Postlar filtri


رعایت قانون جبران

عزیزان دل برای رشد معنوی و ارتقای آگاهی، قانون جبران را فراموش نکنیم. هر نیکی که به دیگران می‌دهیم، به دنیای خودمان باز می‌گردد.
برای رعایت این قانون، از شما خواهش می‌کنم که با واریز مبلغی به دلخواه به شماره کارت زیر، همراهی خود را با این مسیر نورانی نشان دهید:

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

این هدیه کوچک نمادی از تعادل و انرژی مثبت است که در زندگی‌مان جریان می‌یابد. با دلی پر از محبت، این مسیر را با هم ادامه می‌دهیم.

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹


رد نشوید موسیقی ها عالیه حتما گوش کنید


🌿 موسیقی بیکلام The Last Samurai اثری از Hans Zimmer 🌿

1k 0 49 1 18

نقش قربانی، سفسطه نفس است


بیشتر ما خوب می دانیم که پذیرفته نشدن در رابطه ای که برایمان بسیار مهم است، چه احساسی در بر دارد. وقتی چنین اتفاقی روی می دهد، اغلب احساس می کنیم قربانی شده ایم، با ما منصفانه رفتار نشده است، بی دلیل مقصر قلمداد شده ایم و دیگران از ما سوء استفاده کرده اند. احساس میکنیم که عشق، خطرناک و آسیب زننده است. حتی ممکن است به نومیدی شدید، احساس بدبختی، خشم، افسردگی و ترس از عشق برسیم. در این وضعیت دنیا به نظر ما بسیار ناعادلانه میرسد، به طوری که ممکن است حتی نخواهیم دیگر در این دنیا زندگی کنیم.
بسیاری از ما خود را در نقش قربانی میبینیم یا احساس می کنـیـم کـه روابطمان اشتباه پیش می روند. باید دانست که این احساسات از آن رو به سراغ ما می آیند که نقش قربانی را در زندگی خود بازی می کنیم. شاید احساس کنیم اصلاً اگر قرار باشد زنده بمانیم باید این نقش را بازی کنیم. بـه نظر می رسد تجارب ما در زندگی توسط اتفاقات پیرامونمان به وجود آمده است و ما در مورد آنها انتخابی نداشته ایم.
نفس می خواهد ما باور کنیم که قربانی روابطمان هستیم، زیرا در اعماق وجودمان احساس میکنیم که شایستۀ عشق نیستیم. نفس نمی خواهد بدانیم شیوه رفتار مردم با ما نیست که ما را قربانی می سازد، بلکه این افکار خودمان است که قربانی مان میکند. این اندیشه های تهی از عشق ما نسبت به خودمان است که به ما آسیب می رساند. یک بار دیگر تأکید میکنیم که ادراک و نگرش ما آینه است، نه حقیقت. هرگاه انکار کنیم که احساس قربانی بودن از ذهن خود ما نشأت میگیرد، نقش قربانی را به خودمان میدهیم.
ما اغلب روابطی را انتخاب میکنیم که نشان میدهند باور داریم شایسته عشق نیستیم. آنگاه این روابط را تغییر داده، آنها را به گونه ای شکل می دهیم که با تصورات درونیمان سازگار شوند. وقتی اشتباهی پیش می آید یا هنگامی که پذیرفته نمی شویم، دنیای بیرون، تصور قربانی بودن را یک بار دیگر ثابت می کند. همچنان که ذهن دوپاره، شیوه های مشارکت ما در ساختن این توهمات را از ما پنهان میکند، این چرخه ادامه می یابد.
هنگامی که در نقش قربانی گرفتار شویم، اغلب به این احساس دچاریم که: «من چه کاری انجام داده ام که سزاوار این وضع هستم؟» ما زندگی را در حالی که احساس میکنیم گرفتار شده ایم، ادامه می دهیم و تصور می کنیم دیگران می خواهند ما را محبوس کنند. ما تشخیص نمیدهیم فقط افکارمان است که ما را به این طریق محبوس می کند. تصور میکنیم که دشمن در دنیای بیرون است، پس می جنگیم تا آزاد شویم، جنگ را به دنیا و هر کس که در آن است بسط می دهیم.
با روابطمان، خدا و خودمان جدال میکنیم. به این ترتیب تا زمانی که نقش قربانی بودنمان را به دنیا منعکس کنیم، هر رابطه ای به فلاکت منتهی میشود و یا دست کم رضایت بخش نخواهد بود. درست لحظه ای که تشخیص دهیم احساس قربانی بودن فقط انعکاس ذهن خود ماست، این حس ناپدید میشود.
ما زمانی از اسارت خودساخته مان رها میشویم که مسؤولیت افکار و اعمالمان را بپذیریم، وقتی مشتاق باشیم تشخیص دهیم که ما خود روابط منفی را می آفرینیم، در می یابیم این ما هستیم که میتوانیم روابط مثبت بیافرینیم، این همه زمانی آغاز می شود که بخواهیم نقش قربانی بودن را کنار بگذاریم.


جرالد جمپالسکی
فقط عشق
ص 55 و 56 و 57

🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی




برخی از مردم تنها راهی که برای دریافت عشق می شناسند، آزار دیگران است. برای کسانی که احساس ناتوانی و بیچارگی کامل می کنند و فکر می کنند توسط زندگی زمین زده شده اند و اشتیاق دارند احساس قدرت کنند و دوباره اختیاردار باشند، آزار دادن یا حتی قتل، ظاهراً یک آسودگی موقتی فراهم میکند. بله جوینده میتواند از طلب کمال نومید شود.
ما کمال و تمامیت را به هر شیوه ای که بتوانیم، اخذ می کنیم. برای آن می جنگیم، برای آن میمیریم. اگر مجبور باشیم، خودمان را منفجر میکنیم تا به بهشت برسیم، به خانه بازگردیم و از بار جدایی آسوده شویم. برای بعضی از مردم، تنها مسیری که میتوانند بیابند تا آنها را به خانه برساند، مسیری است که پر از دشمن باشد. شما دشمن اخلاقی من میشوید وقتی من شما را مسدود کننده مسیرم به سوی خانه تلقی کنم.
به همین دلیل موجودات انسانی به جنگ با یکدیگر می روند، نه فقط به خاطر برنده شدن یا دفاع از سرزمین، غذا یا ثروت های مادی، بلکه همچنین به خاطر تفاوت دیدگاه ها، فلسفه ها، ایدئولوژی ها و باورهای دینی.
بنابراین خیلی به سرعت عقاید بین مردم - چه رابطه بین دو نفر باشد یا بین شهروندان دو کشور - به جنگ های مقدس بدل میشود. وقتی شما با من مخالفت می کنید، وقتی دیدگاه مرا رد میکنید، من احساس میکنم که به طریقی تهدید شده ام‌. عجیب است، این طور نیست؟ تو مرا از نظر فیزیکی تهدید نمیکنی، اما من هنوز احساس میکنم تحت نوعی حمله هستم. چرا؟ چه چیزی اینجا واقعاً مورد حمله است؟


جف فوستر
عمیق ترین پذیرش
ص 232 و 233


🌿 موسیقی بیکلام L'enfant اثری از Vangelis 🌿


همه آرزوهای ما فقط زمانی از راه میرسند که ارتعاش انرژی ما با ارتعاش انرژی سرچشمه وجودمان هماهنگ شود. برای تعیین جدول زمانی برآورده شدن آرزوها با خواهش نفس همفکری نخواهد شد. آن خالق متعال در زمان مناسب و وقتی که آرزوهای ما آماده باشند، اسرارش را آشکار می کند. وظیفه ما این است که کانون تمرکزمان را از زمان رسیدن به آرزوها برداریم و تمام توجه مان را به برقراری ارتباط با معنویت متمرکز کنیم.
وظیفه ما این است که تقاضاهای پی درپی و ستیزه جویانه خود را از خداوند متوقف کنیم و در عوض هرچه بیشتر به او شبیه شویم. وظیفه ما این است که بفهمیم و بپذیریم که همه آنچه در زندگی ما پدیدار میشود و ما آنها را پردردسر و مزاحم می دانیم، در حقیقت همان عواملی هستند که خودمان جذبشان کرده ایم... و ما باید با چنین موانعی روبه رو شویم تا روزنه ای را باز کنیم که هدف معنوی راستین ما از آن پدیدار می کنم شود. شاید این کار مستلزم اینجاد تغییر و تحول در الگوهای فکری باشد.


وین دایر
ندای درون
ص 118 و 119






🌿 موسیقی بیکلام Mariage D Amour اثری از Richard Clayderman 🌿


رنج کشیدن کافی نیست


گاهی ما برای به آرامش رسیدن، به خلوت کردن با خود نیاز پیدا می کنیم. نیاز به خلوت گزینی؛ اما باید به یاد داشته باشیم آن هنگام که به آهستگی گام بر میداریم، هنگامی که مثلاً قهوه ای می نوشیم یا زمانی که با دوستانمان سپری می کنیم، می توانند زیباترین لحظات زندگی ما باشد. در آن لحظات ما خوشبخت ترین و شادترین انسان ها بر روی کره زمین هستیم و همۀ این رفتارها که با لحظه حال ما گره میخورد، آرامش و لذت را برای ما به همراه دارند، حتی هنگام آشپزی، کار در بیرون و در منزل، لبخند زدن، همۀ اینها خود میتواند نوعی مراقبه محسوب شوند.
لبخند زدن، مثل همه رفتارهای دیگر نیاز به تمرین کردن دارد. در ابتدا ممکن است لبخند زدن در حین انجام هر کاری سخت و بی معنا باشد و هر از چندگاه از خود بپرسیم برای چه باید لبخند بزنیم؟ اما من در اینجا دلیل این امر را برای شما توضیح خواهم داد. لبخند زدن یعنی اینکه ما با خود در صلح هستیم و اینکه بر خود تسلط داریم. اینکه ما در خاطره هایمان غرق نمیشویم و در گذشته نمی مانیم.
رسانه ها به خصوص تلویزیون، ماهواره و اینترنت از جمله همان مشغولیاتی هستند که در دور ساختن ما از خود واقعی مان نقش مهمی دارند و مراقبه ها وسیله ای برای آگاه شدن ما از وجود چنین دل مشغولی ها و رها شدن از آنها و پرداختن به خود است. لبخند زدن و تنفس آگاهانه از جمله مهمترین و ساده ترین مراقبه ها به شمار می آیند.
تصور کنید در انتظار به دنیا آمدن کودکتان هستید. او نیاز دارد تا برای او لبخند بزنید. منتظر نمانید تا به دنیا بیاید. قبل از به دنیا آمدن او مراقبت را آغاز کنید. اگر نمیتوانید لبخند بزنید این موضوع را جدی بگیرید. این یعنی شما بیش از اندازه ناراحت هستید. در این حالت به نظر میرسد لبخند زدن رفتار مناسبی نیست اما به یاد داشته باشید کودک شما آن چیزی را دریافت میکند که شما به او میدهید، رفتاری را انجام خواهد داد که شما هم اکنون انجام می دهید. حتی اگر کودکی که در شکم ندارید میتوانید آن را در درون خود تصور کنید. همواره باید تصور کنید کودکی در زهدان خود دارید. منتظر نمانید تا به راستی باردار شوید، کودک همواره آنجا است و هرچه باشید و هرچه کنید، کودک شما آن را دریافت خواهد کرد.
می گویید نمیتوانید لبخند بزنید؟ در این هنگام به کودک خود فکر کنید و برای او لبخند بزنید. نگویید رنج و لبخند با هم جمع نمی شوند. این شاید رنج شما باشد اما به یاد داشته باشید این رنج، رنج کودک شما نیست. کودکان خیلی خوب میفهمند که درون هر انسانی مملو از عشق، آگاهی و احساسات است. برخی اجازه بروز و رشد این ظرفیت ها را به خود می دهند و برخی دیگر نه؛ اما به هر حال همه انسان ها از چنین ظرفیت هایی برخوردار هستند. برای به فعل در آوردن این ظرفیت ها و ظهور آن، باید به خود فرصت بدهیم. لبخند زدن یکی از بهترین راهکارها است که میتواند بسیار کمک دهنده باشد.
اگر ما توانایی لبخند زدن نداشته باشیم، جهان نیز لبخند نخواهد زد و به ما روی خوش نشان نخواهد داد. الزاماً نیازی به راهپیمایی و تظاهرات، جنگ یا انرژی اتمی نیست. تنها با قدرت لبخند زدن و صلح و آرامش، میتوانیم به مرور زمان تغییرات مثبتی در اطراف خود ایجاد کنیم و در گسترش آن کوشا باشیم.


تیک نات هان
صلح با خویشتن
ص 17 و 18 و 19

🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی




عشق چیزی نیست که بتوان فکرش را کرد؛ عشق پروردنی و یا تمرین کردنی نیست. تمرین عشق، تمرین برادری باز هم در محدوده ذهن است. از این رو، عشق نام ندارد. وقتی که تمامی اینها متوقف شود و وقتی عشق به وجود آید، آن وقت خواهید دانست که عشق ورزیدن یعنی چه. بنابراین، عشق چیزی نیست که کمیت داشته باشد؛ عشق یک چیز کیفی است. ما نمی گوییم: «من همه دنیا را دوست دارم»؛ بلکه وقتی بدانید چطور یکی را دوست داشته باشید، می دانید که چطور همه را دوست داشته باشید.
از آنجا که راه دوست داشتن یک نفر را نمی دانیم، عشق ما نسبت به انسانیت جعلی است. وقتی کسی عشق می ورزد، یکی و بسیار وجود ندارد: فقط عشق وجود دارد. تنها در صورت بودن عشق، تمامی مشکلات ما حل خواهد شد و آن وقت است که شور و شوق و خوشحالی اش را خواهیم شناخت


کریشنامورتی
اولین و آخرین رهایی
ص 289


🌿 موسیقی بیکلام Yoga & Relaxation اثری از David Sun 🌿


در مسیر عشق، شما بیش از این که بگیرید، دهش دارید. البته شما آن قدر خودتان را دوست دارید که نگذارید آدم های خود خواه از شما سوء استفاده بکنند. شما قصد انتقام جویی ندارید، اما در رابطه تان شفاف هستید‌. می توانید بگویید «وقتـی بـه مـن بی احترامی میکنی، هنگامی که با من نامهربانی و از من سوء استفاده میکنی، رفتارت را دوست ندارم. به آدمی که پیاپی به من توهین کلامی، عاطفی و جسمانی میکند، نیاز ندارم لازم نیست مدام ناسزاهایت را بشنوم، نه به این دلیل که من از تو بهترم، بلکه به خاطر این که من عاشق زیبایی ام. من دوست دارم بخندم، دوست دارم خوش بگذرانم و دوست دارم عاشق باشم. دلیل این خواسته ها، خودخواه بودنم نیست. من فقط دوست ندارم یک قربانی بزرگ کنارم باشد. معنای این گفته این نیست که تو را دوست ندارم، بلکه نمیتوانم مسؤول رؤیاهای تو باشم. اگر با من در ارتباط باشی، به انگل هایت بسیار سخت می گذرد، چرا که من هیچ واکنشی به زباله های عاطفی تو نشان نمی دهم.»
این خودخواهی نیست‌. این دوست داشتن خود است. خودخواهی، سلطه طلبی و ترس، کم و بیش هر رابطه ای را از بین می برند، بخشندگی، آزادی و عشق، زیباترین رابطه ها، یعنی عاشقانه های دنباله دار را می آفرینند.


دُن میگل روییز
استادی عشق
ص 64




🔈 فایل صوتی

📁 حکمت‌های زندگی (دفتر پنجم مثنوی)

📂 1) اموری که برای فرار از خود به آنها پناه می‌بریم 2) فرار از خود در ارتباط با بدن 3) فرار از خود در ارتباط با نتایج کارهای خود 4) فرار از خود در رابطه با قوانین هستی 5) فرار از خود در ارتباط با خدا 6) نتیجه‌ی بحث کردن از خود

👤 دكتر ایرج شهبازی

4️⃣1️⃣ قسمت چهاردهم

↪️ قسمت قبلی اینجا

⏱️ مدت زمان 78 دقیقه

@Khodshenasivo
@irajshahbazi
🆑 کانال عرفان و خودشناسی




گاهی مردم فکر می‌کنند پذیرش یعنی بی‌تفاوتی یا بی‌عملی است اما این‌طور نیست

پذیرش
یعنی دیدن واقعیت همان‌طور که هست، بدون فرافکنی ذهنی، بدون جنگیدن با آن

این یعنی قبول کنیم که زندگی همین لحظه است، نه آن چیزی که باید باشد

وقتی واقعیت را بپذیریم از نظر ذهنی رها می‌شویم و تصمیمات بهتری می‌گیریم

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.