از جان و دل اگر چه تو را دوست دارمت...
ناچار می روم، به خدا می سپارمت!
هرچند واقعیت تو سهم من نشد...
در خواب ها به سینه ی خود میفشارمت
شب ها کنار خاطره و جای خالیت...
اصلا تو بگو! چگونه عزیزم، نبارمت
فرهادوار گرچه نشد جان دهم ولی...
با تیشه روی هر غزلی می نگارمت
هرگز نشد که سهم دل ساده ام شوی
یک عمر گرچه ثروت خود می شمارت
گل می کُنی دوباره ولی در دلی جدید...
ای بذر امیدی که نمی شد بکارمت
#طاهره_اباذری_هریس
🦋 | @TahereAbazariHerisi7
ناچار می روم، به خدا می سپارمت!
هرچند واقعیت تو سهم من نشد...
در خواب ها به سینه ی خود میفشارمت
شب ها کنار خاطره و جای خالیت...
اصلا تو بگو! چگونه عزیزم، نبارمت
فرهادوار گرچه نشد جان دهم ولی...
با تیشه روی هر غزلی می نگارمت
هرگز نشد که سهم دل ساده ام شوی
یک عمر گرچه ثروت خود می شمارت
گل می کُنی دوباره ولی در دلی جدید...
ای بذر امیدی که نمی شد بکارمت
#طاهره_اباذری_هریس
🦋 | @TahereAbazariHerisi7