اگر واژهی فکر در این مرحله کمی اغراق آمیز باشد، شاید کلمهی فروتنانهتری مانند تأمل یا مشاهده بتواند حالت او را بیان کند. مشاهده به مفهوم نظاره که با منظر یا آیینه ارتباط دارد. زیرا نظارهی سیاه در آن سوی خیابان طوری است که انگار آبی به درون آیینهای مینگرد و به جای تماشای دیگری درون خود را میبیند.
(سهگانه نیویورک، استر، لولاچی، کیهان)
پ.ن: یاد دیالوگی که با یکی از مراجعانم داشتم میافتم. به من گفت من هر بار میخوام باهات جلسه داشتهباشم شرم میکنم. پیش خودم میگم چرا تو باید به غرزدنهای من گوش کنی؟ بعد پیش خودم میگم خب این شغلشه. ولی واقعن فکر نمیکنی کارت خیلی سخته؟
به مراجعم گفتم در اینکه هم سخته و هم ملالآور شکی نیست. ولی هر وقت فکر میکنم که کارم رو عوض کنم، به خودم میگم تو نمیتونی نمک بخوری و نمکدون رو بشکنی. در این خرابهی پر ملال تراپی گنجهای نهانی زیادی برای من وجود داره. اگه قرار بود خودم رو درگیر مشکلات آدمها بکنم که هیچ ربطی به من ندارن واقعن کار مسخرهای بود. ولی با اطمینان میگم که در این سالها که دارم تراپی میکنم حتا یک بار پیش نیومده که مراجعم مشکلی رو مطرح کنه که مشکل خود من هم نباشه. موهبت تراپی برای من اینه که خیلی وقتها میبینم مسائلی که مراجعم داره با صدای بلند ازشون حرف میزنه، همون مسائلیه که خودم درگیرشونم ولی تا حالا اینقدر بلند در موردشون حتا فکر نکرده بودم. جذابیت تراپی برای من اینه که هر لحظه دارم بخشهای ناشناختهی خودم رو در آیینهی مراجعانم میبینم. داشتن یک آینه با چنین درجهای از شفافیت و صیقلخوردگی موهبت کمی نیست.
@hafezbajoghli
(سهگانه نیویورک، استر، لولاچی، کیهان)
پ.ن: یاد دیالوگی که با یکی از مراجعانم داشتم میافتم. به من گفت من هر بار میخوام باهات جلسه داشتهباشم شرم میکنم. پیش خودم میگم چرا تو باید به غرزدنهای من گوش کنی؟ بعد پیش خودم میگم خب این شغلشه. ولی واقعن فکر نمیکنی کارت خیلی سخته؟
به مراجعم گفتم در اینکه هم سخته و هم ملالآور شکی نیست. ولی هر وقت فکر میکنم که کارم رو عوض کنم، به خودم میگم تو نمیتونی نمک بخوری و نمکدون رو بشکنی. در این خرابهی پر ملال تراپی گنجهای نهانی زیادی برای من وجود داره. اگه قرار بود خودم رو درگیر مشکلات آدمها بکنم که هیچ ربطی به من ندارن واقعن کار مسخرهای بود. ولی با اطمینان میگم که در این سالها که دارم تراپی میکنم حتا یک بار پیش نیومده که مراجعم مشکلی رو مطرح کنه که مشکل خود من هم نباشه. موهبت تراپی برای من اینه که خیلی وقتها میبینم مسائلی که مراجعم داره با صدای بلند ازشون حرف میزنه، همون مسائلیه که خودم درگیرشونم ولی تا حالا اینقدر بلند در موردشون حتا فکر نکرده بودم. جذابیت تراپی برای من اینه که هر لحظه دارم بخشهای ناشناختهی خودم رو در آیینهی مراجعانم میبینم. داشتن یک آینه با چنین درجهای از شفافیت و صیقلخوردگی موهبت کمی نیست.
@hafezbajoghli