خانم ۳۶ ساله چند سال است به دلیل حملههای پنیک مراجع یک روانپزشک است.
-راستی دکتر بعضی وقتها دستم سرد میشه و ناخنهام سفید میشه.
-چقدر طول میکشه؟
- شاید ۱۰ دقیقه. گاهی یکمی بیشتر. بعد خودش خوب میشه.
- نگران نباش. علامت خیلی شایعیه. بهش پدیدهی رینود Raynaud's phenomenon گفته میشه و در خانمهای جوان خیلی شایعه.
- یعنی نمیمیرم دکتر؟!
- [با خنده] نه، شوهرت از این شانسها نداره!
- خیلی باحالید دکتر! خیالمو راحت کردید.
۳ ماه بعد:
- حالتون چطوره؟
- خیلی بهترم. در ماه گذشته اصلن پنیک نشدم.
- خوشحالم. پس دارید بهتر میشید.
- بله، فقط چند وقته حدود نیم ساعت بعد از غذا سینهم میسوزه و دهنم تلخ میشه.
-احتمالن ریفلاکس دارید.
- حالا باید چی کار کنم؟
- بهتره به دکتر گوارش مراجعه کنید. البته عجله نکنید. خیلی وقتها گذراست. اگه ادامه داشت به دکتر گوارش مراجعه کنید.
دو ماه بعد:
خانم در محل کارش دچار سردرد شدید ضرباندار و تاری دید میشود. یک استامینوفن کدیین میخورد ولی درد خیلی شدید است و آرام نمیشود. به شوهرش زنگ میزند و او سریع خودش را به شرکت همسرش میرساند.
- باید ببرمت بیمارستان.
- نه، خوب میشم. نگران نباش.
- مسکن جواب نداده. سردردت هم خیلی شدیده. بهتره دکتر تو رو ببینه.
به بیمارستان میروند.
متخصص طب اورژانس فشار خون او را میگیرد: ۲۲۰ روی ۱۱۰
-خانم سابقهی فشار خون داشتید؟
نه! فشار خون من از ۱۲۰ بالاتر نمیرفته هیچ وقت.
-حتمن باید بستری بشید.
-شوهر بیمار: دکتر مسالهی مهمیه؟
-متخصص طب اورژانس در حالی که مشغول نوشتن پرونده و درخواست آزمایش برای بیمار است، به شوهر بیمار میگه: بله، فشار خون همسرتون ۲۲۰ روی ۱۱۰ است. همسرت در وضعیت اورژانسیه و حتمن باید تحت کنترل باشه و علتش ارزیابی بشه.
یک ساعت بعد جواب آزمایشها آماده میشود.
دکتر میبیند اوره و کراتینین بالا رفته.
- عجیبه! کلیه مشکل داره. احتمالن تنگی شریان کلیوی باعث افزایش فشار خون شده. با خودش میگه ولی این خانم که سنش پایینه و بیماری عروقی نداره.
-خانم، بیماری زمینهای نداشتید؟
- نه. فقط پنیک داشتم که تحت نظر روانپزشکم. دو سه ماهه که ریفلاکس دارم.
- در هر صورت باید توسط متخصص داخلی ویزیت بشید.
پزشک داخلی با دقت از بیمار شرح حال میگیرد: پس -گفتید دو ساله که پنیک میشید و زیر نظر روانپزشک هستید؟
- بله، البته خیلی بهتر شده بودم.
- متخصص طب اورژانس نوشته ریفلاکس هم دارید.
- بله، دو سه ماهه که ریفلاکس دارم. تصمیم داشتم برم پیش دکتر گوارش.
علامت دیگهای نداشتید؟
-نه. مشکل دیگهای نبوده.
شوهر بیمار به او میگوید دستت رو هم به دکتر بگو.
- دستم؟!
- آره دستت دیگه. این که ناخنهات سفید میشد.
- اون مهم نیست. روانپزشکم گفته خیلیها دارن و مشکلی نیست.
متخصص داخلی متوجه میشه که بیمارش پدیدهی رینود داره. پیش خودش میگه البته خیلیها رینود دارن و نباید هرکس که رینود داره را بررسی کرد. اما یههویی تو ذهنش جرقه میزنه که این خانم ریفلاکس هم داره. و الان با افزایش ناگهانی فشار خون اومده بیمارستان. کراتینین هم بالاس! همهی اینها رو که میذاره کنار هم تشخیص اسکلرودرمی تو ذهنش جرقه میزنه. در واقع یک نوع از اسکلرودمی به نام سندرم CREST. خیلی زود درخواست آزمایشهای روماتولوژی میده و تشخیص اسکلرودرمی مسجل میشه. متوجه میشه که بیمارش به دنبال اسکلرودرمی دچار "بحران کلیه در زمینهی اسکلرودرمی" یا scleroderma renal crisis شده.
درخواست مشاورهی روماتولوژی میدهد.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده. اما اگر این خانم مراجع من بود، من هم اسکلرودرمی او را میس میکردم و در پیشرفت بیمارم به سمت این وضعیت اورژانسی و خطرناک نقش داشتم. تعداد زیادی از مراجعان من ریفلاکس و پدیدهی رینود دارند. من نمیتوانم همهی آنها را جدی بگیرم و از طرفی قضاوت بالینی لازم برای اینکه کدامشان را جدی بگیرم، کدام را جدی نگیرم را هم ندارم و به خاطر بیسوادیام شرمندهی بیمارم میشدم.
@hafezbajoghli
-راستی دکتر بعضی وقتها دستم سرد میشه و ناخنهام سفید میشه.
-چقدر طول میکشه؟
- شاید ۱۰ دقیقه. گاهی یکمی بیشتر. بعد خودش خوب میشه.
- نگران نباش. علامت خیلی شایعیه. بهش پدیدهی رینود Raynaud's phenomenon گفته میشه و در خانمهای جوان خیلی شایعه.
- یعنی نمیمیرم دکتر؟!
- [با خنده] نه، شوهرت از این شانسها نداره!
- خیلی باحالید دکتر! خیالمو راحت کردید.
۳ ماه بعد:
- حالتون چطوره؟
- خیلی بهترم. در ماه گذشته اصلن پنیک نشدم.
- خوشحالم. پس دارید بهتر میشید.
- بله، فقط چند وقته حدود نیم ساعت بعد از غذا سینهم میسوزه و دهنم تلخ میشه.
-احتمالن ریفلاکس دارید.
- حالا باید چی کار کنم؟
- بهتره به دکتر گوارش مراجعه کنید. البته عجله نکنید. خیلی وقتها گذراست. اگه ادامه داشت به دکتر گوارش مراجعه کنید.
دو ماه بعد:
خانم در محل کارش دچار سردرد شدید ضرباندار و تاری دید میشود. یک استامینوفن کدیین میخورد ولی درد خیلی شدید است و آرام نمیشود. به شوهرش زنگ میزند و او سریع خودش را به شرکت همسرش میرساند.
- باید ببرمت بیمارستان.
- نه، خوب میشم. نگران نباش.
- مسکن جواب نداده. سردردت هم خیلی شدیده. بهتره دکتر تو رو ببینه.
به بیمارستان میروند.
متخصص طب اورژانس فشار خون او را میگیرد: ۲۲۰ روی ۱۱۰
-خانم سابقهی فشار خون داشتید؟
نه! فشار خون من از ۱۲۰ بالاتر نمیرفته هیچ وقت.
-حتمن باید بستری بشید.
-شوهر بیمار: دکتر مسالهی مهمیه؟
-متخصص طب اورژانس در حالی که مشغول نوشتن پرونده و درخواست آزمایش برای بیمار است، به شوهر بیمار میگه: بله، فشار خون همسرتون ۲۲۰ روی ۱۱۰ است. همسرت در وضعیت اورژانسیه و حتمن باید تحت کنترل باشه و علتش ارزیابی بشه.
یک ساعت بعد جواب آزمایشها آماده میشود.
دکتر میبیند اوره و کراتینین بالا رفته.
- عجیبه! کلیه مشکل داره. احتمالن تنگی شریان کلیوی باعث افزایش فشار خون شده. با خودش میگه ولی این خانم که سنش پایینه و بیماری عروقی نداره.
-خانم، بیماری زمینهای نداشتید؟
- نه. فقط پنیک داشتم که تحت نظر روانپزشکم. دو سه ماهه که ریفلاکس دارم.
- در هر صورت باید توسط متخصص داخلی ویزیت بشید.
پزشک داخلی با دقت از بیمار شرح حال میگیرد: پس -گفتید دو ساله که پنیک میشید و زیر نظر روانپزشک هستید؟
- بله، البته خیلی بهتر شده بودم.
- متخصص طب اورژانس نوشته ریفلاکس هم دارید.
- بله، دو سه ماهه که ریفلاکس دارم. تصمیم داشتم برم پیش دکتر گوارش.
علامت دیگهای نداشتید؟
-نه. مشکل دیگهای نبوده.
شوهر بیمار به او میگوید دستت رو هم به دکتر بگو.
- دستم؟!
- آره دستت دیگه. این که ناخنهات سفید میشد.
- اون مهم نیست. روانپزشکم گفته خیلیها دارن و مشکلی نیست.
متخصص داخلی متوجه میشه که بیمارش پدیدهی رینود داره. پیش خودش میگه البته خیلیها رینود دارن و نباید هرکس که رینود داره را بررسی کرد. اما یههویی تو ذهنش جرقه میزنه که این خانم ریفلاکس هم داره. و الان با افزایش ناگهانی فشار خون اومده بیمارستان. کراتینین هم بالاس! همهی اینها رو که میذاره کنار هم تشخیص اسکلرودرمی تو ذهنش جرقه میزنه. در واقع یک نوع از اسکلرودمی به نام سندرم CREST. خیلی زود درخواست آزمایشهای روماتولوژی میده و تشخیص اسکلرودرمی مسجل میشه. متوجه میشه که بیمارش به دنبال اسکلرودرمی دچار "بحران کلیه در زمینهی اسکلرودرمی" یا scleroderma renal crisis شده.
درخواست مشاورهی روماتولوژی میدهد.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده. اما اگر این خانم مراجع من بود، من هم اسکلرودرمی او را میس میکردم و در پیشرفت بیمارم به سمت این وضعیت اورژانسی و خطرناک نقش داشتم. تعداد زیادی از مراجعان من ریفلاکس و پدیدهی رینود دارند. من نمیتوانم همهی آنها را جدی بگیرم و از طرفی قضاوت بالینی لازم برای اینکه کدامشان را جدی بگیرم، کدام را جدی نگیرم را هم ندارم و به خاطر بیسوادیام شرمندهی بیمارم میشدم.
@hafezbajoghli