در تصویر مرد کت و شلوار و کراوات پوشیده است و زن لباس قرمز بدون آستین با تزئینات، آنها در اتاقی با دو دیوار و سقفی که برای بیننده قابل مشاهده است، ایستادهاند. رنگ دیوار کناری قهوهای مایل به قرمز است که شبیه رنگ لباس زن است و قالبی وجود دارد که این دیوار را از سقفِ دارای رنگِ بژ جدا میکند. با این حال، هیچ قالبی بین دیوار پشتی و سقف وجود ندارد. دیوار پشتی شامل سایههای آبی متفاوت است و تقریباً شبیه آسمان ابری است. من فکر میکنم این نقاشی دربارهی این است که حتی افرادی که به اندازهی عاشقان نزدیک هستند ممکن است هرگز واقعاً یکدیگر را نشناسند، این فیگورها با پارچهی روی صورتشان واقعاً نمیتوانند یکدیگر را ببینند یا احساس کنند. این دو چهره بسیار به هم نزدیک هستند همانطور که عاشقان باید باشند اما حتی با این نزدیکی، هر کدام چیزی از خود را از دیگری پنهان یا مخفی نگه میدارند، اینکه آنها عمدا این کار را انجام میدهند یا نه، مهم نیست حتی اگر عمداً خودِ واقعی خود را پنهان نکنند، باز هم هر فردی بینهایت پیچیده است، ممکن است شناختنِ کامل شخص دیگری غیرممکن باشد. از آنجا که عاشقان قادر به شناخت واقعی یکدیگر نیستند، آرزوهای آنها برآورده نمیشود، بین آنها مانعی وجود دارد که مانع در آغوش گرفتن آنها میشود. شور و اشتیاق هر چهرهای به دلیل سرخوردگی و انزوای آنها، از دیگری پنهان شده است.
#نقاشی
@Honarrvareh
#نقاشی
@Honarrvareh