بدهم، جز شرمساری و پشیمانی و سکوت؟ هیچ!
همان جا بود که فهمیدم از ماست که بر ماست و اشتباهی هم اگر بوده، از جانبِ خودِ من بوده است، ولا غیر!
فهمیدم که اگر من برای خودم احترامی قائل نباشم، اگر که من به اندازه ی یک پرتقال خوردن و یک سیب پوست گرفتن، به خویشتن خودم احترام نگزارم، عزیزترینم هم ارزشی برای من قائل نخواهد شد، ولو اینکه جان و جوانی و زندگیم را به پایش گذاشته باشم!
میگفت آدمیزاد باید همانقدر که حواسش به عزیزانش هست، باید همانقدر که حال خوبِ اطرافیانش برایش مهم است، حواسش به خودش و حالِ خوبِ خودش باشد. باید هوای خودش را داشته باشد. باید خودش، احترام خودش را داشته باشد...
وگرنه کار که از کار بگذرد و
عزت و احترامش که از دست برود،
به خودش که بیاید،
میبیند تنهای تنهاست،
همه رفته اند،
هیچ کس برایش نمانده...
حتی خودش!
#طاهره_اباذری_هریس
🦋 | @TahereAbazariHerisi7
میگفت بعدِ به دنیا آمدن پسرم، به غذا خوردن که افتاد، بهترین میوه و خوراکی ها را تهیه میکردم که بخورد و جان بگیرد و بعد هم، آن ته مانده ها و تفاله هاش را خودم میخوردم که حیف نشود مثلا، که اسراف نباشد!
خوب یا بد، به خودم که آمدم، دیدم این کارم شده عادت، شده روزمرگی!
و هیچ یادم نمیرود؛ یک بار که خانه ی آدم سرشناس و رودربایستی داری مهمان بودیم، پسرِ بچه سالم، میوه و خوراکی هایش را که نوش جان کرد، بر حسبِ عادت، پس مانده هایش را جمع کرد و آورد گذاشت وسطِ بشقاب من و گفت که این هم برای شما مامان! و نگاهِ حیرت زده ی من را که دید، با تعجب پرسید مگر همیشه همین کار را نمیکنیم در خانه؟ وَ مگر اضافیِ میوه هایمان را شما نمیخوری همیشه؟ و من چه جوابی داشتم بهش بدهم، جز شرمساری و پشیمانی و سکوت؟ هیچ!
همان جا بود که فهمیدم از ماست که بر ماست و اشتباهی هم اگر بوده، از جانبِ خودِ من بوده است، ولا غیر!
فهمیدم که اگر من برای خودم احترامی قائل نباشم، اگر که من به اندازه ی یک پرتقال خوردن و یک سیب پوست گرفتن، به خویشتن خودم احترام نگزارم، عزیزترینم هم ارزشی برای من قائل نخواهد شد، ولو اینکه جان و جوانی و زندگیم را به پایش گذاشته باشم!
میگفت آدمیزاد باید همانقدر که حواسش به عزیزانش هست، باید همانقدر که حال خوبِ اطرافیانش برایش مهم است، حواسش به خودش و حالِ خوبِ خودش باشد. باید هوای خودش را داشته باشد. باید خودش، احترام خودش را داشته باشد...
وگرنه کار که از کار بگذرد و
عزت و احترامش که از دست برود،
به خودش که بیاید،
میبیند تنهای تنهاست،
همه رفته اند،
هیچ کس برایش نمانده...
حتی خودش!
#طاهره_اباذری_هریس
🦋 | @TahereAbazariHerisi7