♦️محمدعلی فروغی، بر ساخت تاریخ و هویت در ایران /۲
✍ دکتر عبدالمجید الهامی
۲ بهمن ۱۴۰۳
رضاشاه، برنامۀ اقدامات چندی برای تغییرات در ایران در دوران سلطنت خود به اجرا گذاشت که فروغی و دیگر هماندیشان او برای ایران لازم میدانستند. از این رو، به این دلایل و همچنین به خاطر اینکه گزینه ای دیگر نداشتند، از وی حمایت کردند و هیچ گاه آشکارا به انتقاد از او نپرداختند. با اینحال، این قبیل روشنفکران و سیاستمداران از روشها و اعمال دیکتاتوری او آزرده بودند تا جائی که از گزند او در امان نماندند. در واقع، رضاشاه نشان داد که دیکتاتوری بی رحم است وقانون اساسی و قوانین مجلس را رعایت نمی کند، و با کوچکترین ظن و گمان و نشانه ای از وفادار نبودن، دستور حبس یا قتل حتی نزدیکترین همکارانش را صادر می کرد.
خود فروغی قربانی خودکامگی رضاشاه شد. در سال۱۳۱۴ش که نخست وزیر بود،تلاش کرد جان یکی ازبستگانش را نجات دهد،کسی که قربانی دسیسه چینی های مقامات فاسد حکومتی شده بود.در پی این ماجرا به او امر شد ازنخست وزیری استعفادهد و او به مدت پنج سال عملاً در خانه محبوس نمود.البته،فروغی کسی نبودکه رضاشاه بتواند او را یک سره نادیده بگیرد وکنار بگذارد.در اوج جنگ جهانی دوم که نیروهای انگلیس وشوروی به ایران حمله کردند وبخشی از خاک ایران اشغال شد،رضاشاه تحت مظله روس و انگلیس وبرای نجات ازدست اشغالگران و ماندگاری سلطنت درخاندانش مجبور شدفروغی رابرای تشکیل کابینه فرابخواندکه آخرین کابینۀ سلطنت او را تشکیل می داد.به نوعی تیرنجات سلطنت پهلوی در زدوبند با اشغالگران بود.
تلاش های فروغی وتدارک استادانۀ اوضاع، نیروی عمدۀ پشتوانۀ محمدرضاشاه جوان در رسیدن به تاج وتخت پس از استعفای پدرش بود. نیز براثر کوشش های فروغی ومذاکرات اوبا نمایندگان انگلیس وشوروی بود که ایران پیمان سه جانبۀ اتحادباانگلستان واتحادجماهیرشوروی را امضاء کرد.فروغی درهمان دورۀ کوتاه نخست وزیری اش نیزمبتکرسیاست چرخش به سوی ایالات متحده بود.این سیاست درآن زمان،به معنای ایجاد موازنه نیرو سوم این سیاست کهن ایرانیان از دوره قجر به ارث رسیده بود.این سیاست درحضورنیروهای شوروی وانگلیس در ایران بود که در دورۀ سلطنت درازمدت محمد رضاشاه (۱۳۲۹-۱۳۵۷) بسیار ادامه یافت و برای ایران و مردماش پیامدهای فاجعه بار و گسترده ای در برداشت که پیامدعمل فروغی بود.
محمدعلی فروغی نقشی بسیارتاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران ایفاکرده است.فقط یکی از آنهانقش اودرتأسیس ودوام پهلوی هابوده است. کمترکسی رامی توان همانند وی دراین دوره بر شمرد،این چنین پررنگ در دو وادی سیاست و فرهنگ حضور داشته باشد:درسیاست؛تلاش او برای نشاندن رضاخان برسلطنت و«قرار گرفتن در زمره ابواب جمعی دیکتاتوری منور»،بازی درنقش میانجی درانتقال سلطنت ازرضاخان به پسرش و جلوگیری از روی آوردن انگلیسی هابه بازمانده قاجار ازجمله فعالیت های تاثیرگذارسیاسی وی بود ودر هردو دوره نیز به مقام نخست وزیری دست یافت،اما ازسیاست مهمتربرای اوفرهنگ بود.
درباب تبار وباور او بسیارسخن رفته است از جمله گرایش به فراماسونری(حتی تذکره نویسان حامی وی نیزانکارنمی کنندکه درصددتوجیه نیز برآمده اند)،برای تباریهودی وازلی مذهب بودن وی نیز مستندات زیادی وجود دارد.
به نظرمی رسد او درآن دوره پی برده بود که بدون دستیابی به قدرت نمی توان برفرهنگ سیطره یافت به این خاطر ابتدا وارد وادی سیاست شدوچون درآن عرصه فاتح شدبه بر آوردن منویات فرهنگی اش همت گماشت که اگر بنیان فرهنگ برساخته شود تغییرات در وادی سیاست صرفا در روبناخود رانشان خواهد دادو سازه همان است که بود!نقش تباریهودی وبر کشیدن تاریخ باستان برای ایران ازکلیدواژه های اساسی تاریخ معاصر ایران است.
در وادی فرهنگ تلاش اوبرتقویت سازه های پیش از اسلام وبرساخت هویتی جدیدبرای ایران مبتنی برباستان است(گفتمان هویتی حاکم بر پهلوی که یکی ازمعمارانش فروغی است ترکیبی ازباستان وتجدد)دراین راه ازهیچ کوششی فرو گذار نمی کند که دراین مختصربه دومورداشاره می شود:
الف)تاریخ نگاری:برجسته ترین کار وی دراین موضوع؛کتاب«تاریخ مختصر ایران»است که در آغاز دوره پهلوی برای تدریس درکلاس های سوم وچهارم به نگارش درآورده است.اماعجیب اینکه او دراین کتاب مهمترین عنصر هویتی پهلوی که اتصال به هخامنشیان(حکومت دوهزار وپانصد ساله شاهنشاهی)را نادیده می انگارد اواساسا سلسله هخامنشیان وپدیده ای به نام کوروش را ندیده است درحالی که روشنفکران باستان گرای پس ازاونقطه عطف ونیزعزیمتشان به تاریخ؛ کوروش وهخامنشان است اماچرا او آن رانادیده می انگارد،یعنی بزرگ نمایی ها درباره این دوره را بلا سند ومصداق جعلیات می داند(کائینی ۱۳۹۸)ومگر ممکن است فردی چون فروغی از آن بی اطلاع باشد.
@majidelhami_nazar
ادامه دارد👇👇👇
#برساخت_تاریخ
#محمدعلی_فروغی
#عبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر عبدالمجید الهامی
۲ بهمن ۱۴۰۳
رضاشاه، برنامۀ اقدامات چندی برای تغییرات در ایران در دوران سلطنت خود به اجرا گذاشت که فروغی و دیگر هماندیشان او برای ایران لازم میدانستند. از این رو، به این دلایل و همچنین به خاطر اینکه گزینه ای دیگر نداشتند، از وی حمایت کردند و هیچ گاه آشکارا به انتقاد از او نپرداختند. با اینحال، این قبیل روشنفکران و سیاستمداران از روشها و اعمال دیکتاتوری او آزرده بودند تا جائی که از گزند او در امان نماندند. در واقع، رضاشاه نشان داد که دیکتاتوری بی رحم است وقانون اساسی و قوانین مجلس را رعایت نمی کند، و با کوچکترین ظن و گمان و نشانه ای از وفادار نبودن، دستور حبس یا قتل حتی نزدیکترین همکارانش را صادر می کرد.
خود فروغی قربانی خودکامگی رضاشاه شد. در سال۱۳۱۴ش که نخست وزیر بود،تلاش کرد جان یکی ازبستگانش را نجات دهد،کسی که قربانی دسیسه چینی های مقامات فاسد حکومتی شده بود.در پی این ماجرا به او امر شد ازنخست وزیری استعفادهد و او به مدت پنج سال عملاً در خانه محبوس نمود.البته،فروغی کسی نبودکه رضاشاه بتواند او را یک سره نادیده بگیرد وکنار بگذارد.در اوج جنگ جهانی دوم که نیروهای انگلیس وشوروی به ایران حمله کردند وبخشی از خاک ایران اشغال شد،رضاشاه تحت مظله روس و انگلیس وبرای نجات ازدست اشغالگران و ماندگاری سلطنت درخاندانش مجبور شدفروغی رابرای تشکیل کابینه فرابخواندکه آخرین کابینۀ سلطنت او را تشکیل می داد.به نوعی تیرنجات سلطنت پهلوی در زدوبند با اشغالگران بود.
تلاش های فروغی وتدارک استادانۀ اوضاع، نیروی عمدۀ پشتوانۀ محمدرضاشاه جوان در رسیدن به تاج وتخت پس از استعفای پدرش بود. نیز براثر کوشش های فروغی ومذاکرات اوبا نمایندگان انگلیس وشوروی بود که ایران پیمان سه جانبۀ اتحادباانگلستان واتحادجماهیرشوروی را امضاء کرد.فروغی درهمان دورۀ کوتاه نخست وزیری اش نیزمبتکرسیاست چرخش به سوی ایالات متحده بود.این سیاست درآن زمان،به معنای ایجاد موازنه نیرو سوم این سیاست کهن ایرانیان از دوره قجر به ارث رسیده بود.این سیاست درحضورنیروهای شوروی وانگلیس در ایران بود که در دورۀ سلطنت درازمدت محمد رضاشاه (۱۳۲۹-۱۳۵۷) بسیار ادامه یافت و برای ایران و مردماش پیامدهای فاجعه بار و گسترده ای در برداشت که پیامدعمل فروغی بود.
محمدعلی فروغی نقشی بسیارتاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران ایفاکرده است.فقط یکی از آنهانقش اودرتأسیس ودوام پهلوی هابوده است. کمترکسی رامی توان همانند وی دراین دوره بر شمرد،این چنین پررنگ در دو وادی سیاست و فرهنگ حضور داشته باشد:درسیاست؛تلاش او برای نشاندن رضاخان برسلطنت و«قرار گرفتن در زمره ابواب جمعی دیکتاتوری منور»،بازی درنقش میانجی درانتقال سلطنت ازرضاخان به پسرش و جلوگیری از روی آوردن انگلیسی هابه بازمانده قاجار ازجمله فعالیت های تاثیرگذارسیاسی وی بود ودر هردو دوره نیز به مقام نخست وزیری دست یافت،اما ازسیاست مهمتربرای اوفرهنگ بود.
درباب تبار وباور او بسیارسخن رفته است از جمله گرایش به فراماسونری(حتی تذکره نویسان حامی وی نیزانکارنمی کنندکه درصددتوجیه نیز برآمده اند)،برای تباریهودی وازلی مذهب بودن وی نیز مستندات زیادی وجود دارد.
به نظرمی رسد او درآن دوره پی برده بود که بدون دستیابی به قدرت نمی توان برفرهنگ سیطره یافت به این خاطر ابتدا وارد وادی سیاست شدوچون درآن عرصه فاتح شدبه بر آوردن منویات فرهنگی اش همت گماشت که اگر بنیان فرهنگ برساخته شود تغییرات در وادی سیاست صرفا در روبناخود رانشان خواهد دادو سازه همان است که بود!نقش تباریهودی وبر کشیدن تاریخ باستان برای ایران ازکلیدواژه های اساسی تاریخ معاصر ایران است.
در وادی فرهنگ تلاش اوبرتقویت سازه های پیش از اسلام وبرساخت هویتی جدیدبرای ایران مبتنی برباستان است(گفتمان هویتی حاکم بر پهلوی که یکی ازمعمارانش فروغی است ترکیبی ازباستان وتجدد)دراین راه ازهیچ کوششی فرو گذار نمی کند که دراین مختصربه دومورداشاره می شود:
الف)تاریخ نگاری:برجسته ترین کار وی دراین موضوع؛کتاب«تاریخ مختصر ایران»است که در آغاز دوره پهلوی برای تدریس درکلاس های سوم وچهارم به نگارش درآورده است.اماعجیب اینکه او دراین کتاب مهمترین عنصر هویتی پهلوی که اتصال به هخامنشیان(حکومت دوهزار وپانصد ساله شاهنشاهی)را نادیده می انگارد اواساسا سلسله هخامنشیان وپدیده ای به نام کوروش را ندیده است درحالی که روشنفکران باستان گرای پس ازاونقطه عطف ونیزعزیمتشان به تاریخ؛ کوروش وهخامنشان است اماچرا او آن رانادیده می انگارد،یعنی بزرگ نمایی ها درباره این دوره را بلا سند ومصداق جعلیات می داند(کائینی ۱۳۹۸)ومگر ممکن است فردی چون فروغی از آن بی اطلاع باشد.
@majidelhami_nazar
ادامه دارد👇👇👇
#برساخت_تاریخ
#محمدعلی_فروغی
#عبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi