زنپوشی: نقد محدودیتها یا تکرار کلیشهها؟🔻
🔸 زنپوشی در تعزیه نیز که یکی از گونههای تاریخی نمایش در ایران است، به ضرورت مذهبی و اجتماعی وجود داشت. دستههای نمایشی را فقط مردان میگردانیدند و زنان جایی در تغزیه نداشتند. بازیگران مرد با تغییر صدا و حرکات اغراقآمیز، زنانگی را به تصویر میکشیدند و نقشهای زنان را جوانان تازهسال و نازکصدا بازی میکردند. البته در آنها دختربچههای کمتر از ۹ سال نیز حضور داشتند. زنپوشی در تعزیه، زنانگی را به عناصر غلوشدهای مانند گریه، غم و حرکات اغراقآمیز محدود میکرد که به ترویج کلیشههای جنسیتی منجر میشد. همچنین با کنار گذاشتن زنان از هنرهای نمایشی، نمودی از نقش منفعل آنها در عرصه عمومی و نمایشی بود.
🔸 پس از انقلاب اسلامی در ایران، حضور زنان در آثار نمایشی با محدودیتهای تازهای روبهرو شد. این محدودیت تنها در حجاب اجباری نبود، بلکه ابعاد مختلفی از نمایشگری زنان را شامل میشد. حرکات، آرایش و حتی شخصیتزنان سانسور شد و در این میان، زنپوشی در برخی از آثار وسیلهای شد برای روی صحنه آوردن وجوهی از شخصیت زن که با تلقی انقلاب اسلامی از بدن و شخصیت زن، سازگاری نداشت. فیلم سینمایی «آدم برفی» ساخته داود میرباقری در سال ۱۳۷۷، که مدتها توقیف و محل بحث و جدل بود، یک نمونهی مشهور زنپوشی در سینمای پس از انقلاب است. در کمدیهای تلویزیونی دههی ۱۳۸۰ نیز زنپوشی به رفتارهای غیرواقعی و کمیک، مانند توجه بیش از حد به آرایش یا تقلید صدای زنان تقلیل یافته است. کلیشههایی که به مخاطب القا میکنند که زنانگی یک نمایش اغراقشده است و زنان را در چارچوبهای سنتی نگه میدارند و نقشهای جدید و متفاوت برای آنها تعریف نمیکنند.
🔸 در کنار کمدیهای سینماییِ این روزها که همچنان در آنها زنپوشان مشغول بازنمایی کلیشههای جنسیتی هستند، اینستاگرام به عنوان یک شبکهی اجتماعی فراگیر در ایران، محملی است برای انواع نمایشهای کمدی که در قالب ویدئوهای کوتاه بینندگان زیادی دارند. این بستر هرچند فرصتی برای حضور نمایشگران زن ایجاد کرده، بازار زنپوشان را هم گرم کرده است. وحیدرضا صادقپور یکی از کمدینهای معروف شناختهشده در اینستاگرام است. او با ساخت ویدیوهای طنز، نقدهای اجتماعی و بازنمایی نقشهای متنوع، بهویژه زنانه، توانسته محبوبیت زیادی کسب کند. صادقپور در بسیاری از ویدیوهای خود، نقشهایی مانند مادر، مادربزرگ یا دختران جوان را با پوشش و رفتارهای اغراقشدهی زنانه اجرا میکند. روابط خانوادگی، مانند دعواهای بین مادرشوهر و عروس، آداب و رسوم سنتی مانند بازنمایی اغراقشدهی مراسممختلف مانند شب یلدا، زندگی روزمرهی زنان مثل خرید، تعامل با فرزندان یا مکالمههای زنانه در محیطهای عمومی موضوعات کارهای او هستند. بسیاری از طنزپردازان امروزی هرچند برخی از رفتارهای غیرمنطقی و کلیشهای را به شکل غیرمستقیم نقد میکنند اما وجه غالب این محتواها، تقلیل رفتارهای زنان به ویژگیهای اغراقآمیز و سطحی مانند ظاهرگرایی، احساساتی بودن یا وابستگیست. این محتواها به جای بازنمایی چندبعدی از زنان، بیشتر به رفتارهای طنزآمیز محدود میشوند که نتیجهشان تثبیت کلیشههاست. از همین روست که مخاطب هم به این محتواها توجه مثبت نشان میدهد چون به جای اینکه کلیشههای ذهن او را به چالش بکشد، آنها را تأیید میکند.
@NashrAasoo 💭
🔸 زنپوشی در تعزیه نیز که یکی از گونههای تاریخی نمایش در ایران است، به ضرورت مذهبی و اجتماعی وجود داشت. دستههای نمایشی را فقط مردان میگردانیدند و زنان جایی در تغزیه نداشتند. بازیگران مرد با تغییر صدا و حرکات اغراقآمیز، زنانگی را به تصویر میکشیدند و نقشهای زنان را جوانان تازهسال و نازکصدا بازی میکردند. البته در آنها دختربچههای کمتر از ۹ سال نیز حضور داشتند. زنپوشی در تعزیه، زنانگی را به عناصر غلوشدهای مانند گریه، غم و حرکات اغراقآمیز محدود میکرد که به ترویج کلیشههای جنسیتی منجر میشد. همچنین با کنار گذاشتن زنان از هنرهای نمایشی، نمودی از نقش منفعل آنها در عرصه عمومی و نمایشی بود.
🔸 پس از انقلاب اسلامی در ایران، حضور زنان در آثار نمایشی با محدودیتهای تازهای روبهرو شد. این محدودیت تنها در حجاب اجباری نبود، بلکه ابعاد مختلفی از نمایشگری زنان را شامل میشد. حرکات، آرایش و حتی شخصیتزنان سانسور شد و در این میان، زنپوشی در برخی از آثار وسیلهای شد برای روی صحنه آوردن وجوهی از شخصیت زن که با تلقی انقلاب اسلامی از بدن و شخصیت زن، سازگاری نداشت. فیلم سینمایی «آدم برفی» ساخته داود میرباقری در سال ۱۳۷۷، که مدتها توقیف و محل بحث و جدل بود، یک نمونهی مشهور زنپوشی در سینمای پس از انقلاب است. در کمدیهای تلویزیونی دههی ۱۳۸۰ نیز زنپوشی به رفتارهای غیرواقعی و کمیک، مانند توجه بیش از حد به آرایش یا تقلید صدای زنان تقلیل یافته است. کلیشههایی که به مخاطب القا میکنند که زنانگی یک نمایش اغراقشده است و زنان را در چارچوبهای سنتی نگه میدارند و نقشهای جدید و متفاوت برای آنها تعریف نمیکنند.
🔸 در کنار کمدیهای سینماییِ این روزها که همچنان در آنها زنپوشان مشغول بازنمایی کلیشههای جنسیتی هستند، اینستاگرام به عنوان یک شبکهی اجتماعی فراگیر در ایران، محملی است برای انواع نمایشهای کمدی که در قالب ویدئوهای کوتاه بینندگان زیادی دارند. این بستر هرچند فرصتی برای حضور نمایشگران زن ایجاد کرده، بازار زنپوشان را هم گرم کرده است. وحیدرضا صادقپور یکی از کمدینهای معروف شناختهشده در اینستاگرام است. او با ساخت ویدیوهای طنز، نقدهای اجتماعی و بازنمایی نقشهای متنوع، بهویژه زنانه، توانسته محبوبیت زیادی کسب کند. صادقپور در بسیاری از ویدیوهای خود، نقشهایی مانند مادر، مادربزرگ یا دختران جوان را با پوشش و رفتارهای اغراقشدهی زنانه اجرا میکند. روابط خانوادگی، مانند دعواهای بین مادرشوهر و عروس، آداب و رسوم سنتی مانند بازنمایی اغراقشدهی مراسممختلف مانند شب یلدا، زندگی روزمرهی زنان مثل خرید، تعامل با فرزندان یا مکالمههای زنانه در محیطهای عمومی موضوعات کارهای او هستند. بسیاری از طنزپردازان امروزی هرچند برخی از رفتارهای غیرمنطقی و کلیشهای را به شکل غیرمستقیم نقد میکنند اما وجه غالب این محتواها، تقلیل رفتارهای زنان به ویژگیهای اغراقآمیز و سطحی مانند ظاهرگرایی، احساساتی بودن یا وابستگیست. این محتواها به جای بازنمایی چندبعدی از زنان، بیشتر به رفتارهای طنزآمیز محدود میشوند که نتیجهشان تثبیت کلیشههاست. از همین روست که مخاطب هم به این محتواها توجه مثبت نشان میدهد چون به جای اینکه کلیشههای ذهن او را به چالش بکشد، آنها را تأیید میکند.
@NashrAasoo 💭