این نقاشیِ رنه ماگریت هم میتواند به عنوان معمایی در نظر گرفته شود که در آن اسرار نهفتهی درونیِ انسان در کنار هم قرار گرفتهاند و به صورتی غیرمنتظره آنها را بررسی میکند و بیننده را درگیرِ یک سرگردانیِ خودساخته میکند. همیشه نوعی منطق در تصاویرِ رنه ماگریت وجود دارد و وقتی از خودِ او در مورد تحلیل محتوای این اثرش پرسیده شد، او اینگونه پاسخ داد: "درمانگر در این نقاشی یعنی بازنمایی نقشِ روانکاوی در کارِ خود..." این فرد پیر و بیچهره زیر شنلِ خود قفسی را پنهان کرده، جایی که دو پرنده از پرواز خودداری کردهاند، آیا پرندگان در اینجا میتوانند افکارِ روانرنجورها، خاطرات و امیال سرکوبشدهای باشند که در طول درمان، توسطِ درمانگر آشکار میشوند اما هرگز واقعاً از بین نمیروند؟ راهی برای دانستن وجود ندارد. اما در تحلیل این نقاشی، آیا ما خودمان را تحلیل نمیکنیم و آیا این دقیقاً همان چیزی نیست که روانکاوی است؟ رنه ماگریت در جایی دیگر نیز بیان کرده است: "اگر کسی به چیزی نگاه کند تا معنای آن را کشف کند دیگر خودِ آن چیز را نمیبیند، بلکه به سؤالی که مطرح میشود فکر میکند، تفسیرِ تصویر به این شکل انکارِ راز درونِ آن خواهد بود، رازِ نادیدنی..."
#نقاشی
@Honarrvareh
#نقاشی
@Honarrvareh