صلح
هنگامی که ما به آدم ها آسیب می رسانیم و آنها در نتیجه رفتارمان، ما را دشمن خود می پندارند، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ این آدم ها ممکن است یکی از اعضای خانواده، عضوی از جامعه خودمان یا کشوری دیگر باشند. فکر می کنم شما پاسخ را می دانید. چند کار می توان انجام داد. نخست، می توانیم در فرصتی مناسب بگوییم «متأسفم! من از روی نادانی و نداشتن هوشیاری و مهارت لازم به تو آسیب رساندم. برای تغییر خویش، همه تلاشم را بـه کـار می گیرم. به خودم اجازه نمی دهم که حرف های ناروای بیش تری به تو بگویم». گاهی ما قصد آسیب رساندن به آدم ها را نداریم، امـا بـه ایـن دلـیـل کـه بـه انـدازه کافی هوشیار و ماهـر نیستیم، به دیگری آسیب می رسانیم. هوشيار بـودن در زندگی روزمره و سخن گفتن به شیوه ای که به آزار دیگری نینجامد، اهمیت دارد.
دومین کاری که بایـد انـجـام دهیـم، ایـن اسـت کـه بهترین بخش وجودمان، یعنی گل وجودمان را فرابخوانیـم تـا خودمان را دگرگون سـازیم. تنهـا راه اثبات آن چه پیش تر گفتید، دگرگون ساختن خودتان است. هنگامی که تازه و نیکو شدید، طرف مقابل با گذشت زمانی کوتاه، متوجه خواهد شد. سپس هنگامی که فرصت نزدیک شدن به آن شخص را یافتید، می توانید همانند یک گل نزدش بروید و او بـه سـرعت متوجه خواهـد شـد کـه شـمـا تفـاوت بسیاری کرده اید. ممکن است مجبور نباشید سخنی بگویید؛ او شما را فقط با دیـدن وضعیت جدیدتان می پذیرد و می بخشد. این کار، «سخن گفتن با تمام وجود و نه فقط توسـط واژگان» نام دارد.
آغـاز بینش، هنگامی ست که شـمـا شـروع به دیدن رنجش دشمنتان می کنید. هنگامی که آرزوی پایان یافتـن رنج دیگری را در خودتان می بینید، نشانی از عشـق راستین را در می یابیـد. امـا مـراقـب باشید، گاهی ممکن است فکـر کـنـیـد از آن چه هستید، نیرومندتریـد. بـرای ایـن کـه تـوان حقیقی خـود را بسنجید، بکوشید برای گفت و شـنـود نـزد فردی دیگر بروید. آن گاه در می یابیـد کـه آیا همدلی عاشقانه شـمـا راستین است يا خيـر. بـرای آزمودن، بـه شـخصی دیگر نیاز دارید. اگر فقط در مورد برخی قواعـد معـنـوی همچـون درک کـردن یـا عـشـق، مراقبه کنیـد، ممکن است نتیجـه، فقـط حاصـل از تصور شما باشـد، نه درک کردن یا عشـق راسـتين.
صلح به معنای امضای توافق نامه ای فریبکارانه و ستمگرانه نیست. صلح بدون جانبداری بـا هـمـه گونه های جاه طلبـی بـه مخالفت می پردازد. بسیاری از ما، در هـر رویارویی و درگیری، خواهان جانبداری از یکی از طرفین هستیم. ما حـق و ناحق را بر اساس شـواهـد یـا شنیده های ناکامل از هم تشخیص می دهیم.
مـا بـرای کنشـگـر بـودن به خشـم نیاز مندیـم، اما حتـى خشـم خیراندیشانه و معقول هـم کافی نیست. جهـان مـا از افرادی که اراده ای کنشگر دارند، خالی نیست. جـهـان مـا بـه افـرادی نیاز دارد کـه تـوان عـشـق ورزيـدن بـدون جانبداری را داشته باشند و بتواننـد حقیقـت را بـه طـور كـامـل بپذیرند.
تیک نات هان
هر گام آرامش
ص 126 و 127
🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی
هنگامی که ما به آدم ها آسیب می رسانیم و آنها در نتیجه رفتارمان، ما را دشمن خود می پندارند، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ این آدم ها ممکن است یکی از اعضای خانواده، عضوی از جامعه خودمان یا کشوری دیگر باشند. فکر می کنم شما پاسخ را می دانید. چند کار می توان انجام داد. نخست، می توانیم در فرصتی مناسب بگوییم «متأسفم! من از روی نادانی و نداشتن هوشیاری و مهارت لازم به تو آسیب رساندم. برای تغییر خویش، همه تلاشم را بـه کـار می گیرم. به خودم اجازه نمی دهم که حرف های ناروای بیش تری به تو بگویم». گاهی ما قصد آسیب رساندن به آدم ها را نداریم، امـا بـه ایـن دلـیـل کـه بـه انـدازه کافی هوشیار و ماهـر نیستیم، به دیگری آسیب می رسانیم. هوشيار بـودن در زندگی روزمره و سخن گفتن به شیوه ای که به آزار دیگری نینجامد، اهمیت دارد.
دومین کاری که بایـد انـجـام دهیـم، ایـن اسـت کـه بهترین بخش وجودمان، یعنی گل وجودمان را فرابخوانیـم تـا خودمان را دگرگون سـازیم. تنهـا راه اثبات آن چه پیش تر گفتید، دگرگون ساختن خودتان است. هنگامی که تازه و نیکو شدید، طرف مقابل با گذشت زمانی کوتاه، متوجه خواهد شد. سپس هنگامی که فرصت نزدیک شدن به آن شخص را یافتید، می توانید همانند یک گل نزدش بروید و او بـه سـرعت متوجه خواهـد شـد کـه شـمـا تفـاوت بسیاری کرده اید. ممکن است مجبور نباشید سخنی بگویید؛ او شما را فقط با دیـدن وضعیت جدیدتان می پذیرد و می بخشد. این کار، «سخن گفتن با تمام وجود و نه فقط توسـط واژگان» نام دارد.
آغـاز بینش، هنگامی ست که شـمـا شـروع به دیدن رنجش دشمنتان می کنید. هنگامی که آرزوی پایان یافتـن رنج دیگری را در خودتان می بینید، نشانی از عشـق راستین را در می یابیـد. امـا مـراقـب باشید، گاهی ممکن است فکـر کـنـیـد از آن چه هستید، نیرومندتریـد. بـرای ایـن کـه تـوان حقیقی خـود را بسنجید، بکوشید برای گفت و شـنـود نـزد فردی دیگر بروید. آن گاه در می یابیـد کـه آیا همدلی عاشقانه شـمـا راستین است يا خيـر. بـرای آزمودن، بـه شـخصی دیگر نیاز دارید. اگر فقط در مورد برخی قواعـد معـنـوی همچـون درک کـردن یـا عـشـق، مراقبه کنیـد، ممکن است نتیجـه، فقـط حاصـل از تصور شما باشـد، نه درک کردن یا عشـق راسـتين.
صلح به معنای امضای توافق نامه ای فریبکارانه و ستمگرانه نیست. صلح بدون جانبداری بـا هـمـه گونه های جاه طلبـی بـه مخالفت می پردازد. بسیاری از ما، در هـر رویارویی و درگیری، خواهان جانبداری از یکی از طرفین هستیم. ما حـق و ناحق را بر اساس شـواهـد یـا شنیده های ناکامل از هم تشخیص می دهیم.
مـا بـرای کنشـگـر بـودن به خشـم نیاز مندیـم، اما حتـى خشـم خیراندیشانه و معقول هـم کافی نیست. جهـان مـا از افرادی که اراده ای کنشگر دارند، خالی نیست. جـهـان مـا بـه افـرادی نیاز دارد کـه تـوان عـشـق ورزيـدن بـدون جانبداری را داشته باشند و بتواننـد حقیقـت را بـه طـور كـامـل بپذیرند.
تیک نات هان
هر گام آرامش
ص 126 و 127
🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی