🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
عقاید بودایی و هندی و مانوی
اگر عقیده آنهایی که تصوف را زاییده افکار هندی و بودایی میدانند مبالغه باشد، لااقل باید گفت که از چیزهایی که تأثیر بسیار در تصوّف اسلامی داشته، افکار و آداب و عادات هندی و بودایی است.
اسلام که به فاصله کمی بعد از ظهور، از حدود عربستان خارج شده به سرعت برق در هر جهت پیش میرفت. طولی نکشید که به سرحد چین رسیده، در زمان بنیامیه سند را مسخّر نموده، مناسبات تجارتی و اقتصادی بین مسلمین و اقوام و قبایلی که از حیث فکر و تمدّن و اخلاق، با مردم سایر قسمتهای جهان فرق زیاد داشتند برقرار ساخت.
از قرن دوم به بعد که مسلمانها به نقل کتب سایر ملل پرداختند و دایره علوم وسعت یافت، مقداری آثار بودایی و هندی به عربی ترجمه شد که از جمله چیزهایی است راجع به تصوّف عملی یعنی زهد و ترک دنیا و شرح عادات و رسومی در این باب از هندیها و بوداییها.
اضافه بر نقل کتب هندی و بودایی در قرن دوم هجری و مناسبات تجارتی و اقتصادی مسلمین با هندیها، از اوایل حکومت بنی عباس جماعتی از تارکین دنیا و دوره گردان هندی و مانوی در عراق و سایر ممالک اسلامی منتشر بودند و همانطور که در قرن اول از رهبان سیّار مسیحی صحبت میشد، در قرن دوم هم ذکر تارکین دنیای سیّار دیگری به میان میآید که نه مسلمانند و نه مسیحی و جاحظ آنها را «رهبان الزنادقة» مینامد و به موجب شرحی که میدهد از زهّاد مانویه هستند.
جاحظ میگوید (کتابالحیوان، جزء چهارم، صفحه ۱۴۶) اینها سیاحند و سیاحت برای آنها در حکم توقف و عزلت نسطوریان است در صوامع و دیرها و این جماعت همیشه دو به دو سیاحت و سفر میکنند. به طوری که تا انسان یکی از آنها را دید، باید قطع کند که دومی هم چندان دور نیست و قریباً پیدا خواهد شد و عادت آنها این است که دو شب در یک محل نخوابند و این سیاحان دارای چهار خصلتاند، " قدس و طهر و صدق و مسکنت". این سیاحان به نوبه خود در صوفیه مسلمان مؤثر شدهاند و هم چنین سیاحان و دوره گردها و مرتاضین بودایی، در صوفیهای مسلمان مؤثر واقع شدهاند و آنها هستند که سرگذشت بودا را منتشر ساخته، او را سرمشق زهد و ترک دنیا معرفی کردند. به طوری که مرتاضین در نوشته های خود به عنوان سرمشق تزهد مینویسند، امیری در خور ستایش و احترام است که به زّی فقر در آید و این موضوع به اشکال مختلف قصصی به وجود آورده است.
نکته مهمی را که باید متذّکر بود این است که متجاوز از هزار سال پیش از اسلام مذهب بودایی در شرق ایران، یعنی بلخ و بخارا و نیز در ماوراءالنهر شایع بوده و صومعهها و پرستشگاههای معروفی داشته است و مخصوصاً صوامع بودایی بلخ بسیار مشهور بوده است.
در قرون اول اسلامی، بلخ و اطراف آن از مراکز بسیار مهم تصوف شده و صوفیان خراسان در تهوّر فکری و آزاد منشی پیشرو سایر صوفیان به شمار میرفتهاند و عقیده «فناء فی الله» که تا اندازهیی مقتبس از افکار هندی است، بیشتر به دست صوفیهای خراسانی، از قبیل بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر ترویج میشده است.
گولدزیهر، منتشرق معروف اطریشی، معتقد است که صوفیان قرن دوم هجری سرگذشت ابراهیم ادهم، امیر زاده بلخی، را که ترک دنیا نموده به زیّ دراویش درآمده و به واسطه ریاضتهای طولانی از بزرگان صوفیه شده است. مطابق آنچه از شرح حال بودا شنیده بودند، ساخته و پرداختهاند.
حدس گولدزیهر ممکنالصحة است و از احتمالات قریب به واقع است و نظایر آن بسیار دیده شده که پیروان مذاهب و مسالک در عالم شور و قوت تخیلی که دارند گاهی برای پیشروان و بزرگان خود، سرگذشتهایی شبیه بسرگذشت اولیای سائر مذاهب ساختهاند و اگر کسی سرگذشت بودا را چنان که در کتب بوداییان مضبوط است با سرگذشت افسانه مانند ابراهیم ادهم، چنان که در کتب تراجم احوال عرفا از قبیل حلية الاولياء ابی نُعیم اصفهانی و تذكرة الاولياء شيخ عطّار مذکور است، با هم مقایسه نماید بدون شبهه مشابهات عجیبی مابین این دو سرگذشت جلب نظر او را خواهد نمود.
برای توضیح این مطلب، ما خلاصهیی از دو سرگذشت را ذیلاً به نظر خوانندگان میرسانیم تا خود صحت و سقم این عقیده را قضاوت نمایند:
برحسب عقیده بودائیان( شرح حال بودا از مقالهیی که در دایرهالمعارف بریتانیا نوشته شده اقتباس شده است) هر چندب یک بار بودایی در زمین ظاهر میشود که عقیده صحیح را به مردم تعلیم دهد. زیرا " بودا " به معنی " حکیم " و "مرشد" است.
بعد از مدتی این تعلیم فاسد شده از میان میرود و تجدید آن مربوط به ظهور بودای جدید است ولی امروز وقتی بودا میگوییم، مقصود آخرین بودای تاریخی است که نام شخصی او " سیدهاتها" و نام خانوادگیش " گوتاما" است.
📗 تاریخ تصوف در اسلام_تطّورات و تحوُّلات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ_ گزیده صفحات ۱۴۵ تا ۱۴۷
✍ دکتر قاسم غنی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
عقاید بودایی و هندی و مانوی
اگر عقیده آنهایی که تصوف را زاییده افکار هندی و بودایی میدانند مبالغه باشد، لااقل باید گفت که از چیزهایی که تأثیر بسیار در تصوّف اسلامی داشته، افکار و آداب و عادات هندی و بودایی است.
اسلام که به فاصله کمی بعد از ظهور، از حدود عربستان خارج شده به سرعت برق در هر جهت پیش میرفت. طولی نکشید که به سرحد چین رسیده، در زمان بنیامیه سند را مسخّر نموده، مناسبات تجارتی و اقتصادی بین مسلمین و اقوام و قبایلی که از حیث فکر و تمدّن و اخلاق، با مردم سایر قسمتهای جهان فرق زیاد داشتند برقرار ساخت.
از قرن دوم به بعد که مسلمانها به نقل کتب سایر ملل پرداختند و دایره علوم وسعت یافت، مقداری آثار بودایی و هندی به عربی ترجمه شد که از جمله چیزهایی است راجع به تصوّف عملی یعنی زهد و ترک دنیا و شرح عادات و رسومی در این باب از هندیها و بوداییها.
اضافه بر نقل کتب هندی و بودایی در قرن دوم هجری و مناسبات تجارتی و اقتصادی مسلمین با هندیها، از اوایل حکومت بنی عباس جماعتی از تارکین دنیا و دوره گردان هندی و مانوی در عراق و سایر ممالک اسلامی منتشر بودند و همانطور که در قرن اول از رهبان سیّار مسیحی صحبت میشد، در قرن دوم هم ذکر تارکین دنیای سیّار دیگری به میان میآید که نه مسلمانند و نه مسیحی و جاحظ آنها را «رهبان الزنادقة» مینامد و به موجب شرحی که میدهد از زهّاد مانویه هستند.
جاحظ میگوید (کتابالحیوان، جزء چهارم، صفحه ۱۴۶) اینها سیاحند و سیاحت برای آنها در حکم توقف و عزلت نسطوریان است در صوامع و دیرها و این جماعت همیشه دو به دو سیاحت و سفر میکنند. به طوری که تا انسان یکی از آنها را دید، باید قطع کند که دومی هم چندان دور نیست و قریباً پیدا خواهد شد و عادت آنها این است که دو شب در یک محل نخوابند و این سیاحان دارای چهار خصلتاند، " قدس و طهر و صدق و مسکنت". این سیاحان به نوبه خود در صوفیه مسلمان مؤثر شدهاند و هم چنین سیاحان و دوره گردها و مرتاضین بودایی، در صوفیهای مسلمان مؤثر واقع شدهاند و آنها هستند که سرگذشت بودا را منتشر ساخته، او را سرمشق زهد و ترک دنیا معرفی کردند. به طوری که مرتاضین در نوشته های خود به عنوان سرمشق تزهد مینویسند، امیری در خور ستایش و احترام است که به زّی فقر در آید و این موضوع به اشکال مختلف قصصی به وجود آورده است.
نکته مهمی را که باید متذّکر بود این است که متجاوز از هزار سال پیش از اسلام مذهب بودایی در شرق ایران، یعنی بلخ و بخارا و نیز در ماوراءالنهر شایع بوده و صومعهها و پرستشگاههای معروفی داشته است و مخصوصاً صوامع بودایی بلخ بسیار مشهور بوده است.
در قرون اول اسلامی، بلخ و اطراف آن از مراکز بسیار مهم تصوف شده و صوفیان خراسان در تهوّر فکری و آزاد منشی پیشرو سایر صوفیان به شمار میرفتهاند و عقیده «فناء فی الله» که تا اندازهیی مقتبس از افکار هندی است، بیشتر به دست صوفیهای خراسانی، از قبیل بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر ترویج میشده است.
گولدزیهر، منتشرق معروف اطریشی، معتقد است که صوفیان قرن دوم هجری سرگذشت ابراهیم ادهم، امیر زاده بلخی، را که ترک دنیا نموده به زیّ دراویش درآمده و به واسطه ریاضتهای طولانی از بزرگان صوفیه شده است. مطابق آنچه از شرح حال بودا شنیده بودند، ساخته و پرداختهاند.
حدس گولدزیهر ممکنالصحة است و از احتمالات قریب به واقع است و نظایر آن بسیار دیده شده که پیروان مذاهب و مسالک در عالم شور و قوت تخیلی که دارند گاهی برای پیشروان و بزرگان خود، سرگذشتهایی شبیه بسرگذشت اولیای سائر مذاهب ساختهاند و اگر کسی سرگذشت بودا را چنان که در کتب بوداییان مضبوط است با سرگذشت افسانه مانند ابراهیم ادهم، چنان که در کتب تراجم احوال عرفا از قبیل حلية الاولياء ابی نُعیم اصفهانی و تذكرة الاولياء شيخ عطّار مذکور است، با هم مقایسه نماید بدون شبهه مشابهات عجیبی مابین این دو سرگذشت جلب نظر او را خواهد نمود.
برای توضیح این مطلب، ما خلاصهیی از دو سرگذشت را ذیلاً به نظر خوانندگان میرسانیم تا خود صحت و سقم این عقیده را قضاوت نمایند:
برحسب عقیده بودائیان( شرح حال بودا از مقالهیی که در دایرهالمعارف بریتانیا نوشته شده اقتباس شده است) هر چندب یک بار بودایی در زمین ظاهر میشود که عقیده صحیح را به مردم تعلیم دهد. زیرا " بودا " به معنی " حکیم " و "مرشد" است.
بعد از مدتی این تعلیم فاسد شده از میان میرود و تجدید آن مربوط به ظهور بودای جدید است ولی امروز وقتی بودا میگوییم، مقصود آخرین بودای تاریخی است که نام شخصی او " سیدهاتها" و نام خانوادگیش " گوتاما" است.
📗 تاریخ تصوف در اسلام_تطّورات و تحوُّلات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ_ گزیده صفحات ۱۴۵ تا ۱۴۷
✍ دکتر قاسم غنی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان