🌿🌿🌿🌿🌿🌿
شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستانِ آن پادشاهِ جُهود که نصرانیان می کُشت از بهرِ تعصّب
قسمت قبلی
(430) کو ز آدم ننگ دارد از حسد
با ســـــعادت جـــنگ دارد از حسدزیرا که شیطان از روی حسادت، ننگ داشت که بر آدم(ع) سجده آرد و با چنین ستیز و حسادتی در واقع با سعادت خود جنگید.
(431) عَقبه یی زین صَعْب تر در راه نیست
ای خُـــــنک آن کِش جسد هـــــمراه نیستدر راه سلوک، گردنه ای سخت تر و دشوارتر از حسادت نیست. خوشا به حال کسی که حسود نیست. یا: سعادتمند آن کسی است که از حسادت دور باشد.
(432) این جسد، خانه حسد آمد، بدان
کـــــز حسد آلـــــوده باشد خـــــاندانبدان که این کالبد بشری، جایگاه حسادت است. حسادت، خاندان تو را می آلاید. از آنجا که کالبد عنصری، محلّ فقر و نیاز است، حسادت نیز صفتی است که از احساس کهتری و حقارت ناشی می شود.
(433) گر جسد خانه حسد باشد، ولیک
آن جـــــسد را پـــــاک کـــــرد الله، نیکاگرچه کالبد آدمی، جایگاه حسادت است، ولی این کالبد را حق تعالی بخوبی پاک کرده است. نظیر کالبد پیامبران و اولیاء.
(434) طَهِّراً بَیتی بــیانِ پاکـــــی است
گنجِ نور است، اَر طلسمش خاکی استقسمتی از آیه 125 سوره بقره که می فرماید... و عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَعِيل أَنْ طَهِّراً بَيْتي لِلطَّائفينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ... و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه ام را پاک کنید برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان.» اشاره دارد بدین نکته که خانه دل را باید از پلیدی ها پاک کرد کالبد ،عنصری گنجینه انوار الهی است، گرچه طلسم آن، جسمی خاکی است. یعنی اگر با دیدهٔ باطنی نگاه کنی متوجه میشوی که همین کالبد عنصری حاوی گنجینۀ انوار معنوی است. هر چند که بظاهر پیکری خاکی و مادی است.
(435) چون کُنی بر بی حسد مکر و حسد
زآن حـــــسد، دل را سیاهـــــی ها رســـــداگر بر آن که درونش از صفات زشتی همچون حسادت پاک است و هیچ غل و غشی ندارد، حسد بورزی و بد و نیرنگ زنی، بر اثر این حسادت، دلت تیره و تار میشود.
(436) خاک شو مردانِ حق را زیرِ پا
خاک، بر سر ركُن حسد را همچو مازیر پای اولیاء الله خاک شو و مانند ما خاک بر سر حسد کن. یعنی این صفت را محو و طرد کن و هرگز فرصت مده که حسد در دلت وجود پیدا کند.
بیانِ حسدِ وزیر(437) آن وزیرک از حسد بودش نژاد
تا به بـــــاطل، گوش و بینی باد دادآن وزیر پُر تزویر نژاد و سرشتش از حسادت بود. و سرانجام بر اثر حسادت، گوش و بینی خود را بر باد داد.
(438) بر امیدِ آنکه از نیشِ حسد
زهـــــرِ او در جــانِ مسکینان رسدآن وزیر حسود، گوش و بینی خود را از دست داد به این امید که زهر نیش حسدش را به جان بیچارگان عیسوی وارد کند و آنان را دچار هلاکت و تباهی نماید.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿