ادامهی پست قبلی:
- دو هفته بعد:
بیمار در خانه دچار تنگی نفس میشود. همسرش به مطب روانپزشک زنگ میزند.
- نگران نباشید، یک قرص کلردیازپوکساید بهش بدید بهتر میشه.
با خوردن قرص هیچ تغییری نمیکند و در عرض ۱۰ دقیقه تنگی نفس شدیدتر میشود. همسرش مستاصل میشود و به اورژانس زنگ میزند.
در بیمارستان متخصص طب اورژانس او را ویزیت میکند. پالس اکسیمتری و ABG میگیرد. اکسیژن خون ۸۶ درصد است و دچار اسیدوز تنفسی شده است. (خونش اسیدی شده است)
سریع او را به ICU منتقل میکند. در مسیر ICU از همسرش شرح حال دقیق میپرسد.
متخصص طب اورژانس وقتی لکنت زبان و دوبینی در زمان عصر و شب و نارسایی تنفسی را کنار هم میگذارد ناگهان در ذهنش جرقهی یک تشخیص مهم پزشکی زده میشود: میاستنی گراویس!
خیلی زود برای بیمار آزمایش آنتی بادی برای گیرندههای استیل کولین میدهد. نتیجه مثبت است و تشخیص مسجل میشود. بیمار دچار میاستنی گراویس است.
-خیلی شانس اوردید. اگه زود به بیمارستان نمیرسیدید یا اگه شانس نمیوردید که تخت خالی تو ICU داشتیم، همسرتون به خاطر نارسایی حاد تنفسی از دست میرفت. تشخیص میاستنی گراویس، تشخیص خیلی مهمیه که همکارهای قبلی میس کرده بودن.
-همسر بیمار: شوهرم هم توسط متخصص طب اورژانس، هم نورولوژیست و هم روانپزشک ویزیت شد.
چطور اونها نتونستن تشخیص بدن؟
- تشخیص میاستنی گراویس، خیلی وقتها مشکله. ولی مشکل پزشکهای قبلی این بوده که یک سوال مهم به ذهنشون نرسیده. باید مشکوک میشدن چرا لکنت زبان و دو بینی هر دو در زمان عصر و شب سراغ بیمار اومده. ویژگی مهم میاستنی گراویس اینه که به علت یک مشکل اتوایمیون (خودایمنی) عضلات گلو و چشمی و گاهی تنفسی به دنبال خسته شدن در طول روز دچار فلج موقتی میشن و معمولن آخر روز اتفاق میفته.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده، اما اگر من هم به جای آن روانپرشک بودم اصلن به تشخیص میاستنی گراویس حتا به عنوان یک تشخیص افتراقی فکر نمیکردم و صد در صد به نظر متخصص نورولوژیست اعتماد میکردم و بنا را بر رد علل ارگانیک میگذاشتم و درمان روانپزشکی را شروع میکردم. سوالی که اینجا به شدت ذهن من را مشغول کرده اینه که اگه منظور من از رد علل ارگانیک صرفن ارجاع به یک متخصص نورولوژی یا داخلی و پذیرش بیقید و شرط تشخیص اوست، چه دلیلی داشته به خودم زحمت دادهام که پزشک شوم؟! هر کس دیگری میتواند به این سبک و سیاق علل ارگانیک را رد کند: بیمار را به یک متخصص ارجاع بدهد و اگر او گفت مشکل ارگانیک ندارد با خیال راحت بگوید علل ارگانیک را رد کردهام! در هر صورت برای این سوالم پاسخی ندارم، اما اگر این اتفاق برای من میافتاد، شرمندهی بیمارم و همسرش میشدم. البته نه یک شرمندگی صد درصدی، ولی شرمندگی ۶۰ درصدی را تجربه میکردم.
@hafezbajoghli
- دو هفته بعد:
بیمار در خانه دچار تنگی نفس میشود. همسرش به مطب روانپزشک زنگ میزند.
- نگران نباشید، یک قرص کلردیازپوکساید بهش بدید بهتر میشه.
با خوردن قرص هیچ تغییری نمیکند و در عرض ۱۰ دقیقه تنگی نفس شدیدتر میشود. همسرش مستاصل میشود و به اورژانس زنگ میزند.
در بیمارستان متخصص طب اورژانس او را ویزیت میکند. پالس اکسیمتری و ABG میگیرد. اکسیژن خون ۸۶ درصد است و دچار اسیدوز تنفسی شده است. (خونش اسیدی شده است)
سریع او را به ICU منتقل میکند. در مسیر ICU از همسرش شرح حال دقیق میپرسد.
متخصص طب اورژانس وقتی لکنت زبان و دوبینی در زمان عصر و شب و نارسایی تنفسی را کنار هم میگذارد ناگهان در ذهنش جرقهی یک تشخیص مهم پزشکی زده میشود: میاستنی گراویس!
خیلی زود برای بیمار آزمایش آنتی بادی برای گیرندههای استیل کولین میدهد. نتیجه مثبت است و تشخیص مسجل میشود. بیمار دچار میاستنی گراویس است.
-خیلی شانس اوردید. اگه زود به بیمارستان نمیرسیدید یا اگه شانس نمیوردید که تخت خالی تو ICU داشتیم، همسرتون به خاطر نارسایی حاد تنفسی از دست میرفت. تشخیص میاستنی گراویس، تشخیص خیلی مهمیه که همکارهای قبلی میس کرده بودن.
-همسر بیمار: شوهرم هم توسط متخصص طب اورژانس، هم نورولوژیست و هم روانپزشک ویزیت شد.
چطور اونها نتونستن تشخیص بدن؟
- تشخیص میاستنی گراویس، خیلی وقتها مشکله. ولی مشکل پزشکهای قبلی این بوده که یک سوال مهم به ذهنشون نرسیده. باید مشکوک میشدن چرا لکنت زبان و دو بینی هر دو در زمان عصر و شب سراغ بیمار اومده. ویژگی مهم میاستنی گراویس اینه که به علت یک مشکل اتوایمیون (خودایمنی) عضلات گلو و چشمی و گاهی تنفسی به دنبال خسته شدن در طول روز دچار فلج موقتی میشن و معمولن آخر روز اتفاق میفته.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده، اما اگر من هم به جای آن روانپرشک بودم اصلن به تشخیص میاستنی گراویس حتا به عنوان یک تشخیص افتراقی فکر نمیکردم و صد در صد به نظر متخصص نورولوژیست اعتماد میکردم و بنا را بر رد علل ارگانیک میگذاشتم و درمان روانپزشکی را شروع میکردم. سوالی که اینجا به شدت ذهن من را مشغول کرده اینه که اگه منظور من از رد علل ارگانیک صرفن ارجاع به یک متخصص نورولوژی یا داخلی و پذیرش بیقید و شرط تشخیص اوست، چه دلیلی داشته به خودم زحمت دادهام که پزشک شوم؟! هر کس دیگری میتواند به این سبک و سیاق علل ارگانیک را رد کند: بیمار را به یک متخصص ارجاع بدهد و اگر او گفت مشکل ارگانیک ندارد با خیال راحت بگوید علل ارگانیک را رد کردهام! در هر صورت برای این سوالم پاسخی ندارم، اما اگر این اتفاق برای من میافتاد، شرمندهی بیمارم و همسرش میشدم. البته نه یک شرمندگی صد درصدی، ولی شرمندگی ۶۰ درصدی را تجربه میکردم.
@hafezbajoghli