دایره مینا ـ جدید


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


خانه هنر، ادبیات و شعر اعتراضی
ترویج فرهنگ آزادی و برابری
معرفی کتاب و موسیقی
ارتباط با ادمین: @absharyad

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: دایره مینا ـ جدید
سلام به یاران جدید دایره مینا

بسیار خوش آمدید ❤️🌸
به خانه‌ی:
ترویج فرهنگ آزادی و برابری
ترویج ادبیات و شعر بالنده
هم‌سفر با بال موسیقیِ روح‌نواز
با امید به تکاپوی مشترک‌مان به‌جانب رهایی ایران‌زمین از سلطه‌ و تخریب اشغال‌گران قرون وسطایی،
و روشنگری‌های تاریخی، فرهنگی و سیاسی در مسیر پالایش صحنه‌ی سیاسی ایران از هرگونه دیکتاتوری و وابستگی.


دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


Репост из: دایره مینا ـ جدید
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🌨 لحظاتی با رقص بازیگوش برف‌ها

با زمینه‌ای از حزن دلنشین و عارفانه‌ی #فلوت_مجار...

برف‌ها این رقص‌های روی‌پاک
پر گشوده دانه‌های قصه‌ناک...
در گشودندم به مشق یادها
پنجره در پنجره فریادها...

#س_ع_نسیم
۷ بهمن ۹۷

دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


Репост из: دایره مینا ـ جدید
🔵 زیر پوستم

🖌 س. ع. نسیم

زیر پوستم موسیقی می‌وزد
زیر پوستم خاطره قدم می‌زند
زیر پوستم شاهراه هزاره‌ی چهره‌ها
زیر پوستم چشم‌ها خیره به نگاهم
زیر پوستم تابش کهکشان زندانی
زیر پوستم قهقهه‌ی کودکان، فرشته‌تر
ـــ زیر پوستم، برشته از گریه‌های گرسنگی‌شان ـــ
زیر پوستم عشق؛ آواره / موسیقی؛ عصایش...
زیر پوستم آزادی؛ پرسه‌زنان
ایران؛ نعره‌زنان...
زیر پوستم
زیر پوستم
زیر پوستم...

۷ بهمن ۱۴۰۲


دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


کدام_قضاییه؟_کدام_قاضی؟_کدام_عدالت؟_.pdf
168.2Кб
سند پی. دی. اف مقاله
🔵 کدام قضاییه؟ کدام قاضی؟ کدام عدالت

تحقیقی پیرامون نقش قوه‌ی قضاییه در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به‌عنوان کانون کارچرخان حکومتی.

آثار قوه‌ی قضاییه بر حیات اجتماعی و زندگی شخصی مردم ایران چیست؟

چرا قوه‌ی قضاییه استقلال ندارد و یک ارگان تمام‌عیار سیاسی و حکومتی است؟

🔹 محورهای مقاله:
مقدمه
مفهوم استقلال قضایی
قاضی در تیول رهبری و منافع سیاسی
قانون و قضا؛ برده‌ی حافظ طبقه و قدرت مسلط
استقلال قضایی در سایه‌ی فرهنگ آزادی و دموکراسی
پی‌نوشت اسناد

دایره مینا مطالعه‌ی این مقاله و توزیع و تکثیر آن را به شما پیشنهاد می‌کند...

دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


Репост из: FreedoMessenger_قاصدان آزادی
🔴مریم حسنی دختر زندانی سیاسی مهدی حسنی که صبح روز ۷ بهمن همراه با بهروز احسانی به قزلحصار منتقل شده در پیج شخصی خود نوشت:
«با وجود اعتراض به حکم و ثبت اعاده دادرسی از طریق وکیلشون آقای عادل احمدیان ، امروز صبح با این خبر مواجهه شدیم .
پدر من بی گناه سه سال از عمرش رو داخل زندان بود، کافی نبود انگار که امروز قصد جونشو کردن.
صدای بابام باشید نه به اعدام
#مهدی_حسنی
#بهروز_احسانی



@Freedomessenger


Репост из: FreedoMessenger_قاصدان آزادی
🔴 #زندانیان_سیاسی در خطر #اعدام قریب الوقع!!!
انتقال #بهروز_احسانی اسلاملو و #مهدی_حسنی زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین خلق برای اجرای حکم اعدام به زندان قزلحصار جهت اجرای حکم اعدام


بهروز احسانی اسلاملو از بازداشت‌شدگان قیام سراسری ۱۴۰۱ و مهدی حسنی، دو زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین تهران، جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی زندان قزلحصار منتقل شدند.
این زندانیان پیشتر به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق توسط دستگاه قضایی جلادان به اعدام محکوم و احکام آنان نیز توسط دیوان عالی تایید شده بود.

@Freedomessenger


🔵 کدام قضاییه؟ کدام قاضی؟ کدام عدالت؟

🔹 قسمت دوم

یک پای اصلیِ تمامیت‌خواهی در نظام ولابت فقیه، قوه‌ی قضاییه است که هم‌چون یک امپراتوری بر همه‌ی ارکان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، رسانه و مطبوعات سیطره دارد و مانع اصلی در مقابل شکل‌گیریِ کانون مستقل وکلاست. متناظر چنین سیطره‌یی را با «اقتدارگرایی» بر گستره‌های دیگر شاهدیم که از نظر ساختاری، رابطه‌ی مستقیم با قوه‌ی قضاییه دارد:
«اقتدارگرایی در ایران دوزخی شده که هفت دریا را می‌آشامد و سیر نمی‌شود؛ نه‌تنها دانشگاه‌ها را قلمرو مستعمره خود کرده و استقلال نهادی دانشگاه‌ها و مراکز علمی را با سیاست‌های موجود زیر پا گذاشته است، بلکه نهادهای علمی را ناکارآمد کرده و حوزه عمومی علم را از بین برده است.»[۴]

دخالت همه‌جانبه‌ی سیاست حکومتی و نماینده‌ی ولی فقیه در امر قضا و پیامدهای مخالفت با آن‌ها توسط برخی قضات، چنان است که ۷۵ درصد قاضیان هفت استان، در یک نظرسنجی سکوت اختیار می‌کنند:
«در سال ۱۳۹۰، پرسش‌نامه‌ای در اختیار چهارصد تن از قضات کیفریِ هفت استان قرار داده شد. در مورد استقلال ‌سازمانی، از قضات پرسیده شد: آیا تاکنون با دخالت سایر قوای حکومتی در وظایف قضایی خویش مواجه شده‌اید؟ فقط ۲۵ درصد قضات به این پرسش‌ پاسخ دادند. از این‌ها هم ۲/۲۲(بیست‌ودو و دو دهم) درصد پاسخ مثبت دادند.»[۵]

قانون و قضا؛ برده‌ی حافظ طبقه و قدرت مسلط
علت زخم باز و چک‌چک خون‌ در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، در نگاشتن قانون توسط دیکتاتوری‌های مورثی در کشور ما است؛ کشوری که هرگز روی حاکمیت دموکراتیک همراه با رقابت دموکراتیک میان احزاب، گروه‌ها و تشکل‌ها و نیز اتحادیه‌ها و سندیکاها را ندیده است. شاهان و شیخان و فقیهان نشسته بر عرشه‌ی قانون خودنوشته، قانون اساسی و قضاییه را برده‌ی حافظ قدرت و سلطه‌شان کرده‌اند.[۶] از این‌رو با نمونه‌های فوق، تاریخ ایران گواهی داده است که شاه و شیخ همیشه خودشان را بی‌رقیب نگاه داشته‌اند، همیشه برای تداوم سلطه‌ی خود، تضمین طولانی‌مدت از طریق قانون و قضا دست‌وپا نموده‌اند و قضاییه‌شان فقط مسؤلیت حفظ نظام به‌قیمت هر جنایت و استثمار را بر عهده دارد.

در چنین تاریخچه‌یی از به‌اصطلاح قضاییه است که خمینی با صدارت مطلق مذهبی و سیاسی، فتوا و حکم اعدام و قتل عام زندانیان سیاسی را صادر می‌کند، مأموران فاسد و جنایت‌اندیش دستگاه سیاسیِ حاکمیت تحت عنوان قاضی، قیام‌کنندگان علیه اجبارات مذهبی و سیاسی، علیه دزدی و غارت حکومتی، علیه دین و حجاب اجباری را «ضد انقلاب» و «محارب» و «ناقضان امنیت نظام» می‌نامند و حکم حبس و مرگ علیه آنان صادر می‌کنند. همین قاضیان وابسته به ساختار سیاسی و مالیِ حاکمیت، حکم خراب کردن خانه‌های مردم، برچیدن وسایل دست‌فروشان بی‌چیز، درنده‌خویی علیه زنان و گاه سنگسار آنان، قطع انگشتان زندانیان و حکم نابودی زندگی چنین اقشاری را صادر می‌کنند.

در چنین تاریخچه‌یی ــ البته با شرح خیلی مختصر ــ از تخریب و فساد قضاییه در استبدادهای موروثی و خاصه چهل‌وشش سال گذشته است که قاضی، درواقع داس دستان رهبر یا یک خودنویس در دست ولی فقیه برای امضاء کردن حکم است.

استقلال قضایی در سایه‌ی فرهنگ آزادی و دموکراسی
در چنین دستگاه و سامانه‌یی، حتی در عالم مثال و محال، عادل‌ترین قاضی هم بر کرسیِ قضاوت بنشیند، هیچ امر قضایی درست نخواهد شد و هیچ تغییر سیاسی حاصل نمی‌شود. چرا؟ زیرا بنیاد سیاسی و قدرت در چنین سامانه‌ی‌ اقتدارگرا، فاسد و غیر دموکراتیک است. نخست باید این بنیاد را از بن برانداخت تا بتوان تکثر سیاسی، عقیدتی و فرهنگی را زیرساخت مناسبات دموکراتیک در این امور ــ خاصه حکومت‌مداری ــ نمود. استقلال قضاییه و کانون مستقل وکلا با چنین پشتوانه‌ی سیاسی به‌مثابه فرهنگ آزادی و دموکراسی، تضمین نمو و بقا خواهد یافت.

پی‌نوشت‌ها ـــــــــــــــــــــ
[۱] به‌نقل از میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، فریدون آدمیت، فکر آزادی و مقدمة نهضت مشروطیت، ص ۱۴۰
[۲] تام کلارک، محدودیت‌های استقلال قضایی، نشریه دانشگاه کمبریج، ۲۰۱۱، ص ۵
[۳] نشریه علمی پژوهش‌های حقوقی، دوره ۸، شماره ۱۵، فروردین ۱۳۸۸، صفحه ۸۳
[۴] سایت خبری جماران، به‌نقل از مقصود فراستخواه استاد جامعه‌شناسی، ۱۸ تیر ۱۴۰۲
[۵] قاسم کرامت، استقلال قضایی در حقوق کیفری ایران و اسناد بین‌المللی، رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۹۰.
[۶] توماس جفرسون: «قانون اساسی هر کشوری باید هر ۱۹ سال عوض شود. هیج نسلی حق ندارد برای نسل‌های بعد از خود تکلیف تعیین کند.»

🖌 دایره مینا
۵ بهمن ۱۴۰۳
@daamina2


🔵 کدام قضاییه؟ کدام قاضی؟ کدام عدالت؟

🔹 قسمت اول

اگر همه‌ی مسائل و موضوعات ایران را زیر ذره‌بین بگذاریم، بی‌شک بیشترین نقش را از آن قوه‌ی قضاییه‌ خواهیم دید. بیشترین نقش از این منظر که بیشترین اثرپذیری از سیاست حاکمیت و به‌همین دلیل بیشترین تأثیر را در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز زندگی شخصی مردم داشته است.
این نقش با این میزان دخالت همه‌سویه‌ی قوه‌ی قضاییه در مسائل و امورات کشور، موجب این پرسش می‌شود که آیا اساساً اصل تفکیک قوا در قاموس حاکمیت مسما به «جمهوری اسلامی» وجود دارد؟ اگر به‌فرض بر طبق اصل ۵۷ قانون اساسی «سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه، مستقل از یکدیگر»ند، پس این میزان دخالت در امور سیاسی به‌نفع حاکمیت و صدور میلیونیِ احکام علیه شهروندان منتقد و مخالف سیاسیِ حاکمیت، از کجا ناشی می‌شود؟ قسمت دوم و مکمل اصل ۵۷ قانون اساسی تأکید می‌کند که «سه قوه زیر نظر ولایت امر و امامت امت است».

مفهوم استقلال قضایی
بر اساس اصل مشروط بودن قوه‌ی قضاییه به امر شاه و رهبر، در ایران هرگز قضاییه‌ی مستقل شکل نگرفته است. به همین دلیل هم کانون وکلای مستقل هرگز نداشته‌ایم؛ چرا که نظام قضاييِ مستقل، با کانون وکلای مستقل شناخته می‌شود و اعتبار می‌یابد.
استقلال قضاییه را می‌توان از شرایط و ضوابط کاریِ قضات تشخیص داد؛ شرایط و ضوابطی که اولاً امنیت و مستقل بودن قاضی را تضمین کند و ثانیاً ذی‌نفعان در حاکمیت سیاسی نتوانند خواسته و شرایط خودشان را به قانون دادرسی و قضایی دیکته و تحمیل نمایند. فقدان استقلال قضاییه در ایران و تخریب‌های حاصل از وابستگی آن به حاکمیت مستقر، چنین شاهد تاریخی داشته است:
«هرگاه کسی مرا ناظمِ ایران قرار می‌داد، من وزارت عدلیه را برای خود اختیار و انتخاب می‌کردم. شرط اول عدلیه پس از علم، جرأت و استقلالِ رأی است».[۱]
استقلال قوه‌ی قضاییه، آن را از منافع سیاسیِ حاکمیت، زدوبندهای جناحی و نفوذ شخصیت‌های سیاسی و رهبری در تصمیم‌گیریِ قضات، جدا می‌کند. این جدایی برای قضاییه، محدودیت یا «مْرَ»(سختیِ) قانون را الزام‌آور می‌نماید. بر این اساس، استقلال قضایی از تحمیل فشار سیاسی مصون می‌ماند:
«استقلالِ قضایی یعنی تواناییِ دادگاه در اتخاذ تصمیم‌هایی که تحت تأثیر فشار سیاسی قرار نگرفته باشد».[۲]
قانون‌گذاران ایران، چه در نظام شاهی و چه شیخی، به‌دلیل نفوذ نگرش استیلاگر و سیطره‌جوییِ سیاسی بر همه‌چیز و همه‌کس، هیچ تصوری از استقلال قضاییه و تربیت قضات مستقل نداشته‌اند:
«استقلال مستلزم آن است که گزینش، استخدام و ارتقاء قاضی در راستای حفظ استقلال وی در مقام ادای وظایف باشد. با وجود گذشت بیش از یک سده از نظام قانون‌گذاری ایران، استقلال قاضی پیش و پس از انقلاب، مورد توجه قانون‌گذار قرار نگرفته است.»[۳]

قاضی در تیول رهبری و منافع سیاسی
ــ از توئیت ز. روان‌آرام وکیل دادگستری ساکن خوزستان،: «موکل من جوانی از یک خانواده کم‌درآمد بود که برادر ذی‌نفوذ یکی از مسئولان استانی پول‌هایش را با وعده و وعید گرفته بود. چندین ماه با تکیه بر مدارک، با قاضی مجادله و مباحثه کردم. در نهایت یک روز که دادگاه خلوت بود، قاضی به من گفت: خیال می‌کنی خودم نمی‌دانم که طرف، پول موکل شما را بالا کشیده؟ اما چه کنم؟ چاره‌‌ای ندارم. نمی‌توانم با مقامات بالا دربیفتم.»
ــ از توئیت م. اولیایی‌فرد وکیل فعالان سیاسی و مدنی: «به شعبه ۲۶ برای پیگیری پرونده‌‌ام رفته بودم. به رئیس دادگاه گفتم: چرا متهم به تبلیغ علیه نظام شده‌ام؟ گفت: رئیس قوه قضاییه یکی از اجزای اصلی نظام است، انتقاد و مخالفت با او، مخالفت با کل نظام است. به او گفتم: موضع شما سیاسی و غیرحقوقی است. گفت: من از نظام حقوق می‌گیرم و برای نظام و به نفع نظام حکم صادر می‌کنم.»
ــ ادامه‌ی همان توئیت درباره‌ی سازماندهی قضاییه‌ی تحت فرمان ولی فقیه: «با وجود سیستم سلسله مراتبی در نهاد قضاییه، شخص رئیس قوه تبدیل به قاضی‌القضات شده است و اختیارات وسیع و نامحدودی دارد. همین قاضی‌القضات به‌علت ترسی که از مراتب بالاتر ــ رهبری ــ دارد، دارای یک احساس اطاعت نامحدود است. نوع تربیت و گزینش قضات و نظارت بر عملکرد قاضی این موضوع را تقویت می‌کند. نوعی سیستم هرمی که عملکردش در نهایت به اطاعت و فساد منجر می‌شود. ماجرای پرونده‌های سیاسی کاملاً متفاوت است. به‌دلیل مشکلات ساختاری، در این‌گونه دعاوی یک پای حکومت در آن است.»

ادامه مقاله... 👇👇👇
@daamina2


نسبت دادن نبوغ به بعضی جهان‌گشایان به آن است که قدرت و جلال بسیار به آن‌ها داده شده است. جبونان قدرت را می‌ستایند و سبب صفتی را که دارندة قدرت فاقد آن است، به او نسبت می‌دهند و آن را نبوغ می‌نامند. ص ۷۹۶

ناپلئون همیشه از تماشای اجساد زخمیان و کشتگان لذت می‌برد؛ چرا که در آن‌ها (به گمان خود) نشان قدرت روحی خویش را می‌دید. ص ۹۹۸

تصور انسانی محروم از آزادی، جز به‌صورت انسانی مرده، ممکن نیست. ص ۱۴۴۴

📚 از رمان «جنگ و صلح»
🖌 نوشته: لئو تولستوی
🖌 برگردان: سروش حبیبی

یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی

#فرهنگ‌سازی

دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


Репост из: دایره مینا ـ جدید
🔵 هنری که خود را «بی‌‌طرف» می‌خواند،
سرانجام به اهریمن کمک می‌کند.

#بزرگ_علوی 🌹
[از پیشکسوتان قصه‌نویسی نوین ایران]

#فرهنگ‌سازی

دایره مینا جدید🌺
@daamina2


Репост из: @TelescopyBot
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Репост из: دایره مینا ـ جدید
🔵 شناسنامه‌ی مقتول

مقتول گرده‌ی نانم
در بازار حراج آدمیت
وقتی تفکر نفت
آیه‌های رسالت می‌نویسد!

مقتول چرک زمینم
وقتی تومان و دلار
رفیق دستاربندیست
در خَمر همیشه با ابلیس!

شناسنامه‌ام را دوباره بنویس!

#س_ع_نسیم
۶ بهمن ۹۸

دایره مینا جدید🌺
@daamina2


🔵 ایران؛ هر روز «سه‌شنبه» می‌شود...

روز سه‌شنبه ۲ بهمن، اولین سالگرد کارزار موفق و گسترش‌یابنده‌ی «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» بود؛ کارزاری که زندانیان سیاسی در درون قلعه‌ی حاکمیت، بنیاد نهادند و هم‌اکنون با شرکت ۳۴ زندان و حمایت ۱۱ تشکل صنفی گسترش یافته است.
این کارزار علیه یکی از بنیادی‌ترین ستون‌ها و عوامل جنایت در سر پا نگه‌داشتن حاکمیت ملایان متمرکز شده است. کارزاری که سرمایه‌ی عمر نظام آخوندی را به چالش کشیده و با گسترش پیام ملیِ خود به میان جامعه و اصناف، دارد به اولویت مبارزه‌ی جامعه و مردم علیه حاکمیت بالغ می‌شود.

گسترش حمایت‌آمیز در زندان‌ها و در جامعه از این کارزار، مبین نبرد دو اولویت در برابر هم است؛ اولویت اکثریت مردم ایران با پیشتازی زندانیان سیاسی، اولویت حاکمیت آخوندی در شرایط بحران موجودیت.
تمرکز بر کارزار «نه به اعدام» و استمرار آن به‌مدت یک سال و تداوم آن تا سراسری شدن و سقوط حاکمیت،‌ تبر نهادن بر ریشه‌ و تکیه‌گاه آن است، دقیق‌ترین نشانه‌روی به هدف و پاسخ به خون‌ریزترین زخم از پیکر جامعه‌ی ایران و روح و روان آن می‌باشد.

این کارزار مؤید ۷۶ بیانیه‌ی محکومیت نقض حقوق بشر در ایران آخوندزده توسط سازمان ملل و بیانیه‌های مسلسل‌وار مجامع حقوق بشریِ ایرانیان است.
این کارزار، تبلور و تجلیِ اهداف چهار قیام بزرگ مردمی از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ است.
این کارزار، ترجمان مادیِ تحریم بزرگ سه نمایش انتخابات در اسفند ۱۴۰۲ و اردیبهشت و تیر ۱۴۰۳ است.
این کارزار دقیقاً منطبق بر خواسته‌ها و اهداف جنبش دادخواهیِ قتل عام‌شدگان تابستان ۱۳۶۷ است.
این کارزار، عینیت بخشیدن جنبش مادران دادخواه ایران‌زمین در برابر حاکمیت متکی بر کشتار و اعدام است.
این کارزار، نوک پیکان اتحاد زندانیان سیاسیِ نافیِ هرگونه دیکتاتوری و وابستگی، باهدف گسترش «نه به اعدام» در سراسر ایران است.
این کارزار، یکی از کاراترین سلاح‌های ملی و مردمی برای درهم شکستن شیشه‌ی عمر نظام به‌عنوان طلسم اختناق است.
این‌ کارزار، هم‌اکنون اولویت اکثریت مردم ایران و بیان و معرف یک جبهه است. این جبهه در یک سال گذشته، پیشروی سریع سیاسی و روشنگریِ گسترده‌ی داخلی و بین‌المللی داشته است؛ آن‌گونه که موفق شده است خواسته‌ی حقوقی و مشروعیت سیاسیِ خود را به‌ثبت و مقبولیت عامه برساند.

در مقابل پیشرویِ یک ساله‌ی جبهه‌ی «نه به اعدام»، حاکمیت آخوندی، هم از درون و هم از بیرون، ضربات پیاپی دریافت نموده است. مجموع و کیفیت این ضربات، نظام ملایان را گرفتار ورطه‌ و اولویت بود و نبود کرده است. این ورطه و اولویت را رسانه‌های حکومتی با بیان‌های متفاوت انعکاس می‌دهند. روزنامه ایران ارگان دولت، در شماره‌ی ۲ بهمن ۱۴۰۳ تلاش می‌کند اولویت سر پا ماندن نظام را به‌قیمت فراموش کردن «کمبود همه‌چیز»، به بقیه هشدار دهد:
«در وضعیت ناترازیِ همه‌چیز و در وضعیت کمبود همه‌چیز؛ از آب‌و‌هوا تا سوخت و اعتماد عمومی و سرمایه سیاسی، پرداختن به هر چیزی جز ایران، به معنای اتلاف دوباره منابع موجود است. امروز مهم‌ترین مسأله، حل مسائل ایران است و لاغیر.»
روزنامه اعتماد هم در همین تاریخ برای مقابله با «انواع خطرات»، به «میدان‌داریِ بزرگان» متوسل شده است:
«در شرايطی هستیم كه هيچ‌كس منكر انواع خطرات از ناترازی‌ها گرفته تا تهديدهای بيرونی نيست. در اين ميان احتياج مبرم به ميدان‌داريی بزرگان محبوب و امتحان پس داده، دانا، ميهن‌دوست و مردم‌مداركاملاً مشهود است.»

مشاهده می‌شود که اولویت‌ها میان جبهه‌ی «نه به اعدام» و جبهه‌ی متکی بر اعدام، به نبرد آشکار و نهایی رسیده‌اند. این موقعیت یا مختصات، مرحله‌ی تعیین تکلیفی است که بی‌شک از تغییر تعادل قوای منطقه‌یی و بین‌المللی علیه حاکمیت آخوندی، تأثیر مستقیم می‌پذیرد. واقعیت‌های ملموس در تغییر کیفیِ این تعادل قوا نشانی می‌دهند که کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» با پیشتازیِ زندانیان سیاسی، پیشروی شتابان خواهد داشت و گستره‌ی ایران‌زمین را فتح خواهد کرد.

🖌 دایره مینا
۴ بهمن ۱۴۰۳
@daamina2




جنگ پدیده ای است که با خرد انسانی و با طبیعت او سازگار نیست. میلیون‌ها آدم نسبت به هم به‌اندازه‌ای شرارت ورزیدند و دروغ گفتند و یکدیگر را فریب دادند و به هم خیانت کردند، به قدری به اموال هم دستبرد زدند و سندهای جعلی ساختند و اسکناس‌های تقلبی منتشر کردند و جهان سوختند و آدم کشتند و غارت کردند و مرتکب همه‌گونه جنایات شدند که شرح آن‌ها از آن‌چه طی یک قرن در بایگانی‌های تمامی دادگاه‌های جهان ثبت شده است تجاوز می‌کند. تازه در آن زمان کسانی که مرتکب این جنایات می‌شدند، کارهای خود را جنایت نمی‌شمردند.
چه چیز باعث بروز این وقایع غریب شد؟ علل وقوع جنگ چه بود؟ تاریخ‌نویسان با یقینی ساده‌لوحانه علل آن را رعایت نکردن نظام برقرار در قارة سلطه‌جویی ناپلئون، سختگیری الکساندر، خطاهای دیپلمات‌ها و از این دست می‌دانند.
برای ما ناظران امروزی که تاریخ‌نویس نیستیم و سودای پژوهش، گمراهمان نمی‌کند و درنتیجه، صفای عقل سالم‌مان کدورت نگرفته است، علل این رویداد از حد شمار بیرون است.


📚 از رمان «جنگ و صلح»، ص ۷۵۱
🖌 نوشته: لئو تولستوی
🖌 برگردان: سروش حبیبی

یادداشت‌‌برداری: سعید عبداللهی

#فرهنگ‌سازی

دایره مینا جدید 🌺
@daamina2


ادامه‌ی مقاله
🔵 میراث دو ستاره‌ی مشعل‌دار آزادی

جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی بامداد روز ۴ بهمن‌ ۱۳۸۹ در زندان اوین تهران به دار آویخته شدند؛ اما میراث آن‌ها از همان توشه‌ی عمرشان که در همین دو یادداشت گزیده و کوتاه یادآوری شد، در استمرار «امید به جهانی سرشار از آزادی، عدالت و امنیت» تداوم یافت؛ در قیام‌های پیاپی دو دهه‌ی اخیر، در حافظه و پایداری غرورانگیز زندانیان سیاسیِ همرزم‌شان، در عزم و رزم اشرف‌نشانان در قاره‌های جهان، در وفاداری و مبارزه‌ی تمام‌وقت یاران‌شان در اشرف ۳ و در اراده‌ی هماره دادخواه مادران ایران‌زمین.

امید و عشق همیشه و همه‌جا در نبرد با بن‌بست‌آفرینان قرار می‌گیرند. در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی، بن‌بست‌آفرین، جز دیکتاتور و آمران و عاملان جنایت‌زی‌اش نیستند. محمدعلی حاج‌آقایی که در جریان قیام ۱۳۸۸ از حق آزادی دفاع می‌کرد، دستگیر شد. مقیسه‌ای جلاد در اولین برخورد با پرونده‌ی او، گفته بود «تو بوی اشرف می‌دی، باید اعدام شوی، مگر در تلویزیون بگویی جاسوس اسرائیل هستی و پول از آمریکا می‌گرفتی که خط نقاق را پیش ببری»!

مقاومت حاج‌آقایی و به پشیزی نگرفتن ترهات آخوند چرک‌اندیش، یعنی ندای «آری» به امید و عشق و «نه» به بن‌بست و یأس جلاد. هم‌اکنون نیز مقام مقیسه‌ایِ جلاد و رازینیِ دژخیم به‌کیفر رسیده، در همین روزها در صفحات اینترنت و در جامعه‌ی ایران جز نفرین و لعن، پاداشی نیافته و جایگاه محمدعلی حاج‌آقایی و جعفر کاظمی در قلب و ضمیر مردم ایران هماره ستودنی، غرورانگیز و الهام‌بخش مانده است.
بذرافشانان امید، به امید هم پویایی می‌دهند.
«من
به تو می‌اندیشم.
تو بمان!» (فریدون مشیری، آخرین جرعة این جام)

🖌 دایره مینا
۳ بهمن ۱۴۰۳
@daamina2


🔵 میراث دو ستاره‌ی مشعل‌دار آزادی

«من از درد به خودم می‌پیچم و خوابم نمی‌برد؛ اما نه از درد جسمی و نه از درد شخصی، بلکه از درد تاریخی مردم این مرز و بوم، از دردی که ظلم و بی‌عدالتی به جان ما انداخته‌است.» (محمدعلی حاج‌آقایی)
«من قطره‌ای هستم در این هستی که سعی کرده‌ام هم‌سو با حرکت تکاملی هستی در راه خلقم قدم بردارم.» (جعفر کاظمی)

«سال باران شقایق، سال داغ
سال توفان‌های یاد، سال فراق
و تو آرام و شکیب
بذرافشان امید؛
این‌همه توفان‌‌ها
به برت می‌شکنند!»

شگفت‌انگیز است! شگفت‌انگیز از نوعی زیستن که هماره از قله‌یی به قله‌یی گام می‌زند و نگاه از افق‌های پیوستن و وصال برنمی‌گیرد.
امید چیست؟ امید فی‌نفسه نیست، باید بذرافشانش بود،آفریدش، آب و نانش داد و پروراندش.
برای ناامید کردن آرزومندان آزادی، همیشه کوه‌های آهن و نمی‌توان، تمام‌قامت‌اند. بدین سبب است که امید را باید از جزر و مد رخدادها عبور سرفرازنه و سیاوش‌وار داد.
ریشه‌های درخت امید باید در خم‌وپیچ هزارتوی واقعیت‌های سرسخت زمانه نفوذ کند، قوام گیرد تا شاخ و برگش از پس توفان‌ آزمایش‌ها برآیند.
امید، مشعل‌دار واژه‌ی آزادی است. از این‌رو «امید» از اجتماعی‌ترین واژه‌های عجین با حیات انسان به‌طور عام و پیشتاز آرمان‌خواه به‌طور خاص ‌است.

اکنون که از پست و بلند خاطرات نبرد همه‌جانبه با دیکتاتوری فقاهتی گذر می‌کنیم، درمی‌یابیم که عناصر سازنده‌ی مقاومت‌ و پایداری از دهه‌ی ۶۰ به بعد و سپس قیام‌آفرینان دو دهه‌ی اخیر، اوج و فرود هر فصل نبرد برای آزادی را سکوی بذرافشانی امید نموده‌اند. به‌راستی کدام زندگی ــ با اوج و فرود خاطراتش ــ پرجلوه‌تر، پویاتر و منطبق‌تر با جوهر آفرینش انسان و تعبیر فلسفی وی از امید هستی‌بخش خویش است؟

پس آفریدن امید، فاعل فعال می‌خواهد. فاعل شناسای شاهراه امید و عشق و شناسای نیروی یأس‌آفرین و آزادی‌کُش. فاعلان فعال و شناسا در میان کهکشان شقایق‌های آزادی، بس‌ستاره‌ی دنباله‌دار شب‌شکن‌ است. در هر یادواره‌یی به چندین نام از اینان برمی‌خوریم. در یادواره‌ی ۴ بهمن هر سال، دو ستاره‌ی روشنگر در فلک سیاسی و اجتماعی ایران می‌درخشند: محمدعلی حاج‌آقایی و جعفر کاظمی.
«من جعفر کاظمی قطره‌ای هستم در این هستی که سعی کرده‌ام هم‌سو با حرکت تکاملی هستی در راه خلقم قدم بردارم. من هدفمند بودن مبارزه‌ام را با تجربه‌ای که از مسیر مبارزات گذشته ملتمان برایم ثابت شده است، در چارچوب یک نیروی انقلابی و با تجربه و البته موحد که اصالت خود را در سرفصل‌های بسیار صعب مبارزاتی از خود نشان داده است، شکل داده‌ام، یعنی مجاهدین خلق ایران.
رژیم بی‌پایه و اساس خمینی که ثمرة ۱۴۰۰سال ارتجاع سفیانی است و از خون اسلام تغذیه کرده است، بی‌گمان رفتنی‌ و آنچه که پایدار و ماندنی‌ست، حقیقت روشن فردا است.» (lمجاهد خلق #جعفر_کاظمی، ۱۲/۷/ ۱۳۸۹)

«من از درد به خودم می‌پیچم و خوابم نمی‌برد؛ اما نه از درد جسمی و نه از درد شخصی، بلکه از درد تاریخی مردم این مرز و بوم، از دردی که ظلم و بی‌عدالتی به جان ما انداخته‌است. در دنیای امروز که سخن از حقوق حیوانات است ما چه گناهی کرده‌ایم که باید از نخستین حقوق خود محروم باشیم؟ چرا من در طول بیش از یک‌سال‌و‌نیم از زمان دست‌گیری‌ام فقط هشت دقیقه بتوانم وکیلم را ببینم؟ چرا وکالت‌نامة من پس از هفت ماه هنوز به دست خانواده‌ام نرسیده‌است؟ چرا و چرا و چرا؟ من این نامه را نه برای خودم که اولین نبوده و آخرین هم نخواهم بود، بلکه برای ملتی می‌نویسم که همة آن‌ها در معرض این بی‌عدالتی قرار دارند. امیدوارم مرگ من برای آن‌ها زندگی، اسارت من برای آن‌ها آزادی و ناامنی خانواده‌ام برایشان امنیت را به ارمغان آورد. به امید جهانی سرشار از آزادی، عدالت و امنیت.» (مجاهد خلق #محمدعلی_حاج‌آقایی، دی ۱۳۸۹، زندان اوین، از نامه به بان کی مون دبیر کل وقت سازمان ملل)

ادامه‌ی مقاله... 👇👇👇

@daamina2

https://shorturl.at/lqQrd


Репост из: دایره مینا ـ جدید
🔵 چیستیِ اصالت در فرهنگ و سیاست

جست‌وجو در شعر، ادبیات، فرهنگ و در دنیای سیاست، ما را به ۱۰ محور زیر یا بخشی از آن‌ها برای داشتن معیار سنجش افراد و گروه‌های اجتماعی و سیاسی راهنمایی می‌کند؛
در زمینه‌های ملی، فرهنگی، ادبی و هنری:
۱ ـ انسان‌شمول بودن این فعالیت‌ها و آفرینش‌ها و منطبق بودن‌شان با خواسته‌های مشترک طیف‌های گوناگون یک جامعه.
۲ ـ داشتن یک آرمان ملی، فرهنگی، سیاسی با ویژگی مشترک‌ بودن‌شان میان همه‌ی انسان‌ها. مثلاً آرمان آزادی، آرمان یگانگی، آرمان برابری، آرمان عدالت اجتماعی، آرمان نفی طبقات و نفی استثمار و...
در زمینه‌ی سیاسی و اجتماعی:
۳ ـ اصلی و فرعی کردن تضادهای سیاسی و اجتماعی داخلی و متناسب با آن‌ها اصلی و فرعی کردن تضادهای بین‌المللی.
۴ ـ مرزبندی داشتن با تضاد اصلی و هرگز عدول نکردن از آن، موقتی و پراگماتیستی تنظیم نکردن با آن. تشخیص دادن مواضع و رفتار و گفتار هم‌سو و خدمتگزار به سیاست دیکتاتور مسلط.
۵ ـ گریز از مجادله با عقاید و باورهای دیگران و آن‌ها را عمده نکردن.
۶ ـ در یک جامعه‌ی سنتی با باورهای گوناگون، کاری به پوشش دیگران نداشتن و حق انتخاب را برای همه‌ی انسان‌ها به‌رسمیت شناختن.
۷ ـ گرفتار دعواهای شوونیستی و قومیت‌گرایی نشدن.
۸ ـ دوری جستن از بگومگوهای بیهوده‌ی سیاسی و دعواهای زرگری و حیدرنعمتی که تضاد اصلی را به حاشیه می‌برد.
۹ ـ داشتن پرنسیپ‌های اخلاقی و فرهنگی در مناسبات سیاسی و اجتماعی با دیگران اعم از افراد یا گروه‌های سیاسی.
۱۰ ـ پرداختن عملیِ بهای فردی و تشکیلاتیِ همه‌ی محورهای فوق در راستای تحقق هدف اصلی: نفی دیکتاتوری حاکم و تحقق آزادی و برابری و دموکراسی.

این‌ها معیارهای اصالت، فرهنگ، هدف‌مندی، پرنسیپ و اصولی بودن در تمام موضوعات هر انسان و گروه اجتماعی هستند. به‌جاست نسل‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ با این معیارهای ده‌گانه، کارنامه‌ی تمام دست‌اندرکاران فردی و گروهی از فردای ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا کنون را مورد بازبینی، بررسی و تحقیق قرار دهند.

بی‌شک هم‌اینک برای اتحاد و همبستگی در راستای سرنگونی نظام ولایت فقیه، همین معیارها می‌توانند مبنای نسبی جهت محک تمام جریانات در صحنه‌ی سیاسی ایران باشند.

🖌دایره مینا

@daamina2

https://shorturl.at/irvO4


Репост из: دایره مینا ـ جدید
🔴📖🖌 قانون اساسی هر کشوری هر ۱۹ سال یک‌بار باید عوض و بازنویسی شود؛
چون هیچ نسلی حق ندارد و نباید برای نسل‌های بعدی تعیین‌تکلیف کند.

توماس‌ جفرسون

دقت این نظریه در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی به‌ثبت رسیده است. در ایران امروز، چالش اصلی میان نسل قدیم با اندیشه‌ و ارزش‌های قدیم و نسل جدید با اندیشه و ارزش‌های جدید است. این یک چالش تکرارشونده در تاریخ ما و برخی کشورهای جهان بوده است.
نسل قدیم نمی تواند خواسته و پاسخ نسل جدید را بدهد، از این‌رو اگر در حاکمیت باشد، به سرکوب و زندان و جنایت رو می‌آورد و اگر در حاکمیت نباشد، چالش میان قدیم و جدید منجر به بحران‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی می‌شود.
بنابراین هنر نسل قدیم در هر دوره‌یی از تاریخ و در هر کجا در این اصل است که خود را با روح زمانه در عصر خود منطبق کند و مفاهیم وا رزش‌های آن را درک نموده و خود را تراز آن‌ها نماید. این تکاپو و انطباق، ستودنی و راهگشا و موجب ترقی و پیشرفت جامعه می‌شود.
همواره باید به‌دور از نمودهای گاه فریبنده، به ریشه‌ی بحران‌ها و اصل و اساس آن‌ها توجه و دقت داشته باشیم و بشناسیم‌شان.

@daamina2


Репост из: دایره مینا ـ جدید
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
یاد استادان #مرز_پرگهر

یادواره‌ی استاد #رضا_ورزنده 🌹
۱۳۰۵ کاشان ـ ۳ بهمن ۱۳۵۵ تهران
موسیقی‌دان، نوازنده سنتور

غلامرضا مرشد ورزنده، معروف به رضا ورزنده در نزد پدر آموزش دید.
او با سبک و شیوه‌ای شخصی سنتور می نواخت و در بداهه نوازی توانا بود.

سنتور وی منحصر به فرد بود و اندازه‌ای متفاوت نسبت به سازهای معمول داشت. هنگام نواختن، حوله‌ای روی سیم‌ها می‌انداخت و می‌نواخت.

استاد ورزنده در میان‌سالی در حالی که مشغول نواختن سنتور در یک برنامه بود، دچار سکته قلبی شد و در ۳ بهمن ۱۳۵۵ درگذشت.

#محمدرضا_شجریان که با سنتور آشنایی دارد، پس از مرگ نابهنگام او گفت: «وقتی سال ۱۳۵۵ ورزنده درگذشت، همان روز به یادش قدری سنتور نواختم و بعد از آن دیگر هیچ گاه دست به این ساز نزدم».

تصویری نایاب از #نوازندگی وی 👆👆

🎼 قطعه‌ای در ماهور با همنوازی استادان به‌نام ایران:
سنتور #رضا_ورزنده
تمبک #امیر_ناصر_افتتاح
نی #حسن_ناهید

دایره مینا جدید 🌺
@daamina2

Показано 20 последних публикаций.