📄تئوری نسخ، برهانی بر نادانی الله
برای پنهان نگهداشتن بیهودگیهای قرآن، یک رشته به اصطلاح علمی در علوم اسلامی بوجود آوردهاند که تئوری ناسخ و منسوخ نامیده میشود؛ این موضوع در دو آیه قرآن این چنین وارد شده است:
●ما ننسخ من آية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن الله على كل شيء قدير.
●هيچ آيهاى را منسوخ يا ترك نمىكنيم مگر آنكه بهتر از آن يا همانند آن را مىآوريم. آيا نمىدانى كه خدا بر هر كارى تواناست؟
📖سوره بقره، آیه١٠٦
●وإذا بدلنا آية مكان آية والله أعلم بما ينزل قالوا إنما أنت مفتر بل أكثرهم لا يعلمون.
●چون آيهاى را جانشين آيه ديگر كنيم، خدا بهتر مىداند كه چه چيز نازل كند. گفتند كه تو دروغ مىبافى، نه، بيشترينشان نادانند.
📖سوره نحل، آیه١٠١
هیچکس این حقیقت را انکار نمیکند که برخی از آیههای قرآن منسوخ شدهاند ولی در بین مقامات مذهبی اسلام درباره شماره آیههای منسوخ شده اختلاف بسیاری وجود دارد. برخی از به اصطلاح علمای اسلام، شماره آیههای منسوخ شده را بسیار ناچیز داشته و آنها را به پنج آیه محدود میکنند، ولی گروهی دیگر باور دارند که شماره آیههای منسوخ شده، به ۲۲۵ آیه میرسد.
بسیار مضحک است که الله در آیه ۲۶ سوره کهف میگوید: «خداوند داناتر است، غیب آسمانها و زمین از آنِ اوست و چه بیناستو چه شنواست». و نیز آیه ۶ سوره یونس میگوید: «تبدیل و تغییرى در سخنان الهى رخ نمیدهد» ولی درباره آیههای ناسخ و منسوخ، الله نخست آیههای اشتباه و نامناسبی را به اصطلاح به پیامبرش وحی میکند و سپس، در پی اصلاح و بهترسازی و تغییر آنها بر میآید.
باید گفت که اگر بهراستی الله همهچیز دان و قادر متعال و مطلق بوده و هیچگونه تغییری در سخنان او امکان پذیر نیست، چگونه است که او در آغاز بهترین آیه را وحی نمیکند که بعد ناچار به تغییر آن نباشد؟ چنانچه نهایت نیکیها از الله ناشی میشود! چرا او در آغاز مرتکب اشتباه میشود و سپس در پی اصلاح و تغییر آن بر میآید؟ بدیهی است که اگر یک بشر عادی در ابراز عقیده و یا تصمیمی مرتکب اشتباهی بشود، اعتبار و ارزش خود را از دست خواهد داد، ولی به نظر میرسد که الله لوده اسلام و پیامبرش در ارتکاب اشتباه مصونیت دارند.
بیشتر آیههای منسوخ شده، مربوط به زمانی هستند که محمد در مکه بسر میبرده است؛ زیرا هنگامی که در مکه بسر میبرد و هنوز مزه قدرت را نچشیده بود، وانمود میکرد که او اندرزگویی بیش نیست و وظیفهاش تنها این است که آیههایی را که الله به او وحی میکند به آگاهی مردم برساند و در برابر آنها و بازتابی که در این راستا نشان میدهند، صبر و شکیبایی بهخرج دهد و مجازات افراد نافرمان را به الله واگذارد.
ولی هنگامی که به مدینه رفت و قدرت و حکومت را در این شهر بدست گرفت، اصطلاحا 'کشتیبان را سیاستی دگر آمد!' در مدینه محمد بسیاری از آیههایی را که دلالت بر نرمش منش داشت، منسوخ اعلام کرد و برای وادار کردن مردم به پیروی از دستوراتش سیاست شمشیر را در پیش گرفت...
برای نمونه روایت شده است که محمد گفت:
●الخير كله في السيف و تحت ظل السيف و لا يقيم الناس إلا السيف.
خوبیها تماما در شمشير و در سايه شمشير است و چیزی جز شمشیر مردم را درست نکند!
📓روضه المتقین، ج۳، ص۱۵۷.
●الجنة تحت ظلال السيوف.
بهشت زیر سایه شمشیرها است!
📓صحيح البخاري، روایت۲۸۱۸.
این موارد بهخوبی تغییر رویه و منهج محمد را پس از بهقدرت رسیدن نشان میدهد و نیز به همین دلیل تئوری ناسخ و منسوخ را مطرح کرد تا دستش برای پشت پا زدن به سخنان قبلی خودش باز باشد!
✶کانال نقد اسلام و تئیسم
➥ @Naghde_Theism