"جشن بدون مرز: چرا ایرانیان میتوانند کریسمس را جشن بگیرند؟"
✍️نویسنده: نیما بهرامی
چند صباحی ست که به انحا مختلف، مخالفت ها و نقد هایی را پیرامون اینکه جشن کریسمس به ایرانیان مربوط نیست و ایشان نمی بایست آنرا جشن بگیرند، می شنویم. در این گفتار خرد قصد دارم به ادله ناقدان پرداخته و به نتیجه گیری مهمی بپردازم. اینکه برای یکبار هم که شده تکلیف مان را با این گونه نقد ها مشخص نماییم به نظر پر فایده می نماید. پرفایده از این جهت که بلاخره باید مشخص گردد که آیا در قرن بیست و یکم، بشر اجازه دارد که فارغ از تفکرات، تصورات، اعتقادات، فرهنگ، آئین، خط فکری، اصول اخلاقی و خط قرمزهای دیگران به علائق خود و چگونه سپری کردن عمر خویش بپردازد یا نه؟
اصولا دموکراسی یک نقطه نیست که بدان دست یافت. دموکراسی در ابتدا یک شیوه فکری و فرهنگی ست که باید مطابق با اصول آن اندیشید و به آن اعتقاد داشت، سپس به مرحله عمل رسیده و اجرا خواهد شد. مادامی که اکثریت جامعه اینگونه نیاندیشند، محال است که معشوق دموکراسی را در آغوش کشیده و از مواهب آن برخوردار شد. حتی اگر هم به دموکراسی دست یابیم، در نگه داشت آن با مشکل روبرو خواهیم گردید. اگرچه رسیدن به نظام های دموکراتیک بسیار سخت و طاقت فرساست، اما نگهداشت آن بسیار نفس گیر و صعب است. تا زمانی که حق زیستن به شیوه دلخواه را برای دیگران قائل نباشیم، این سرزمین در سایه حکومتهای استبدادی بوده و روی آرامش نخواهد دید. در این مجال مینویسم؛ اولا جهت رد اینگونه ادعاها و مهمتر از آن تعیین تکلیف با گونه ای از حقوق بشر به نام حق انتخاب چگونه زیستن.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید
https://t.me/Human_rights_for_world
✍️نویسنده: نیما بهرامی
چند صباحی ست که به انحا مختلف، مخالفت ها و نقد هایی را پیرامون اینکه جشن کریسمس به ایرانیان مربوط نیست و ایشان نمی بایست آنرا جشن بگیرند، می شنویم. در این گفتار خرد قصد دارم به ادله ناقدان پرداخته و به نتیجه گیری مهمی بپردازم. اینکه برای یکبار هم که شده تکلیف مان را با این گونه نقد ها مشخص نماییم به نظر پر فایده می نماید. پرفایده از این جهت که بلاخره باید مشخص گردد که آیا در قرن بیست و یکم، بشر اجازه دارد که فارغ از تفکرات، تصورات، اعتقادات، فرهنگ، آئین، خط فکری، اصول اخلاقی و خط قرمزهای دیگران به علائق خود و چگونه سپری کردن عمر خویش بپردازد یا نه؟
اصولا دموکراسی یک نقطه نیست که بدان دست یافت. دموکراسی در ابتدا یک شیوه فکری و فرهنگی ست که باید مطابق با اصول آن اندیشید و به آن اعتقاد داشت، سپس به مرحله عمل رسیده و اجرا خواهد شد. مادامی که اکثریت جامعه اینگونه نیاندیشند، محال است که معشوق دموکراسی را در آغوش کشیده و از مواهب آن برخوردار شد. حتی اگر هم به دموکراسی دست یابیم، در نگه داشت آن با مشکل روبرو خواهیم گردید. اگرچه رسیدن به نظام های دموکراتیک بسیار سخت و طاقت فرساست، اما نگهداشت آن بسیار نفس گیر و صعب است. تا زمانی که حق زیستن به شیوه دلخواه را برای دیگران قائل نباشیم، این سرزمین در سایه حکومتهای استبدادی بوده و روی آرامش نخواهد دید. در این مجال مینویسم؛ اولا جهت رد اینگونه ادعاها و مهمتر از آن تعیین تکلیف با گونه ای از حقوق بشر به نام حق انتخاب چگونه زیستن.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید
https://t.me/Human_rights_for_world