«شرق» در گفتوگویی با علی نصری، تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل و از زاویهای کلانتر به تکاپوهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و نیز نگاه تهران به روند تحولات تا آغاز به کار دولت دوم ترامپ پرداخته است که در ادامه ماحصل این گپوگفت را میخوانید.
۱- در آستانه روی کار آمدن دولت دوم دونالد ترامپ در ژانویه 2025، تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از سوی برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بهویژه ژاپن و عمان درحال انجام است. این تلاشها چه معنایی دارد؟ آیا تهران و واشنگتن به مذاکرات بازخواهند گشت؟
به نظر میرسد درحالحاضر، ایران آماده است تا هم با دولت جدید ایالات متحده و هم با کشورهای منطقه وارد مذاکره شود و حتی با طرحهایی نظیر «طرح مودت» ابتکار عمل را نیز در دست خود بگیرد. امروز ایران، با وجود همه فشارهایی که در سالها و دهههای گذشته متحمل شده است -مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی خارجی- به لحاظ نظامی و سیاسی به جایگاهی از اقتدار دست یافته که هیچ طرفی نمیتواند بدون تعامل با ایران، امنیت و توسعه پایدار را در منطقه تضمین کند. و این واقعیت برخلاف تبلیغات منفی رسانههای صهیونیستی است که پس از لطماتی که به حزبالله و جبهه مقاومت وارد شد، در تلاشاند تا ایران را در موقعیت ضعف و آسیبپذیری جلوه بدهند. اما به نظر میرسد قدرتهای غربی، شرقی و منطقهای که امنیت و رفاه خود را در ثبات غرب آسیا میبینند، به واقعیت جایگاه ایران در منطقه واقف شدهاند. از این رو، کشورهایی مانند ژاپن و عمان گامهایی برای تسهیل گفتوگوهای ایران و ایالات متحده برداشتهاند. البته ایران نیز آماده است تا براساس احترام متقابل با تمامی طرفها، از جمله ایالات متحده، مذاکره کند.
۲- اگر به این باور دارید که تهران در دولت دوم ترامپ به سمت مذاکره خواهد رفت، آیا مذاکرات جامع و به اصطلاح «مذاکره بر سر همهچیز یا هیچچیز» در دستور کار قرار خواهد گرفت؟
در صورتی که مذاکرات مستقیم بین ایران و دولت جدید آمریکا برقرار شود، این بار موضوعات مورد بحث قطعا شامل مسائل گستردهتر و فراتر از برنامه هستهای خواهد بود. امروز شرایط و اقتضائات کشور و منطقه با زمان مذاکرات برجام بسیار فرق کرده و دیگر نمیتوان مذاکرات را صرفا به مسئله هستهای محدود کرد. قطعا همچنان موضوعاتی وجود دارد که هیچکدام از طرفین تمایل به حلوفصل آنها را ندارد. به عنوان مثال نه ایران هرگز دست از دفاع خود از آرمان فلسطین و حمایت از جبهه مقاومت بر خواهد داشت و نه آمریکا حاضر است حمایت بیقید و شرطش از اسرائیل را متوقف کند. موضوعاتی نیز وجود دارد که طرفین میتوانند بدون تبادل امتیاز و صرفا براساس منافع مستقل خودشان در آنها همکاری کنند. مثل مقابله با رشد افراطیگری و تروریسم در منطقه، قاچاق مواد مخدر یا تضمین امنیت آبراهههای بینالمللی برای صادرات حاملهای انرژی. و البته بخش اصلی مذاکرات به موضوعاتی برمیگردد که با تبدیل برخی امتیازات، طرفین میتوانند به اهداف مورد نظر خود نزدیک شوند. مانند رفع نگرانیها از فعالیتهای هستهای ایران از یک سو و رفع تحریمهای اقتصادی در سطوح مختلف از سوی دیگر.
۳- برخی معتقدند با روی کار آمدن ترامپ، احتمال فعالشدن کمپین فشار حداکثری، صفرکردن صادرات نفت ایران و حتی جنگ نظامی وجود دارد. ارزیابی شما از این سناریو چقدر واقعبینانه است؟
این نکته را در نظر داشته باشیم که در حزب جمهوریخواه در آمریکا -که امروز تمام نهادها و ارکان قدرت را در دست گرفته- نگاه یکپارچهای به سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران وجود ندارد. در دولت آینده ترامپ و همچنین در میان مشاوران ارشد او، افرادی هستند که سابقه طولانی در ایرانستیزی دارند و بعضا تحت نفوذ شدید لابی اسرائیل قرار دارند و همه تلاش خود را خواهند کرد تا سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران را به سمت «فشار حداکثری» و حتی مداخله نظامی سوق بدهند. اما جریان دیگری نیز وجود دارد که نگاهش به سیاست خارجی مبتنیبر «انزواگرایی» است و تمایل به ماجراجوییهای گذشته را ندارد. اینکه کدامیک از این جریانها موفق به تعیین سیاست دولت ترامپ در قبال ایران شود، تا حدودی به ابتکار عمل خود ما در استفاده از ظرفیتها، ایجاد وفاق ملی در داخل کشور و تصویری که از جایگاه و اهداف خودمان ارائه میکنیم برمیگردد.
@AliNasriTelegram
ادامه 👇
۱- در آستانه روی کار آمدن دولت دوم دونالد ترامپ در ژانویه 2025، تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از سوی برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بهویژه ژاپن و عمان درحال انجام است. این تلاشها چه معنایی دارد؟ آیا تهران و واشنگتن به مذاکرات بازخواهند گشت؟
به نظر میرسد درحالحاضر، ایران آماده است تا هم با دولت جدید ایالات متحده و هم با کشورهای منطقه وارد مذاکره شود و حتی با طرحهایی نظیر «طرح مودت» ابتکار عمل را نیز در دست خود بگیرد. امروز ایران، با وجود همه فشارهایی که در سالها و دهههای گذشته متحمل شده است -مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی خارجی- به لحاظ نظامی و سیاسی به جایگاهی از اقتدار دست یافته که هیچ طرفی نمیتواند بدون تعامل با ایران، امنیت و توسعه پایدار را در منطقه تضمین کند. و این واقعیت برخلاف تبلیغات منفی رسانههای صهیونیستی است که پس از لطماتی که به حزبالله و جبهه مقاومت وارد شد، در تلاشاند تا ایران را در موقعیت ضعف و آسیبپذیری جلوه بدهند. اما به نظر میرسد قدرتهای غربی، شرقی و منطقهای که امنیت و رفاه خود را در ثبات غرب آسیا میبینند، به واقعیت جایگاه ایران در منطقه واقف شدهاند. از این رو، کشورهایی مانند ژاپن و عمان گامهایی برای تسهیل گفتوگوهای ایران و ایالات متحده برداشتهاند. البته ایران نیز آماده است تا براساس احترام متقابل با تمامی طرفها، از جمله ایالات متحده، مذاکره کند.
۲- اگر به این باور دارید که تهران در دولت دوم ترامپ به سمت مذاکره خواهد رفت، آیا مذاکرات جامع و به اصطلاح «مذاکره بر سر همهچیز یا هیچچیز» در دستور کار قرار خواهد گرفت؟
در صورتی که مذاکرات مستقیم بین ایران و دولت جدید آمریکا برقرار شود، این بار موضوعات مورد بحث قطعا شامل مسائل گستردهتر و فراتر از برنامه هستهای خواهد بود. امروز شرایط و اقتضائات کشور و منطقه با زمان مذاکرات برجام بسیار فرق کرده و دیگر نمیتوان مذاکرات را صرفا به مسئله هستهای محدود کرد. قطعا همچنان موضوعاتی وجود دارد که هیچکدام از طرفین تمایل به حلوفصل آنها را ندارد. به عنوان مثال نه ایران هرگز دست از دفاع خود از آرمان فلسطین و حمایت از جبهه مقاومت بر خواهد داشت و نه آمریکا حاضر است حمایت بیقید و شرطش از اسرائیل را متوقف کند. موضوعاتی نیز وجود دارد که طرفین میتوانند بدون تبادل امتیاز و صرفا براساس منافع مستقل خودشان در آنها همکاری کنند. مثل مقابله با رشد افراطیگری و تروریسم در منطقه، قاچاق مواد مخدر یا تضمین امنیت آبراهههای بینالمللی برای صادرات حاملهای انرژی. و البته بخش اصلی مذاکرات به موضوعاتی برمیگردد که با تبدیل برخی امتیازات، طرفین میتوانند به اهداف مورد نظر خود نزدیک شوند. مانند رفع نگرانیها از فعالیتهای هستهای ایران از یک سو و رفع تحریمهای اقتصادی در سطوح مختلف از سوی دیگر.
۳- برخی معتقدند با روی کار آمدن ترامپ، احتمال فعالشدن کمپین فشار حداکثری، صفرکردن صادرات نفت ایران و حتی جنگ نظامی وجود دارد. ارزیابی شما از این سناریو چقدر واقعبینانه است؟
این نکته را در نظر داشته باشیم که در حزب جمهوریخواه در آمریکا -که امروز تمام نهادها و ارکان قدرت را در دست گرفته- نگاه یکپارچهای به سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران وجود ندارد. در دولت آینده ترامپ و همچنین در میان مشاوران ارشد او، افرادی هستند که سابقه طولانی در ایرانستیزی دارند و بعضا تحت نفوذ شدید لابی اسرائیل قرار دارند و همه تلاش خود را خواهند کرد تا سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران را به سمت «فشار حداکثری» و حتی مداخله نظامی سوق بدهند. اما جریان دیگری نیز وجود دارد که نگاهش به سیاست خارجی مبتنیبر «انزواگرایی» است و تمایل به ماجراجوییهای گذشته را ندارد. اینکه کدامیک از این جریانها موفق به تعیین سیاست دولت ترامپ در قبال ایران شود، تا حدودی به ابتکار عمل خود ما در استفاده از ظرفیتها، ایجاد وفاق ملی در داخل کشور و تصویری که از جایگاه و اهداف خودمان ارائه میکنیم برمیگردد.
@AliNasriTelegram
ادامه 👇