تلاشهای قوامالسلطنه در تهران و حسین علا در نیویورک برای حل مساله آذربایجان (۲)
(به مناسبت ۲۱ آذر سالروز آزادسازی آذربایجان)
آمدیم بیرون و [علی اکبر دفتری] خیلی داد و بیداد کرد که این خلاف دستور است و ما نماینده دولتیم، یاغی که نیستیم. علاء را من یک خرده دلداری دادم گفتم آقا یک موقعی هست که دیگر وانفسا است و موقعی که دیگر نباید دولتی که تحت فشار است، دولتی که اعتبار ندارد، ما میدانیم، او ممکن است یک اقدامی کند و ما که در دنیای آزاد هستیم اقدام دیگری بکنیم.
طولی نکشید بعد از دو سه ساعت روزنامهها آمدند بیرون و چه عزت و احترامی به ما و به ایران. آمریکاییها آنجا نمایندهشان وزیر خارجه سابق بود، [ادوارد] استتینیوس، او نماینده بود. این از ایران دفاع کرد و موضوع در دستور جلسه ماند، کرومیگو بیرون رفت. در این جلسه نماینده انگليس، نماینده هلند خیلی از ایران طرفداری کردند و آمریکا روزنامهها که بیرون آمد نتیجه خوبی که بخشیده بود جبران ناراحتی مرحوم دکتر علی اکبر دفتری که ناراحت بود از لحاظ سفارت، اعضای سفارت که احضار میکنند جبران شد.
آنموقع [مظفر] فیروز در تهران گفت، « [علاء] برخلاف دستور رفتارکرده.» درست هم گفت، راست گفت. مظفر فیروز با روسها لاس میزد و فکر میکرد که میتواند روسها را آرام کند. میدانید که بعد هم سفیر کبیر شد و رفت [به مسکو]. مرد لایق جاهطلبی بود که با [محمدرضا] شاه هم پدر کشتگی داشت. رضاشاه نصرتالدوله [پدر مظفر] را کشته بود و [او] دلش میخواست تیشه به ریشه شاه بزند اگر حتی به قیمت تیشه خوردن به ریشه ایران باشد.
او گفت «علاء بدون دستور [این کار را کرده].» البته همه میدانستند. [متن] تلگراف بود اصلاً، تازگی نداشت. [بعد] یک تلگراف سخت از طرف قوامالسلطنه برای علاء آمد با حالت توبیخ و ملامت سخت که «شما برخلاف دستور رفتار کردید. عمل بسیار بدی بود، چرا اینکار را کردید؟» توبيخ، ملامت. علاء ناراحت شد. علاء خیلی قانونی و معتقد به آداب بود. دید که خوب کار خلافی کرده در ظاهر. دیدم ناراحت است گفتم اجازه بدهید که جوابش را بنده تهیه کنم. جواب این بود که «در مقابل تاریخ مسئولیت داشتم، مسئولیت خودم را به نحو احسن در خدمت ایران و در خدمت دولت ایران انجام دادم و نتیجه فوقالعاده به نفع ایران تمام شد.»
قوامالسلطنه باز از خر شیطان پیاده نشد. جواب باز تندى داد که «در مقابل تاریخ مسئول منم.» این جواب قوامالسلطنه است. «در مقابل تاریخ مسئول منم» دیگر ما ول کردیم؛ خندیدیم. خیلی خوب و مسئول تو هم هستی، هر ایرانی مسئول است و شما هستید اگر شما هم به جای من بودید همین عمل را میکردید و دیگر ول کردیم ما، ول شد. چیزی طول نکشید که قوامالسلطنه ده هزار دلار جایزه برای علاء فرستاد. در هیئت دولت تصویب کردند نتیجه خوب شد به نفع ایران شد که ده هزار دلار به علاء جایزه داد.
س- این باعث شد که روسها بیایند در تهران و آن توافقنامه را امضا کنند.
ج- بله، قوامالسلطنه کار بسیار عاقلانهای کرد و عرض کردم قوامالسلطنه یکی از رجال پخته ایران بود. قوامالسلطنه نخستوزیر بود و رضاشاه، وزیر جنگش بعداً شد. یکی از رجال استخواندار ایران بود و وطنپرست. خیلی هم به شاه احترام میگذاشت. ولی دلیل نیست یعنی ضد سلطنت بود و ضد شاه بود. مرد متکبری بود، مردی نبود که تعظیم کند.
قوامالسلطنه وعده داد به روسها که نفت شمال را میدهد به روسها، تمام قسمت پنج ایالت شمال را امتیاز نفتش را میدهد به روسها و شاید در باغ سبز را نشان داده بود که همکاری بیشتر اقتصادی بکند زیادتر. ولی [برای عملی شدن این وعدهها] باید انتخابات [مجلس برگزار] بشود، قشون خارجی باید از ایران برود، درست آن رفته. باید قضیه آذربایجان [و پیشهوری] حل بشود تا انتخابات بشود و الا نمیشود. [چون اگر] در یک قسمت ایران انتخابات [برگزار] نشود آن مجلس صلاحیت ندارد. روسها گول خوردند. گرجی ناقلا و رند که روزولت بیچاره را گول زد و دنیای غرب را گرفتار مخمصه کرد اینجا از قوامالسلطنه گول خورد.
س- یعنی استالين.
ج- استالین، گرجی استالین، گرجی بود دیگر.
بخشی از مصاحبه احمد مهبد (۱۲۹۴-؟) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
تاریخ مصاحبه: ۸ اردیبهشت ۱۳۶۴
مصاحبهکننده: حبیب لاجوردی
#تکه_مصاحبه
https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project