فرهنگ قهوه یا دامن زدن به مدیکالیزیشن fatigue؟
حافظ باجغلی، روانپزشک
خستگی یا fatigue پس از انقلاب صنعتی روز به روز بیشتر مدیکالیزه شد. یعنی بهجای اینکه یک وضعیت طبیعی انسانی تلقی شود، به عنوان یک علامت پزشکی شناخته شده تا جایی که یک سندرم به اسم "سندرم خستگی مزمن" یا chronic fatigue syndrome ابداع شد. البته حالت خوشبینانهاش این است که توجه دانش پزشکی به پدیدهی خستگی کمکزیادی به سلامت بشریت کرد. گاهی نخستین تظاهر بیماریهای مهم پزشکی، خستگی است. حتمن توجه نشان دادن به این پدیده به عنوان یک علامت شناخته شده، کمک زیادی به تشخیص بیماران میکند. اما کم کم این مدیکالیزیشن از مسیر اصلی و اصیل خود خارج شد و به علامتی تبدیل شد که نیاز به درمان سریع با مواد خاص دارد. دلیل آن هم مشخص است. از طرفی پزشکان- مانند تمام ارائه کنندگان خدمات در هر زمینهای، عروسکهای خیمهشب بازی مدیرعاملان شرکتهای بزرگ اقتصادی هستند. آنها هستند که عروسکگردانی میکنند و به پزشکان دستور میدهند کاری کنند که ملت ساعتهای بیشتری از شبانه روز بیدار و پر انرژی باشند که برای ما بیشتر کار کنند. از طرفی شرکتهای دارویی هم با تولید انبوه مکملهای ویتامینی و انرژی زا به این عروسکگردانی کمک کردند و به پزشکان یاد دادند برای اینچه بچهی خوبی باشند و مورد حمایت شرکتهای عزیز دارویی قرار بگیرند برای بیمارانشان ویتامینهای مختلف تجویز کنند و در سخنرانیهایشان در مورد اثرات این ویتامینها و اهمیت مقابله با خستگی به عنوان یک بیماری قابل درمان دادسخن بدهند.
اما در این میان یک صنعت مهم دیگر به شکل وسیع به مدیکالیزیشن خستگی دامن زد و آن صنعت قهوه بود. صنعتگران قهوه به انسانها یاد دادند که خستگی چیزی است که با یک فنجان قهوه برطرف میشود. خودتان را به دست خستگی نسپارید! هر وقت احساس خستگی کردید به ما مراجعه کنید و یک فنجان قهوهی داغ نوش جان کنید! و خلاصه همگان برای ما نقشه کشیدند که بیشتر کار کنیم و پول بیشتری در جیب مدیرعاملان شرکتهای بزرگ بریزیم. خیلی هم خوب و عالی! اصلن برای خودمون خوبه. حوصلهمون سر نمیره. بیکاری و استراحت زیادی که چیز خوبی نیست! بزنید دست قشنگه رو برای اونهایی که خیلی کار میکنن.
@hafezbajoghli
حافظ باجغلی، روانپزشک
خستگی یا fatigue پس از انقلاب صنعتی روز به روز بیشتر مدیکالیزه شد. یعنی بهجای اینکه یک وضعیت طبیعی انسانی تلقی شود، به عنوان یک علامت پزشکی شناخته شده تا جایی که یک سندرم به اسم "سندرم خستگی مزمن" یا chronic fatigue syndrome ابداع شد. البته حالت خوشبینانهاش این است که توجه دانش پزشکی به پدیدهی خستگی کمکزیادی به سلامت بشریت کرد. گاهی نخستین تظاهر بیماریهای مهم پزشکی، خستگی است. حتمن توجه نشان دادن به این پدیده به عنوان یک علامت شناخته شده، کمک زیادی به تشخیص بیماران میکند. اما کم کم این مدیکالیزیشن از مسیر اصلی و اصیل خود خارج شد و به علامتی تبدیل شد که نیاز به درمان سریع با مواد خاص دارد. دلیل آن هم مشخص است. از طرفی پزشکان- مانند تمام ارائه کنندگان خدمات در هر زمینهای، عروسکهای خیمهشب بازی مدیرعاملان شرکتهای بزرگ اقتصادی هستند. آنها هستند که عروسکگردانی میکنند و به پزشکان دستور میدهند کاری کنند که ملت ساعتهای بیشتری از شبانه روز بیدار و پر انرژی باشند که برای ما بیشتر کار کنند. از طرفی شرکتهای دارویی هم با تولید انبوه مکملهای ویتامینی و انرژی زا به این عروسکگردانی کمک کردند و به پزشکان یاد دادند برای اینچه بچهی خوبی باشند و مورد حمایت شرکتهای عزیز دارویی قرار بگیرند برای بیمارانشان ویتامینهای مختلف تجویز کنند و در سخنرانیهایشان در مورد اثرات این ویتامینها و اهمیت مقابله با خستگی به عنوان یک بیماری قابل درمان دادسخن بدهند.
اما در این میان یک صنعت مهم دیگر به شکل وسیع به مدیکالیزیشن خستگی دامن زد و آن صنعت قهوه بود. صنعتگران قهوه به انسانها یاد دادند که خستگی چیزی است که با یک فنجان قهوه برطرف میشود. خودتان را به دست خستگی نسپارید! هر وقت احساس خستگی کردید به ما مراجعه کنید و یک فنجان قهوهی داغ نوش جان کنید! و خلاصه همگان برای ما نقشه کشیدند که بیشتر کار کنیم و پول بیشتری در جیب مدیرعاملان شرکتهای بزرگ بریزیم. خیلی هم خوب و عالی! اصلن برای خودمون خوبه. حوصلهمون سر نمیره. بیکاری و استراحت زیادی که چیز خوبی نیست! بزنید دست قشنگه رو برای اونهایی که خیلی کار میکنن.
@hafezbajoghli