🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈اینجا
شیخ حسن بزرگ به سلطنت ساتی بیگ گردن نهاده، بدین طریق با حریف خود صلح نموده، ولی باطناً راضی نبود. زیرا این مصالحه حکم گردن نهادن به فرمان امیر شیخ حسن چوپانی را داشت. این بود که طغا تیمورخان حاکم خراسان را به جنگ با ساتی بیگ و امیر شیخ حسن چوپانی برانگیزاند.
طغاتیمورخان با تدابیر و حیلی که امیر شیخ حسن چوپانی به کار برد، بدون آن که کاری از پیش ببرد به خراسان برگشت. امیر شیخ حسن ایلکانی هم بعد از نومیدی از یاوری سپاه خراسان از ساتی بیگ معذرت خواسته موقتاً آرام نشست.
در این بین قوم اویرات، قرآجری مزور را شناخته، دستگیرش نمودند و نزد ساتی بیگ فرستادند و در تبریز به امر ساتی بیگ به قتل رسید و به طوری که در مجمل فصیحی ضبط شده قتل قرآجری در سال ۷۳۹ واقع شده است.
در این سال امیر شیخ حسن کوچک به کار دیگری دست زد و آن این بود که ناگهان در اوجان بساط ساتی بیگ را غارت نموده، به این بهانه که سلطنت از زنی ساخته نیست یکی از نبیره زادگان، پشموت پسر هولاکو را که سلیمان خان نام داشت ایلخانی نموده، ساتی بیگ را جبراً به عقد ازدواج او در آورد.
شیخ حسن بزرگ هم در مقابل، نواده کیخاتو، موسوم به عزالدین را با لقب شاه جهان تیمور خان به عنوان ایلخانی علم نموده. امیر جلال الدین مسعود شاه اینجو و خواجه شمسالدین زکریا، داماد و خواهرزاده خواجه غیاثالدین محمد وزیر را به وزارت او منصوب نموده، به عراق عرب آمد و دیار بکر و خوزستان را هم تحت استیلای خود درآورد.
از کارهائی که امیر شیخ حسن بزرگ در این ایام کرد، یکی این بود که خواجه لؤلؤ را به علت آن که بغداد خاتون را به قتل آورده بود، کشت.
در چهار شنبه آخر ذی حجه ۷۴۰ در نزدیکی مراغه در حدود نهر جغاتو دو ایلخان تازه و دو حریف هنگامه جو، یعنی دو شیخ حسن با یکدیگر مصاف دادند. شاه جهان تیمور و شیخ حسن بزرگ مغلوب شدند.
شیخ حسن بزرگ ایلکانی به بغداد مراجعت نموده، شاه جهان تیمور را معزول نموده، خود مستقل شد و تأسیس دولتی نمود که به نام سلسله امرای ایلکانی یا سلسله جلایر معروف است.
امیر شیخ حسن چوپانی هم، سلیمان خان را به نام ایلخانی آلت مطامع خود قرار داده، بر آذربایجان وارّان و گرجستان و عراق عجم با نهایت اقتدار فرمانروائی میکرد و کسان خود را به حکومت اطراف میگماشت. از جمله امیر اشرف، برادر خود را والی عراق عجم نمود و پسر عموی خویش، یعنی امیر پیر حسین پسر امیر محمود شاه پسر امیر چوپان را در سنه ۷۴۰ به حکومت فارس مأمور کرد.
در این موقع ملک جلالالدین مسعود شاه اینجو در فارس حکومت میکرد. چون امیر پیر حسین نزدیک به فارس شد، ملک شمس الدین محمد اینجو، برادر جلالالدین مسعود شاه که به طوری که گفته شد، در قلعه سفید محبوس بود از قلعه فرار کرده، به او پیوست و پیشرو سپاه شد. در سروستان بین لشکریان امیر پیر حسین و ملک جلالالدین مسعود شاه تلاقی واقع شده، لشکر مسعود شاه مغلوب شد و خود او فرار نمود.
امیر پیر حسین که از امرای بد رفتار و خبیث چوپانی است، مانند بلای ناگهانی بر شیراز مسلط شد و بعد از یک ماه بدون هیچ گناهی ملک شمس الدین محمد اینجو را که به او خدمات نموده و عامل بزرگ پیشرفت وی محسوب بود کشت. اهالی شیراز به خونخواهی ملک شمس الدین محمد اینجو که مصداق "من اعان ظالماً سلطه الله علیه" واقع شده بود، قیام نموده، لشکر امیر حسین چوپانی را در هم شکسته اموالش را به غارت بردند. امیر پیر حسین ناگزیر در اواخر سال ۷۴۰ از شیراز فرار نمود .
دو سه روز بعد از فرار امیر پیرحسین، ملک جلالالدین مسعود شاه وارد شیراز شد. به مناسبت ورود امیر جلال الدین مسعود شاه اینجو به شیراز، فائده ذیل را که در کتب تواریخ مسطور نیست در اینجا میآوریم: در مجموعه خطی کتابخانه مجلس شورای ملی، شماره ۲۴۱ که تاریخ کتابت آن ۷۸۶ است و به دلایلی که سابقاً نوشته شده، مکاتیب و رسائل آن مجموعه از انشاء جلالالدین فریدون عکاشه منشی آل اینجو است، از صفحه ۱۷۵ تا ۱۸۱ فتحنامهئی مسطور است که ظاهراً راجع به همین حادثه سال ۷۴۰ یعنی فرار امیر پیر حسین چوپانی و ورود امیر مسعود شاه اینجو است.
📗 تاریخ عصر حافظ یا تاریخ فارس و مضافات و ایالات مجاوره در قرن هشتم_ صفحه ۹۴ تا ۹۷
✍ دکتر قاسم غنی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈اینجا
شیخ حسن بزرگ به سلطنت ساتی بیگ گردن نهاده، بدین طریق با حریف خود صلح نموده، ولی باطناً راضی نبود. زیرا این مصالحه حکم گردن نهادن به فرمان امیر شیخ حسن چوپانی را داشت. این بود که طغا تیمورخان حاکم خراسان را به جنگ با ساتی بیگ و امیر شیخ حسن چوپانی برانگیزاند.
طغاتیمورخان با تدابیر و حیلی که امیر شیخ حسن چوپانی به کار برد، بدون آن که کاری از پیش ببرد به خراسان برگشت. امیر شیخ حسن ایلکانی هم بعد از نومیدی از یاوری سپاه خراسان از ساتی بیگ معذرت خواسته موقتاً آرام نشست.
در این بین قوم اویرات، قرآجری مزور را شناخته، دستگیرش نمودند و نزد ساتی بیگ فرستادند و در تبریز به امر ساتی بیگ به قتل رسید و به طوری که در مجمل فصیحی ضبط شده قتل قرآجری در سال ۷۳۹ واقع شده است.
در این سال امیر شیخ حسن کوچک به کار دیگری دست زد و آن این بود که ناگهان در اوجان بساط ساتی بیگ را غارت نموده، به این بهانه که سلطنت از زنی ساخته نیست یکی از نبیره زادگان، پشموت پسر هولاکو را که سلیمان خان نام داشت ایلخانی نموده، ساتی بیگ را جبراً به عقد ازدواج او در آورد.
شیخ حسن بزرگ هم در مقابل، نواده کیخاتو، موسوم به عزالدین را با لقب شاه جهان تیمور خان به عنوان ایلخانی علم نموده. امیر جلال الدین مسعود شاه اینجو و خواجه شمسالدین زکریا، داماد و خواهرزاده خواجه غیاثالدین محمد وزیر را به وزارت او منصوب نموده، به عراق عرب آمد و دیار بکر و خوزستان را هم تحت استیلای خود درآورد.
از کارهائی که امیر شیخ حسن بزرگ در این ایام کرد، یکی این بود که خواجه لؤلؤ را به علت آن که بغداد خاتون را به قتل آورده بود، کشت.
در چهار شنبه آخر ذی حجه ۷۴۰ در نزدیکی مراغه در حدود نهر جغاتو دو ایلخان تازه و دو حریف هنگامه جو، یعنی دو شیخ حسن با یکدیگر مصاف دادند. شاه جهان تیمور و شیخ حسن بزرگ مغلوب شدند.
شیخ حسن بزرگ ایلکانی به بغداد مراجعت نموده، شاه جهان تیمور را معزول نموده، خود مستقل شد و تأسیس دولتی نمود که به نام سلسله امرای ایلکانی یا سلسله جلایر معروف است.
امیر شیخ حسن چوپانی هم، سلیمان خان را به نام ایلخانی آلت مطامع خود قرار داده، بر آذربایجان وارّان و گرجستان و عراق عجم با نهایت اقتدار فرمانروائی میکرد و کسان خود را به حکومت اطراف میگماشت. از جمله امیر اشرف، برادر خود را والی عراق عجم نمود و پسر عموی خویش، یعنی امیر پیر حسین پسر امیر محمود شاه پسر امیر چوپان را در سنه ۷۴۰ به حکومت فارس مأمور کرد.
در این موقع ملک جلالالدین مسعود شاه اینجو در فارس حکومت میکرد. چون امیر پیر حسین نزدیک به فارس شد، ملک شمس الدین محمد اینجو، برادر جلالالدین مسعود شاه که به طوری که گفته شد، در قلعه سفید محبوس بود از قلعه فرار کرده، به او پیوست و پیشرو سپاه شد. در سروستان بین لشکریان امیر پیر حسین و ملک جلالالدین مسعود شاه تلاقی واقع شده، لشکر مسعود شاه مغلوب شد و خود او فرار نمود.
امیر پیر حسین که از امرای بد رفتار و خبیث چوپانی است، مانند بلای ناگهانی بر شیراز مسلط شد و بعد از یک ماه بدون هیچ گناهی ملک شمس الدین محمد اینجو را که به او خدمات نموده و عامل بزرگ پیشرفت وی محسوب بود کشت. اهالی شیراز به خونخواهی ملک شمس الدین محمد اینجو که مصداق "من اعان ظالماً سلطه الله علیه" واقع شده بود، قیام نموده، لشکر امیر حسین چوپانی را در هم شکسته اموالش را به غارت بردند. امیر پیر حسین ناگزیر در اواخر سال ۷۴۰ از شیراز فرار نمود .
دو سه روز بعد از فرار امیر پیرحسین، ملک جلالالدین مسعود شاه وارد شیراز شد. به مناسبت ورود امیر جلال الدین مسعود شاه اینجو به شیراز، فائده ذیل را که در کتب تواریخ مسطور نیست در اینجا میآوریم: در مجموعه خطی کتابخانه مجلس شورای ملی، شماره ۲۴۱ که تاریخ کتابت آن ۷۸۶ است و به دلایلی که سابقاً نوشته شده، مکاتیب و رسائل آن مجموعه از انشاء جلالالدین فریدون عکاشه منشی آل اینجو است، از صفحه ۱۷۵ تا ۱۸۱ فتحنامهئی مسطور است که ظاهراً راجع به همین حادثه سال ۷۴۰ یعنی فرار امیر پیر حسین چوپانی و ورود امیر مسعود شاه اینجو است.
📗 تاریخ عصر حافظ یا تاریخ فارس و مضافات و ایالات مجاوره در قرن هشتم_ صفحه ۹۴ تا ۹۷
✍ دکتر قاسم غنی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان