▪️او برونگرایی فوقالعاده بالا دارد، اما در عین حال بهشدت توافقناپذیر است.
▪️ترامپ، مانند جرج بوش، بیل کلینتون و تئودور روزولت (که برونگراترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا محسوب میشود)، در نقش اجتماعی خود بسیار پرجنبوجوش و سلطهطلب ظاهر میشود. او فردی پرانرژی، بیقرار و ناآرام است که به خواب کمی نیاز دارد. در کتاب هنر معامله (۱۹۸۷)، ترامپ برنامهی روزانهی خود را پر از جلسات و تماسهای تلفنی توصیف کرده است. سی سال بعد، او همچنان پیوسته با دیگران در تعامل است – در گردهماییها، مصاحبهها و رسانههای اجتماعی. همهی نامزدهای ریاستجمهوری در دوران تبلیغات خود پرتحرک هستند، اما هیچکس به اندازهی ترامپ از این رقابت لذت نمیبرد
▪️برونگرایی شدید با تمایل بیوقفه به دنبال پاداش بودن همراه است. این ویژگی تحت تأثیر سیستم دوپامینی مغز فعال میشود و باعث میشود افراد برونگرا به دنبال تجربیات احساسی مثبت باشند – چه از طریق تأیید اجتماعی، شهرت، یا ثروت. برای این افراد، دستیابی به هدف اهمیت کمتری از خودِ فرایند تلاش دارد. به عنوان نمونه، زمانی که باربارا والترز در سال ۱۹۸۷ از ترامپ پرسید که آیا ترجیح میدهد مستقیماً به ریاستجمهوری منصوب شود یا خودش برای آن مبارزه کند، او پاسخ داد: «من عاشق رقابت هستم.»
▪️توافق پذیری، که یکی از ارزشمندترین ویژگیهای انسانی در سراسر جهان است، میزان مهربانی، دلسوزی، ادب و محبت افراد را نشان میدهد. البته ترامپ خانوادهاش را دوست دارد، در محیط کار گاهی سخاوتمند و منصف توصیف شده است، و حتی گفته میشود که زمانی که با کودکی مبتلا به سرطان که از طرفداران برنامهی کارآموز بود ملاقات کرد، به جای اخراج او، یک چک چند هزار دلاری برایش نوشت و گفت "برو و از زندگیات لذت ببر."
▪️اما در مجموع، بر اساس مشاهدات فراوان، ترامپ فردی بهشدت توافقناپذیر است. افراد با توافقپذیری پایین معمولاً بیرحم، گستاخ، خودبزرگبین و فاقد همدلی توصیف میشوند. اگر ترامپ در این ویژگی نمرهی پایینی نداشته باشد، احتمالاً هیچکس ندارد.
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا در دههی ۱۹۷۰، اغلب به عنوان یکی از غیرقابلتحملترین رؤسای جمهور آمریکا شناخته میشود. اما حتی او در مقایسه با ترامپ، شخصیتی ملایمتر داشت. ترامپ یک بار مقالهای از گِیل کالینز، روزنامهنگار نیویورک تایمز، را برایش ارسال کرد و روی عکس او نوشت: «چهرهی یک سگ!». او در کتاب Never Enough دربارهی اظهارات شر، خواننده و بازیگر معروف، که از او انتقاد کرده بود، نوشت: «من حسابی او را در توییتر له کردم و دیگر هیچ حرفی دربارهی من نزد.»
در گردهماییهای انتخاباتیاش، ترامپ طرفدارانش را به خشونت علیه معترضان تشویق میکرد و میگفت:
«بزنیدش! من دلم میخواهد بزنم توی صورتش!»
خشم، هستهی احساسی شخصیت ترامپ است – و این خشم هم منبع جذابیت اوست، هم نیروی محرک رفتارهایش.
▪️اما آیا ویژگیهای شخصیتی میتوانند سرنخهایی دربارهی سبک تصمیمگیری یک رئیسجمهور ارائه دهند؟
تحقیقات نشان میدهد که برونگراها تمایل به ریسکپذیری بالا دارند و افرادی که سطح پایینی از گشودگی به تجربه دارند، بهندرت در اعتقادات عمیق خود تردید میکنند. برای مثال، بوش که با برونگرایی بالا و گشودگی کم وارد کاخ سفید شد، به تصمیمگیریهای جسورانه تمایل داشت، تصمیماتی که گمان میکرد پاداش بزرگی به همراه خواهند داشت. او این تصمیمات را با اطمینان از اینکه اشتباه نمیکند، اتخاذ میکرد. همانطور که در کتاب زندگینامهی روانشناختی بوش استدلال کردم، تصمیم مهم او برای حمله به عراق از همین ویژگیهای شخصیتی نشأت میگرفت.
ترامپ نیز ممکن است به تصمیمات جسورانه و پرخطر گرایش داشته باشد، همانطور که شعار انتخاباتیاش میگفت: «آمریکا را دوباره عالی کن.» او در حرفهی خود به عنوان یک سرمایهگذار املاک، ریسکهای بزرگی را پذیرفته است، گرچه پس از شکستهایی در دههی ۱۹۹۰، به یک تاجر محتاطتر تبدیل شد. برخی از این ریسکها منجر به ساختمانهای مجلل، زمینهای گلف لوکس، و ثروتی میلیاردی شدهاند که برای او پاداشهای روانی بزرگی به همراه داشته است. اما این ریسکها همچنین منجر به چهار ورشکستگی تجاری تحت فصل ۱۱ شدهاند که برخی از کازینوها و استراحتگاههای او را درگیر کرده است.
@Human_rights_for_world
▪️ترامپ، مانند جرج بوش، بیل کلینتون و تئودور روزولت (که برونگراترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا محسوب میشود)، در نقش اجتماعی خود بسیار پرجنبوجوش و سلطهطلب ظاهر میشود. او فردی پرانرژی، بیقرار و ناآرام است که به خواب کمی نیاز دارد. در کتاب هنر معامله (۱۹۸۷)، ترامپ برنامهی روزانهی خود را پر از جلسات و تماسهای تلفنی توصیف کرده است. سی سال بعد، او همچنان پیوسته با دیگران در تعامل است – در گردهماییها، مصاحبهها و رسانههای اجتماعی. همهی نامزدهای ریاستجمهوری در دوران تبلیغات خود پرتحرک هستند، اما هیچکس به اندازهی ترامپ از این رقابت لذت نمیبرد
▪️برونگرایی شدید با تمایل بیوقفه به دنبال پاداش بودن همراه است. این ویژگی تحت تأثیر سیستم دوپامینی مغز فعال میشود و باعث میشود افراد برونگرا به دنبال تجربیات احساسی مثبت باشند – چه از طریق تأیید اجتماعی، شهرت، یا ثروت. برای این افراد، دستیابی به هدف اهمیت کمتری از خودِ فرایند تلاش دارد. به عنوان نمونه، زمانی که باربارا والترز در سال ۱۹۸۷ از ترامپ پرسید که آیا ترجیح میدهد مستقیماً به ریاستجمهوری منصوب شود یا خودش برای آن مبارزه کند، او پاسخ داد: «من عاشق رقابت هستم.»
▪️توافق پذیری، که یکی از ارزشمندترین ویژگیهای انسانی در سراسر جهان است، میزان مهربانی، دلسوزی، ادب و محبت افراد را نشان میدهد. البته ترامپ خانوادهاش را دوست دارد، در محیط کار گاهی سخاوتمند و منصف توصیف شده است، و حتی گفته میشود که زمانی که با کودکی مبتلا به سرطان که از طرفداران برنامهی کارآموز بود ملاقات کرد، به جای اخراج او، یک چک چند هزار دلاری برایش نوشت و گفت "برو و از زندگیات لذت ببر."
▪️اما در مجموع، بر اساس مشاهدات فراوان، ترامپ فردی بهشدت توافقناپذیر است. افراد با توافقپذیری پایین معمولاً بیرحم، گستاخ، خودبزرگبین و فاقد همدلی توصیف میشوند. اگر ترامپ در این ویژگی نمرهی پایینی نداشته باشد، احتمالاً هیچکس ندارد.
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا در دههی ۱۹۷۰، اغلب به عنوان یکی از غیرقابلتحملترین رؤسای جمهور آمریکا شناخته میشود. اما حتی او در مقایسه با ترامپ، شخصیتی ملایمتر داشت. ترامپ یک بار مقالهای از گِیل کالینز، روزنامهنگار نیویورک تایمز، را برایش ارسال کرد و روی عکس او نوشت: «چهرهی یک سگ!». او در کتاب Never Enough دربارهی اظهارات شر، خواننده و بازیگر معروف، که از او انتقاد کرده بود، نوشت: «من حسابی او را در توییتر له کردم و دیگر هیچ حرفی دربارهی من نزد.»
در گردهماییهای انتخاباتیاش، ترامپ طرفدارانش را به خشونت علیه معترضان تشویق میکرد و میگفت:
«بزنیدش! من دلم میخواهد بزنم توی صورتش!»
خشم، هستهی احساسی شخصیت ترامپ است – و این خشم هم منبع جذابیت اوست، هم نیروی محرک رفتارهایش.
▪️اما آیا ویژگیهای شخصیتی میتوانند سرنخهایی دربارهی سبک تصمیمگیری یک رئیسجمهور ارائه دهند؟
تحقیقات نشان میدهد که برونگراها تمایل به ریسکپذیری بالا دارند و افرادی که سطح پایینی از گشودگی به تجربه دارند، بهندرت در اعتقادات عمیق خود تردید میکنند. برای مثال، بوش که با برونگرایی بالا و گشودگی کم وارد کاخ سفید شد، به تصمیمگیریهای جسورانه تمایل داشت، تصمیماتی که گمان میکرد پاداش بزرگی به همراه خواهند داشت. او این تصمیمات را با اطمینان از اینکه اشتباه نمیکند، اتخاذ میکرد. همانطور که در کتاب زندگینامهی روانشناختی بوش استدلال کردم، تصمیم مهم او برای حمله به عراق از همین ویژگیهای شخصیتی نشأت میگرفت.
ترامپ نیز ممکن است به تصمیمات جسورانه و پرخطر گرایش داشته باشد، همانطور که شعار انتخاباتیاش میگفت: «آمریکا را دوباره عالی کن.» او در حرفهی خود به عنوان یک سرمایهگذار املاک، ریسکهای بزرگی را پذیرفته است، گرچه پس از شکستهایی در دههی ۱۹۹۰، به یک تاجر محتاطتر تبدیل شد. برخی از این ریسکها منجر به ساختمانهای مجلل، زمینهای گلف لوکس، و ثروتی میلیاردی شدهاند که برای او پاداشهای روانی بزرگی به همراه داشته است. اما این ریسکها همچنین منجر به چهار ورشکستگی تجاری تحت فصل ۱۱ شدهاند که برخی از کازینوها و استراحتگاههای او را درگیر کرده است.
@Human_rights_for_world