"همسازیِ حقوق و ادبیات"
پس به مدرسهی حقوق در دانشگاه ملی رفتم که در آن همانطور که فکر میکردم، آموختن طوطیوار بود. افزایشِ انفجارآسایِ شمارِ دانشجویان همراه بود با حضور معلمانِ کلبیمَسلکی که تمامِ وقت کلاس را صرفِ حضور و غیاب دویست دانشجوی حقوق مدنی از الف تا یاء میکردند اما استثنائات بزرگی هم بود معلمانی راستین که میدانستند قانون جدا از فرهنگ، اخلاق و عدالت نیست. سرآمدانِ اینان تبعیدیانی بودند از جمهوریِ شکست خوردهی اسپانیا که دانشگاههای مکزیک، مؤسسات انتشاراتی، هنرها و علوم را رونق میبخشیدند. "دنمانوئل_پدروسو" رئیس سابق دانشگاهِ "سویل"، مطالعهی قانون را با علایقِ ادبی من همساز کرد. هرگاه که به تلخی از خشکی و ملالخیزیِ به حافظه سپردنِ قوانینِ جزایی و تجاری شِکوه میکردم، میگفت: "قوانین را ول کن، داستایفسکی را بخوان، بالزاک را بخوان، هرچه از قوانین جزایی و تجاری بخواهی در آنها هست..." او همچنین مرا متقاعد کرد که "استاندال" حق داشت بگوید بهترین الگو برای رمانی خوشساخت، مجموعهی قوانین مدنی ناپلئون است. باری، من آموختم که فرهنگ از رابطهها تشکیل شده نَه از جداییها، خاص کردن منزوی کردن است.
از کتاب "خودم با دیگران"
نوشتهی "کارلوس_فوئنتس"
ترجمهی "عبدالله_کوثری"، ص 26
@Honarrvareh
پس به مدرسهی حقوق در دانشگاه ملی رفتم که در آن همانطور که فکر میکردم، آموختن طوطیوار بود. افزایشِ انفجارآسایِ شمارِ دانشجویان همراه بود با حضور معلمانِ کلبیمَسلکی که تمامِ وقت کلاس را صرفِ حضور و غیاب دویست دانشجوی حقوق مدنی از الف تا یاء میکردند اما استثنائات بزرگی هم بود معلمانی راستین که میدانستند قانون جدا از فرهنگ، اخلاق و عدالت نیست. سرآمدانِ اینان تبعیدیانی بودند از جمهوریِ شکست خوردهی اسپانیا که دانشگاههای مکزیک، مؤسسات انتشاراتی، هنرها و علوم را رونق میبخشیدند. "دنمانوئل_پدروسو" رئیس سابق دانشگاهِ "سویل"، مطالعهی قانون را با علایقِ ادبی من همساز کرد. هرگاه که به تلخی از خشکی و ملالخیزیِ به حافظه سپردنِ قوانینِ جزایی و تجاری شِکوه میکردم، میگفت: "قوانین را ول کن، داستایفسکی را بخوان، بالزاک را بخوان، هرچه از قوانین جزایی و تجاری بخواهی در آنها هست..." او همچنین مرا متقاعد کرد که "استاندال" حق داشت بگوید بهترین الگو برای رمانی خوشساخت، مجموعهی قوانین مدنی ناپلئون است. باری، من آموختم که فرهنگ از رابطهها تشکیل شده نَه از جداییها، خاص کردن منزوی کردن است.
از کتاب "خودم با دیگران"
نوشتهی "کارلوس_فوئنتس"
ترجمهی "عبدالله_کوثری"، ص 26
@Honarrvareh