Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#معما پادشاه و ریاضیدان
روزی پادشاهی به دلایل نامعلوم بر ریاضیدان بزرگ شهر غضب گرفت و دستور داد او را به دار بیاویزند.
ریاضیدان از پادشاه درخواست کرد به یمن این روز که روز تولد هر سه پسر پادشاه است فرصتی به من بدهید تا شاید جان خود را نجات دهم.
پادشاه قبول کرد و گفت:
حاصلضرب سن پسرانم ۷۲ و مجموع سن آنها عدد مورد علاقه ی من است. اگر بتوانی سن فرزندان مرا بگویی نجات پیدا خواهی کرد.
ریاضیدان جواب داد قربان با اینکه عدد مورد علاقه شما را میدانم ولی هنوز نمیتوانم سن فرزندان شما را بگویم.
پادشاه با عصبانیت جواب داد:
بیش از این وقت مرا نگیر پسر بزرگم بر خلاف برادران کوچکترش عاشق شکار است و من قول داده ام روز تولدش با او به شکار بروم درست در همان لحظه که پادشاه در حال رفتن بود ریاضیدان سن پسرانش را گفت و نجات پیدا کرد.
حالا شما که عدد مورد علاقه ی پادشاه را هم نمیدانید آیا میتوانید سن فرزندان پادشاه را بگویید؟
@FarazTed
روزی پادشاهی به دلایل نامعلوم بر ریاضیدان بزرگ شهر غضب گرفت و دستور داد او را به دار بیاویزند.
ریاضیدان از پادشاه درخواست کرد به یمن این روز که روز تولد هر سه پسر پادشاه است فرصتی به من بدهید تا شاید جان خود را نجات دهم.
پادشاه قبول کرد و گفت:
حاصلضرب سن پسرانم ۷۲ و مجموع سن آنها عدد مورد علاقه ی من است. اگر بتوانی سن فرزندان مرا بگویی نجات پیدا خواهی کرد.
ریاضیدان جواب داد قربان با اینکه عدد مورد علاقه شما را میدانم ولی هنوز نمیتوانم سن فرزندان شما را بگویم.
پادشاه با عصبانیت جواب داد:
بیش از این وقت مرا نگیر پسر بزرگم بر خلاف برادران کوچکترش عاشق شکار است و من قول داده ام روز تولدش با او به شکار بروم درست در همان لحظه که پادشاه در حال رفتن بود ریاضیدان سن پسرانش را گفت و نجات پیدا کرد.
حالا شما که عدد مورد علاقه ی پادشاه را هم نمیدانید آیا میتوانید سن فرزندان پادشاه را بگویید؟
@FarazTed