♦️زوال نقد و اخلاق در میان شریعتیزدایان!
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۵
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
🔷 او مراد خود از ایدئولوژی را مشخص نمیکند گویی ایدئولوژی فقط یک معنا دارد! این در حالی است که در ادبیات فلسفی و سیاسی، چندین معنای مختلف میتوان برای این اصطلاح یافت و ناقد میباید مراد خود را تدقیق نماید.
🔷 محدثی میباید مشخص کند که او نقش شریعتی را در انقلاب اسلامی میبیند یا در نظام جمهوری اسلامی و یا در هر دو. اگر او نقش شریعتی را در نظام سیاسی جمهوری اسلامی میبیند کار او در تبیین، دشوار خواهد شد زیرا در آنصورت باید با مصادیق مشخص نشان دهد که در کدامیک از ارکان نظام جمهوری اسلامی (قانون اساسی، ولایت فقیه، قوه قضاییه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی، مجلس خبرگان، صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و…) اندیشهی شریعتی به چشم میخورد!
🔷 در خصوص پیامدهای اندیشه، جناب محدثی باید بتوانند میان پیامدهای خواسته و قابل کنترل و پیامدهای ناخواسته و غیرقابلکنترل تفکیک قائل شوند. هیچ سخنران و نویسندهای از جمله شخص جناب محدثی نمیتواند بر تمام ساحات اندیشه و نظریات خود کنترل اعمال نماید و از خطاها و سوءبرداشتها و پیامدهای منفی آینده جلوگیری به عمل آورد. اگر محدثی این مهم را درک نکند بیش از شریعتی، خود را گرفتار خواهد کرد.
در مجموع به نظر میرسد که ناقدان شریعتی در نشست فوق، در عمدهی موارد نتوانستند نقدهایی عمیق و حیاتی به اندیشههای شریعتی وارد آورند لذا اغلب به ایراداتی سطحی و حاشیهای پرداخته و یا با حرکات و ادبیاتی احساسآلود و خشمگین ( مورد بهزاد باغیدوست) شان یک نشست جامعه شناختی را تنزل دادند. شریعتی را می توان بطور روشمند از زوایایی نقد کرد که برای توسعه فرهنگی و سیاسی جامعه امروز سودمند باشد اما ناقدانی که از همان ابتدا، بجای نقد از 'نیاز به شریعتیزدایی' سخن میگویند و بجای ارزیابی، از 'زدودن' دم میزنند نمیتوانند کمکی معرفتشناسانه به مخاطبان خود بکنند.
پایان
https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1680
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
پیرامون نشست شریعتی پس از شریعتی /۵
✍️هادی حکیم شفایی
بازنشر: ۳۰ آذر ۱۴۰۳
🔷 او مراد خود از ایدئولوژی را مشخص نمیکند گویی ایدئولوژی فقط یک معنا دارد! این در حالی است که در ادبیات فلسفی و سیاسی، چندین معنای مختلف میتوان برای این اصطلاح یافت و ناقد میباید مراد خود را تدقیق نماید.
🔷 محدثی میباید مشخص کند که او نقش شریعتی را در انقلاب اسلامی میبیند یا در نظام جمهوری اسلامی و یا در هر دو. اگر او نقش شریعتی را در نظام سیاسی جمهوری اسلامی میبیند کار او در تبیین، دشوار خواهد شد زیرا در آنصورت باید با مصادیق مشخص نشان دهد که در کدامیک از ارکان نظام جمهوری اسلامی (قانون اساسی، ولایت فقیه، قوه قضاییه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی، مجلس خبرگان، صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و…) اندیشهی شریعتی به چشم میخورد!
🔷 در خصوص پیامدهای اندیشه، جناب محدثی باید بتوانند میان پیامدهای خواسته و قابل کنترل و پیامدهای ناخواسته و غیرقابلکنترل تفکیک قائل شوند. هیچ سخنران و نویسندهای از جمله شخص جناب محدثی نمیتواند بر تمام ساحات اندیشه و نظریات خود کنترل اعمال نماید و از خطاها و سوءبرداشتها و پیامدهای منفی آینده جلوگیری به عمل آورد. اگر محدثی این مهم را درک نکند بیش از شریعتی، خود را گرفتار خواهد کرد.
در مجموع به نظر میرسد که ناقدان شریعتی در نشست فوق، در عمدهی موارد نتوانستند نقدهایی عمیق و حیاتی به اندیشههای شریعتی وارد آورند لذا اغلب به ایراداتی سطحی و حاشیهای پرداخته و یا با حرکات و ادبیاتی احساسآلود و خشمگین ( مورد بهزاد باغیدوست) شان یک نشست جامعه شناختی را تنزل دادند. شریعتی را می توان بطور روشمند از زوایایی نقد کرد که برای توسعه فرهنگی و سیاسی جامعه امروز سودمند باشد اما ناقدانی که از همان ابتدا، بجای نقد از 'نیاز به شریعتیزدایی' سخن میگویند و بجای ارزیابی، از 'زدودن' دم میزنند نمیتوانند کمکی معرفتشناسانه به مخاطبان خود بکنند.
پایان
https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1680
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi