♦️"نیرویِ اصیلِ تاریخی" چه ویژگیهایی دارد؟
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
۶. تاریخ سازی در دوران پیشامدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!
۷. اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويتهاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفتهاند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاهها و خاستگاههاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار ميگيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهوميای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پستمدرنِ سوژه يا هويت ظهور كردهاند، به اين سؤال باز میگردد كه "سوژۀ پارهپاره " چگونه بر حسب هويتهاي فرهنگياش به ویژه هويت ملي شناخته میشود؟(هال، 1382).
(ادامه دارد....)👇👇👇👇
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi
(پاسخ و نقد و نظری به پرسش دکتر بیژن عبدالکریمی از روشنفکران ایرانی)
[بخش سوم]
✍️دکتر محمدباقر تاجالدین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
۶. تاریخ سازی در دوران پیشامدرن با تاریخ سازی در دورۀ مدرن به لحاظ هستی شناسانه(ontological) ، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological)بسیار متفاوت است به گونه ای که اگر نیرویی در جهان سنتی و پیشامدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد لزوماً نمی توان نتیجه گرفت که بتواند در جهان مدرن نیز دست به تاریخ سازی و جریان سازی بزند. تاریخ سازی دورۀ پیشامدرن قواعد، الزامات و الگوهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانۀ خاص خودش را داشت و تاریخ سازی دورۀ مدرن نیز قواعد، الگوها و الزمات مربوط به خود را. با قواعد و الگوهای جهان پیشامدرن بسیار دور از ذهن و انتظار است که بتوان در دورۀ مدرن دست به تاریخ سازی و جریان سازی زد. لذا این که عبدالکریمی انتظار دارد نیروی تاریخی اصیل لزوماً مبتنی بر سنت پیشین خودش باید دست به تاریخ سازی بزند امری غریب و غیر قابل فهم است. نیروی تاریخی ای که در جهان مدرن زندگی می کند و زیست جهان خود را مطابق با الگوها و قواعد این جهان تنظیم می کند به چه دلیل باید براساس سنت پیشامدرن خودش دست به تاریخ سازی بزند و اگر چنین کند به عنوان نیروی تاریخی اصیل شناخته می شود و اگر چنین نکند شناخته نمی شود؟ و مگر تاریخ سازی و جریان سازی پدیده ای دستوری است و فقط یک قالب و کلیشه و فرمول مشخص و از پیش تعیین شده ای دارد؟ عبدالکریمی که بارها بر روشنفکران ایرانی تاخته اند که فهم و درک درستی از موضوع نداشته و این موضوع هستی شناساته، معرفت شناسانه و تاریخی را به امر پیش پا افتاده بدل کرده اند حال چرا خودشان در همان دام گرفتار شده اد؟!
۷. اما برویم سراغ موضوع هویت. هویت(identity) بنا به تعریف روان شناسانه عبارت است از« احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي »(جاکوبسن، 1996: 9). به لحاظ جامعه شناسانه نیز :« هویت برساخته اي اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نداشته، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند و امری اکتسابی، انعطاف پذیر و توأم با احساس تعلق است. این که بدانیم چه کسی هستیم از یک سو و عضویت در گروه هاي اجتماعی نیز از سوی دیگر اهمیت دارد(جنکینز، 1394/ گیدنز، 1386/تاجفل، 1382). نکتۀ مهم در رابطه با هویت این است که هویت در جهان پیشامدرن متفاوت از هویت در جهان مدرن است. ضمن این که منبع هویت سازی افراد در جهان پیشامدرن واحد، ثابت، یکپارچه و یکدست بود اما در جهان مدرن با منابع متعدد و متکثر هویت سازی روبرو هستیم. برای مثال در جامعۀ سنتی خانواده مهم ترین منبع هویت ساز برای افراد بود یا قومیت و دین که همگی در یک پیوستار مشابه و یکدست و ثابت عمل می کردند. اما در جامعۀ مدرن علاوه بر خانواده منابع دیگری چون نظام آموزشی(از مدرسه تا دانشگاه)، نظام رسانه ای، شبکه های مجازی گسترده، نهادهای حقوقی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روشنفکران، اندیشمندان، سلبریتی های هنری و ورزشی و بسیاری افراد و نهادهای دیگر همگی در حال هویت سازی هستند. به تعبر دکتر داریوش شایگان «در جامعۀ مدرن با هویت چهل تکه مواجه هستیم و هویت های ناب و یکدست و ساده ای که در جامعۀ سنتی وجود داشت همگی دچار فروپاشی شده اند»(شایگان، 1382). از نظر استوارت هال« هويتهاي مدرن در معرض نوعي "تمركز زدايي" قرار گرفتهاند. به اعتقاد وي، هويت تمامي گرانيگاهها و خاستگاههاي ثابت خود، نظير، جنسيت، مليت، قوميت و نژاد را از دست داده و تصور فرد از "خود" به عنوان يك فرديت كامل، نيز كاملاً مخدوش شده است. در اين شرايط، هويت تنها زماني مورد بحث قرار ميگيرد كه در معرض بحران قرار گرفته باشد. استوارت هال با رديابيِ تغييرات مفهوميای كه به وسيلۀ آن ها مفاهيم مدرنيتۀ متأخر يا پستمدرنِ سوژه يا هويت ظهور كردهاند، به اين سؤال باز میگردد كه "سوژۀ پارهپاره " چگونه بر حسب هويتهاي فرهنگياش به ویژه هويت ملي شناخته میشود؟(هال، 1382).
(ادامه دارد....)👇👇👇👇
@tajeddin_mohammadbagher
#مناظره
#روشنفکران
#حکمرانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدباقر_تاجالدین
@NewHasanMohaddesi