نهم دیماه سالروز درگذشت خسرو فرشیدورد
این خانه قشنگ است، ولی خانۀ من نیست
این خاک چه زیباست، ولی خاکِ وطن نیست
آن دخترِ چشمآبیِ گیسویطلایی
طنّازِ سیهچشم، چو معشوقۀ من نیست
آن کشور نو، آن وطنِ دانش و صنعت
هرگز به دلانگیزیِ ایرانِ کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفیست که در کَلگَری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجیست که در ساحل دریای عَدَن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطریست که در نافۀ آهوی خُتن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که رَوَم، هیچ کجا خانۀ من نیست
آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست
دردیست که همتاش در این دیرِ کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ؟
در شهر غریبی که درو فهمِ سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است، ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزی شیرازِ کهن نیست
هرچند که سرسبز بُوَد دامنۀ آلپ
چون دامنِ البرز، پر از چین و شکن نیست
این کوه بلند است، ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست، ولی رود تَجَن نیست
این شهر عظیم است، ولی شهر غریب است
این خانه قشنگ است، ولی خانۀ من نیست!
خسرو فرشیدورد (۱۳۰۸-۱۳۸۸) پژوهشگر، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود. او در زمینۀ دستور و نگارش زبان فارسی و نقد ادبی آثار ارزشمندی تأليف کرد که از آن جمله میتوان به فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی، جمله و تحول آن در زبان فارسی، دستور مفصل امروز و در گلستان خیال حافظ اشاره کرد. مجموعۀ اشعار دکتر فرشیدورد نیز با نام صلای عشق به چاپ رسیده است.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
@MostafaTajzadeh
این خانه قشنگ است، ولی خانۀ من نیست
این خاک چه زیباست، ولی خاکِ وطن نیست
آن دخترِ چشمآبیِ گیسویطلایی
طنّازِ سیهچشم، چو معشوقۀ من نیست
آن کشور نو، آن وطنِ دانش و صنعت
هرگز به دلانگیزیِ ایرانِ کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفیست که در کَلگَری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجیست که در ساحل دریای عَدَن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطریست که در نافۀ آهوی خُتن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که رَوَم، هیچ کجا خانۀ من نیست
آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست
دردیست که همتاش در این دیرِ کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ؟
در شهر غریبی که درو فهمِ سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است، ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزی شیرازِ کهن نیست
هرچند که سرسبز بُوَد دامنۀ آلپ
چون دامنِ البرز، پر از چین و شکن نیست
این کوه بلند است، ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست، ولی رود تَجَن نیست
این شهر عظیم است، ولی شهر غریب است
این خانه قشنگ است، ولی خانۀ من نیست!
خسرو فرشیدورد (۱۳۰۸-۱۳۸۸) پژوهشگر، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود. او در زمینۀ دستور و نگارش زبان فارسی و نقد ادبی آثار ارزشمندی تأليف کرد که از آن جمله میتوان به فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی، جمله و تحول آن در زبان فارسی، دستور مفصل امروز و در گلستان خیال حافظ اشاره کرد. مجموعۀ اشعار دکتر فرشیدورد نیز با نام صلای عشق به چاپ رسیده است.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
@MostafaTajzadeh