چگونه میتوان بیدار شد، بدون رنج؟
دوباره آغاز کرد، بیوحشت؟
خواب، مرا به آن سرزمینی بُرد
که در آن اثری از زندگی نیست
و من بیجان و بیروح میمانم
بیهیچ شور و اشتیاقی.
چگونه میتوان تکرار کرد،
روز از پس روز،
همان حکایت ناتمام را؟
چگونه میتوان تاب آورد
شباهت چیزهای ناگوارِ فردا را
با چیزهای ناخوشایند امروز؟
چگونه میتوانم خود را محافظت کنم
در برابر زخمها؟
زخمهایی که پیشامدها
در من پدید میآورند،
هر پیشامدی که یادآورِ زمین
و جنون بنفشاش است.
و بیش از همه آن زخمی که
لحظهبهلحظه،
خود بر خویشتن میزنم،
شکنجهگرِ انسان بیگناهی
که من نیستم.
پاسخی در کار نیست،
زندگی ستمکار است.
«کارلوس دروموند د آندراده»
برگردان: ملیحه بهارلو
@Honare_Eterazi
دوباره آغاز کرد، بیوحشت؟
خواب، مرا به آن سرزمینی بُرد
که در آن اثری از زندگی نیست
و من بیجان و بیروح میمانم
بیهیچ شور و اشتیاقی.
چگونه میتوان تکرار کرد،
روز از پس روز،
همان حکایت ناتمام را؟
چگونه میتوان تاب آورد
شباهت چیزهای ناگوارِ فردا را
با چیزهای ناخوشایند امروز؟
چگونه میتوانم خود را محافظت کنم
در برابر زخمها؟
زخمهایی که پیشامدها
در من پدید میآورند،
هر پیشامدی که یادآورِ زمین
و جنون بنفشاش است.
و بیش از همه آن زخمی که
لحظهبهلحظه،
خود بر خویشتن میزنم،
شکنجهگرِ انسان بیگناهی
که من نیستم.
پاسخی در کار نیست،
زندگی ستمکار است.
«کارلوس دروموند د آندراده»
برگردان: ملیحه بهارلو
@Honare_Eterazi