خون روغن زیتون من
فلسطین مادر ماست
خون ما، عشق ما
مادربزرگ مهربان و لطیف ما
صبح جمعه ماست
اذان
چای نعنا، زعتر، نان گرم و زیتون
ما را به زور از او گرفتند
اجدادمان به پیادهروی مجبور
فرسنگها دور از خانه
تا منزلگاهی دیگر بیابند
دور از خانه
به هر چه بتوانیم چنگ میاندازیم
کنافه و
چفیه را زنده کردیم 1
برای احیای خاطرات، قصههای مادربزرگمان
شکوفایشان کن
گلهایی که در بلاد بیگانه میشکفند
بزرگ شدن در دیاسپورا
بسان بزرگ شدن یک جنگجوی خاموش
نبرد برای حق داشتن پاسپورت
برای هویت
فرهنگ
وطن
میراث
حق فلسطینی بودن
بزرگ شدن در دیاسپورا
یعنی زمزمه دعاها در هر بخش خبر فوری
قلبمان میریزد با هر نامی که خبرنگار به زبان میآورد
پلکهایمان به رغم میل مان برهنه شود
شهادت دادن
درمانده
بیهدف
نکبتهای دائمی2
همان وحشت در سرزمینهای خود ما
خون ما
در خاک بیگانه هر قدمی قتلی است
قتل میراث ما
قتل هویت ما
بیشتر و بیشتر دور شدن از ریشههایمان
هویت ما، یک طرح کلیِ انتزاعی
طرح کلی سرزمین ما
پس با غرور غل و زنجیرهای طلایمان را میآویزیم
نفوذِ طرح کلی نقشه او در پوست مان
شاید آنجا نباشیم تا لمسش کنیم
اما همیشه بخشی از آن سرزمین خواهیم بود
بافته و دوخته در قماش تطاریز 3 او
نخها و ریشههایی درهم تنیده که هستی مان را کنار هم نگاه میدارد
در ریشه درختان زیتون آن دیار
بگذار روغن زیتون
جاری شود در رگهای ما.
1 / کنافه و چفیه؛ شیرینی لبنانی و دومی پوشش معروف عربی
2 / نکبه؛ سلب مالکیت فلسطینیان از زمینهایشان و اخراج و آوارگی آنها سال 1948
3/ تطاریز؛ پارچه طرحدار عربی
«مریم حداد»
@Honare_Eterazi
فلسطین مادر ماست
خون ما، عشق ما
مادربزرگ مهربان و لطیف ما
صبح جمعه ماست
اذان
چای نعنا، زعتر، نان گرم و زیتون
ما را به زور از او گرفتند
اجدادمان به پیادهروی مجبور
فرسنگها دور از خانه
تا منزلگاهی دیگر بیابند
دور از خانه
به هر چه بتوانیم چنگ میاندازیم
کنافه و
چفیه را زنده کردیم 1
برای احیای خاطرات، قصههای مادربزرگمان
شکوفایشان کن
گلهایی که در بلاد بیگانه میشکفند
بزرگ شدن در دیاسپورا
بسان بزرگ شدن یک جنگجوی خاموش
نبرد برای حق داشتن پاسپورت
برای هویت
فرهنگ
وطن
میراث
حق فلسطینی بودن
بزرگ شدن در دیاسپورا
یعنی زمزمه دعاها در هر بخش خبر فوری
قلبمان میریزد با هر نامی که خبرنگار به زبان میآورد
پلکهایمان به رغم میل مان برهنه شود
شهادت دادن
درمانده
بیهدف
نکبتهای دائمی2
همان وحشت در سرزمینهای خود ما
خون ما
در خاک بیگانه هر قدمی قتلی است
قتل میراث ما
قتل هویت ما
بیشتر و بیشتر دور شدن از ریشههایمان
هویت ما، یک طرح کلیِ انتزاعی
طرح کلی سرزمین ما
پس با غرور غل و زنجیرهای طلایمان را میآویزیم
نفوذِ طرح کلی نقشه او در پوست مان
شاید آنجا نباشیم تا لمسش کنیم
اما همیشه بخشی از آن سرزمین خواهیم بود
بافته و دوخته در قماش تطاریز 3 او
نخها و ریشههایی درهم تنیده که هستی مان را کنار هم نگاه میدارد
در ریشه درختان زیتون آن دیار
بگذار روغن زیتون
جاری شود در رگهای ما.
1 / کنافه و چفیه؛ شیرینی لبنانی و دومی پوشش معروف عربی
2 / نکبه؛ سلب مالکیت فلسطینیان از زمینهایشان و اخراج و آوارگی آنها سال 1948
3/ تطاریز؛ پارچه طرحدار عربی
«مریم حداد»
@Honare_Eterazi