♦️تبیین جغرافیاییی بتپرستیی مغولان: نتیجهی تهیدستیی مورخ ملیگرا در دانش دینپژوهی /۴
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۳ مهر ۱۴۰۳
و شیرهاي تخمیرشده را به دور میریختند، و براي نخستین بار از شیر تازه مینوشیدند. از آن گذشته در آغاز هر ماه در برابر بتها جشن کوچکی گرفته میشد» (همان: ۱۷۶-۱۷۵).
مغولان علاوه بر پرستش خدای بزرگ و باورمندی به نقش و تأثیرات الوهیی بتها در زندهگیشان، به حضور و تأثیرات ارواح گوناگون در جهان و زندهگیشان باورمند بوده اند و از ارواح و تأثیر منفیشان هراس داشته اند و در زندهگیی خود محرّمات و تابوهای متعدّدی داشته اند:
«علاوه بر محرّمات عمومی، چون صـید و قتل پرندگان جوان، شکست دو استخوان وسیلة یکدیگر، زدن ضربه به اسبان با دهانة آنها، اصـطکاك تیر با تازیانه و یا ایستادن روي تازیانه دسـتوراتی مشاهده میگردد، که ناشی از ترس مغولان در برابر ارواح است، و منابع تاریخی از این ترس گزارش دادهانـد. به همین سـبب در هنگام گرفتن ماه و یا خورشـید شـیپور مینواختند، و حملات جنگی را تنها در آغاز و یا نیمة ماههاي قمري شروع میکردند. همچنین ترس از اینکه پايان انسان آستانة در را لمس کند، و یـا بـازگشت از راهی که انسـان رفته است (همانطور که منکو انجام داد) و یا بهطورکلی رفتن به اردوگاههاي پیشـین تا هنگامیکه اثر اجاقها در آن دیـده میشود، بیتردید با این عقاید مربوط است. میتوان گفت که برخی از این معتقدات مسـتقیماً با جادوگري ارتبـاط داشـته است. چون نمیخواهیم آنچه را که گـذشت بـا نظـائر این عقایـد در زمـان حال مقایسه کنیم، لـذا نمیتوان با قطعیت گفت که کدامیک از این آداب و رسوم با ترس از ارواح و کدامیک با جادوگري مربوط بوده است. آداب طهارت نیز با آنچه گذشت، بستگی نزدیک دارد. آلوده کردن آب با ادرار، آب بینی و یا شستن لباسهاي کثیف و نیز فرو بردن چـاقو در آتش و یـا درآوردن اغـذیه از ظروف با چاقو ممنوع بوده است. مغولان تصور میکردنـد، که با این کارها رعد و برق ایجاد خواهد شد. منع آلودگی آب ضمناً از نظر بهداشتی هم مفید بود، و نیز گزارش میدهند که در تابستان نهرهاي آب را از میان قراقوروم میگذراندند، تا به این وسـیله شهر را نظافت کنند. اما مقررات مغولان در مورد آب براي مسلمانان، که طبق دسـتورات دینی خود ناگزیر ازشسـتشو بودند، ایجاد اشـکال میکرد به این سـبب اوکتاي خود را ناگزیر دید، که در این مورد گذشت و مدارا نماید و از دستورات کوتهبینانة جغتاي جلوگیري کند. در مورد خوردن گوشت حیوانات مختلف براي مغولان منعی وجود نـداشت، اما اشـیاء صاعقهزده، و نیز مردمی که درخانههاي صـاعقهزده سـاکن بودنـد، و رمههـائیکه برق در میـان آنهـا زده بود، تنها درصورتی تطهیر میشدنـد، که آنها را از میان دو آتش بگذرانند. اشـخاص و اشـیائی که از نظر مغولان بـدینسان آلوده شـده بودنـد، بـایستی براي مـدتی طولانی از اردوي قاآن دور بمانند. همین دستور براي ما ترك مردگان نیز وجود داشت. آندره لنگژومون فرستادة پاپ و همراهانش مجبور بودند، دو بار از میان دو آتش بگذرند. نخستین آتش او و هدایا را تطهیر کرد؛ و اما آتش دوم به آن جهت بود، که کیوك، که هدایا براي او مقرر شده بود، در آن میان از دنیا رفت» (همان: ۱۸۰-۱۷۸).
همهی این توصیفات نشان میدهند که فرهنگ دینیی مغولان چندخداپرستانه است و تعابیری چون «یگانهپرستیی ناقص» برای توصیف این نوع فرهنگ دینی، گمراهکننده و نادرست است.
مورّخ ملّیگرای ایرانی که دست اش از دانش دینپژوهی تهی بوده و یگانهپرستی را در میان مغولان اصل گرفته است، از تبیین بتپرستی در میان مغولان ناتوان مانده و لاجرم دست به تببین جغرافیاییی بتپرستیی مغولان زده است و چنین سخنان شگفتیآوری را بر قلم خویش جاری کرده است:
«مغولان با وجود اعتقاد راسخ به «آسمان آبی جاویدان» یا خدای یگانه، که در ماورای طبیعت وجود داشت، و کلّ طبیعت مظاهری از او بود، بتهایی از آن خدا و سایر ایزدان ساخته بودند و در خانههای خود نگاه میداشتند، و هر یک را در مواقعی خاصّ پرستش میکردند. این تعارض، یعنی خداپرستی از یکسو و بتپرستی از سوی دیگر، به دلیل جهانبینی خاصّ آنان بود که چون در وضع اقلیمی سخت و در منطقهای دوردست و جدا از سرزمینهای متمدن میزیستند، به منظور رویاروئی با مصایب و سختیهای زندگی، و به سبب عدم دسترسی به آسمان احساس نیاز مبرمی به پشتیبان و نگهبانی ذوات قابل لمس و نزدیک به خود میکردند. از این رو، خدا و مباشرانش را از آسمان به زمین و چادرهای خود کشیده بودند تا در کنار آنان احساس امنیت و آسایش کنند. به همین دلیل است که بسیاری از کسان، حتّی آنان که خود از مغولستان دیدن کرده بودند، به اشتباه مغولها را بتپرست دانستهاند» (بیانی، ۱۳۷۰: ۴).
پایان
#دین_مغولان
#شیرین_بیانی
#چندخداپرستی
#تاریخنگاری_ملیگرا
@NewHasanMohaddesi
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۳ مهر ۱۴۰۳
و شیرهاي تخمیرشده را به دور میریختند، و براي نخستین بار از شیر تازه مینوشیدند. از آن گذشته در آغاز هر ماه در برابر بتها جشن کوچکی گرفته میشد» (همان: ۱۷۶-۱۷۵).
مغولان علاوه بر پرستش خدای بزرگ و باورمندی به نقش و تأثیرات الوهیی بتها در زندهگیشان، به حضور و تأثیرات ارواح گوناگون در جهان و زندهگیشان باورمند بوده اند و از ارواح و تأثیر منفیشان هراس داشته اند و در زندهگیی خود محرّمات و تابوهای متعدّدی داشته اند:
«علاوه بر محرّمات عمومی، چون صـید و قتل پرندگان جوان، شکست دو استخوان وسیلة یکدیگر، زدن ضربه به اسبان با دهانة آنها، اصـطکاك تیر با تازیانه و یا ایستادن روي تازیانه دسـتوراتی مشاهده میگردد، که ناشی از ترس مغولان در برابر ارواح است، و منابع تاریخی از این ترس گزارش دادهانـد. به همین سـبب در هنگام گرفتن ماه و یا خورشـید شـیپور مینواختند، و حملات جنگی را تنها در آغاز و یا نیمة ماههاي قمري شروع میکردند. همچنین ترس از اینکه پايان انسان آستانة در را لمس کند، و یـا بـازگشت از راهی که انسـان رفته است (همانطور که منکو انجام داد) و یا بهطورکلی رفتن به اردوگاههاي پیشـین تا هنگامیکه اثر اجاقها در آن دیـده میشود، بیتردید با این عقاید مربوط است. میتوان گفت که برخی از این معتقدات مسـتقیماً با جادوگري ارتبـاط داشـته است. چون نمیخواهیم آنچه را که گـذشت بـا نظـائر این عقایـد در زمـان حال مقایسه کنیم، لـذا نمیتوان با قطعیت گفت که کدامیک از این آداب و رسوم با ترس از ارواح و کدامیک با جادوگري مربوط بوده است. آداب طهارت نیز با آنچه گذشت، بستگی نزدیک دارد. آلوده کردن آب با ادرار، آب بینی و یا شستن لباسهاي کثیف و نیز فرو بردن چـاقو در آتش و یـا درآوردن اغـذیه از ظروف با چاقو ممنوع بوده است. مغولان تصور میکردنـد، که با این کارها رعد و برق ایجاد خواهد شد. منع آلودگی آب ضمناً از نظر بهداشتی هم مفید بود، و نیز گزارش میدهند که در تابستان نهرهاي آب را از میان قراقوروم میگذراندند، تا به این وسـیله شهر را نظافت کنند. اما مقررات مغولان در مورد آب براي مسلمانان، که طبق دسـتورات دینی خود ناگزیر ازشسـتشو بودند، ایجاد اشـکال میکرد به این سـبب اوکتاي خود را ناگزیر دید، که در این مورد گذشت و مدارا نماید و از دستورات کوتهبینانة جغتاي جلوگیري کند. در مورد خوردن گوشت حیوانات مختلف براي مغولان منعی وجود نـداشت، اما اشـیاء صاعقهزده، و نیز مردمی که درخانههاي صـاعقهزده سـاکن بودنـد، و رمههـائیکه برق در میـان آنهـا زده بود، تنها درصورتی تطهیر میشدنـد، که آنها را از میان دو آتش بگذرانند. اشـخاص و اشـیائی که از نظر مغولان بـدینسان آلوده شـده بودنـد، بـایستی براي مـدتی طولانی از اردوي قاآن دور بمانند. همین دستور براي ما ترك مردگان نیز وجود داشت. آندره لنگژومون فرستادة پاپ و همراهانش مجبور بودند، دو بار از میان دو آتش بگذرند. نخستین آتش او و هدایا را تطهیر کرد؛ و اما آتش دوم به آن جهت بود، که کیوك، که هدایا براي او مقرر شده بود، در آن میان از دنیا رفت» (همان: ۱۸۰-۱۷۸).
همهی این توصیفات نشان میدهند که فرهنگ دینیی مغولان چندخداپرستانه است و تعابیری چون «یگانهپرستیی ناقص» برای توصیف این نوع فرهنگ دینی، گمراهکننده و نادرست است.
مورّخ ملّیگرای ایرانی که دست اش از دانش دینپژوهی تهی بوده و یگانهپرستی را در میان مغولان اصل گرفته است، از تبیین بتپرستی در میان مغولان ناتوان مانده و لاجرم دست به تببین جغرافیاییی بتپرستیی مغولان زده است و چنین سخنان شگفتیآوری را بر قلم خویش جاری کرده است:
«مغولان با وجود اعتقاد راسخ به «آسمان آبی جاویدان» یا خدای یگانه، که در ماورای طبیعت وجود داشت، و کلّ طبیعت مظاهری از او بود، بتهایی از آن خدا و سایر ایزدان ساخته بودند و در خانههای خود نگاه میداشتند، و هر یک را در مواقعی خاصّ پرستش میکردند. این تعارض، یعنی خداپرستی از یکسو و بتپرستی از سوی دیگر، به دلیل جهانبینی خاصّ آنان بود که چون در وضع اقلیمی سخت و در منطقهای دوردست و جدا از سرزمینهای متمدن میزیستند، به منظور رویاروئی با مصایب و سختیهای زندگی، و به سبب عدم دسترسی به آسمان احساس نیاز مبرمی به پشتیبان و نگهبانی ذوات قابل لمس و نزدیک به خود میکردند. از این رو، خدا و مباشرانش را از آسمان به زمین و چادرهای خود کشیده بودند تا در کنار آنان احساس امنیت و آسایش کنند. به همین دلیل است که بسیاری از کسان، حتّی آنان که خود از مغولستان دیدن کرده بودند، به اشتباه مغولها را بتپرست دانستهاند» (بیانی، ۱۳۷۰: ۴).
پایان
#دین_مغولان
#شیرین_بیانی
#چندخداپرستی
#تاریخنگاری_ملیگرا
@NewHasanMohaddesi