Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


ارتباط با ادمین:
@sprit_and_life_admin
لینک دونیشن (پرداخت کمک مالی)
http://zarinp.al/spirit_and_life
شماره کارت
6104 3375 2117 2054

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


اثرات مخرب زیستن با یک «مادر مرگ»

مادر مرگ اصطلاحی است که برای یک انرژی کهن الکویی خاص استفاده می شود. مادری که از کودک خود متنفر است، او را رها می کند و حتی می خواهد او را از بین ببرد. اصطلاح مادر مرگ اولین بار توسط تحلیل گر‌ یونگی‌ ماری لوییس ون فرانز استفاده شد و بعدها توسط نویسنده و روانکاو برجسته ماریون وودمن در مصاحبه ای با عنوان «مواجهه با مادر مرگ» بسط داده شد.

کودکی که توسط مادر مرگ بزرگ می شود به این نتیجه می رسد که جهان جای خطرناکی است و جان او در خطر است. حتی سالها پس از ترک خانه این کودک با خاطرات مادر مرگ که از درون به او حمله ور می شود دست و پنجه نرم خواهد کرد.
کودکی که دیگر توانایی ایستادگی در برابر رنج طرد شدن را ندارد، انرژی خلاق خود را سرکوب می کند. سعی می کند در جایی پنهان شود که کسی نتواند از او انتقاد کند و عمیقا باور دارد که بی ارزش است. همانگونه که ماریون وودمن اشاره می کند" وجود خلاق او از وسط دونیم شده و در جایی در عمق ناخودآگاه او دفن شده است".



@Spirit_and_life


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
😎شب یلدا و کریسمس هر دو جشن‌های باستانی هستند که به دوران‌های بسیار دور برمی‌گردند و ریشه‌های مشترکی در سنت‌های باستانی دارند:

☀️شب یلدا: شب یلدا به معنی "شب تولد" است و در بلندترین شب سال، یعنی شب انقلاب زمستانی (۲۱ دسامبر)، جشن گرفته می‌شود. این جشن در ایران باستان مصادف با میلاد ایزد مهر/ میترا به عنوان نمادی از پیروزی نور بر تاریکی و بازگشت خورشید پس از طولانی‌ترین شب سال برگزار می‌شد. مردم ایران با گردهم آمدن و جشن گرفتن، سعی می‌کردند تا بر تاریکی و سرما غلبه کنند.

🎄کریسمس: جشن کریسمس نیز در ۲۵ دسامبر برگزار می‌شود و به مناسبت تولد حضرت عیسی مسیح جشن گرفته می‌شود. اگرچه کریسمس یک جشن مسیحی است، اما ریشه‌هایی در سنت‌های باستانی دارد که به دوران پیشا-مسیحیت برمی‌گردد. یکی از این سنت‌ها، جشن انقلاب زمستانی است که به مانند شب یلدا به بازگشت خورشید و نور پس از تاریک‌ترین شب سال اشاره دارد.

اشتراکات این دو جشن را می‌توان در محوریت نور و تولد نیکی، جشن و سرور به عنوان راهی برای غلبه بر تاریکی و سرما، و گردهمایی خانواده‌ها و دوستان یافت که ریشه در آیین مهر دارند و به دوران یکجانشینی و کشاورزی مرتبط هستند.

ویدیو کامل در لینک زیر :
https://youtu.be/lFXi6KnJcHA

#یلدا
#کریسمس
#شب_یلدا
#جشن_کریسمس
#ایران_باستان
#سنتهای_باستانی
#انقلاب_زمستانی
#نوروتاریکی
#خورشید
#تولد_مسیح
#تولد_میترا
#جشن_نور
#تاریخ_ایران
#فرهنگ_ایرانی
#مسیحیت
#کهن_الگوها
#داستانهای_کهن
#ایزدبانو_آناهیتا
#ایزد_آتر
#اهورامزدا
#جشن_جهانی


کلمات هیچ گاه نمی‌توانند آنچه در قلب، از زخم‌ها و شوق‌ها میگذرد را بیان کنند...

همه‌ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند و به سمت روشنایی حرکت میکند
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه


@Spirit_and_life


به دست لفظ به معنا شدن نمی گنجم
سکوت آهم و در صد سخن نمی گنجم

مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمی گنجم

ضمیر مشترکم ، آنچنان که « خود » پیداست
که در حصار تو و ما و من نمی گنجم

تن است ، شیشه و جان ، عطر و عمر ، شیشه ی عطر
چو عمر در قفس جان و تن نمی گنجم

ز شوق با تو یکی بودن آنچنان مستم
که در کنار تو در پیرهن نمی گنجم

به سر هوای تو می پرورم که مثل حباب
اگرچه هیچم ، در خویشتن نمی گنجم

# فاضل نظری

@Spirit_and_life


راز زندگي اين نيست كه بدانيم چه بگوييم يا چه كار كنيم. راه درست و دقيقي براي مواجهه با فقدان يا عشق وجود ندارد. زندگي را نمي شود كنترل كرد. تنها مي شود "حضور داشت" و "مشاهده كرد" حتي درد را و اجازه دهيم تا لمس مان كند اين درد عشق يا فقدان و بدانيم كه ما را در نهايت نه سخت تر كه نرم تر خواهد كرد.

@Spirit_and_life

2.5k 0 65 5 118

هر روز به یاد داشته باشیم:
۱-نیازی نیست خیلی سریع به جایی برسیم. آرام حرکت کنیم و اجازه بدهیم ضربان قلب، سرعت گامهای روح و جسم را مشخص کند.
۲-همه کارها را با هم انجام ندهیم. خودمان را زیر بار کارهای متعدد آشفته نکنیم. برای خودمان ظرفیت مشخص کنیم و اجازه بدهیم بعضی کارها بماند برای بعد.
۳-به کسانی که قلب مان را شاد و آواز خوان میکنند نزدیک بمانیم و از آنچه اضطراب می آفریند فاصله بگیریم.
۴-بازدم را فراموش نکنیم. همه چیز را نباید درون خود حبس کنیم اما صبر هم داشته باشیم: برای رویاهایمان و برای رشد. اینجا و اکنون بودن هم زیبایی خودش را دارد




همه‌ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند و به سمت روشنایی حرکت میکند
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه


@Spirit_and_life

2.9k 0 72 7 137

بخشی از مراقب ما از خودمان به این معناست که وقت خود را صرف اصرار برای تفهیم منظور واقعی خود به دیگران نکنیم. حساسیت بیش از حد به درست فهم شدن اصطکاک بسیاری با جهان هستی ایجاد می کند و ما را از مسیر خود منحرف خواهد کرد


@Spirit_and_life

2.9k 0 58 7 104

سر زدن به گذشته، مرور تصاویر و خاطرات، می تواند با اهداف گوناگونی انجام شود. اگر تصمیم را بر این بگذارید که از گذشته رنج و زخم بیرون بکشید، همواره این امکان وجود دارد. اما فراموش نکنیم که مرهم زخمها و تسکین رنج ها نیز همانجا وجود دارد.


@Spirit_and_life


هرکسی که فکر می کند باغبانی در بهار آغاز می شود و در پاییز خاتمه می یابد از بهترین بخش سال غافل مانده است: زمستان و زمانی که رویای باغ در اندیشه باغبان شکل می گیرید...

فصل هایی که در هم می‌آویزند،
بهاری که در تابستان و پاییز سرک می‌کشد
و زمستانی که دیگر شاخصه های بارز گذشته اش را ندارد

@Spirit_and_life


برای کسی که عمری را در عادتِ واپس کشیدن خود از محبت سپری کرده، یک محبت ماهرانه و از دل برآمده می تواند نقابِ قلب را فرو بریزد و سوگی را آزاد کند. سوگی که از سالهای سپری شده بدون «دیده شدن» بر می آید. این غمی است اما که نشان از بهبودی می دهد زیرا وجوهی از روح را می گشاید که برای مدتی بسیار طولانی دست رد بر سینه عشق زده بودند. بن بستی را در قلب می گشاید که به خاطر رنجِ بیش از حد ایجاد شده بود. وقتی موقعیتی در زندگی بیش از اندازه دردناک می شود، ممکن است سعی کنیم با شوخ طبعی ظاهری اثر آن را حداقلی جلوه دهیم و مثلا بگوییم «اوه این که چیز جدیدی نیست» ولی در گذر زمان، این مکانیزم دفاعی روان می تواند منجر به احساس یخ زدگی شود. خروج از این بی حسی و بازیابی احساس زنده بودن می تواند ابتدا به ساکن بسیار دردناک و زخم زننده باشد ولی این گز گز روحی نشان بازگشتِ زندگی است. این اشکهای بی امان به قول گیبنز «رنجِ عوطفت بیش از حد» است. و من می‌گویم این رنجی است که خاکِ روح و روان آدمی را دوباره حاصلخیز می کند.



@Spirit_and_life

3.4k 0 91 26 127

معتقدم بخش مهمی از احساس پوچی جمعی ما به خاطر این مرحله بسیار خودمحور در پروسه تکاملی بشر است که فکر می کنیم همه چیز از «من» آغاز می شود: من چیزی را می خواهم، من می خواهم موفق شوم، من‌ می خواهم پیشرفت کنم و حتی اینکه من می خواهم تعلق داشته باشم.
خوشبختی واقعی وابسته به رابطه متقابل با محیطی است که در آن پرورش یافته ایم. همانگونه که میتوکوندری کار می کند و ذرات غذایی را تبدیل به انرژی کرده و به سلولهای بدن می رساند، ما هم اجزای کوچک زیست کره ای بسیار بزرگتر از خودمان هستیم که هیچ‌تفاوتی بین ما و عقاب و درخت و کرم خاکی قائل نیست. اگر بتوانیم شبکه رازآلود در پس پرده ظاهری چیزها را ببینیم، متوجه می شویم که ما تنها بدن هایی خلاق تولید کننده در شبکه هستی هستیم و زندگی مان باید در خدمت این زیست کره باشد.



@Spirit_and_life

3.2k 0 34 4 103

درد فیزیکی را خیلی زود فراموش می کنیم (که اگر چنین نبود هیچ زنی فرزندِ دومی نداشت!)
دردی که زخم روانی ایجاد می کند را اما نه زود فراموش می کنیم و نه قاعده ای برای فراموش کردنش داریم. دردِ روانی انگار چرخ و فلکی است که گاهی به زمین نزدیک تر است و گاهی به هوا و می‌چرخد و می چرخد تا روزی که بتوانیم از چرخ و فلک بیرون بیاییم و سوار اسباب بازی دیگری شویم!



همه‌ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند و به سمت روشنایی حرکت میکند
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه


@Spirit_and_life

3.4k 0 70 7 151

یکی از نکاتی که در حوزه ارتباطی اهمیت بسیار دارد، انتقال درست عواطف و احساسات است. اشتباه شایعی که تقریبا همه ما در ارتباط با دیگران (از اعضای نزدیک خانواده گرفته تا دوستان و ...) مرتکب می شویم این است که عواطف و احساسات خود را به صورت خام و در شرایطی که برای خودمان هم تجزیه و تحلیل نشده است انتقال می دهیم. برای مثال خشم خود را بدون اینکه از هیچ فیلتر درونی عبور کرده باشد، در قالب کلماتی به بیرون پرتاب می کنیم که ممکن است به محض گفته شدن، اسباب پشیمانی شوند. داشتن فیلتری درونی برای تجزیه و تحلیل عواطف به معنای سرکوب آنها نیست بلکه سیستمی دفاعی برای مراقبت از خودمان است. عواطف خام علاوه بر اینکه مقصود واقعی ما را به دیگران نمی رساند، با ایجاد سوتفاهم می تواند به ما آسیب هم برساند. عضلات عاطفی مان قویتر می شود اگر بدانیم که چه عواطفی را داریم تجربه می کنیم و آگاهانه تصمیم به بروز آنها بگیریم.


@Spirit_and_life

3.4k 0 64 19 107

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دیمیتر، الهه کشاورزی و باروری در اساطیر یونان است. او نماد مادر بزرگ زمین و فصل‌های زراعی و فراوانی محصول است. دیمیتر مادر پرسفون است و داستان دزدیده شدن پرسفون توسط هادس به زیرزمین و تلاش‌های دیمیتر برای یافتن او، به توضیح چرخه فصل‌ها و تغییرات طبیعی زمین مربوط می‌شود.

🔅خصوصیات مثبت:
مهر و محبت مادرانه: دیمیتر نمایانگر محبت و مراقبت مادرانه است و تمام تلاش خود را برای حمایت و پرورش فرزندش انجام می‌دهد.
باروری و زراعت: او نماد باروری، رشد و تولید است و به زمین و طبیعت زندگی می‌بخشد.
پایداری و قدرت: دیمیتر با قدرت و استقامت خود توانست در جستجوی دخترش تمامی چالش‌ها را تحمل کند.

🔅خصوصیات منفی:
وابستگی عاطفی شدید: محبت شدید دیمیتر به پرسفون می‌تواند به وابستگی عاطفی بیش از حد و ناتوانی در پذیرش جدایی منجر شود.
خشم و غضب: هنگامی که دیمیتر دخترش را از دست می‌دهد، خشم و غضب او به نابودی مزارع و فصل‌ها منجر می‌شود که نشان‌دهنده تأثیرات منفی احساسات
کنترل‌نشده است.

بخش از ویدیو کهن‌الگوی دیمیتر
ادامه را در لینک زیر ببینید:


https://youtu.be/IMVhvXFS6_M


‎سرخ پوستان آمريكا از ٤٠ هزار سال پيش قانون مهمي براي تك تك تصميم گيري هاي خود داشتند: براي انجام هركاري عواقب آن را روي هفت نسل پس از خودت بسنج!



@Spirit_and_life

3.6k 0 97 11 167

بهتره بعضي وقتا به خودمون يادآوري كنيم كه اجازه استراحت داريم و ما مسوول درست كردن همه چيزهاي شكسته نيستيم ،لازم نيست سعي كنيم همه رو خوشحال كنيم و بهتره وقتي رو براي خودمون كنار بذاريم




‌همه‌ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند...
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه 🌙✨





@Spirit_and_life

4.3k 0 60 4 131

قلب مي داند كه چطور خودش را التيام بدهد. اين ذهن است كه بايد نگرانش بود. جايي كه خاطرات مثل خرده شيشه در روان ما فرو ميروند. بهتر است ذهنت را قانع كني كه رها كند...


@Spirit_and_life

4.3k 0 97 7 167

تا وقتی به این فکر چسبیده‌اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان، بیرون از وجودتان است؛ هیچ تغییر مثبتی رخ نمی‌دهد. تا وقتی مسئولیت خود را به دوش دیگران بیاندازید که با شما بی‌انصافی می‌کنند (یک شوهر لات، یک کارفرمای زیاده‌طلبی که از کارمندانش حمایت نمی‌کند، ژن‌های ناجور، اجبارهای مقاومت‌ناپذیر)؛ وضع شما همچنان در بن‌بست می‌ماند.

تنها خود شما مسئول جنبه‌های قطعی موقعیت زندگی خود هستید و فقط خودتان قدرت تغییر دادن آن را دارید. حتی اگر با محدودیت‌های بیرونی همه‌جانبه‌ای درگیرید؛ هنوز آزادی و حق انتخاب پذیرش برخوردهای مختلف نسبت به این محدودیت‌ها را دارید.

#اروین_یالوم
#خیره_به_خورشید_نگریستن


همه‌ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند...
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه 🌙✨





@Spirit_and_life

5.4k 0 103 5 136

آنانی که قدر ناخودآگاه را نمی دانند، مانند کشاورزانی هستند که خاک را نادیده گرفته اند.


@Spirit_and_life

4.2k 0 43 30 113

ادامه نقد فیلم اسب تورین (2) - آیدین آرتا

در این فیلم ما اسب را می بینیم که حاضر نیست بی مقاومت تسلیم بی رحمی و اراده پیرمرد برای غلبه بر او شود. اسب از کشیدن گاری سرپیچی می کند و سرانجام دست از خوردن غذا نیز می کشد. در بسیاری از صحنه های فیلم موهای باز دختر که بر پشت و صورت او ریخته است یادآور اسب است. او نیز اسب را می فهمد و سرانجام او نیز از خوردن سرباز می زند.

کولیها که در جایی از فیلم برای نوشیدن آب بر سرچاه خانه پیرمرد و دخترش توقف می کنند نمادی از شیوه ای دیگر از زیستن هستند. اسبهای آنها همراه و شادند. در صحنه ای که از ارابه خود پیاده می شوند یکی از آنها در کنار اسبها می ماند و آنها را نوازش می کند. آنها از یک جنس نیستند. یکی از آنها پیرمردی مذهبی است که پیش از رفتن کتاب مقدس را به دختر می بخشد و دیگری یادآور آن عصیانگری است که در لحظه رفتن فریاد بر می آورد که "ما باز خواهیم گشت و زمین از آن ماست!" و آن دیگران سرخوشانی هستند که در جستجوی سرزمینی جدید و رویای خود در سفرند.

گویی طوفان نیز مزاحم آنها نیست و حتی شدت آن در حضور پیرمرد بیشتر حس می شود تا در حضور این کولیهای مسافر. در آنها می توان شور، عاطفه و زندگی را احساس کرد و این ارتباطی به دین داشتن و یا نداشتن آنها ندارد.

آنها تجسم زیستن پرشور زندگی هستند همانگونه که نیچه آن را از انسان طلب می کند ولی باز پرسشی بزرگ را در برابر ما قرار می دهند که آیا آنکه با هدف غلبه بر زندگی و معطوف به اراده خود و خالی از هر شفقت و باور به خدایی زندگی می کند آیا لزوما از شور زندگی سرشار است و آنکه کتاب مقدس در دست دارد و یا آن کولی آزاد که نه ارباب است و نه رعیت خالی از شور زندگی؟ آیا این خود به معنای آن نیست که این ارزشها هستند که به زندگی معنا می بخشند و نه زندگی به ارزشها؟!

نیچه در تمام زندگی خود تلاش کرد که بر دوگانگی های فلسفی پایان بخشد و بر دوالیسم ذهن انسانی غلبه کند ولی شاید خود نیز در شکلی دیگر از این دوالیسم گرفتار آمد که کرانه های فلسفه او را تعین بخشید.

به باور من نیچه به درستی دیده بود که زندگی نمی تواند از ارزشهای اخلاقی جدا باشد و نابودساختن زندگی با نام ارزشها چیزی جز تهی ساختن انسان از زندگی نیست. ولی او این معادله را با نابودی مفهوم ارزشها با نام ارزشی به نام زندگی به پایان برد حال آنکه شاید زندگی نیز خود چیزی جز تقلای انسانی برای تحقق این ارزشها نباشد.

خداوند در شش روز جهان را خلق کرد و در روز هفتم به استراحت نشست. در این فیلم طوفان و تقلای انسانی در شش روز ادامه دارد و پس از آن همه چیز در تاریکی فرو می رود و طوفان نیز پایان می یابد. گویی همه چیز در خروج خداوند از صحنه از دامنه فهم انسانی خارج می شود. پیش از آن رنج است و تقلا و فرصتی برای انتخاب چگونه زیستن و پس از آن تنها سکوت است و تاریکی.

در جایی که دختر کتاب مقدس را می خواند با این جملات مواجه می شویم که "آنگاه که مکانی مقدس با عملی از بی عدالتی آلوده شود دیگر هیچ نیایشی در آن مکان پذیرفته نخواهد شد مگر آنکه اندوه و حزن انچه صورت پذیرفته است احساس شود. اگر که احساس شود روز با شبی تاریک به پایان خواهد رسید ولی شب نیز سرانجام تمام خواهد شد"

در این عبارات باز با این پرسش مواجه می شویم که آیا آنچه مکانی را مقدس می سازد خود آن مکان است و یا ارزشی که آن را مقدس ساخته است که اگر تحقق نیابد دیگر آن مکان مقدس نخواهد بود چون زندگی که ارزش می یابد نه از آن رو که خود ارزشمند است بلکه از ان رو که عدالت را و آنچه فضیلتی ارزشمند است را می توان در آن تحقق بخشید.

آنگاه که عرصه زندگی به بی عدالتی آلوده گردد، زندگی چیزی جز تقلایی بی حاصل و برآورده نشده نخواهد بود. و آنگاه که حزن و اندوه آنچه رفته است درک شود، شبی تاریک فرا خواهد رسید ولی این شب نیز تمام خواهد شد.

در صحنه پایانی اندوه پیرمرد را نیز فرا می گیرد و او نیز از خوردن باز می ایستد و همه چیز در تاریکی و سکوت ناپدید می شود ولی می توان صدای دختر را شنید که از کتاب مقدس می خواند "شبی تاریک فرا خواهد رسید ولی این شب نیز تمام خواهد شد!"


آیدین ارتا

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.