فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) dan repost
📝📝📝شناورشدن واژههای زبان و رابطۀ آن با دموکراسی و استبداد* :
✍🏻 محمدرضا شفیعی کدکنی
✅اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانههای کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست، مهندس بنامند.
✅غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را بهراحتی نمیتوان شناور کرد.
کلمات مانند انسانها حیثیتِ خاص خود را دارند و کلً جامعه است که میتواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد.
✅بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعهای نمیتوانید بهراحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت میشود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات، مورد شماتت قرار خواهد داد.
✅بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن؛ امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.
✅شما جای هر کلمه را با همسایههای آن و با مدارجِ بالای آن ، بهراحتی میتوانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او دادهای، او دارای چنین مقامی نیست.
✅تجاوز در حریمِ کلمات، در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام میشود که خیلی بهآسانی میتوان کلمۀ «پاپ» را -که مفهومی منحصر به فرد و هیچگاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندکاندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آنجا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند.
✅همانطور که در جامعۀ استبدادی میتوان به حقوق افراد تجاوز کرد، به حدود کلمات هم میتوان تجاوز کرد، و همانطور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون، به حقوق افراد نمیتوان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمیتوان تجاوز کرد.
از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن میتوان به حدود رعایت حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد.
✅اکنون به یاد ندارم که در کجا خواندهام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است: «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح میکنم.»
گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناورشدن زبان است ...
✅هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دمکراسی باشند، زبانشان از شناوریهای تند بر کنار است
و هرقدر استبدادی باشند، به همان میزان، زبانهاشان شناور است.
✅هرکس با شعر فارسی کوچکترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناورشدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آنها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد:
در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است؛ زیرا جامعۀ سامانی جامعهای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی... .
✅در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانهای از زورگوییهای اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان، استبداد مذهبی سلاجقه بسی بیرحمانهتر از استبداد غزنویان است ... .
✅میتوان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود میرسد.
✅شناوربودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر - به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زایندهترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقبماندۀ نیمهمُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه ، قابل مقایسه نباشد؛
یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد.
شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد.
زیرا زایایی، از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن، از لوازم عقبگرد و فروماندگی.
✅وقتی زبانی، حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول میزند که من حرف تازهای دارم میزنم؛ در صورتی که هیچ حرف تازهای ندارد.
✅شناورشدن، نشانۀ فقدانِ اندیشههای فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعهای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان، نقشی نداشته باشد، بهناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوامفریبان است.
https://chat.whatsapp.com/CgSKy5YwIDSAYWvYNWg7Ui
@MostafaTajzadeh
✍🏻 محمدرضا شفیعی کدکنی
✅اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانههای کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست، مهندس بنامند.
✅غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را بهراحتی نمیتوان شناور کرد.
کلمات مانند انسانها حیثیتِ خاص خود را دارند و کلً جامعه است که میتواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد.
✅بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعهای نمیتوانید بهراحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت میشود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات، مورد شماتت قرار خواهد داد.
✅بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن؛ امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.
✅شما جای هر کلمه را با همسایههای آن و با مدارجِ بالای آن ، بهراحتی میتوانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او دادهای، او دارای چنین مقامی نیست.
✅تجاوز در حریمِ کلمات، در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام میشود که خیلی بهآسانی میتوان کلمۀ «پاپ» را -که مفهومی منحصر به فرد و هیچگاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندکاندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آنجا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند.
✅همانطور که در جامعۀ استبدادی میتوان به حقوق افراد تجاوز کرد، به حدود کلمات هم میتوان تجاوز کرد، و همانطور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون، به حقوق افراد نمیتوان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمیتوان تجاوز کرد.
از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن میتوان به حدود رعایت حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد.
✅اکنون به یاد ندارم که در کجا خواندهام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است: «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح میکنم.»
گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناورشدن زبان است ...
✅هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دمکراسی باشند، زبانشان از شناوریهای تند بر کنار است
و هرقدر استبدادی باشند، به همان میزان، زبانهاشان شناور است.
✅هرکس با شعر فارسی کوچکترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناورشدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آنها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد:
در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است؛ زیرا جامعۀ سامانی جامعهای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی... .
✅در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانهای از زورگوییهای اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان، استبداد مذهبی سلاجقه بسی بیرحمانهتر از استبداد غزنویان است ... .
✅میتوان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود میرسد.
✅شناوربودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر - به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زایندهترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقبماندۀ نیمهمُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه ، قابل مقایسه نباشد؛
یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد.
شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد.
زیرا زایایی، از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن، از لوازم عقبگرد و فروماندگی.
✅وقتی زبانی، حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول میزند که من حرف تازهای دارم میزنم؛ در صورتی که هیچ حرف تازهای ندارد.
✅شناورشدن، نشانۀ فقدانِ اندیشههای فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعهای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان، نقشی نداشته باشد، بهناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوامفریبان است.
https://chat.whatsapp.com/CgSKy5YwIDSAYWvYNWg7Ui
@MostafaTajzadeh