چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟ 🔻
✍ در کارِ روزنامهنگاریام با زنانی از تونس، لیبی، سوریه و مصر دربارهی تجربیاتشان از خیزشهای مردمی مصاحبه کردهام. زنان همیشه مجبور بودهاند که در دو انقلاب مشارکت کنند: یکی دوشبهدوش مردان علیه حکومتهایی که به همه ستم میکنند، و دیگری علیه نظامهای حاکم بر خیابانو اتاقخواب، که همراه با رژیم حاکم، به هر کسی غیر از مردانِ دگرجنسگرای همسوجنس (cisgender) ستم روا میدارند. باید با فرهنگ و دینمان، با حاکمانِ خودکامه و اسلامگرایان ــ دو روی سکهی خودکامگی ــ تسویهحساب کرد. چنین تسویهحسابی اقدامی ذاتاً فمینیستی است. و این همان چیزی است که سرانجام ما را آزاد خواهد کرد.
✍ ما باید اسد را نه تنها از کاخ ریاستجمهوری بلکه از خیابان و اتاق خواب بیرون برانیم. همهی انقلابها باید علاوه بر مجسمههای دیکتاتورها مثلث مردسالاری ــ دیکتاتور حاکم بر دولت، خیابان و خانه ــ را هم سرنگون کنند. سختترین انقلاب، انقلاب در خانه است زیرا همهی دیکتاتورها به خانه برمیگردند. وقتی دیکتاتورها سقوط میکنند و کشورها لنگان لنگان به سوی آزادی و عدالت گام برمیدارند قلبمان مملو از شادی و سرور میشود. در عین حال، از این واقعیتِ غمانگیز آگاهام که هرچند زنان در سنگرها دوشبهدوش مردان مبارزه کردهاند، ممکن است که پس از انقلاب حقوق خود را از دست بدهند. راهپیمایی کردن در کنار یکدیگر و به خطر انداختن جانمان در برابر حکومت کارِ خوبی است اما پس از پایان اعتراضات چه اتفاقی رخ میدهد؟ وقتی هنوز خانه در سراسر دنیا، از جمله در سوریه، خطرناکترین جا برای زنان و دختران است انقلاب علیه حکومت چه فایدهای دارد؟
✍ اگر قرار است که انقلاب همهی ما را آزاد کند باید چیزی بسیار فراتر از تغییر رژیم باشد. من خواهان انقلابی بسیار بلندپروازتر از تغییر رژیم هستم. باید بلندپروازتر و خواهان انقلابی باشیم که مردم را تغییر دهد. انقلابها از دیرباز در انحصار مردان ــ خواستههای آنان و چگونگیِ دستیابی به این خواستهها ــ بودهاند زیرا مردسالاری طرز فکر کردن و سخن گفتنِ ما را تعیین میکند. قوانین و واژگان حقوق بشر، خشونتِ شریک زندگی را نوعی شکنجه نمیداند زیرا فقط خشونتِ حکومت علیه مردان جدی گرفته میشود ــ و آنچه مردان بر سرِ زنان میآورند چیزی بیش از «خشونت خانگی» شمرده نمیشود. اغلب فقط وقتی انقلابها را موفق میشمارند که مردان بتوانند بگویند حکومت را تغییر دادهاند ــ یعنی زمام امور حکومت را خودشان به دست گرفتهاند. به ما میگویند که انقلاب «واقعی»، انقلاب ثبتشده در رسانهها و کتابهای تاریخی، انقلابی است که علیه حکومت به دست مردان و برای مردان رخ میدهد. بر اساس چنین تعریفی، تا زمانی که حکومت را تغییر ندهیم، هیچچیز تغییر نمیکند.
@NashrAasoo 💭
✍ در کارِ روزنامهنگاریام با زنانی از تونس، لیبی، سوریه و مصر دربارهی تجربیاتشان از خیزشهای مردمی مصاحبه کردهام. زنان همیشه مجبور بودهاند که در دو انقلاب مشارکت کنند: یکی دوشبهدوش مردان علیه حکومتهایی که به همه ستم میکنند، و دیگری علیه نظامهای حاکم بر خیابانو اتاقخواب، که همراه با رژیم حاکم، به هر کسی غیر از مردانِ دگرجنسگرای همسوجنس (cisgender) ستم روا میدارند. باید با فرهنگ و دینمان، با حاکمانِ خودکامه و اسلامگرایان ــ دو روی سکهی خودکامگی ــ تسویهحساب کرد. چنین تسویهحسابی اقدامی ذاتاً فمینیستی است. و این همان چیزی است که سرانجام ما را آزاد خواهد کرد.
✍ ما باید اسد را نه تنها از کاخ ریاستجمهوری بلکه از خیابان و اتاق خواب بیرون برانیم. همهی انقلابها باید علاوه بر مجسمههای دیکتاتورها مثلث مردسالاری ــ دیکتاتور حاکم بر دولت، خیابان و خانه ــ را هم سرنگون کنند. سختترین انقلاب، انقلاب در خانه است زیرا همهی دیکتاتورها به خانه برمیگردند. وقتی دیکتاتورها سقوط میکنند و کشورها لنگان لنگان به سوی آزادی و عدالت گام برمیدارند قلبمان مملو از شادی و سرور میشود. در عین حال، از این واقعیتِ غمانگیز آگاهام که هرچند زنان در سنگرها دوشبهدوش مردان مبارزه کردهاند، ممکن است که پس از انقلاب حقوق خود را از دست بدهند. راهپیمایی کردن در کنار یکدیگر و به خطر انداختن جانمان در برابر حکومت کارِ خوبی است اما پس از پایان اعتراضات چه اتفاقی رخ میدهد؟ وقتی هنوز خانه در سراسر دنیا، از جمله در سوریه، خطرناکترین جا برای زنان و دختران است انقلاب علیه حکومت چه فایدهای دارد؟
✍ اگر قرار است که انقلاب همهی ما را آزاد کند باید چیزی بسیار فراتر از تغییر رژیم باشد. من خواهان انقلابی بسیار بلندپروازتر از تغییر رژیم هستم. باید بلندپروازتر و خواهان انقلابی باشیم که مردم را تغییر دهد. انقلابها از دیرباز در انحصار مردان ــ خواستههای آنان و چگونگیِ دستیابی به این خواستهها ــ بودهاند زیرا مردسالاری طرز فکر کردن و سخن گفتنِ ما را تعیین میکند. قوانین و واژگان حقوق بشر، خشونتِ شریک زندگی را نوعی شکنجه نمیداند زیرا فقط خشونتِ حکومت علیه مردان جدی گرفته میشود ــ و آنچه مردان بر سرِ زنان میآورند چیزی بیش از «خشونت خانگی» شمرده نمیشود. اغلب فقط وقتی انقلابها را موفق میشمارند که مردان بتوانند بگویند حکومت را تغییر دادهاند ــ یعنی زمام امور حکومت را خودشان به دست گرفتهاند. به ما میگویند که انقلاب «واقعی»، انقلاب ثبتشده در رسانهها و کتابهای تاریخی، انقلابی است که علیه حکومت به دست مردان و برای مردان رخ میدهد. بر اساس چنین تعریفی، تا زمانی که حکومت را تغییر ندهیم، هیچچیز تغییر نمیکند.
@NashrAasoo 💭