Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ dan repost
البته تنها یکی از هزاران مسئله به عنوان طرح اصلی فیلم درنظر گرفته شده است که از موارد خاص مورد علاقه ی روانشناسان نیز می باشد و آن تعریف شاتر آیلند از طبیعت و ماهیت سیستم بهداشت روانشناختی ما می باشد. با اینکه داستان فیلم در حدود نیم قرن پیش اتفاق می افتد، اما شاتر آیلند نگرانی های ناخوشایندی که مربوط به جامعه ی معاصر می باشد را مطرح می کند.
تسهیلات موجود در جزیره فراهم شده اند تا به عنوان حداقل تسهیلات درمانی که باید در یک موسسه ی اصلاحی وجود داشته باشد، به کار گرفته شوند. در بیشتر فیلم، این کارکنان بهداشت روان هستند که به نظر می رسد که حق کنترل این تسهیلات را دارند و می توانند از آنها استفاده کنند و نگهبانان و سرپرست هیچ اختیاری در این باره ندارند. روانپزشک اصلی دکتر کوئلی (بن کینگزلی)، یک رویکرد انسانی برای برخورد با ساکنان جزیره در پیش گرفته است و او بر این باور است که آنها بیمار هستند و زندانی نمی باشند. او در این باره می گوید:” من یک ایده ی رادیکالی دارم، به این صورت که اگر با یک بیمار با احترام رفتار کنید، به حرفهایش گوش بدهید، سعی کنید که او را درک کنید، مسلماً می توانید به آنچه که در رابطه با آن بیمار خواهانید، برسید”.
راشل سولاندو که یکی دیگر از شخصیت های کلیدی فیلم می باشد، به صورت کاملا ریلکس و آرامی در مورد سرنوشت ساکنان در آن موسسه توضیح می دهد :” همه افراد اطراف شما در این جزیره به جهان می گویند که شما دیوانه اید؛ و همه تلاش شما این است که در مقابل آن چه که دیگران به جهان می گویند، اعتراض کنید”. “زمانی که شما به عنوان یک دیوانه شناخته بشوید، هر کاری که انجام دهید، دیوانگی می باشد. نظرات منطقی نیز رد می شوند. ترس خالص، پارانویا ”
اکثر کسانی که مثل ما از متخصصان روانپزشکی هستند، می خواهند که با این چشم انداز کوئلی آشنا شوند و از طریق آن اکتشافات خود را انجام دهند. با این حال اگر ما نتوانیم نقش بالقوه ای در حرفه ی خود برای تبدیل شدن به عاملان کنترل جامعه داشته باشیم و فرصت ها و حتی الزام اخلاقی را به عنوان صدایی برای تغییر جامعه از دست بدهیم، احتمالا به طور ناخواسته شرایطی را ایجاد می کنیم که زنگ خطر را به صدا در می آورد. شناخت این امکان و هشدارهایی که از آن نشأت می گیرد، یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از آن است.
@spirit_and_life
تسهیلات موجود در جزیره فراهم شده اند تا به عنوان حداقل تسهیلات درمانی که باید در یک موسسه ی اصلاحی وجود داشته باشد، به کار گرفته شوند. در بیشتر فیلم، این کارکنان بهداشت روان هستند که به نظر می رسد که حق کنترل این تسهیلات را دارند و می توانند از آنها استفاده کنند و نگهبانان و سرپرست هیچ اختیاری در این باره ندارند. روانپزشک اصلی دکتر کوئلی (بن کینگزلی)، یک رویکرد انسانی برای برخورد با ساکنان جزیره در پیش گرفته است و او بر این باور است که آنها بیمار هستند و زندانی نمی باشند. او در این باره می گوید:” من یک ایده ی رادیکالی دارم، به این صورت که اگر با یک بیمار با احترام رفتار کنید، به حرفهایش گوش بدهید، سعی کنید که او را درک کنید، مسلماً می توانید به آنچه که در رابطه با آن بیمار خواهانید، برسید”.
راشل سولاندو که یکی دیگر از شخصیت های کلیدی فیلم می باشد، به صورت کاملا ریلکس و آرامی در مورد سرنوشت ساکنان در آن موسسه توضیح می دهد :” همه افراد اطراف شما در این جزیره به جهان می گویند که شما دیوانه اید؛ و همه تلاش شما این است که در مقابل آن چه که دیگران به جهان می گویند، اعتراض کنید”. “زمانی که شما به عنوان یک دیوانه شناخته بشوید، هر کاری که انجام دهید، دیوانگی می باشد. نظرات منطقی نیز رد می شوند. ترس خالص، پارانویا ”
اکثر کسانی که مثل ما از متخصصان روانپزشکی هستند، می خواهند که با این چشم انداز کوئلی آشنا شوند و از طریق آن اکتشافات خود را انجام دهند. با این حال اگر ما نتوانیم نقش بالقوه ای در حرفه ی خود برای تبدیل شدن به عاملان کنترل جامعه داشته باشیم و فرصت ها و حتی الزام اخلاقی را به عنوان صدایی برای تغییر جامعه از دست بدهیم، احتمالا به طور ناخواسته شرایطی را ایجاد می کنیم که زنگ خطر را به صدا در می آورد. شناخت این امکان و هشدارهایی که از آن نشأت می گیرد، یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از آن است.
@spirit_and_life